تحقیق ماللهند (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تحقیق مالِلهند، کتابی درباره
عقاید دینی،
آرای فلسفی،
ادبیات،
تقویم،
نجوم،
جغرافیا، و آداب و رسوم هندی، به
عربی،
تألیف ابوریحان بیرونی در قرن پنجم است.
نام کامل آن کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند من مقولة مقبولة فی العقل أو مرذولة است و به کتاب الهند نیز
شهرت دارد.در این کتابِ دایرة المعارف گونه که مهمترین اثر بیرونی در هندشناسی به شمار میآید، به تاریخ هند نیز پرداخته شده است؛
این اثر از لحاظ
تاریخ ادیان نیز اهمیت دارد.
کارل ادوارد زاخائو در مقدمه مهمی که بر ترجمه فی تحقیق ماللهند نوشته است، درباره طرح ابواب کتاب اظهار کرده که: «صورت کلی اغلب بابها از سه بخش تشکیل میگردد؛ در بخش اول خلاصهای از مساله را آن گونه که خود بیرونی دریافته است، مطرح میکند؛ در بخش دوم چنانچه بحث از
دین،
فلسفه و
نجوم باشد، به طرح عقاید هندوان و ذکر شواهدی از کتابهای آنان میپردازد و چنانچه بحث از
ادبیات،
تاریخ،
جغرافیا، قوانین، آداب و رسوم باشد، مطالبی را که در این موارد به صورت شفاهی شنیده و یا خود مشاهده کرده است، بیان میدارد؛ و در بخش سوم از هر باب چنانچه موضوع مورد بحث برای خواننده غریب و نامانوس جلوه نماید، ضمن مقایسه آن با موارد مشابه آن از اقوام و ملل دیگر، سعی در مفهوم کردن موضوع میکند، و این بدان علت است که قصد وی از تالیف کتاب «فی تحقیق ماللهند» آن نیست که کاستیها و نقاط ضعف جامعه
هند را آشکار ساخته و به ابطال آرا و اقوال آنان بپردازد، بلکه همان طوری که در خاتمه کتاب ذکر کرده است، میکوشد تا تصویری درست و راست از
حیات روحی و معنوی مردم هند را در برابر دیگران قرار داده و زمینه تعامل اجتماعی دیگران با هندوان را فراهم سازد.
تحقیق ماللهند یک مقدمه و هشتاد باب دارد.مقدمه
کتاب شرحی است در اهمیت درستی
اخبار، علل پیدایش روایات نادرست، نقد آرای
مسلمانان درباره ادیان دیگر، اشاره به تحقیقات و آرای ابوالعباس ایرانشهری (
فیلسوف قرن سوم و چهارم) در باره ادیان هندی و سبب تألیف کتاب. بیرونی مینویسد که این کتاب
جدل و
احتجاج نیست، بلکه نقلی است از کلام هندیان آنگونه که هست.
باب اول
پیش درآمدی است بر
روش تحقیق در
علوم و معارف هندی و دشواریهای این کار. مؤلف در بیان علل بیگانه ماندن مسلمانان از
حکمت و دانشهای هندوان، از مباینتِ افکار و
اعتقادات و آداب و رسوم این دو «
ملت» سخن میگوید، همچنین به تفاوت زبان و وسعت دامنه علمی هندوان و پیچیدگیهای آن اشاره دارد.به نظر بیرونی، لشکرکشیهای سبکتکین و سلطان محمود سبب شد که دانشمندان هندو به نقاط دوردستی چون کشمیر و بنارس
مهاجرت کنند و وحشت و هراس مردم
هند از مسلمانان نیز دسترسی به علوم هندوان را مشکلتر ساخت.بیان بی طرفانه و
استدلال جامع بیرونی در این فصل ــ که ناظر به تفاوتهای چشمگیر
فرهنگ و زبان و
دین مردم هند با مسلمانان است ــ در تحقیقات امروزی نیز مورد توجه است .
بابهای دوم تا سیزدهم
در باره دین و
فلسفه هندی و مسائل مربوط به آن است و مشتمل است بر بحث از
ذات خداوند، امور
معقول و محسوس و وحدت موجودات،
تناسخ و چگونگی و غایت آن، احوال پس از
مرگ و چگونگی دوزخها و اقسام آنها و پاداش اعمال خیر در
بهشت، اجناس و انواع موجودات جسمانی و روحانی و نامهای آنها، طبقات چهارگانه جامعه هندویی و حدود و وظایف و خصوصیات هر طبقه، چگونگی پیدایش قوانین، علل
بت پرستی و انواع بتهای هندوان و توصیف آنها، معرفی وِداها ی چهارگانه، پورانهها ی هجده گانه، عروض سنسکریت و قواعد آن و مقایسه آن با
عروض عربی و
یونانی.بابهای چهاردهم تا شصت ودوم
به علوم هندی اختصاص دارد، اعم از مسائل جهان شناختی و جغرافیایی و موضوعات مربوط به
تاریخ و
تقویم و مقیاسها.
بیرونی از باب شصت وسوم تا هفتادوهفتم
بتفصیل آداب و رسوم چهار طبقه جامعه هندویی و نیز آداب ایشان را به هنگام
قربانی،
زیارت، دادن
صدقه،
ازدواج و فرزند آوردن مطرح میکند و به شرح خوراکیها و نوشیدنیها،
اعیاد و
ایام مقدّس آنان میپردازد و درباره پارهای از
اصول شرعی و
فقهی و اجتماعی مردم هند در باب دعاوی، عقوبات و
کفارات،
مواریث و
حقوق وارثان و امور مربوط به
اموات بحث میکند.سه باب آخر کتاب
نیز درباره نجوم هندی است.
بیرونی بیشترِ بابها را با مقدمه کوتاهی درباره کلیات مطالب شروع میکند.هر باب دارای سه بخش است: بخش اول طرح مسئله؛ بخش دوم، آرای هندوان درباره آن مسئله و نقل قول از کتابهای معتبر یا مطالبی که شفاهی به اطلاع مؤلف رسیده یا وی با مشاهده به آنها پی برده است؛ بخش سوم، مقایسه موضوعات غریب و نامأنوس با آرای یونانیان و موضوعات مشابه دیگر برای اینکه مطالب به فهم خوانندگان نزدیکتر شود.
به نظر زاخاو،
این بررسی تطبیقی بیرونی با نظر به مشابهتهای آرای
فلاسفه هندی و یونانی بوده و آگاهی کامل وی از
فلسفه یونان نیز در این امر اثر داشته است، اما به نظر لارنس مقایسه
عقاید فیلسوفان هندی با عقاید
فیلسوفان یونانی و
صوفیان به این جهت است که بیرونی اینگونه عقاید را در اعتقادات متعارف اسلامی نیافته است .
روزنتال نظریهای متفاوت ــ و بهطور اغراق آمیزی یونانی زده ــ در این باره ارائه میدهد؛نیز استناد میکند و مینویسد که ابوریحان تحت سیطره
تمدن و آموزههای یونانی رشد یافته بوده و
علم و
فلسفه ایشان را برتر میانگاشته و هنگامی که با تمدن پیشرفته هند آشنا شده و آن را رقیبی برای تمدن یونانی یافته، برای توجیه آن برای تمامی
تمدنهای بشری اصل و خاستگاهی واحد قایل شده و
تمدن هند را به نوعی متأثر از یونان دانسته است،
به نظر روزنتال، بیرونی درباره
تفکر دینی و
فلسفی هند نیز همین نظریه را ابراز کرده است، با این تفاوت که وی الگوی نخستین دینی را، که همگان در آن سهیم اند، تنها از آنِ
خواص میداند و
عوام را در آن سهیم نمیداند؛ به بیان دیگر، از نظر بیرونی بصیرتهای دینی اندیشمندان برخلاف فعالیتهای تحقیقی و علمی ایشان در معرض تغییر نیست . در عین اشاره به کاستیهای نظریه بیرونی، آگاهی وی از تعامل تمدنها و تلاش در تبیین آن را میستاید.به طورکلی، بیرونی با استفاده از روش تطبیقی میکوشد تا شناخت پدیدههای فرهنگی و دریافت مفاهیم دینی و
فلسفی را آسانتر کند.هدف وی فهمیدن و توصیف علمی مسائل است.لحن بی طرفانه، تعبیرات همدلانه و اصولی که وی به کار بسته، تا حد زیادی با شیوههای جدید مطالعات تطبیقی ادیان سازگار است .
آشنایی بیرونی با
سرزمین و
فرهنگ هند از زمانی آغاز شد که وی همراه سلطان محمود و پس از فتح شمال هند به دست وی، به آنجا رفت و سیزده سال (از ۴۰۸ تا ۴۲۱) در نواحی مختلفی همچون پنجاب، سند، پیشاور، مولتان و لاهور به سر برد. تا پیش از این، آگاهی او بیشتر درباره مسائل نجومی و طبی و
ریاضی هند بود.
او در این دوره به یادگیری
سنسکریت و گردآوری کتابهای علمی به این زبان پرداخت.عبارات شکوه آمیز بیرونی از کسادی بازار علم و بی اعتنایی صاحبان قدرت به وضع
اهل علم و نیز ذکر محدودیتهایی که بر وی تحمیل شده است،
حکایت از این دارد که وی آزادی عمل کافی نداشته، با وجود این اشتیاقش به کسب علم
عامل اصلی در پرداختن به این تحقیق بوده است.
اهتمام بیرونی در نقل و معرفی علوم و معارف هندی بسیار است و آثار او را در این زمینه بیش از ۲۷ عنوان برشمردهاند.
گذشته از این آثار، بیرونی در تحقیق ماللهند در موارد گوناگون از کتابهای دینی و
فلسفی و نجومی هندوان، از جمله یوگه سوتره و بِهَگوَدگیتا قطعات فراوان و گاه مفصّلی نقل کرده است.وی در محیط علمی هند نیز مؤثر واقع شد و دانشمندان آن سرزمین را با علوم یونانی آشنا کرد؛
مجسطی بطلمیوس و
هندسه اقلیدس را به سنسکریت
ترجمه کرد و کتابی در
فن اسطرلاب به این زبان نوشت.
بیرونی با آگاهی از پیوند استوار فکر و زبان و باتوجه به اینکه قالبهای لفظی و فکری هندویی و اسلامی به دو عالم فرهنگی متفاوت تعلق دارند و غالباً تطبیق آنها با یکدیگر ناممکن است، در تحقیق ماللهند میگوید
تنها در صورتی بجای اصطلاحات هندی لفظ عربی نهاده است که آن دو از لحاظ معنا و مفهوم کاملاً یکسان بوده اند، اما اگر میان لفظی هندی و کلمه ظاهراً مشابه آن در عربی این توافق کامل را نیافته یا لفظ هندی را مشهور و مستعمل دیده، آن را عیناً به همان صورت آورده است.
.
روش دقیق بیرونی را در
نقد متونِ ترجمه شده و سنّت نسخه نویسی، همانند روش ریشه شناسان امروزی دانستهاند.
ابوریحان همه کتابهایی را که مسلمانان پیش از وی درباره هند نوشته بودند، دیده و گفتههای آنها را یکسره بی اساس و نادرست دانسته است.
مثلاً در برخی از گزارشهای پیش از وی،
برهمن (از خدایان برتر هندوان) را با
آدم یا با
ابراهیم علیهماالسلام یکی شمرده و او را نخستین پادشاه هندوان و از رسولان خداوند دانستهاند.
شهرستانی بر مؤلفان پیش از خود که برهمن را همان ابراهیم علیهالسلام پنداشته و براهمه را بدو منسوب کردهاند، خرده میگیرد و میگوید که هندوان به نفی اصل
نبوت از دیگر امتها متمایزند، پس چگونه ممکن است که ابراهیم را
نبی بدانند.
چنین است که بیرونی از اتکا به گزارشهای پیشین پرهیز میکند.تلاش بیرونی در استناد به کتابهای معتبر و دقت در حفظ اصالت اخبار را میتوان از ویژگیهای بارز روش علمی و تحقیقی وی در تحقیق ماللهند دانست.
بیرونی گذشته از منابع یونانی
از منابع
زردشتی،
مسیحی،
یهود ی،
مانوی و در موارد معدودی از آثار
صوفیه نیز استفاده کرده است.
او از صوفیان به اقوالی از ابوالفتح بُستی،
ابوبکر شِبلی و
بایزید بسطامی اشاره کرده و از آثار
مانی، عباراتی را از کنزالاحیاء نقل کرده است.
گذشته از این، وی در سراسر کتاب به کتابهای مهم و معتبر سنسکریت ــ که منابع بابهای مربوط به الاهیات و
فلسفهاند ــ استشهاد میکند، از جمله سانکهیه سوتره اثر کپیله، یوگه سوتره منسوب به پتنجلی (نویسنده هندو و
مؤسس مکتب یوگا در قرن سوم میلادی) و بهگودگیتا، همچنین پورانهها که بیرونی مطالب بابهای مهم تحقیق ماللهند را درباره
ادبیات، جشنها،
جغرافیا و تقویم از آنها فراهم کرده و منبع عمده وی در تألیف کتاب به شمار میآید.شاید بتوان او را اولین مسلمانی دانست که این متنها را مطالعه کرده است.علاوه بر این، بیرونی نخستین فردی است که روایتی از بهگودگیتا، کتاب بسیار مهم و ارزشمند
ادبیات دینی سنسکریت، را به مسلمانان معرفی کرده است.
گفتنی است که محققانی به بررسی تطبیقی گزارش بیرونی از بهگودگیتا و متن کنونی آن، که غالباً با شروح متفاوتی همراه است پرداختهاند.
در میان آنان محقق هندی، شارما، این گزارش بیرونی را مغلوط و بی اعتبار نشان داده است، این در حالی است که شارما تنها به ترجمه انگلیسی کتاب الهند مراجعه کرده و این احتمال را از نظر دور داشته است که متن مورد استفاده بیرونی میتواند اکنون موجود نباشد یا شرحی بر گیتا بوده باشد.جالب توجه آنکه زاخاو در مقدمه مفصّل خود در باب تطبیق گیتا هیچ سخنی نگفته است .
ابوریحان دو کتاب سانکهیه سوتره و یوگه سوتره را بر مبنای شرحهای آنها به
عربی ترجمه کرده است.هر دو اثر، بویژه یوگه سوتره، نمونه اعلای تفکر
مابعدالطبیعی هندو به شمار میآیند.سوتره عبارت است از متونی بسیار فشرده و مختصر که هریک شروح مختلفی دارند.در یوگه سوتره عمدتاً به راههای نجات و ریاضتهای لازم برای رهایی
نفس از
زندان تن پرداخته شده است .
.بیرونی ترجمه خود را کتاب باتنجل/ پاتنجل نامیده و متن کتاب را به صورت پرسش و پاسخ درآورده است تا فهم مطالب را آسانتر کند.احتمالاً وی آرای شارح ناشناس هندویی را در ترجمه عربی به متن یوگه سوتره افزوده است. به نظر داسگوپتا، متن در دسترس بیرونی به
یکتاپرستی گرایش فراوان داشته و نشان از تغییر در مبانی پتنجلی دارد.
در مجموع کتاب باتنجل، همچون یوگه سوتره، چهار بخش دارد، اما بیرونی در مطالب هر بخش تغییراتی داده است.
لویی ماسینیون ترجمه بیرونی را از کتاب پتنجلی در یکی از مجموعههای
کتابخانه کوپرولو/ کوپریلی در
استانبول یافت، سپس هاور آن را در ۱۳۰۹ ش/ ۱۹۳۰ شرح کرد و هلموت ریتر در ۱۳۳۵ ش/ ۱۹۵۶ به چاپ رساند.
؛
در ۱۳۷۹ ش این اثر به صورت مستقل و بر اساس چاپ ریتر و با مقدمه منوچهر صدوقی سها در
تهران به چاپ رسید.در این مقدمه به چاپهای دیگر این اثر اشاره شده است.اما تاکنون متنی از ترجمه بیرونی از سانکهیه یافته نشده است.
بیرونی در مسائل مربوط به نجوم و تقویم و ریاضیات هندی از معتبرترین مآخذ آن علوم، چون آثار براهمه گوپته، آریابهته، وراهه میهیره و ویتشواره، که از بزرگترین منجمان و ریاضیدانان هند بودهاند، بهره تمام گرفته
و به شروحی که بر آثار آنان نوشته شده بوده و نیز به کتاب معروف پولیشه سیدهانته نظر داشته است.او درباره
جغرافیای اساطیری و
تاریخ دینی هند از کتابهای مهمی چون مهابهارته، راماینه، آیین نامه مانو و برخی از مهمترین پورانههای هندی، که برای اینگونه مطالب بهترین و کاملترین منبعاند، استفاده کرده است.او در این مباحث، که بیش از نیمی از ابواب کتاب الهند را شامل میشود، از روی بصیرت و با احاطه کامل به تحقیق پرداخته است.
با وجود این، تحقیقات بیرونی درباره فرهنگ و تمدن هند خالی از کاستی نیست و با اینکه وی به قصد معرفی اجمالی نظریات
فلسفی و الاهیاتی هندی، تحقیق ماللهند را نگاشته است،
در این حوزه جامعیت مباحث مذکور مشهود نیست.آنچه در این کتاب درباره دین هندویی و جنبههای نظری آن گفته شده کلاً به
فرقههای ویشنویی مربوط است و کتاب گمشده ابوریحان، فی باسْدیوَ الهند عند جیئه الادنی، نیز بی شک روایتی از تجسم یافتن (اوتار) ویشنو در پیکرِ کریشنه (نام دیگر آن: واسودوه) بوده است.
کتابهایی که وی درباره ادیان هندویی در دست داشته و از آنها مطالبی نقل کرده است، چون مهابهارته، بهگود گیتا، راماینه، ویشنوپورانه، ویشنو دهرموتره، از
ادبیات ویشنوییاند.از فرق شیوایی، جز توصیف برخی از صورتهای عامیانه آن به اختصار و با نظری انتقادآمیز و گاه با بی رغبتی، سخنی در این کتاب نیامده است.
به هیچیک از کتابهای خاص این گروه (آگمه ها) نیز اشارهای نشده است. همچنین اطلاعات اندکی از مذهب جینی آمده و از فرق شاکْته چیزی گفته نشده است.
برای بیرونی، هند
برهمنی بوده است نه
بودایی؛ گویا در نیمة اول قرن پنجم، تمام آثار بودایی در
آسیای مرکزی،
خراسان،
افغانستان و شمال غرب هند ناپدید شده بوده است،
ازینرو بیرونی به کتابهای دینی و
فلسفی بودایی دسترسی نداشته و حتی از پیروان این آیین هم کسی را ندیده بوده است.به این ترتیب، گزارش وی در این باره بسیار مختصر و گاه غیردقیق است.
؛
از مکاتب مختلف
فلسفی هند، بیرونی تنها مکتب سانکهیه و یوگه را میشناخته است.از مکتب نیایه به یکی از شروح آن به نام نیایه بهاشیه اشاره میکند و از مکتب میمانسه از کتاب میمانسه سوتره جایمینی و از
فلسفه مادّیِ لوکایَته از کتاب لاوکایته منسوب به بریهَپَـتی نام میبرد و درباره هریک از این مکاتب، چند سطری میآورد، اما در سراسر کتاب از مهمترین مکتب
فلسفی هند، وِدانته، سخنی گفته نمیشود و از اوپنیشدها و مفسران آنها نامی نمیآید؛ شاید به این علت که تعلیمات اوپنیشدی و
فلسفه ودانته از دیرباز تنها به افراد خاصی تعلیم داده میشده و کتابهای آنان نیز از دسترس بیگانگان دور بوده است .
بیرونی خود نیز به محدودیتهای کار خویش اشاره کرده است.
تقسیم بندیهای بیرونی از آرای هندوان، دسته بندی یونانی است.در هرحال، کاستیهای کتاب از اهمیت علمی و تاریخی تحقیق ماللهند و ارزش کوششهای بیرونی نمیکاهد.
پس از بیرونی در
جهان اسلام هیچکس روش علمی او را در این کار دنبال نکرد. کسانی که در دورههای بعد در
ادیان و
مذاهب و
تاریخ و
جغرافیای ملل دیگر کتاب نوشتند، غالباً در باره معتقدات مردم هند جز اشاراتی سطحی و مغلوط و مختصر، که از نوشتههای
مؤلفان و
سیاحان پیشین گرفته شده است، چیزی ندارند؛ گزارش
رشیدالدین فضل الله در
جامع التواریخ از زندگی بودا و آیین بودایی از موارد استثناست. به نظر میرسد که بیشتر مؤلفان مسلمان حتی از نام کتابهای بیرونی در این باب بی خبر بودهاند. ابوالمعالی محمد بن عبیدالله در بیان الادیان قطعه کوتاهی از کتاب پتنجل را به نقل از بیرونی در تحقیق ماللهند به فارسی ترجمه کرده و
میرابوالقاسم فندرسکی در شرح لغات و اصطلاحات جوک بشست به ترجمه باتنجل بیرونی نظر داشته است.
رشیدالدین فضل الله و ابوالفضل علامی (متوفی ۱۰۱۱) نیز از تحقیقات بیرونی در جغرافیا و تقویم هندی بهره بردهاند.
البته بعدها در دوره
سلطنت بابریان، کسانی چون ابوالفضل علامی و محمد داراشکوه (متوفی ۱۰۶۹) به یاری دانشمندان هندو برخی از کتابهای دینی و
فلسفی هندوان را ترجمه کردند.
لیکن هیچیک از این آثار، از لحاظ عمق نظر و دقت علمی و جامعیت، با آثار بیرونی همسنگ نیست .
تحقیق ماللهند به تصحیح ادوارد زاخاو و با مقدمهای جامع از او در ۱۳۰۴/۱۸۸۷ـ ۱۸۸۸ در
لندن با عنوان کتاب الهند به
چاپ رسید و در ۱۳۰۴ش/ ۱۹۲۵ تجدید چاپ شد. نظام الدین نیز آن را در ۱۳۳۷ ش/ ۱۹۵۸ در حیدرآباد دکن تصحیح و چاپ کرد. زاخاو ترجمه انگلیسی این کتاب را به همراه مقدمهای مفصّل و با عنوان هند بیرونی در ۱۳۳۲/۱۹۱۰ چاپ کرد. احتمالاً عنوان کتاب الهند پس از این ترجمه رایج شده است .
؛
زاخاو این کتاب را به آلمانی نیز ترجمه کرد.اکبر داناسرشت (تهران ۱۳۲۱ش) و منوچهر صدوقی سها (تهران ۱۳۶۲ش) بخشهایی از این کتاب را به فارسی ترجمه کردهاند. غلامرضا اعوانی نیز دو بخش اول آن را ترجمه کرده و در
حکمت و
هنر معنوی (تهران ۱۳۷۵ ش) آورده است. تحقیق ماللهند به
روسی،
هندی،
اردو،
مالایایی و
بنگالی ترجمه شده است. ترجمه انگلیسی این اثر سه بار تلخیص و چاپ شده است .
؛
؛
(۱) ابوریحان بیرونی، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند، حیدرآباد دکن ۱۳۷۷/۱۹۵۸، چاپ افست ۱۹۷۸.
(۲) هلموت ریتر، «ترجمة ابوریحان بیرونی از کتاب پاتانجل»، معارف اسلامی، ش ۱۱ (خرداد ۱۳۴۹).
(۳) داریوش شایگان، ادیان و مکتبهای
فلسفی هند، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۴) محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸/۱۹۴۸ـ۱۹۴۹، چاپ افست بیروت (بی تا).
(۵) ایگناتی یولیانوویچ کراچکوفسکی، تاریخ نوشته های جغرافیایی در جهان اسلامی، ترجمة ابوالقاسم پاینده، تهران ۱۳۷۹.
(۶) فتح اللّه مجتبائی، «بیرونی و هند»، در بررسیهایی درباره ابوریحان بیرونی بمناسبت هزارة ولادت او، تهران ۱۳۵۲ش.
(۷) مسعودی، مروج (پاریس).
(۸) A L -B ¦âru ¦n ¦â, Alberuni's India , ed & tr by Edward C Sachau, ۱۹۶۲, repr Lahore ۱۹۷۸;.
(۹) Encyclopaedia Iranica , sv " B ¦âru ¦n ¦â, Abu ¦Rayh ¤a ¦n VIII: Indology " (by Bruce B Lawrence) ;.
(۱۰) Encyclopaedia of religion and ethics , ed James Hastings, Edinburgh ۱۹۸۰-۱۹۸۱, svv "Hinduism" (by W Crooke) , "Patan jali" (by R Garbe) ;.
(۱۱) Encyclopedia of religion , ed Mircea Eliade, NewYork ۱۹۸۷, svv.
(۱۲) "B ¦âru ¦n ¦â, A l-" (by Bruce B Lawrence) , "Patan jali" (by Georg Feuerstein) ;.
(۱۳) Tuvia Gelblum, " (Review of (Studies in `Alberuni's India", BSOAS , XLVIII, pt۲ (۱۹۸۵) ;.
(۱۴) MS Khan, ") Review of A l-B ¦âru ¦n ¦â 's) India ", Islamic culture , vol۶۰, no۲ (April ۱۹۸۶) ;.
Bruce B Lawrence, " A l-
(۱۵) Biruni's approach to the comparative study of Indian culture", in Biruni symposium , ed Ehsan Yarshater, Columbia: Columbia University, Iran center, ۱۹۷۶;.
(۱۶) idem, "The use of Hindu religious texts in al-B ¦âru ¦n ¦â 's India with special reference to Patanjali's Yoga-Sutras", in The Scholar and the saint: studies in commemoration of Abu'l-Rayhan al-B i ¦ru ¦n i ¦and Jalal al-Din al-Ru ¦m i ¦, ed Peter J Chelkowski, New York ۱۹۷۵;.
(۱۷) Fathullah Mujtaba ¦'i, Aspects of Hindu Muslim cultural relations , New Delhi ۱۹۷۸;.
(۱۸) F E Peters, "Science, history and religion: some reflections on the India of Abu ¦'l-Rayha ¦n al-B ¦âru ¦n ¦â ", in The Scholar and the saint ;.
(۱۹) Hellmut Ritter, " A l-B ¦âru ¦n ¦â 's غbersetzung des Yoga-Su ¦tra des Patan jali", Oriens , vol۹ (۱۹۵۶) ;.
(۲۰) Franz Rosenthal, " A l-Biruni between Greece and India", in Biruni symposium ;.
(۲۱) Arvind Sharma, " Alb i ¦ru ¦n i ¦'s India as a source of political history", Central Asiatic Journal , vol۲۶, no ۱-۲ (۱۹۸۲) ;.
idem, Studies in " A l-
(۲۲) Beruni's India" , Weisbaden ۱۹۸۳;.
(۲۳) GH Youssefi, "Abu- Reyhan Biruni: a lover of truth", in Biruni symposium ;.
(۲۴) RC Zaehner, Hindu and Muslim mysticism , London ۱۹۶۰.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تحقیق ماللهند»، شماره۳۳۴۱.