تعصب کافران مکه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تعصّب جاهلیّت، عامل بستن راه
مسجد بر مؤمنان است و آنچه
انسان را در برابر
تعصّب هاى جاهلى حفظ مى كند،
سکینه و
آرامش است.
۱. بر اساس آیات قرآن کافران
مکه، مردمی
متعصب بودند:
•«واذا رءاک الذین کفروا ان یتخذونک الا هزوا اهـذا الذی یذکر ءالهتکم...:و كسانى كه
کفر ورزيده اند چون تو را ببينند جز به مسخره ات نمى گيرند، (مىگويند) آيا اين است كسى كه خدايان شما را (به بدى) ياد مىكند؟! در حالى كه به
ذکر خداى
رحمان (به
توحید و كتاب او) كافراند (و بيمى از اين كار ندارند).»
۲.
تعصب جاهلی و
غرور کافران
مکه، موجب بستن راه
مسجدالحرام بر مؤمنان در
حدیبیه شد:
•«هم الذین کفروا وصدوکم عن المسجد الحرام... اذ جعل الذین کفروا فی قلوبهم الحمیة حمیة الجـهلیة...:آنها هستند كسانى كه
کفر ورزيدند و شما را از (
زیارت)
مسجد الحرام بازداشتند و نيز
قربانی (شما) را منع كردند از اينكه به محلّ خود (
مکّه يا
منی) برسد. و اگر نه اين بود كه مردان و زنان مؤمنى را كه نمىشناختيد (و مخلوط با كفار مكه بودند) زير پاى گذاريد و از اين راه، ناآگاهانه گزند و ناخوشايندى (و ديه هايى) به شما برسد (شما را از
جنگ با آنها بازنمىداشت، و چنين كرد) تا كسانى را كه مىخواهد (شما و مسلمين مخلوط با كفّار را) در
رحمت خود داخل كند. و اگر آنها (از مسلمان ها) جدا بودند بى ترديد كسانى از آنان را كه
کفر ورزيدند به عذاب دردناكى
عذاب مىكرديم.(به ياد آر) زمانى كه كافران در
دل هاى خود
خشم و
تعصّب جاهلیت نهادند (و در
حدیبیه قرارداد منع
پیامبر و يارانش را از مكه
امضا نمودند) پس خداوند
اطمینان و
آرامش دل را بر
رسول خود و بر مؤمنين فرو فرستاد و كلمه
تقوی را (
توحید و ثبات و
تسلیم را) همراه آنان نمود و آنها سزاوارتر به آن و اهل آن بودند، و
خداوند همواره به همه چيز داناست.»
۳. تحمل
تعصب های کافران از سوی
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و مؤمنان، نیازمند نزول
آرامش خدادادی بر قلوب ایشان بود:
•«اذ جعل الذین کفروا فی قلوبهم الحمیة حمیة الجـهلیة فانزل الله سکینته علی رسوله وعلی المؤمنین...:(به ياد آر) زمانى كه كافران در دل هاى خود
خشم و
تعصّب جاهليت نهادند (و در
حدیبیه قرارداد منع
پیامبر و يارانش را از مكه امضا نمودند) پس خداوند اطمينان و آرامش دل را بر رسول خود و بر مؤمنين فرو فرستاد و كلمه تقوى را (توحيد و ثبات و تسليم را) همراه آنان نمود و آنها سزاوارتر به آن و اهل آن بودند، و خداوند همواره به همه چيز داناست.»
اسلام، با
فرهنگ جاهلیّت به هر نوعى كه باشد
مبارزه مى كند؛ «ظَنَّ الْجاهِلِيَّةِ»
، «تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ»
و «حَمِيَّةَ الْجاهِلِيَّةِ»
تعصب و حمیت در مورد
زبان،
نژاد و
قوم و هر موضوعی جز آنچه در دایره
توحید قرار گیرد در
فرهنگ اسلام تعصب جاهلانه نام دارد و امری مذموم می باشد.خداوند ملاک برتری انسان ها را چیزی جز
تقوی نمی داند.«يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبير:اى
مردم ، بى ترديد ما همه (افراد نوع) شما را از يك
مرد و
زن (
آدم و
حوّا) آفريديم، و يا هر فرد شما را از يك پدر و مادر
خلق كرديم، و شما را قبيله هاى بزرگ و كوچك قرار داديم تا همديگر را بشناسيد (پس در ميان شما برترى نژادى نيست بلكه) مسلّما گرامى ترين شما در نزد خدا پرهيزكارترين شماست همانا خداوند بسيار دانا و آگاه است.»
واذا رءاک الذین کفروا...:
کفر،
انسان را به جايى مى رساند كه
منطق قوى و قول
معصوم را
مسخره مى كند، ولى حاضر نيست كوچكترين بى احترامى نسبت به
سنگ و
چوب روا دارد.
تعصّب اگر بر اساس
جهالت باشد، نكوهيده ولى اگر بر اساس
غیرت دینی و پافشارى بر حق و
منطق باشد نيكوست.
تعجب در اين است كه اگر كسى از اين بت هاى سنگى و چوبى بدگويى كند- نه بدگويى بلكه
حقیقت را بيان نمايد و بگويد اين ها
موجودات بى روح و فاقد
شعور و بى ارزشى هستند، تعجب مىكنند، اما اگر كسى منكر
خداوند بخشنده و مهربانى شود كه آثار رحمتش پهنه
جهان را گرفته و در هر چيز دليلى بر
عظمت و
رحمت او است، براى آنها جاى تعجب نيست.آرى هنگامى كه انسان به امرى عادت كرد و خو گرفت و
تعصب ورزيد، در نظرش جلوه خواهد داشت هر چند بدترين امور باشد، و هر گاه نسبت به چيزى عداوت ورزيد كمكم در نظرش بد مى شود، هر چند زيباترين و محبوبترين امور باشد.
وصدوکم عن المسجد الحرام...:
تعصّب جاهليّت، کفار مکه عامل بستن راه مسجد بر مؤمنان گردید«صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ ... فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ». قطعا مفاسد اخلاقى، مانند
تعصبات جاهلانه در بستر
کفر رشد و نمو مى كند و
ایمان به خدا مانع رشد این گونه رذائل در روح و روان آدمی است. «لَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ ...»در ارتباط با مساله
صلح حدیبیه و
فلسفه آن خداوند در
قرآن، مى فرمايد: آنها (دشمنان شما) كسانى هستند كه كافر شدند، و شما را از
زیارت مسجدالحرام بازداشتند، و قرباني هاى شما را از اينكه به محل قربانگاه برسد مانع شدند. يك
گناه آنها كفرشان بود، و گناه ديگر اينكه شما را از مراسم
عمره و
طواف خانه خدا بازداشتند، و اجازه ندادند كه
شترهای قربانی را در محلش يعنى مكه قربانى كنيد (محل قربانى براى عمره
مکه است و براى حج سرزمين
منی) در حالى كه خانه خدا بايد براى همه اهل
ایمان آزاد باشد، و جلوگيرى از آن از بزرگترين گناهان است، ما زير دست و پا از بين مى رفتند و از اين راه
عیب و عارى بدون اطلاع دامان شما را مى گرفت خداوند هرگز مانع اين
جنگ نمى شد، و شما را بر آنها مسلط مى ساخت تا
کیفر خود را ببينند.
اين
کبر و
غرور و
تعصب و خشم جاهلى، حتى مانع از آن شد كه هنگام تنظيم صلح نامه" حديبيه" نام خدا را به صورت" بسم اللَّه الرحمن الرحيم" بنويسند، بياورند، با اينكه
آداب و سنن آن ها مى گفت كه زيارت
خانه خدا براى همه مجاز، و سرزمين مكه
حرم امن است، حتى اگر كسى قاتل
پدر خويش را در آن سرزمين يا در مراسم
حج و
عمره مى ديد
مزاحم او نمى شد. آنها با اين عمل هم
احترام خانه خدا و حرم امن او را شكستند، و هم سنت هاى خود را زير پا گذاشتند، و هم پرده ضخيمى ميان خود و
حقیقت كشيدند و چنين است اثرات مرگبار حميت هاى جاهليت! حميت در اصل از ماده حمى (بر وزن حمد) به معنى حرارتى است كه از
آتش يا
خورشید يا
بدن انسان و مانند آن به وجود مى آيد، و به همين دليل به حالت تب حمى (بر وزن كبرى) گفته مى شود، و به حالت خشم و همچنين
نخوت و
تعصب خشم آلود نيز حميت مى گويند.
فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ...:سپس مى افزايد: در مقابل آن" خداوند حالت
سکینه و آرامش را بر رسول خود و مؤمنان نازل فرمود، اين آرامش كه مولود
ایمان و
اعتقاد به خداوند، و
اعتماد بر
لطف او بود، آنها را به خونسردى و تسلط بر نفس دعوت كرد، و آتش خشم شان را فرو نشاند، اين جمله تفريع و نتيجه گيرى از جمله" جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا" است، و خود نوعى از مقابله را مى فهماند، كانه فرموده: آنان حميت در دل راه دادند، خدا هم در مقابل سكينت را بر رسول و بر مؤمنين نازل كرد، و در نتيجه آرامش دل يافتند، و خشم و
شجاعت دشمن سست شان نكرد، و بر عكس از خود سكينت و
وقار نشان دادند، بدون اينكه دچار جهالتى شوند.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تعصب کافران مکه».