تنزیهالانبیاء و الائمه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تنزیه
الانبیاء (نام کامل آن: تنزیه
الانبیاء و الائمه)، کتابی به
عربی در کلام نوشته
سیدمرتضی علم الهدی ،
دانشمند شیعی (۳۵۵ـ۴۳۶) است.
موضوع این کتاب اثبات
عصمت پیامبران و
امامان است.
سیدمرتضی ، معروف به شریف مرتضی، از پیشگامان تألیف منظم و مدون در حوزه
کلام شیعه است و آثار کلامی او از زمان نگارش همواره مورد توجه بوده است.
وی برخی کتابهایش را در پاسخ به دیگران نوشته اما سخن بعضی که گفتهاند تنزیه
الانبیاء پاسخ به تخطئة
الانبیاء ابوحامد غزالی (۴۵۰ـ ۵۰۵) است، با توجه به تاریخ وفات وی و ولادت غزالی، درست نیست.
سیدمرتضی در این کتاب بحثهای راجع به عصمت پیامبران را بتفصیل آورده اما در بحث
عصمت امامان ، برای تفصیل مطالب، به کتاب
الشافی فی الامامة خود ارجاع داده است.
وی رساله کوتاهی به نام
رساله فی العصمة نیز دارد.
تنزیه
الانبیاء شامل مقدمه و دو بخش کلی است: بخش اول در تنزیه انبیا و بخش دوم در تنزیه ائمه.
در مقدمه، آرای مختلف در باره عصمت پیامبران نقل شده است.
به گفته او
حشویه و
اصحاب حدیث وقوع
گناهان کبیره یا
صغیره را از جانب
پیامبران روا دانسته اند.
امامیه معتقدند که ارتکاب هیچ گناهی، چه صغیره چه کبیره، بر پیامبران و
امامان ، چه پیش از پیامبری و امامت چه پس از آن، روا نیست.
معتزله فقط انجام دادن گناهان کبیره و صغیره ای را که موجب
وهن انبیاست، چه پیش از پیامبری چه پس از آن، روا ندانستهاند اما در هر دو حال انجام دادن گناهان صغیره ای را که موجب وهن انبیا نیست،
جایز شمرده اند.
معتزله و حشویه درباره امامان (
حاکمان ) معتقد بودهاند که انجام دادن گناهان کبیره و صغیره از جانب آنان ممکن است اما موجب
عزل آنان از مقام خود میشود.
سیدمرتضی، پس از نقل آرای مختلف، آنها را بررسی و نقد کرده است.
کتاب به صورت پرسش و پاسخ تنظیم شده است و به نظر میآید برخی پرسشها را پیشتر،
متکلمان معتزلی مطرح کرده بوده اند، کسانی همچون نَظّام
و ابومسلم محمدبن بحر اصفهانی
و ابوعلی جُبّائی.
پاره ای دیگر، پرسشهایی است که به نظر سیدمرتضی رسیده که ممکن است پیش بیاید یا پرسشهای کسی است که به درخواست او کتاب را نوشته است.
وی در شرح نظر خود میگوید تمام آنچه از پیامبران دور میدانیم و انجام دادنش را نمیپذیریم، مستقیم یا غیرمستقیم، به نشانه
صدق (
اعجاز ) پیامبری بر میگردد.
مستقیم به این صورت که نشانه پیامبری حاکی از آن است که
خداوند آنان را
تصدیق کرده است، پس باید از گناه کبیره ای چون
دروغ بری باشند زیرا تصدیق دروغگو شایسته خداوند نیست.
غیرمستقیم به این صورت است که نشانه پیامبری بر وجوب
پیروی از پیامبران و تصدیق آنان ــ که غرض از بر انگیختن پیامبران است ــ
دلالت دارد، در حالی که امر به پیروی از دروغگو شایسته نیست.
در باره سایر گناهان کبیره نیز اینگونه است، اما در باره گناهان کبیره پیش از پیامبری و گناهان صغیره (چه پیش از پیامبری چه پس از آن) سیدمرتضی میگوید میان دو کس که یکی چنین گناهانی ندارد و آنکه مرتکب چنین گناهانی شده است و احتمال انجام دادنش بر او میرود، مردم به پیروی از کسی
رغبت و
اطمینان پیدا میکنند که چنین گناهانی نداشته باشد.
در باره امامان نیز میگوید علت حضور
امام این است که با وجود او، تا آنجا که امکان دارد، مردم از کارهای ناشایست دور بمانند و به کارهای شایسته نزدیک شوند.
پس، اگر انجام دادن گناهان کبیره را برای امام هم جایز بدانیم، علت مذکور همچنان باقی خواهد بود و این امام هم محتاج
امام دیگری است و این روند به تسلسل میانجامد مگر اینکه به امامی معصوم برسد.
چون قول امامان مانند قول پیامبر،
حجت است و حق فقط از طریق آنان شناخته میشود، پس حکم آنان در باره انجام دادن گناهان صغیره (چه پیش از امامت چه پس از آن)، و گناهان کبیره پیش از
امامت ، همان
حکم پیامبر است.
چنانکه پیداست سیدمرتضی در
استدلال خود هیچ تکیه ای بر علم پیامبران و امامان ندارد و نیز با این نظریه که
عصمت آنان به حفظ
فرشتگان یا دیگر
امدادهای غیبی متکی است به جِد مخالف است زیرا این امور با
تکلیف و درد و رنجی که متحمل میشدند ناسازگار است و اگر چنین بود شایسته مدح و ثواب نبودند.
سیدمرتضی در دو بخش کتاب، آیهها و روایتهایی را که با نظریه
عصمت ناسازگارند بررسی و توجیه کرده است.
بخش اول در تنزیه پیامبران است (شامل
آدم ،
نوح ،
ابراهیم ،
یعقوب ،
یوسف ،
ایوب ،
شعیب ،
موسی ،
داوود ،
سلیمان ،
یونس ،
عیسی علیهمالسلام و
محمد صلی اللّه علیه وآله وسلم) و بخش دوم در تنزیه امامان (شامل
امام علی ،
امام حسن ،
امام حسین ،
امام علی بن موسی الرضا و
امام عصر علیهمالسلام).
معمولاً سیدمرتضی به یک اِشکال، پاسخهای متعدد داده که همه پاسخها در یک سطح و قوّت نیستند و در عین حال، گاه پاسخ کسانی را
نقد کرده که با
رأی او موافق اند.
وی در تأویل آیه های
قرآن از توجیه های گوناگونی استفاده کرده، که آنها را به این صورت میتوان دسته بندی کرد: پاره ای از برداشتهای نادرست ناشی از بی توجهی به مباحث
لغت شناسی و اقتضائات زبانی و ویژگیهای
زبان عربی است
برخی تفسیرها با ظاهر آیه ناسازگارند، در حالی که اصل،
ظاهر آیه است و هر گاه در فهم ظاهر
آیه شبهه ای پیش آید باید به
ادله قطعی رجوع کرد
گاه ظاهر آیه ای تاب دو
تفسیر مختلف را دارد که یکی سازگار با عصمت انبیاست و دیگری ناسازگار با آن، در اینجا چون
عصمت انبیا با ادله عقلی ثابت شده، باید تفسیری را پذیرفت که با
عصمت آنان سازگار است
برخی اِشکالها بر اثر بی توجهی به
شأن نزول ، احوال
زمان نزول آیه و نشانه های تاریخی است
منظور برخی آیه ها، بر خلاف تصوری که میشود، کسانی غیر از انبیاست
نسبت دادن هر چه که موجب
بیزاری از انبیا و از دست دادن
آرامش قلبی نسبت به حضور آنهاست، مخالف
دلیل عقلی است و بنابراین پذیرفتنی نیست
برخی اعمالی که به
انبیا نسبت داده میشود،
گناه به حساب نمیآید بلکه ترک اَوْلی '
یا ترک یک کار مستحب است
و خطاب لفظ «ظالم» و مانند آن به انبیا و
توبه و
استغفار آنان، به سبب از دست دادن ثوابِ اعمال
مستحب و نیز
خضوع و
خشوع در پیشگاه خداوند است
پاره ای از اِشکالهای دیگر نیز به سبب بی توجهی به ویژگیهای انسانی انبیا و مسائل مربوط به
عرف و
اجتماع است
برخی اعمال پیامبران، به
مصلحت و خواست الاهی بوده است که از راه
وحی یا
الهام از آن آگاه میشدند.
سیدمرتضی در باره روایتهای ناظر به مسئله عصمت که با نظر وی ناسازگار است، می گوید که عصمت انبیا پیش از هر چیز متکی به ادله عقلی است، دلالت عقلی از هر دلالت دیگری قویتر است
و آنچه را با دلیل عقلی ثابت شده است نمیتوان با یک امر احتمالی
انکار کرد
بنابراین، هر روایتی را که با ادله عقلی ناسازگار باشد نمیپذیریم.
این امر در صورتی است که روایتها از نظر
سند و
راوی محکم باشند وگرنه نمیتوان به آنها اعتنا کرد.
سیدمرتضی در باره پاره ای از روایتها که با
ظاهر قرآن نیز مخالف اند، می گوید وقتی ظاهر قرآن بر معصیت پیامبران دلالت ندارد، چگونه چنین روایتهایی را میتوان پذیرفت ؟
البته اگر روایتهای صحیحی را که به ظاهر مخالف عقلاند بتوان
تأویل کرد، باید تأویل کرد
و اگر این کار شدنی نباشد باید آنها را بر وجهی درست توضیح داد.
سیدمرتضی، در پایان کتاب،
وعده داده است که رساله ای جداگانه در باره مسائل
غیبت مینویسد و به نظر میرسد که کتاب
المقنع فی الغیبة همان
رساله باشد.
با اینکه تنزیه
الانبیاء به موضوعی اعتقادی میپردازد، به سبب مسائل نحوی و بلاغی و لغوی ای که در بر دارد،
شایسته است که جزو کتابهایِ ادبی نیز به شمار رود.
این کتاب را
شیخ محمدبن علی کراجِکی (متوفی ۴۴۹) تلخیص کرده است.
نسخه خطی ای که
شیخ آقابزرگ داشته، حاوی تکمله ای بر تنزیه
الانبیاء بوده که
عبدالوهاب حسینی استرآبادی (اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم) آن را نوشته است.
شهاب الدین شافعی رازی (متوفی قرن ششم) در زَلَّة
الانبیاء، به
رد تنزیة
الانبیاء شریف مرتضی پرداخته است.
نصیرالدین عبدالجلیل قزوینی، همعصر رازی، برخی اِشکالهای او را در کتاب بعض مثالب النواصب، به
فارسی ، پاسخ داده است.
ترجمه ای فارسی از تنزیه
الانبیاء به قلم امیر سلمانی رحیمی در ۱۳۷۷ ش در مشهد چاپ شده است.
تنزیه
الانبیاء نخستین بار در ۱۲۹۰ در
تبریز چاپ سنگی شد، سپس چاپهای متعددی از آن در
نجف و
بیروت و
قم منتشر گردید؛ از آن جمله است: چاپ فاطمه قاضی شعار، زیرنظر علی اکبر غفاری، که در ۱۳۸۰ ش در تهران منتشر شده و چاپ فارس حسّون کریم که در ۱۳۸۰ ش در قم انتشار یافته است.
ترجمه ای به
اردو از بخش اول تنزیه
الانبیاء، به قلم حسین هندی با عنوان تحفه الاتقیاء، در
هند به چاپ رسیده است.
ترجمه اردویی به نام تحفه
الانبیاء نیز موجود است که احتمالاً همان کتاب مذکور است.
تنزیه
الانبیاء از قدیمترین کتابهای موجود در باره
عصمت پیامبران است و عنوان آن برای تک نگاریهای مرتبط با این موضوع کاربرد پیدا کرده و از این جهت حائز اهمیت است.
برخی از کتابهای دیگری که در این موضوع با همین عنوان نوشته شده اند، عبارتاند از: عصمه
الانبیاء، تألیف
فخرالدین رازی (متوفی ۶۰۶)؛ تنزیه
الانبیاء عن تسفیه الاغبیاء، تألیف
جلال الدین سیوطی (متوفی ۹۱۱)؛ تنزیه المصطفی المختار عمّایثبت من الاخبار و الأثار، تألیف احمد وفائی (متوفی ۱۰۸۶)؛ تنزیه
الانبیاء، تألیف شیخ مصطفی بن حسین بغدادی (بغداد ۱۳۲۳)؛ تنزیه
الانبیاء، تألیف زین العابدین کرمانی (تبریز ۱۳۴۴)؛ التنبیه بالعلوم من البرهان علی تنزیه المعصوم عن السهو و النسیان یا التنبیه بالتنزیه، تألیف محمدبن حسن حرّعاملی (قم ۱۴۰۱)؛ تنزیه
الانبیاء عمّانسب الیهم حُثاله الاغبیاء، تألیف ابن حِمیَر (بیروت ۱۴۱۱)؛ تنزیه
الانبیاء و تأویل مایظهر منه خلافه و الرد علی من یَزعُمُ تَخطِأتهم، تألیف
شیخ محمدباقر استرآبادی به
فارسی .
(۱) آقابزرگ طهرانی، الذریعه.
(۲) علی بن موسی ثقه الاسلام تبریزی، مرآه الکتب، چاپ محمدعلی حائری، قم (۱۳۷۲) ـ ۱۳۸۰ ش.
(۳) احمد حسینی خوانساری، کشف الاستار عن وجه الکتب و الاسفار، قم ۱۴۰۹ـ ۱۴۱۹.
(۴) علی بن حسین علم الهدی، تنزیه
الانبیاء، چاپ فاطمه قاضی شعار، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۵) عبدالرزاق محیی الدین، شخصیت ادبی سیدمرتضی، ترجمه جواد محدثی، تهران ۱۳۷۳ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تنزیهالانبیاء»، شماره۳۹۳۸.