ترک نماز
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نماز از مهمترین
فرائض در
دین اسلام است که بسیار بر آن تاکید شده و به ترک کنندگان آن وعده
عذاب داده شده است.
«ترک» در لغت به معنی رد کردن چیزی از روی
قصد و
اختیار یا فشار و
اضطرار است.
«صلاة» در لغت به معنی
دعا و
تبریک و
تمجید است. صلاة یعنی
نماز، که یکی از
عبادات مخصوص است، اصلش دعاست و وجه نامگذاری آن، به صلاة مثل نامیدن چیزی به اسم جزئی از محتوای آن است که آن را در برمیگیرد.
نماز از
واجبات و
ضروریات دین است و ترک آن
گناه کبیره شمرده می شود. اهمیت آن در حدی است که پذیرفته شدن همه اعمال
انسان به پذیرفته شدن
نماز بستگی دارد. حضرت
رسول اکرم (ص) میفرماید: «أوّلُ مَا ینظُرُ فِی عَمَلِ العَبد فِی یومِ القیامَة فِی صَلاتِه، فَان قُبِلَت نَظرَ فِی غَیرها، وَ إن لَم تقبل لَم ینظر فِی عَمَلِه بِشَیء» «اول چیزی که از عمل بنده در روز
قیامت به آن توجه میشود،
نماز او است، اگر قبول شد به دیگر اعمالش نظر میشود، و اگر پذیرفته نشد، به عملش نگاه نخواهد شد.»
«اتْلُ ما أُوحِی إِلَیک مِنَ الْکتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکرِ وَ لَذِکرُ اللَّهِ أَکبَرُ وَ اللَّهُ یعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ»
«آنچه را از کتاب آسمانی به تو
وحی شده
تلاوت کن، و
نماز را بر پا دار که
نماز (انسان را) از زشتیها و
منکرات باز میدارد و
خداوند میداند شما چه کارهایی انجام میدهید.»
هر
نمازی به همان اندازه که از شرایط
کمال و
روح عبادت برخوردار است
نهی از فحشا و
منکر میکند، گاه نهی کلی و جامع و گاه نهی جزئی و محدود. ممکن نیست کسی
نماز بخواند و هیچگونه اثری در او نبخشد، هر چند نمازش صوری باشد و هر چند آن شخص آلوده
گناه باشد. البته این گونه
نماز تاثیرش کم است، این گونه افراد اگر همان
نماز را نمیخواندند، از این هم آلودهتر بودند.
از
امام صادق (ع) روایت شده: «کسی که دوست دارد بداند که نمازش قبول خداوند گردیده یا خیر، بنگرد تا چه مقدار
نماز او را از بدیها و
گناهان دور داشته، بهمان اندازه قبول شده است.»
اما سؤالی که مطرح میشود این است که اگر
نماز، انسان را از فحشا و
منکر باز میدارد، چرا بسیاری از
نمازگزاران مرتکب
کبائر و منکرات میشوند؟
جواب این سؤال این است که بازداری از گناه، اثر طبیعی
نماز است؛ چون
نماز توجه خاصی است از بنده به سوی خدای
سبحان، لیکن این اثر تنها به مقدار اقتضا است، یعنی اگر مانع و یا مزاحمی در بین نباشد، اثر خود را میبخشد، و
نمازگزار را از فحشا باز میدارد، ولی اگر مانعی و یا مزاحمی جلو اثر آن را گرفت، دیگر اثر نمیکند، و در نتیجه نمازگزار، آن کاری که انتظارش را از او ندارند، انجام میدهد. خلاصه
یاد خدا، و موانعی که از اثر او جلو میگیرند، مانند دو کفه ترازو هستند؛ هر وقت کفه یاد خدا چربید، نمازگزار گناه نمیکند، و هر جا کفه آن موانع چربید، کفه یاد خدا ضعیف میشود و نمازگزار از حقیقت یاد خدا منصرف میگردد و گناه را مرتکب میشود.
چون
وجوب نماز از
احکام بدیهی و ضروری
اسلام است، پس کسی که از روی انکار
نماز نخواند، از
دین اسلام خارج شده است؛ زیرا انکار
نماز، انکار
رسالت پیامبر و قبول نداشتن
قرآن است.
امام باقر (ع) به نقل از
رسول خدا (ص) میفرماید: «مَا بَینَ الْمُسْلِمِ وَ بَینَ الْکافِرِ إِلَّا أَنْ یتْرُک الصَّلَاةَ الْفَرِیضَةَ مُتَعَمِّداً أَوْ یتَهَاوَنَ بِهَا فَلَا یصَلِّیهَا» «بین
مسلمان و
کافر فاصلهای نیست، مگر این که مسلمان
نماز واجب را عمدا ترک کند یا آن را بیاهمیت بداند و نخواند.»
کفر مطرح شده در
روایات، کفر از دیدگاه
فقهی نیست؛ یعنی
احکام کفر بر او بار نمیشود. (یکی از دلایلی که) به تارک الصلاة، کافر اطلاق شده، اهمیت دادن به موضوع
نماز و ترک نکردن آن است؛ البته اگر کسی از روی انکار
نماز نخواند، در اصطلاح فقه هم به او کافر میگویند، زیرا منکر ضروری دین است.
از
حضرت صادق (ع) سؤال شد که چرا
زانی کافر نیست، ولی کسی که
نماز نمیگزارد کافر میباشد. امام (ع) فرمود: «چون
زناکار برای
شهوت این کار را میکند، ولی آن کس که
نماز را ترک میکند برای این است که به آن اهمیت نمیدهد. زناکار برای لذت دنبال زنی را میگیرد و از او کامجویی میکند، ولی آن کس که
نماز را ترک کرده و آن را انجام نمیدهد، قصدش لذت نیست، بلکه فقط نظرش بیاهمیت شمردن آن میباشد و هر گاه کسی نظرش
استخفاف باشد کافر میگردد.»
۱. ترک
نماز به طور کلی از روی انکار؛ چون منکر
ضروری دین شده
کافر می شود.
۲. ترک
نماز به طور کلی نه از روی انکار، بلکه به واسطه
مسامحهکاری و کماعتنایی به امور
اخروی و اشتغال به
شهوات و امور
دنیوی که
موجب فسق است.
۳. ترک
نماز در بعضی اوقات در اثر ضعف
ایمان و کماعتنایی به امر
آخرت، یا اهمیت ندادن به اوقات
نماز؛ این شخص جزء ضایعکنندگان
نماز و سبکشمارندگان آن میباشد.
۴. ترک
واجبی از
واجبات نماز (بدون رعایت شرایط صحت آن با بیاهمیتی، با لباس
نجس و...)؛ این شخص نیز جزء ضایعکنندگان و خوارکنندگان
نماز است.
به هر حال ترک
نماز به هر قسمی که باشد، در
قرآن شدیداً نکوهش شده است: «فَوَیلٌ لِّلْمُصَلِّینَ• الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتهِِمْ سَاهُونَ»
«پس وای بر نمازگزارانی که در
نماز خود سهلانگاری میکنند.»
یعنی آنهایی که از نمازشان غافلند، اهتمامی به امر
نماز نداشته، و از فوت شدنش باکی ندارند.
«ساهون» به معنی خطایی که از روی
غفلت سرزند، و در این
آیه با معانی مختلفی تفسیر شده است:
۱.
سهو توأم با
تقصیر است؛
۲. تأخیر انداختن
نماز از وقت
فضیلت است؛
۳.
منافقانی هستند که نه برای
نماز ثوابی معتقد بودند و نه برای ترک آن
عقاب؛
۴. کسانی که در
نمازهای خود
ریا میکنند.
باید توجه داشت که نمیفرماید «در نمازشان سهو میکنند»؛ چون
سهو در
نماز به هر حال برای هر کس واقع میشود، بلکه میفرماید «از اصل
نماز سهو میکنند» و کل آن را به دست فراموشی میسپرند. وقتی فراموشکنندگان
نماز شایسته «
ویل» هستند، آنها که به کلی ترک
نماز گفته و تارک الصلاة هستند چه حالی خواهند داشت.
۱. ناآشنایی به
فلسفه نماز و آثار و فواید آن در زندگی؛
۲. احساس
تحجر و عقب ماندگی؛
۳. تنبلی و تن پروری؛
۴.
مسامحهکاری و
سهلانگاری (علیرغم داشتن وضعیت روحی و جسمی مناسب)؛
۵. احساس خودنمایی و ریاکاری؛
۶.
محیط و اجتماع فاسد
سهلانگاری در ادای
نماز یا در اعمال شرایط آن یا ترک آن به طور کلی علاوه بر اینکه آثار شومی در زندگی
دنیوی دارد، بدون شک عواقب وخیمی در سرای
آخرت نیز خواهد داشت.
«فیِ جَنَّاتٍ یتَسَاءَلُونَ• عَنِ الْمُجْرِمِینَ• مَا سَلَککمُْ فیِ سَقَرَ• قَالُواْ لَمْ نَک مِنَ الْمُصَلِّینَ»
«آنها در باغهای
بهشتند و سؤال میکنند از مجرمان. چه چیز شما را به
دوزخ وارد ساخت؟! میگویند: ما از نمازگزاران نبودیم».
این
آیات گوشهای از شرح حال
اصحاب یمین و گروه مقابل آنهاست. آنها به چند
گناه بزرگ خویش در این رابطه اعتراف میکنند: یکی از این گناهان ترک
نماز است؛ البته
نماز از آنجا که
عبادت خدا است، بدون
ایمان به او میسر نیست، بنا بر این ذکر آن رمزی است برای ایمان و اعتقاد به خداوند، و تسلیم در برابر فرمان او.
از
رسول خدا (ص)
روایت شده است که «
نماز خود را ضایع نسازید، زیرا هر کس نمازش را ضایع گزارد (بدان اهمّیت ندهد)، با
قارون و
هامان محشور گردد، و خداوند را حقّ و سزاوار است که او را با
منافقین به
دوزخ فرستد، پس وای بر آن کس که محافظت نکند بر
نماز»
حضرت صادق (ع) فرمود: «شَفَاعَتنَا لاتَنالُ مُستَخِفا بِصَلاتِه»
«و شفاعت ما نمیرسد به آنکه
نماز را سبک میشمارد.»
۱. اینکه بداند ذکر خدا باعث آرامش و تعادل روانی میشود
؛
۲. تمام دستورات
دین برای چگونه زندگی کردن و چگونه انسان شدن است و یکی از
فلسفههای تشریع واجبات برای خوشبختی در دنیاست؛
۳. عوامل انحطاط
مسلمانان در خود ایشان است نه در اصل
اسلام؛
۴. ترک پرخوری و پرخوابی که از علل سستی و بیحالی است؛
۵. اهمیت دادن به
نماز بیشتر از کارهای دیگر در هر شرایط؛
۶. فایده
نماز به خودمان بر میگردد و طلبی از دیگران نداریم تا نمازمان را به رخ آنها بکشیم، صاحب
عبادت خداست و خوشحالی او کافی است؛
۷. وارد نشدن به مکانهای
گناه و ... .
ترک
نماز که از
گناهان کبیره است علاوه بر
حکم تکلیفی حرمت و آثار سوئی که بر روح و روان انسان بر جای میگذارد،
وجوب قضا را نیز به دنبال دارد.
امام خمینی در کتاب
تحریرالوسیله در این باب مینویسد: «قضای
نمازهای یومیهای که در وقتشان
فوت میشود - غیر از
نماز جمعه –
واجب است؛ خواه فوت آنها
عمداً باشد یا
سهواً یا از روی
جهل (ندانستن مساله) یا بهخاطر خوابی که تمام وقت
نماز را فرا میگیرد و یا بهخاطر غیر اینها.»
و «اگر کسی خودش را
بیهوش کند (و در نتیجه،
نماز ترک شود) بنابر
احتیاط (
واجب) باید قضا نماید و بر
کافر اصلی که در حال کفر
نمازها را نخوانده است (قضای
نماز)،
واجب نیست، بر خلاف
کافر مرتد که بر او
واجب است بعد از
توبه، نمازهایی را که در حال ارتداد نخوانده قضا نماید و بنابر قول اصح (نمازخواندن) از او صحیح است؛ اگرچه ارتدادش
فطری باشد.»
همچنین «قضای
نمازهای واجب غیریومیه
واجب است - مگر
نماز عید فطر و قربان و بعضی از صورتهای
نماز آیات (که گذشت) حتی بنابر
احتیاط (
واجب)
نمازی که نذر کرده در وقت معیّنی بخواند (که اگر در وقت خودش نخواند) قضایش
واجب است.»
کسی که نمازش را ترک کرده است و باید آن را قضا کند چنانچه آن را قضا ننماید و در این حال از دنیا برود بر ولی (پسر بزرگ) او
واجب است که آنها را قضا کند. چنانچه در تحریرالوسیله در خصوص
وجوب قضای
پدر میفرمایند: «بر
ولیّ میّت که پسر بزرگتر باشد،
واجب است
نمازهای پدرش را که بهخاطر عذری از قبیل خواب و فراموشی و مانند اینها فوت شده، قضا نماید.»
و «بنابر اقوی فرقی نیست که ترک
نماز از روی
عمد باشد یا غیرعمد. البته کسی که
نماز را بهعنوان سرکشی بر مولا نخوانده باشد، بعید نیست که ملحق نشود، اگرچه
احتیاط آن است که آن هم ملحق شود، بلکه این
احتیاط ترک نشود (و ولیّ قضای آن را به جا آورد). و قضای نمازهایی را که به جهت رعایتنکردن آنچه که در
نماز معتبر است به طور
باطل خوانده، ظاهراً
واجب است.»
اگر با هواپیمایی مسافرت کند که حرکتش مساوی حرکت زمین باشد و سیر آن - مخالف گردش
زمین - از شرق به غرب باشد، پس اگر اول طلوع آفتاب سفر کند ناگزیر سیر هواپیما دائماً اول طلوع آفتاب میباشد ولو اینکه هزار ساعت سیر نماید، پس آیا
مسافرت با آن، حرام است برای آنکه لازمهاش ترک
نماز است، یا جایز است و
نماز، نه به طور
ادا و نه به طور
قضا بر او
واجب نیست، یا فقط قضا دارد؟ ظاهر آن است که مسافرت با آن جایز نیست. و اگر به جواز آن گفته شود ظاهر آن است که
نماز بر او
واجب نمیباشد، نه به طور ادا و نه به طور قضا.
•
سایت معارف قرآن •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی