تکیه در ایران
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تکیه در ایران کاربردهای متفاوتی داشته و طی دگرگونیهای مختلفی که
در طول زمان پیدا کرده به محل برگزاری مراسم سوگواری
پیشوایان دین به ویژه سوگواریهای
ماه محرم و اجرای
تعزیه تبدیل شده است.
تکیه
در معانی مختلف، کاربرد گستردهای داشته است.
عبدالرحیم ضرّابی
در تاریخ
کاشان از احداث مراکز بسیاری برای اسکان و پذیرایی از فقیران و صوفیان، توسط
امیر بهلول دُنبَلی (متوفی ۷۶۲)، یاد کرده و آن مکانها را تکایا نامیده است.
میرحیدر تونی (متوفی ۸۳۰)، پیشوای
حیدریه ، شاخهای از سلسله
قلندریه ،
در شهرها تکیه میساخت و درویشی از مریدان خود را
در آنجا ساکن میکرد .
(برای تکایای صوفیانه تبریز به این منابع رجوع کنید
). این گفته نصرآبادی
که
شاه عباس عنوان «باباییِ» تکیه حیدر را
در اصفهان به
بابا سلطان قمی ، متخلص به لوایی، داده است، این گمان را تقویت میکند که میان لقب
بابا (عنوان درویشان قلندریه و حیدریه) و
تکیه ارتباطی وجود داشته و شاید
در ایران به
خانقاههای حیدری، قلندری و
بکتاشی تکیه میگفته اند. اشاره صریحی وجود دارد که تکیه، خانقاهِ سلسله
خاکساریه است.
با تحول بخشی از سلسلهها و شکل گیری
آیین فتوت ،
در نحوه اداره و کاربری و فضای تکیهها تغییراتی رخ داد و چون
ورزش کردن نیز به دیگر مراسم معمول
در تکیهها افزوده شد،
تکیهها وسیعتر گردیدند.
در متون متعلق به آیین فتوت دادهها و تفاسیر خاص فتیان
در باره تکیه بیان شده است. از جمله
در فتوت نامه سلطانی فصل کوتاهی
در باره تکیه و آداب ورود به آن و شرایط اداره آن آمده است.
به نوشته کاشفی، تکیه علاوه بر محل گرد آمدن
صوفیان و فتیان، نوعی مهمانپذیر نیز بوده است که مسافران و البته بیشتر اهل طریقت
در آن میآسودند. وی حتی از واژه تکیه قرائتی صوفیانه دارد و حروف این کلمه را بترتیب نشانه
توکل ، کَرَم، یکرنگی و هواداری از
درویشان و مسافران میداند.
در دوره صفوی،
در اصفهان تکیههایی کاملاً صوفیانه برقرار بود. به نوشته شاردن، ایرانیان
دیر یا
صومعه درویشان را تکیه میگفتهاند، اما گسترش
تشیع ، منازعات فرقهای و جنگهای حیدری ـ نعمتی و گاه سیاستهای منفی شاهانِ صفوی نسبت به صوفیان، موجب ویرانی تکیهها و تبدیل این مراکز به محل رفت و آمد اوباش و رنود شد.
در زمان قاجار، تکیه
در اصفهان، مفهومی تا حدی متفاوت یافت و به مزار زاهدان و نام آوران
در گورستان تخت پولاد ، اطلاق شد که معمولاً محل تجمع و
عبادت بود (برای تکایای اصفهانی به این منابع رجوع کنید.
). جز
در گورستان مذکور،
در برخی از دیگر محلههای اصفهان نیز چنین تکایایی وجود داشت، از جمله تکیه والهیه
در چهارباغ که آرامگاه
محمد کاظم واله اصفهانی شاعر و ادیب (متوفی ۱۲۲۹) است.
در شیراز تا دوره قاجار، تکایای اهل تصوف همچنان رونق داشت، از جمله تکیههای چهل تنان (که آرامگاه
بسحق اطعمه نیز
در آن است) و هفت تنان.
در سدههای بعد و
در دوره قاجار حتی به آرامگاههای
سعدی و
حافظ نیز تکیه میگفتند.
از اواخر دوره صفوی و با رواج تشیع، کاربرد تکیه
در ایران بتدریج دگرگون شد. اغلب تکیهها با فضای وسیعی که برای اجرای
سماع و
رقص و چرخش داشتند، برای برگزاری مراسم سوگواری
در ماه محرّم ، به کار رفتند.
این تغییر به ویژه
در شهرهای مرکزی ایران، که پیشینهای طولانی
در تشیع داشتند، روشنتر بود، چنانکه
در کاشان تکیه پانخل
در ابتدای بازار، محل نگهداری
توغ و
عَلَم بوده است.
در قزوین ، پایتخت نخست
صفویان ،
در دور سلطنت
شاه تهماسب اول (۹۳۰ـ۹۸۴)، این کاربرد تکایا رواج بسیار یافت و تکایا کانون فعالیتهای فرهنگی گستردهای گردیدند، چنانکه گذشته از مراسم
عزاداری ،
در برخی اوقات، به ویژه
در شبهای
رمضان ،
در تکیهها مناظرات ادبی و جلسات سخنوری و مشاعره نیز برگزار میشد. این محفلها
در غرفههای تکیه تشکیل میشد که تزئین آنها را لوطیان محل بر عهده داشتند و ثروتمندان شیرینی و شربت و شمع و چراغ آن را تأمین میکردند.
با اینهمه، توصیف جهانگردان اروپایی از تکایای ایرانی، بیش از هر چیز یادآور نوعی مهمانپذیر و قهوه خانه است.
در دوره قاجار با رونق
تعزیه ، تکیه
در مفهومی که امروز برای ایرانیان آشناترست، یعنی محل برگزاری مراسم تعزیه
امام حسین علیهالسلام، چنان فراگیر شد که دیگر، اقامتگاههای صوفیان بندرت به این نام خوانده میشد. به نوشته سلطان زاده
در این دوره اگر جایی برای اجرای تعزیه میساختند یا برای نخستین بار برای این منظور
در نظر میگرفتند آن را تکیه مینامیدند.
اوج رونق تکیهها از دوره
ناصرالدین شاه (۱۲۶۴ـ۱۳۱۳) تا
انقلاب مشروطیت بود.
در این دوره،
در گزارشهایی
در باره
تهران ، نام بیش از پنجاه تکیه آمده است.
از جمله تکیههای آقا بهرام، اسماعیل بزاز، افشارها، بربریها، پهلوان شریف، پامنار، چالحصار، چهل تن، حاجی وکیل، خداآفرین، خشتیها، خلجها، دباغ خانه، درخونگاه، رضا قلیخان، زرگرها، سادات اخوی، سرپولک، سرتخت، عباس آباد، عربها، عودْلاجان، قاطرچیها، قمیها، کرمانیها، لوطی علیخان، ملک آباد، منوچهرخان، لوردَزخان و هفت تن.
در میان تکیههای تهران، برخی اهمیت بیشتر یا ویژگی بارزی داشتند، از جمله: تکیه سادات اخوی که
در آن برای پاگرفتن و رشد کودک، شمع روشن میکردند و هر سال با قد کشیدن کودک، شمع بلندتری روشن میکردند، چنانکه باغچه این تکیه هر سال از شمعهای قدی پر میشد
تکیه عباس آباد یا حاج میرزا آغاسی که محل برگزاری تعزیههای دولتی بود
تکیه عزت الدوله، خواهر ناصرالدین شاه، که مراسم تعزیه
در آن اجرا میشد و به بانوان اختصاص داشت
و سرانجام تکیه دولت.
از نام تکیهها بر میآید که بانیان آنها معمولاً اصناف، گروههای شهرستانیِ ساکنِ پایتخت، ثروتمندان و متنفذان بوده اند. اینان گاه بنایی مخصوصِ تکیه میساختند و گاه محل سکونت خود را،
در ماه محرّم به برگزاری مراسم تعزیه اختصاص میدادند و آن را وقف تعزیه و روضه خوانی میکردند. به همین دلیل بسیاری از منازل مسکونی شاهزادگان و اعیان به نحوی ساخته میشد که بتوان با نصب چادر بزرگی روی حیاط و پوشاندن حوضِ وسطِ حیاط، فضایی مناسب برای اجرای تعزیه فراهم کرد.
بناهایی که اختصاصاً برای تکیه ساخته شده بود، اغلب
در مسیر گذر اصلی، دو محله را به یکدیگر پیوند میداد.
فضای
داخلی بنای تکیه اغلب به سه بخش تقسیم میشد: حیاط که موسوم به عباسیه بود و
در آنجا مراسم مربوط به
حضرت عباس علم دار امام حسین علیهالسلام بر گزار میشد، فضای سرپوشیده حسینیه، و اتاقهای پشتی موسوم به زینبیه.
تکیههایی که
در گذر اصلی قرار نداشتند، مانند تکیه رضا قلیخان و سرتخت،
در سراسر سال خالی و زباله دان اهالی و محل خشک کردن پیاز بقالها و انبار خواربارفروشهای گذر بودند و تنها
در روزهای عزاداری امام حسین علیهالسلام به کوشش داشها و بابا شملهای محل تعمیر و پاک سازی میشدند.
اهمیت تکیه
در زندگی شهری، به ویژه
در میان پیشه وران، به حدی بود که این نهاد افزون بر محل برگزاری مراسم مذهبی، مکانی برای طرح مشکلات صنفی و اقتصادی گردید.
بخشی از مخارج اداره آن را نیز اغلب اهالی محل با پرداخت
پول نقد یا اهدای لوازم و اسباب پذیرایی تأمین میکردند
و بخشی دیگر، از درآمد موقوفاتی همچون دکان، حجره و تیمچه تأمین میشد.
در شمال تهران و شمیرانات نیز تکیههایی با معماری قابل توجه وجود داشت که بسیاری از آنها اکنون نیز برجاست.
از آن میان تکیه نیاوران یا تکیه پایین حصار بوعلی به سبب تابلوهای نقاشیِ محمد
مدبّر و محمد ارژنگی و تخت هشت ضلعی وسط آن، و نیز تکیه
امامزاده قاسم با دیوارْنگاره قوللر آقاسی شهرت خاصی دارند.
در دو استان
گیلان و
مازندران نیز تکیههای بسیاری با معماری و مصالح خاص و متناسب با محیط، از دوره قاجار، باقی مانده است. ملگونوف، جهانگرد روس،
در ۱۲۷۵/ ۱۸۵۸ به ۳۶ تکیه
در شهر
رشت و تکایایی که جزء مجموعههای بزرگتر بناهای مذهبی اند، اشاره کرده است.
شهرهای
رودسر ،
لاهیجان و
لنگرود نیز تکیههای قدیمی و زیبایی دارند.
در مازندران علاوه بر شهرها،
در روستاها نیز تکیههایی چهارگوش غالباً با سقف سفالی و نقشة کف بنا به شکل مستطیل، وجود دارد، از جمله تکیة مُقْری کلا
در بندپی بابل،
تکیه کله بست پازَوار
در بابلسر
و تکیه فیروزکلا
در آمل .
برخی از این تکیه هابا تصاویری از گل و جانوران تزئین شده است، از جمله تکیه قرآن تالار
در بابلکنار
قائم شهر .
از ویژگیهای جالب توجه تکیههای مازندران، وجود بناهایی به نام سَقّانَفار
در کنار برخی از آنان است. سقّانفار (ساقی نفار، سقانپار، سقاتالار) بنای ساده و چهارگوشی است که بر روی پایههای چوبی قرار دارد و با پلکان یا نردبانی میتوان به بخش بالایی رسید (نفار/ نپار به لهجه مازندرانی به این سازه خاص اطلاق میشود). بنای سقّانفارها، که گاه مستقل از تکیهها نیز ساخته شده اند، متأثر از معماری سنّتی مازندران و بازتاب زندگی ساده کشاورزی و دامداری است و بر اساس نوشتههای روی آنها، تاریخ ساختشان به دوره قاجار میرسد. این بناها عمدتاً نذر
حضرت ابوالفضل عباس، سقّای کربلا، هستند و زیارتگاه عمومی و مکانی برای پهن کردن سفره حضرت ابوالفضل به شمار میآیند. از نمونههای مهم این بناها میتوان به سقّانفارِ کیجاتکیه
بابل اشاره کرد که دیوارهای آن با نقوش انسانی شامل سربازانی با آلات جنگی و ادوات
موسیقی و صحنههایی از زندگی روستایی و همچنین نگارههای اساطیری و نقوش گیاهی و خطوط خوش نویسی آراسته شده است
(برای دیگر تکیههای شمال به این منابع رجوع کنید.
).
گاه
در کنار تکیهها سقاخانه ساخته میشد، مانند سقاخانه مشبک چوبی تکیه یالْو رود نور
در مازندران.
به گفته اسلامی
در بافت شهری
ساری ، تکیه جزء تفکیک ناپذیر هر محله بود و
در واقع هر محله با برپایی تکیه رسمیت مییافت. استان مازندران ۱۱۳۵ تکیه از مجموع ۱۸۰۷ تکیه کشور را داراست.
از تکیههای مهم یا تاریخی دیگر
در ایران میتوان از دو تکیه پهنه و ناسار
در سمنان و تکیه عزاخانه و تکیه وزیر
در کرمان نام برد.
یکی از زیباترین و با شکوهترین تکیههای ایران، بویژه از حیث نقاشی و تصاویر، تکیه معاون الملک
در کرمانشاه است.
در استان یزد ، تکیهها به لحاظ پیوند با دیگر فضاهای شهری و نیز به سبب عناصر بر جا مانده از معماری مذهبی کهن ایران
در خور توجهاند.
در این تکیه ها، از جمله تکیه شاه ولیِ تفت وامیر (میر) چخماقِ یزد (قرن نهم به بعد)
بر خلاف تکیه دولت تهران، و مانند تکایای شمال، نقشه کف بنا چهارگوش یا هشت ضلعی است.
تکیه امیر چخماق دارای مناره و طاق نمابندی دو طبقهای است که الگو و نمونهای برای ساخت دیگر تکایای شهر محسوب میشود.
پراکندگی و شمار تکیههای ایران
به حدی است که نام برخی از روستاها و آبادیها با واژه تکیه همراه شده است.
علاوه بر تکیههای ثابت، تعداد بیشماری تکیه موقتی، همه ساله
در دهه محرّم
در شهرها و روستاهای ایران برپا میشود. «تکیه بستن»
در کنار خیابانها و محصور کردن محوطههایی گاه بسیار کوچک، آویختن تصاویر و پارچه نوشتهای حاوی عباراتی از دعاها و زیارتنامهها و احادیث و مراثی (که معروفترین آنها مرثیه
محتشم کاشانی است) به این دیوارهای موقتی و فرش کردنِ زمین انجام میپذیرد.
در این تکیههای موقت نیز، بسته به تمایل و قدرت اقتصادی اهالی محل و برپا کنندگان تکیه، وسایلی از قبیل علم و کُتَل و ظروفی برای پذیرایی از افراد قرار دارد. دستههای عزاداری و
سینه زنی لحظاتی
در برابر این تکیهها یا
در درون آنها توقف میکنند. اهالی محل نیز اغلب
نذورات خود را که بیشتر غذا و شربت و چای است، میان عزاداران تقسیم میکنند. گاه و به ویژه
در دهه اخیر اداره این تکیهها بر عهده جوانان و نوجوانان بوده است، گرچه سالخوردگان نیز
در اداره و نظافت تکیه و پذیرایی از مهمانان مشارکت دارند.
(۱) ابن کربلائی، روضات الجنان و جنات الجنان، چاپ جعفر سلطان القرائی، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۹ ش.
(۲) منصوره اتحادیه، اینجا طهران است: مجموعه مقالاتی درباره طهران ۱۳۴۴ـ۱۲۶۹ ه ق، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۳) حسین اسلامی، جغرافیای تاریخی ساری، ساری ۱۳۷۳ ش.
(۴) مونت استوارت الفینستون، افغانان: جای، فرهنگ، نژاد (گزارش سلطنت کابل)، ترجمه محمد آصف فکرت، مشهد ۱۳۷۶ ش.
(۵) اولیا چلبی.
(۶) عبدالحجه بلاغی، کتاب تاریخ نائین، تهران ۱۳۶۹.
(۷) ایران آذین، «تزیین تکیهها
در دهه ماه محرم»، شماره هجدهم، فروردین ۱۳۸۱.
(۸) هوشنگ پورکریم، الاشت: زادگاه اعلیحضرت رضاشاه کبیر، تهران: وزارت فرهنگ و هنر.
(۹) محمدعلی بن محمداسماعیل پیرزاده نائینی، سفرنامه حاجی پیرزاده، چاپ حافظ فرمانفرمائیان، تهران ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ ش.
(۱۰) حسین بن محمدابراهیم تحویلدار، جغرافیای اصفهان، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۲ ش.
(۱۱) محمود توسلی، «حسینیهها تکایاـ مصلی ها»،
در معماری ایران: دوره اسلامی، ج ۱، به کوشش محمدیوسف کیانی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۶ ش.
(۱۲) مسیح اللّه جمالی، تاریخ شهرضا، اصفهان ۱۳۵۵ ش.
(۱۳) نوراحمد چشتی، تحقیقات چشتی، لاهور ۲۰۰۱.
(۱۴) نورالدین چهاردهی، خاکسار و اهل حق، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۱۵) بهروز خاماچی، اوراق پراکنده از تاریخ تبریز، تبریز ۱۳۷۰ ش.
(۱۶) اسدی خیرالدین، موسوعه حلب، به کوشش محمد کمال، حلب.
(۱۷) دایرة المعارف تشیع، زیر نظر احمد صدر حاج سیدجوادی، کامران فانی، و بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۶۶ ش ـ، ذیل «تکیه بقعه پیرعلی» (از پرویز ورجاوند).
(۱۸) رینهارت دزی، تکملة المعاجم العربیه، ترجمه د محمد سلیم النعیمی، بغداد ۱۹۸۰.
(۱۹) دهخدا.
(۲۰) یحیی ذکاء، تاریخچه ساختمانهای ارگ سلطنتی تهران و راهنمای کاخ گلستان، تهران ۱۳۴۹ ش.
(۲۱) معصومه رحیم زاده، «سقانفار، نوعی معماری آیینی»، میراث جاویدان، سال ۲، ش ۱ (بهار ۱۳۷۳).
(۲۲) عاصم محمد رزق، خانقاوات الصوفیة فی مصر، قاهره ۱۹۹۷.
(۲۳) کاظم روحانی، «اصناف و پیشه وران
در تاریخ ایران»، کیهان اندیشه، ش ۱۲ (خرداد و تیر ۱۳۶۶).
(۲۴) عبدالقادر ریحاوی، «الابنیة الاثریة فی دمشق: دراسة و تحقیق، ۱: التکیه و المدرسة السلیمانیتان بدمشق»، مجله الحولیات الاثریة السوریه، ج ۷، ش ۱و۲ (۱۹۵۷).
(۲۵) منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد، تهران ۱۳۴۹ ش.
(۲۶) منوچهر ستوده، جغرافیای تاریخی شمیران، تهران ۱۳۷۱ـ۱۳۷۴ ش.
(۲۷) عمرعامر سرحدی، «
در دره پاچنار»،
در پاکستان (مجموعه مقالات)، کراچی.
(۲۸) حسین سلطان زاده، روند شکل گیری شهر و مراکز مذهبی
در ایران، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۲۹) شریف یوسف، تاریخ فن العمارة العراقیة فی مختلف العصور، (بغداد) ۱۹۸۲.
(۳۰) مری لئونورا شیل (وولف)، خاطرات لیدی شیل: همسر وزیر مختار انگلیس
در اوائل سلطنت ناصرالدین شاه، ترجمة حسین ابوترابیان، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۳۱) عبدالرحیم ضرابی، تاریخ کاشان، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۶ ش.
(۳۲) سیروس طاهباز، یوش:
در اوضاع و احوال طبیعی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی زادگاه نیما یوشیج، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۳۳) محمد بن یحیی عطائی، حدائق الحقائق فی تکملة الشقائق، چاپ عبدالقادر اوزجان، استانبول ۱۹۸۹.
(۳۴) محمد عدنانی، معجم الاغلاط اللغویة المعاصرة، بیروت ۱۹۸۹.
(۳۵) جابر عناصری، «تعزیه: هنر وقفی ایران و میراث جاویدانی از قلمرو آیین و ایمان»، میراث جاویدان، سال ۱، ش ۳ (پاییز ۱۳۷۲).
(۳۶) محمدحسین بن مهدی فراهانی، سفرنامه میرزا محمدحسین حسینی فراهانی، چاپ مسعود گلزاری، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۳۷) حسین بن علی کاشفی، فتوت نامه سلطانی، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۵۰ ش.
(۳۸) حسین کریمان، تهران
در گذشته و حال، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۳۹) انگلبرت کمپفر، سفرنامه کمپفر، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران ۱۳۶۰ ش.
(۴۰) محمدصادق کیا، «ماها»، هنر و مردم، دورة جدید، ش ۴۵ و ۴۶ (تیر و مرداد ۱۳۴۵).
(۴۱) محسن کیانی، تاریخ خانقاه
در ایران، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۴۲) فریدون گرایلی، نیشابور: شهر فیروزه، (مشهد) ۱۳۵۷ ش.
(۴۳) محمدعلی گلریز، مینودر، یا، باب الجنة قزوین، ج ۱: تاریخ و جغرافیای تاریخی قزوین، (قزوین) ۱۳۶۸ ش.
(۴۴) لاله تیک چندبهار، بهارعجم، تهران ۱۳۷۹.
(۴۵) علی پاشا مبارک، الخطط التوفیقیة الجدیده لمصر القاهره، قاهره ۱۹۸۰.
(۴۶) حسین مدرسی طباطبائی، تربت پاکان: آثار و بناهای قدیم محدودة کنونی دارالمؤمنین قم، قم ۱۳۵۵ ش.
(۴۷) محمدحسین مدنی، «تکیه درویش»، مهر، سال ۱۲، ش ۴ (تیر ۱۳۴۵).
(۴۸) عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران ۱۳۶۰ ش.
(۴۹) محمدتقی مصطفوی، آثار تاریخی طهران، ج ۱، تنظیم و تصحیح میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۵۰) المعجم الوسیط، ابراهیم امین و دیگران، مصر ۱۴۰۰.
(۵۱) صالح لمعی مصطفی، التراث المعماری الاسلامی فی مصر، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
(۵۲) گریگوری والریانوویچ ملگونوف، سفرنامه ملگونف به سواحل جنوبی دریای خزر (۱۸۵۸ و ۱۸۶۰ م)، تصحیح، تکمیل و ترجمه مسعود گلزاری، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۵۳) مصلح الدین مهدوی، لسان الارض، یا، تاریخ تخت فولاد، اصفهان ۱۳۷۰ ش.
(۵۴) حمیدرضا میرمحمدی، «پراکندگی جغرافیایی اماکن مذهبی کشور
در قالب استانی»، مسجد، سال ۱۰، ش ۵۸ (مهر و آبان ۱۳۸۰).
(۵۵) حسن نراقی، تاریخ اجتماعی کاشان، تهران ۱۳۶۵ ش.
(۵۶) محمدطاهر نصرآبادی، تذکره نصرآبادی، چاپ احمد مدقّق یزدی، یزد ۱۳۷۸ ش.
(۵۷) پرویز ورجاوند، سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۵۸) احمدعلی وزیری کرمانی، تاریخ کرمان، چاپ باستانی پاریزی، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۵۹) محمدطه ولی، المساجد فی الاسلام، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
(۶۰) لطف اللّه هنرفر، گنجینه آثار تاریخی اصفهان، اصفهان ۱۳۴۴ ش.
(۶۱) د اسلام، چاپ دوم.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تکیه»، شماره۳۸۱۲.