• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تفسیر ادبی معاصر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تفسیر قرآن با نظرداشت فرهنگ و ادب مردم عصر نزول را تفسیر ادبی می‌گویند. این نوع تفسیر به دو بخش تفسیر ادبی سنتی و تفسیر ادبی معاصر تقسیم می‌شود. در این مقاله تفسیر ادبی معاصر مورد بررسی قرار می‌گیرد.





۱.۱ - دیدگاه

در نهضت بازگشت به قرآن کریم که با حرکت سید جمال الدین اسدآبادی آغاز شد، محمد عبده در مباحث تفسیریش تأکید کرد که قرآن کریم کتاب دین است که مردم را به سعادت دنیا و آخرتشان هدایت می‌کند و هدف نهایی و مقصد اصلی در تفسیر باید فهم دین باشد.
[۱] تفسیر المنار، ج ۱، ص ۱۷.

وی همچنین با اشاره به وجوه مختلف تفسیر از جمله بیان قواعد بلاغت و اعراب و غریب القرآن می‌گوید: زیاده‌روی در هر یک از این مقاصد، مفسر را از هدف اصلی تفسیر باز می‌دارد، به همین دلیل تفسیر صحیح قرآن آن است که وجوه بلاغت قرآن به قدر کشش و ظرفیت معنا بیان شوند، اعراب آیات در خور فصاحت قرآن تحقیق و دنبال شود و قواعد و اصول نحو بر آیات شریفه تحمیل نشوند تا مبادا پرداختن به اصطلاحات علوم، مخاطب را از فهم و درک معانی و عبرت گرفتن از آیات باز دارد.
[۲] تفسیر المنار، ج ۱، ص ۱۷ - ۱۹.

به نظر وی تفسیری که صرفاً به حل مشکلات الفاظ قرآن و اعراب جمله‌ها و بیان نکات فنی و هنری عبارات و اشارات بلاغی می‌پردازد، تفسیری خشک و بی روح است که مخاطب را از خدا و کتاب الهی دور می‌کند و شایسته نام تفسیر نیست، بلکه نوعی تمرین در علم نحو و معانی و دیگر علوم است.
[۳] تفسیر المنار، ج ۱، ص ۲۴.


۱.۲ - مسیر تحقق هدف تفسیر

از نظر عبده تحقق هدف و غایت تفسیر با پیمودن مراحل ذیل محقق می‌شود:
۱. فهم حقایق الفاظ قرآن از طریق بررسی استعمالات عرب و نه اعتماد به اقوال لغویان، برای به دست آوردن معنای عصر نزولی واژگان. مطمئن‌ترین راه برای دست‌یابی به این مقصود آن است که معانی هر واژه از کاربردهای قرآنی آن به دست آید.
۲. فهم اسلوب‌های رفیع قرآن از طریق ممارست با سخنان بلیغ و مطالعه گسترده آن‌ها، درک نکات و محاسن اسلوب‌های عربی و عنایت به آگاهی از مراد گوینده. تحقق این مرحله هم نیازمند علم اعراب و معانی و بیان است.
۳. علم به چگونگی هدایت همه بشر به وسیله قرآن، از طریق مطالعه احوال مردم در عصر نزول و تحول‌آفرینی قرآن نسبت به آن ها و هدایت مردم به سعادت به طور صحیح.
۴. علم به سیره پیامبر و اصحاب آن حضرت.
[۴] تفسیر المنار، ج ۱، ص ۲۱ - ۲۴.



عبده گر چه بر این طرح تفسیر نام تفسیر ادبی ننهاد؛ اما در واقع روش ادبی را در فهم و تحلیل قرآن زنده کرد. پس از وی طه حسین اندکی به روش تفسیر و تحلیل ادبی تکامل بخشید و سرانجام امین خولی آن را به مکتبی تفسیری بدل ساخت.
[۵] معنای متن، ص ۳۷ - ۳۸، «مقدمه».

سال‌ها قبل از ۱۹۳۳ میلادی، طه حسین در کتاب‌چه فی الصیف اشاره کرده بود که کتاب‌های مقدس یهودیان و مسیحیان و مسلمانان همانند آثار هومر، شکسپیر و گوته متعلق به میراث مشترک ادبی همه انسان‌هاست و مسلمانان باید مطالعه بر روی قرآن را به عنوان کتابی مشتمل بر متون ادبی آغاز کنند و در تجزیه و تحلیل آن از تحقیقات جدید ادبی بهره گیرند؛ مانند برخی نویسندگان یهودی و مسیحی که این کار را روی تورات و انجیل انجام داده‌اند.
[۶] آینه پژوهش، ش ۸۶ ص ۸، «جریان شناسی تفاسیر قرآن در دوره معاصر».
طه حسین در سایر آثارش نیز کم و بیش بر ضرورت مطالعه ادبی آزادانه درباره قرآن تأکید کرده است.
[۷] من تاریخ الادب العربی، ج ۱، ص ۲۸ - ۵۸.



سپس امین خولی بر اساس ایده‌هایی که طه حسین در باب مطالعه ادبی قرآن طرح کرده بود
[۸] آینه پژوهش، ش ۸۶، ص ۸، «جریان شناسی تفاسیر قرآن در دوره معاصر».
[۹] برهان و عرفان، ش ۶، ص ۱۰۱، «امین خولی بنیادگذار تفسیر ادبی».
طرح تفسیر عبده را کامل و روش تفسیر ادبی جدیدی را پایه‌ریزی کرد.

۱.۱ - دیدگاه

خولی در نقد عبده می‌گوید: قرآن عظیم‌ترین اثر ادبی است که زبان عربی را جاودانه ساخته است، از این رو نباید نخستین و مهم‌ترین غرض از تفسیر قرآن محقق ساختن هدایت و رحمت قرآن باشد، بلکه پیش از هر چیز باید قرآن را به عنوان بزرگ‌ترین کتاب عربی و اثر ادبی مطالعه کرد. هدایت یافتن به وسیله قرآن نیز گر چه غرض بزرگی است؛ اما نگاه دینی به قرآن باید بعد از مطالعه ادبی صِرف درباره آن باشد.
[۱۰] دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص ۳۶۵.

نتیجه این روی‌کرد آن است که مطالعه این کتاب مقدس الهی هیچ ارتباطی با ایمان به آن ندارد و هر عرب زبان و هر علاقه‌مند به زبان عربی حتی اگر بی دین یا منکر قرآن باشد لازم است به مطالعه ادبی این کتاب بزرگ عربی روی آورد و پس از آن هر کس برای هر غرض و مقصودی که دارد اعم از تشریع و احکام، اعتقادات، اخلاقیات، اصلاحات اجتماعی و جز این‌ها به قرآن مراجعه و مقصود خود را دنبال کند.
[۱۱] دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص ۳۶۵ - ۳۶۶.

به نظر وی تفسیر در روزگار ما مطالعه ادبی روش‌مند با سبک‌های بیانی کامل و نخستین هدف تفسیر نیز تفسیر ادبی محض است و تحقق بخشیدن به هر غرض دیگر متوقف بر این مطالعه ادبی است.
[۱۲] دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص ۳۶۵ - ۳۶۶.


۳.۲ - ملزومات مفسر

امین خولی برای تفسیر ادبی مورد نظر خود این طرح را ارائه داده است:

۳.۲.۱ - تفسیر موضوعی

ترتیب قرآن (مصحف). نه بر اساس وحدت موضوع است و نه به ترتیب نزول و ظهور آیات و تفسیر ترتیبی و سوره به سوره و جزء به جزء قرآن فهم دقیق و درک صحیحی از معانی و مقاصد آن را به دست نمی‌دهد، از این رو باید قرآن را به صورت موضوعی و همه آیات مربوط به یک موضوع را کنار هم و در ارتباط با یکدیگر تفسیر کرد.
[۱۳] دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص ۳۶۵ - ۳۶۶.


۳.۲.۲ - مطالعه پیرامونی

برای تفسیر بر اساس منهج ادبی باید دو صنف مطالعه درباره قرآن کریم انجام گیرد: پیرامونی و درونی. مطالعه پیرامونی، خود به دو شاخه مطالعات خاص و عام تقسیم می‌شود. مقصود از مطالعات خاص مباحثی است که پیوند نزدیک‌تری با قرآن کریم دارند و امروزه از آن‌ها با عنوان «علوم قرآنی» یاد می‌شود. روشن است کسانی که از این مباحث بهره کافی ندارند مطلقاً شایسته نیست به تفسیر قرآن اقدام کنند؛ اما مقصود از مطالعات عام آگاهی‌هایی است درباره محیط مادی و معنوی‌ای که قرآن در آن ظهور یافته، جمع‌آوری و نوشته و قرائت و حفظ شده و برای نخستین بار رسالتش را بر مخاطبان خود القا کرده است، بنابر این مفسر برای شناخت عمیق‌تر و دقیق‌تر روح عربیت، باید ادبیات عرب جاهلی را صحیح مطالعه کند.
[۱۴] دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص ۳۷۰.


۳.۲.۳ - مطالعه درونی

در مطالعه درونی نیز باید تلاش برای فهم صحیح و تفسیر قرآن با تکیه بر مطالعه بیرونی، از طریق این مراحل انجام پذیرد:
أ. مطالعه و بررسی دقیق واژگان. در معناشناسی واژگان، مفسر باید اولا تحولات تدریجی الفاظ را شناسایی و مشخص کند.
ثانیاً. الفاظ را مطابق فهم و دریافت مخاطبان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله). در عصر نزول معنا کند.
ثالثاً. توجه داشته باشد که معجم‌های لغت موجود نمی‌توانند تأمین کننده این نیاز مفسر باشند، لذا باید ضمن بهره‌گیری از معجم‌ها برای تشخیص معنای واژگان عمدتاً بر اجتهاد خویش تکیه کند.
رابعاً. پس از دست‌یابی به معنای لغوی واژه‌ها و تحولات آن‌ها باید به مطالعه درباره معنای استعمالی آن‌ها در قرآن کریم منتقل شود. برای این کار باید همه موارد کاربرد واژه مورد نظر را در قرآن استقرا کرده، به ترتیب نزول مرتب و بررسی کند که آیا آن واژه در همه دوره‌های مختلف نزول و در مناسبات و مقتضیات متغیر دارای یک معناست یا در معانی متعدد به کار رفته است.
خامساً. در فهم معنای واژه، سیاق آیات را داور قرار داده، در تعیین معنای مقصود بیشترین استفاده را از سیاق ببرد.
[۱۵] دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص ۳۷۱.
[۱۶] التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۱۱.

سادساً. در معناشناسی واژگان اصل را بر عدم ترادف بگذارد. در این باره مهم‌ترین داور برای تشخیص معنای دقیق واژه و تمایز میان واژه‌های متقارب المعنی بعد از لغت، کاربردهای قرآنی خواهند بود.
[۱۷] الاعجاز البیانی، ص ۱۹۸.


۳.۲.۴ - بررسی عبارات و جمله‌ها

مطالعه و بررسی عبارات و جمله‌ها. در این مطالعه حتماً باید از علومی چون نحو و بلاغت کمک گرفت؛ اما نه مطابق قواعد و مصطلحات علم نحو، بلکه نحو باید به عنوان یکی از ابزارهای بیان و تعیین معنا تلقی شود و از طریق آن درباره هماهنگی معانی قرائات مختلف در قرآن اندیشه‌ورزی شود؛ همچنین در نگاه بلاغی به عبارات ترکیبی قرآن، مفسر نباید در پی تطبیق یک اصطلاح مشخص بلاغی بر قرآن باشد، و بخواهد آیه را در یکی از اقسام بلاغت بگنجاند، بلکه مقصود نگرش ادبی، هنری است که جمال بیان را در اسلوب قرآن مجسم می‌سازد. در این مطالعه مفسر به ویژگی‌های ترکیب‌های عربی پی برده، آن‌ها را به تأملات عمیق خود در ترکیب‌ها و اسالیب قرآن ضمیمه می‌کند تا فرایابی را که در بین آثار عربی تنها به قرآن اختصاص دارد بشناسد و نسبت به فنون مختلف بیان قرآنی معرفت پیدا کند.
[۱۸] دایرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص ۳۷۲.

در این‌جا دو نکته حائز اهمیت‌اند:
أ. در همه این موارد نیز قرآن باید داور نهایی باشد؛ یعنی مفسر قواعد نحوی و بلاغی را بر آیات قرآن عرضه کند و قاعده سازگار با قرآن را بپذیرد و بقیه را مردود شمرد؛ نه آن‌که آیات قرآن را بر قواعد ادبی عرضه کند و برای مطابقت قرآن با آن‌ها، آیات شریفه را به تأویل برد، (برای آگاهی از نمونه‌هایی از تقدم قرآن بر قواعد نحو و نقد قواعد رایج نحو به این منابع رجوع کنید
[۱۹] التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۴۰.
[۲۰] التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۶۹.
[۲۱] التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۸۰ - ۸۱.
[۲۲] التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۱۲۰.
[۲۳] التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۲۰۲.
)، به همین جهت است که بر خلاف تفاسیر ادبی گذشته بسیار می‌شود که مفسران این مکتب به نقد قواعد نحوی گذشته و تحمیل آن‌ها بر آیات پرداخته و کاربرد قرآنی را معیار قاعده نحوی یا بلاغی شمرده‌اند.
[۲۴] التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۹۰ - ۹۲.
[۲۵] التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۱۲۹.
[۲۶] التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۲۰۷.

ب. در حوزه بلاغت بر خلاف نظریه رایج و غالب که موضوع بلاغت را ترکیب و جمله می‌داند مفسران این مکتب بنیادی‌ترین جای‌گاه بلاغت را واژه دانسته و آن را تا تمام سوره و تمام قرآن به عنوان یک واحد تعمیم می‌دهند،
[۲۷] دایرة المعارف الاسلامیه، ج ۴، ص ۷۱ - ۷۲.
[۲۸] مناهج تجدید، ص ۲۶۶ - ۲۶۸.
از این رو بیشترین تأکید مفسر بر تبیین جای‌گاه بلاغی واژه در جمله است. نظریه عدم ترادف در قرآن و دفاع سخت از آن محصول همین نگاه است.
[۲۹] الاعجاز البیانی، ص ۱۹۴ - ۲۲۰.


۳.۲.۵ - بهره‌گیری از روان‌شناسی

بهره‌گیری از دانش روان شناسی. به نظر امین خولی مفسر باید از اسرار حرکت‌های روح و روان آدمی در حوزه‌های مختلف زندگی که علم در اختیار ما گذاشته و آموزه‌های قرآن نیز به آن‌ها ناظر است همچون مناظرات اعتقادی و دریافت‌های قلبی و احساسی آگاهی داشته باشد و با این آگاهی به تفسیر روی آورد.
نیاز تفسیر به روان شناسی از آن روست که میان بلاغت و بیان انسان از یک سو و روان آدمی از سوی دیگر رابطه مستقیم است؛ به عبارت دیگر هنرهای بیانی متنوع چیزی جز بیان ما فی الضمیر و حالات درونی نیست. وی نمونه‌ای از تفسیر روان شناختی از آیات قرآن را در تفسیر زمخشری از آیات ۱۹۳ - ۱۹۵ شعراء /۲۶ نشان داده است که بر اساس آن زمخشری هیچ‌گاه تعبیر «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الاَمین؛ عَلی قَلبِکَ...» را مستلزم نزول فقط معانی قرآن (بدون الفاظ) بر قلب پیامبر نمی‌داند، بلکه با توجه به حالت روانی آدمی تعبیر مذکور را نشانه نزول قرآن به زبان مادری پیامبر می‌داند، و در غیر این صورت تعبیر «علی أُذُنِک» می‌آمد.
[۳۱] مناهج تجدید، ص ۲۱۲.
[۳۲] مناهج تجدید، ص ۳۱۶.


۳.۲.۶ - جامعه‌شناسی

جامعه شناسی. به گفته عبده علم به احوال بشر (جامعه شناسی و مردم شناسی). نیز از دانش‌هایی‌اند که تفسیر قرآن جز با آن‌ها به کمال نمی‌رسد.
[۳۳] مناهج تجدید، ص ۳۱۶ - ۳۱۷.



در تفسیر ادبی معاصر افزون بر این مؤلفه‌ها که بُعد ایجابی قضیه را نشان می‌دهند، بُعدی سلبی را نیز باید در نظر گرفت که اهمیت به‌سزایی در شناخت تفسیر ادبی معاصر دارد؛ بعد سلبی تعریف و طرح تفسیر ادبی ناظر به طرد و انکار سه جریان تفسیری است که در روزگار خولی در مصر نفوذ داشته است:
أ. جریان روایت‌گر و متمایل به سلفی‌گری که برای روایات تفسیری جای‌گاه و شأن زیادی قائل بود.
ب. جریان تفسیر باطنی و اشاری متمایل به صوفی‌گری که از دیرزمانی در مصر نفوذ بسیار داشته است.
ج. جریان تفسیر علمی که از اوایل قرن چهاردهم در مصر با استقبال فراوانی روبه رو شده و بر اساس آن تفاسیر فراوانی با گرایش علمی تدوین شده است (برای آگاهی از نفوذ دو جریان اخیر در مصر به القرآن محاولة لفهم عصری، و برای نقد آن به القرآن و التفسیر العصری رجوع کنید)، بنابر این تأکید بر تفسیر ادبی و ضرورت بازگشت به آن از یک منظر به معنای پاک‌سازی تفسیر از افکار و اندیشه‌های وابسته به این سه جریان نیز بوده است.


برای تفسیر ادبی معاصر ویژگی‌های متعددی می‌توان برشمرد که آن را از سایر جریان‌ها و روش‌های تفسیر متمایز می‌گرداند:
۱. کنار نهادن روایات تفسیری و دخالت ندادن آن‌ها در تفسیر قرآن، مگر آن‌که این روایات در چارچوب تحلیل ادبی قرار گیرند؛ مانند روایات اسباب نزول و نظایر آن‌ها.
۲. ممانعت جدی از ورود اسرائیلیات در تفسیر.
۳. به حداقل رساندن تأویل در آیات (برگرداندن آیات از معنای ظاهری و حمل آن‌ها بر خلاف ظاهر). به ویژه تأویلات نحوی.
[۳۴] التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۱۵ - ۱۶.
[۳۵] معنای متن، ص ۳۷، «مقدمه».

۴. عدم ورود به محدوده مبهمات قرآن یعنی مواردی که قرآن از بیان تفصیلی آن‌ها اعراض کرده است.
۵. عدم ورود به حوزه امور غیبی که جز از طریق احادیث صحیح قابل شناخت نیستند؛ همچنین نپرداختن به جزئیات مسائلی چون عالم قیامت و بهشت و دوزخ.
۶. جلوگیری از نفوذ خرافات و مطالب غیر واقعی در تفسیر آیات قصص برای روشن ساختن جوانب مبهم آن‌ها، به این دلیل که «هدف بیان قرآنی به گره‌گشایی از این مبهمات بستگی ندارد وگر نه خداوند خود آن‌ها را بیان می‌داشت».
۷. دور ساختن تفسیر از اصطلاحات علوم و فنون و فلسفه و کلام و علم.
۸. توجه جدی به ابعاد اجتماعی آیات شریفه، تحلیل سنت‌های حاکم بر جهان هستی و جامعه و نیز توجه به مشکلات جامعه اسلامی و بشری و بیان ارشاد و راهنمایی قرآن نسبت به حل آن‌ها.
۹. میدان دادن به عقل انسان و اعطای آزادی و اختیار گسترده به وی تا در پهنه‌ای وسیع که خداوند به او داده به تدبیر و اندیشه بپردازد و دری را که از دیر زمانی بر روی تفسیر و معارف قرآنی بسته شده بگشاید و تعالیم خشک اشاعره را از صحنه خارج سازد.
[۳۶] تفسیر و مفسران، ج ۲، ص ۴۸۱ - ۴۸۵.

۱۰. موضوعی بودن تفسیر.


همان‌گونه که پیش‌تر اشاره شد در تفسیر ادبی معاصر، تفسیر ترتیبی ناکارآمد معرفی شده و بر شیوه تفسیر موضوعی تأکید می‌شود، بر این اساس نزدیک به همه تفاسیر متعلق به این منهج و جریان، تفسیر موضوعی است، به جز دو جلد التفسیر البیانی للقرآن، اثر بنت الشاطی که مشتمل بر تفسیر ۱۴ سوره کوتاه از جزء آخر قرآن است که این هم از یک سو مورد نقد برخی طرف‌داران این مکتب قرار گرفته و از دیگر سو چنین توجیه شده است که انتخاب این سوره‌ها به دلیل اشتمال آن‌ها بر موضوع واحد بوده است.
[۳۷] بنت الشاطی من قریب، ص ۱۰۹ - ۱۱۱.

مشهورترین آثار وابسته به این روش تفسیری عبارت‌اند از:
۱. مجموعه‌ای با عنوان «من هدی القرآن» با سه موضوع کلی «القادة... الرسل»، «فی رمضان» و «فی أموالهم» از امین خولی که در اصل سخنرانی‌های رادیویی وی در فاصله سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۵۲ میلادی بوده است.
۲. من وصف القرآن لیوم الدین و الحساب، از شکری محمد عیّاد.
۳. التفسیر البیانی، القرآن الکریم، الاعجاز البیانی، القرآن و قضایا الانسان از بنت الشاطی.
۴. الفن القصصی فی القرآن الکریم، القرآن و مشکلات حیاتنا المعاصر، القرآن و الدوله، هکذا یُبنی الاسلام، الاسس القرآنیة للتقدم و الجدل فی القرآن از محمد احمد خلف الله.
۵. العفو فی القرآن از مهدی علام؛
[۳۸] اتجاهات التجدید، ص ۶۱۱ - ۶۱۵.
[۳۹] المنهج البیانی، ص ۱۱۲.
[۴۰] الفکر الدینی فی مواجهة العصر، ص ۳۱۲.
[۴۱] الفکر الدینی فی مواجهة العصر، ص ۳۳۶.
[۴۲] الفکر الدینی فی مواجهة العصر، ص ۳۵۳.
همچنین طرح تفسیر ادبی تأثیرات گسترده‌ای بر محققان داشته و هر یک به فرا خور توان خود متأثر از روش وی به تحقیق در معارف قرآنی روی آورده است.


(۲). آینه پژوهش (مجله). ، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
(۷). الاعجاز البیانی للقرآن، بنت الشاطی، القاهرة، دارالمعارف، ۱۴۰۴ ق.
(۱۴). بنت الشاطی من قریب، حسن جبر، القاهرة، دارالکتاب الحدید، ۱۴۲۱ ق.
(۲۰). التفسیر البیانی، بنت الشاطی، القاهرة، دارالمعارف.
(۲۵). تفسیر المنار، رشید دائرة المعارف قرآن کریم، رضا (م. ۱۳۵۴ ق.). ، قاهرة، دارالمنار، ۱۳۷۳ ق.
(۲۶). تفسیر و مفسران، معرفت، قم، التمهید، ۱۳۷۳ ش.
(۲۷). التفسیر والمفسرون، محمد حسین الذهبی، قاهرة، دارالکتب الحدیثة، ۱۳۹۶ ق.
(۲۹). دائرة المعارف الاسلامیه، ترجمه:شنتاوی و دیگران، بیروت، دارالمعرفة، ۱۹۳۳ م.
(۳۳). علوم القرآن بین البرهان والاتقان، حازم سعید حیدر، مدینة، دارالزمان، ۱۴۲۰ ق.
(۳۴). الفکر الدینی فی مواجهة العصر، عفت الشرقاوی، مکتبة الشباب، ۱۹۷۶ م.
(۳۹). القرآن والتفسیر العصری، بنت الشاطی، القاهرة، دارالمعارف.
(۴۶). معانی القرآن، الکسائی (م. ۱۸۹ ق.). ، به کوشش عیسی شهاته، قاهرة، دارقباء، ۱۹۹۸ م.
(۴۷). معنای متن، نصر حامد ابوزید، ترجمه:کریمی نیا، تهران، طرح نو، ۱۳۸۰ ش.
(۵۱). مناهج تجدید، امین الخولی، دارالمعرفة، ۱۹۶۱ م.
(۵۲). مناهل العرفان، الزرقانی، به کوشش فواز احمد، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۷ ق.
(۵۳). من تاریخ الادب العربی، طه حسین، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۹۱ م.
(۵۴). المنهج البیانی فی تفسیر القرآن، کامل علی سعفان، مصر، مکتبة الانجلو، ۱۹۸۱ م.


۱. تفسیر المنار، ج ۱، ص ۱۷.
۲. تفسیر المنار، ج ۱، ص ۱۷ - ۱۹.
۳. تفسیر المنار، ج ۱، ص ۲۴.
۴. تفسیر المنار، ج ۱، ص ۲۱ - ۲۴.
۵. معنای متن، ص ۳۷ - ۳۸، «مقدمه».
۶. آینه پژوهش، ش ۸۶ ص ۸، «جریان شناسی تفاسیر قرآن در دوره معاصر».
۷. من تاریخ الادب العربی، ج ۱، ص ۲۸ - ۵۸.
۸. آینه پژوهش، ش ۸۶، ص ۸، «جریان شناسی تفاسیر قرآن در دوره معاصر».
۹. برهان و عرفان، ش ۶، ص ۱۰۱، «امین خولی بنیادگذار تفسیر ادبی».
۱۰. دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص ۳۶۵.
۱۱. دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص ۳۶۵ - ۳۶۶.
۱۲. دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص ۳۶۵ - ۳۶۶.
۱۳. دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص ۳۶۵ - ۳۶۶.
۱۴. دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص ۳۷۰.
۱۵. دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص ۳۷۱.
۱۶. التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۱۱.
۱۷. الاعجاز البیانی، ص ۱۹۸.
۱۸. دایرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص ۳۷۲.
۱۹. التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۴۰.
۲۰. التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۶۹.
۲۱. التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۸۰ - ۸۱.
۲۲. التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۱۲۰.
۲۳. التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۲۰۲.
۲۴. التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۹۰ - ۹۲.
۲۵. التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۱۲۹.
۲۶. التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۲۰۷.
۲۷. دایرة المعارف الاسلامیه، ج ۴، ص ۷۱ - ۷۲.
۲۸. مناهج تجدید، ص ۲۶۶ - ۲۶۸.
۲۹. الاعجاز البیانی، ص ۱۹۴ - ۲۲۰.
۳۰. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۹۳۱۹۵.    
۳۱. مناهج تجدید، ص ۲۱۲.
۳۲. مناهج تجدید، ص ۳۱۶.
۳۳. مناهج تجدید، ص ۳۱۶ - ۳۱۷.
۳۴. التفسیر البیانی، ج ۱، ص ۱۵ - ۱۶.
۳۵. معنای متن، ص ۳۷، «مقدمه».
۳۶. تفسیر و مفسران، ج ۲، ص ۴۸۱ - ۴۸۵.
۳۷. بنت الشاطی من قریب، ص ۱۰۹ - ۱۱۱.
۳۸. اتجاهات التجدید، ص ۶۱۱ - ۶۱۵.
۳۹. المنهج البیانی، ص ۱۱۲.
۴۰. الفکر الدینی فی مواجهة العصر، ص ۳۱۲.
۴۱. الفکر الدینی فی مواجهة العصر، ص ۳۳۶.
۴۲. الفکر الدینی فی مواجهة العصر، ص ۳۵۳.



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله تفسیر ادبی، ج۶، ص۱۴۳.    






جعبه ابزار