تحریر مجسطی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تحریر مَجِسطی، نام متن
بازنویسی شده
کتاب مجسطی
بطلمیوس از
خواجه نصیرالدین طوسی و یکی از مهمترین
کتابهای
نجومی عالم
اسلام میباشد.
آرای مختلفی درباره
علتِ نامیده شدن
کتاب بطلمیوس به مجسطی در عالم اسلام وجود دارد. مطابق نخستین رأی که مدتها صحیح پنداشته میشد و بسیاری، از جمله:
ابوالوفا مبشربن فاتِک (
زندگی در
قرن هفتم هجری، ص۲۵۱) آن را مطرح کرده و
حاجی خلیفه نیز آن را تکرار نموده است، «مجسطی»
معرّب واژهای یونانی و به معنای «بزرگ» دانسته میشد، اما
نالینو این رأی را رد کرده و این نام را صورت «
منحوت » دو واژه یونانی (مِگاله سونطاکسیس) دانسته که احتمالاً از طریق
ترجمه سریانی این
کتاب به
مسلمانان رسیده و به صورت مجسطی درآمده است.
مطابق رأی دیگر، احتمالاً نام مجسطی از طریق ترجمه فارسی میانه (
پهلوی ) این
کتاب یا بخشهایی از آن به مسلمانان رسیده است :بعضی دانشمندان مسلمان، از جمله
ابوریحان بیرونی
و
ابن عِبری،
نیز از
لفظ سونطاکسیس برای نامیدن این
کتاب استفاده کردهاند. در عین حال مجسطی به بعضی دیگر از آثار نجومیِ حوزه
تمدن اسلامی چون مجسطیِ
ابوالوفا بوزجانی نیز
اطلاق میشده است
آشنایی
مسلمانان با
کتاب مجسطی بطلمیوس، پیش از ترجمه آن به
عربی، از دو طریق صورت پذیرفت:
یکی از طریق ترجمه
سریانی آن، که مورد استفاده بعضی دانشمندان اسلامی نیز قرار گرفت، و دیگر از طریق اشاراتی به نام آن در بعضی از نوشتههای فارسی میانه ــ که احتمالاً نشان دهنده ترجمه دست کم بعضی قسمتهای
کتاب از یونانی به
فارسی میانه است ــ از جمله در دینکرد که از مجسطی به صورت mgstyk و در
نامههای منوچهر که از آن با عنوان
زیج بطلمیوس یاد شده است، هرچند نمیتوان به
یقین اظهار کرد که مسلمانان تحت تأثیر صورت فارسی میانه این
کتاب، آن را مجسطی نامیدهاند.
ترجمههای مجسطی و شرحهایی که بر آن نوشته شد، از زمان نخستین ترجمه آن به عربی در
قرن دوم هجری تا روزگار
خواجه نصیرالدین طوسی، زمینه ساز پیدایش تحریر مجسطی بود. ازینرو پیش از پرداختن به تحریر مجسطی، ذکر ترجمهها و شرحهای این
کتاب لازم است.
ترجمه سریانی مجسطی واسطه ترجمه آن به عربی گردید .
ابن صلاح همدانی نوشته است که نسخهای از ترجمه سریانی این
کتاب را در اختیار داشته و از آن استفاده کرده است. به نوشته
اشتاین شنایدر، ترجمه
حجاج بن یوسف بن مَطَر ــ که موجود است ــ نیز از متن سریانی صورت گرفته، اما به نوشته ابن صلاح همدانی
که هم متن سریانی هم ترجمه حجاج را در دست داشته، این ترجمه از متن
یونانی صورت گرفته است.
نخستین ترجمه عربی مجسطی را
مترجمی ناشناس به دستور
یحیی بن خالد برمکی (متوفی ۱۹۰) صورت داد. این ترجمه که در بعضی منابع اولیه اسلامی مانند
الفهرست ابن ندیم،
ترجمه (نقلِ) «قدیم» و نیز ترجمه «
مأمونی » نامیده شده است، نظر یحیی بن خالد را برآورده نکرد
و او به گروهی از مترجمان دستور داد تا دوباره آن را ترجمه کنند.
ابن ندیم
همچنین از ترجمههای
حجاج بن مطر و
اسحاق (بن حنین) که
ثابت (بن قُرّه) آن را اصلاح کرد، نام برده است. دیگر مترجم مجسطی،
سهل بن رَبَّن طبری است، که آن را از یونانی به
عربی ترجمه نمود.
ابن صلاح همدانی به هنگام
تألیف قول فی ثبت الخطأ و التصحیف العارضَیْن فی جداول المقالتین السابعة و الثامنة من کتاب المجسطی نوشته است که به پنج
نسخه مختلف از ترجمههای مجسطی دسترسی داشته است. او بجز ترجمه سریانی و ترجمه
حسن بن قریش، از ترجمه حجاج بن یوسف از یونانی، ترجمه اسحاق بن حنین از یونانی و همین ترجمه با اصلاح ثابت بن قرّه نام برده است.
به نوشته
قطب الدین شیرازی ــ که
شمس الدین آملی و قاضی زاده رومی نیز عیناً نوشته وی را تکرار کردهاند ــ سه نسخه (ترجمه) از مجسطی اشتهار داشته است: ترجمه حجاج بن یوسف بن مطر، ترجمه اسحاق بن حنین با اصلاح ثابت بن قرّه و ترجمه منسوب به ثابت بن قرّه. این عبارت تنها جایی است که در آن از ترجمه ثابت بن قرّه از مجسطی
سخن به میان آمده است. از میان ترجمه های مختلف مجسطی، ترجمه حجاج بن یوسف بن مطر و ترجمه اسحاق بن حنین با اصلاح ثابت بن قرّه، باقی ماندهاند.
مجسطی بسرعت بین
ستاره شناسان مسلمان شناخته شد و آنان برای ارزیابی محاسبات ذکر شده در آن و تکمیل این محاسبات و احیاناً جایگزینی آنها با محاسباتی که خود انجام داده بودند،
پژوهشهای بسیار کردند و بویژه خیلی زود متوجه تفاوت روش مجسطی با
سدهانت (
کتاب نجومی هندی که مورد استفاده نخستین
نسل از ستاره شناسان مسلمان بود) شدند و این بازبینی دایمی مجسطی باعث بروز
انتقادهایی نیز بر آن شد . نظر به اهمیت بسیار زیاد مجسطی بین ستاره شناسان مسلمان، مورخان و دانشمندان و نویسندگان بسیاری در آثار خود از آن یاد کردهاند، از جمله
ابن واضح یعقوبی (متوفی ۲۹۲) در
تاریخ یعقوبی
خلاصه ای از چهار
مقاله اول مجسطی، شامل تعداد
بابهای هر مقاله و
عنوان آنها، تهیه کرده است. به نظر وی،
ستاره شناسان فقط به این چهار مقاله احتیاج پیدا خواهند کرد و باقی
کتاب کمتر مورد استفاده آنان خواهد بود.
ابوریحان بیرونی و
ابن صاعد اندلسی و
ابن خلدون نیز از مجسطی نام برده و آن را جزو مهمترین
کتابهای نجومی دانسته اند.
این موضوع که یعقوبی و ابوریحان بیرونی از «باب» های این
کتاب نام بردهاند، احتمالاً نشان دهنده رواج
ترجمه اسحاق بن حنین از آن بوده است که تقسیم بندی هر مقاله آن به باب بوده است،
در حالی که در ترجمه حجاج هر مقاله به «نوع» هایی تقسیم شده است.
تقریباً بلافاصله پس از ترجمه مجسطی، شرحهایی بر آن نوشته شد و تلخیصهایی از آن صورت گرفت، از جمله آنها شرح
جابربن حیان است که
ابن ندیم از آن نام برده و نخستین شرح مجسطی در عالم
اسلام به شمار میآید .
بسیاری از «نخستین» نوشتههای نجومی در عالم اسلام نیز تلخیصها و گزیدههایی از مجسطی بود. یکی از نخستین تلخیصها را
محمدبن محمدبن کثیرالدین فَرغانی با نام
جوامع علم النجوم و اصول الحرکات السماویة تهیه کرده که خلاصهای از مجسطی بدون بحثهای تفصیلی و محاسبات
ریاضی آن است و از
انتقاد بر آن نیز خالی نیست.
مهمترین تلخیص مجسطی، بخش
علم الهیئة ریاضیاتِ شفا از ابن سیناست که شامل خلاصهای از مقالههای سیزده گانه مجسطی به همراه مقاله بسیار کوتاهی از
ابن سینا میباشد.
رصدهای مختلف
ستاره شناسان مسلمان و محاسباتی که در پی این رصدها میشد و نیز آرای دانشمندان مسلمان درباره روش نجومی و الگوی جهان شناختی
بطلمیوس در مجسطی، باب انتقاد را نیز بر مجسطی گشود. از جمله
ثابت بن قرّه در
رساله جواب عن سبب الخلاف بین زیج بطلمیوس و بین الممتحن، به بررسی اختلاف محاسبات نجومی این دو
کتاب پرداخت که متضمن انتقاداتی بر بطلمیوس نیز بود.
بتّانی • نیز در
زیج صابی در مواضع مختلف از مجسطی انتقاد کرده است؛ از جمله هنگام بحث درباره
طول سال اعتدالی (ص ۶۲ـ۶۴)، آرای بطلمیوس را
نقد و این
زمان را برابر ۳۶۵
روز و ۵
ساعت و ۴۶
دقیقه و ۲۴
ثانیه به دست آورده است، حال آنکه بطلمیوس در نوع اول از مقاله سوم مجسطی (گ ۳۴ ر ـ ۳۶ ر) این زمان را برابر ۳۶۵ روز و ۵ ساعت و ۵۵ دقیقه و ۱۲ ثانیه ذکر کرده است.
انتقادهای گسترده بر آرای بطلمیوس، بویژه آرای وی در مجسطی، با
کتاب الشکوک علی بطلمیوس نوشته
ابن هیثم (متوفی پس از ۴۳۰) آغاز شد. ابن هیثم در این
کتاب ضمن طرح آرای بطلمیوس، در بخشهای مختلف
کتاب به نقد آرای او پرداخت، بویژه یکی از این انتقادها، به استفاده بطلمیوس از فلک مُعَدِّل المَسیر برای بررسی حرکت
سیارات اختصاص دارد.
انتقاد ابن هیثم از الگوی بطلمیوسی جهان، آغازگر انتقادهایی شد که پس از پدیدآمدن تحریر مجسطی
خواجه نصیرالدین طوسی، از سوی طوسی و
قطب الدین شیرازی و
ابن شاطر بر این الگو صورت گرفت.
ابوریحان بیرونی نیز در شرح بخشهای مختلف مقاله اول مجسطی، از آرای او انتقاداتی کرد. طی قرنهای ششم و هفتم هجری در
اسپانیای مسلمان نیز از مجسطی انتقاداتی شد،
که مهمترین آنها را
بِطروجی اشبیلی مطرح کرد. او که از طریق
کتاب اصلاح المجسطی جابربن افلح اشبیلی ) با آرای
بطلمیوس آشنا شده بود، انتقادات مهمی بویژه بر الگوی بطلمیوسی
جهان داشت. این انتقادات تأثیر بسیاری بر
دانش نجوم در اسپانیای
مسلمان و در
جهان غرب داشت.
در سال ۵۷۰ ـ۵۷۱/ ۱۱۷۵،
گراردوس (ژرار)
کرمونایی مجسطی را از روی متن
عربی آن به
لاتینی ترجمه کرد . نخستین ترجمه عبری آن نیز از روی متن عربی بین سال ۶۲۸ـ۶۳۳/ ۱۲۳۱ـ ۱۲۳۵ صورت پذیرفت. نخستین بار در
سده هفتم
قطب الدین شیرازی، مجسطی را از روی خلاصهای که
عبدالملک بن محمد شیرازی از
کتاب تهیه کرده بود، به فارسی برگرداند.
این ترجمه،
فن دوم از جمله چهارم
درّة التاج لغرّة الدّباج اثر قطب الدین شیرازی را تشکیل میدهد و چاپ شده است. ترجمهای فارسی نیز از بخشی از مجسطی وجود دارد که کار
مترجمی ناشناس است.
خلاصهای از مجسطی را نیز
شمس الدین آملی ذکر کرده که تنها شامل فهرستی از مقالات سیزده گانه
کتاب است.
در ادامه
روش فکری و سنّت علمیِ اسلامی که باعث نوشته شدن شرحهایی بر مجسطی بطلمیوس و تهیه خلاصههای متعددی از آن میشد،
خواجه نصیرالدین طوسی در ۶۴۴ بازنویسی مشهور خود را از مجسطی بطلمیوس با عنوان تحریر مجسطی پدید آورد. این
کتاب به همراه
تحریر اصول اقلیدس و تحریرهای دیگر او به نام
متوسطات، بازنویسی یک دوره
علوم ریاضی،
هندسه و
هیئت در زمان خواجه نصیرالدین طوسی است. او تحریر مجسطی را در هنگام
زندگی در
الموت، و به نام
حسام الدین حسن بن محمد سیواسی دانشمند اسماعیلی مذهب معاصرش، نوشت. سیواسی نیز مدتی بعد نخستین شرح را بر تحریر مجسطی خواجه نصیرالدین طوسی تألیف کرد .
خواجه نصیرالدین طوسی در نگارش تحریر مجسطی از روش مترجمان مجسطی استفاده کرده است. وی در مقدمه بسیار کوتاهش بر
کتاب نوشته است که
کتاب را در ۱۳ مقاله، ۱۴۱ فصل و ۱۹۶ شکل، مطابق با
نسخه (ترجمه)
اسحاق بن حنین که
ثابت بن قرّه اصلاح کرده، تنظیم میکند.
تبویب
کتاب به این قرار است:
مقاله اول (گ ۱ پ ـ ۱۱ ر) کلیاتی درباره
علم نجوم و بعضی
مبادی مثلثات کروی، مقاله دوم (گ ۱۱ ر ـ ۱۹ ر) در باره بعضی محاسبات نجومی همچون یافتن
سِعَة المشرق، مقاله سوم (گ ۱۹ ر ـ ۲۵ ر) در باره طول
سال شمسی و قمری و شرح چند تقویم مختلف، مقاله چهارم (گ ۲۵ ر ـ ۳۲ پ) در باره حرکات مختلف
ماه، مقاله پنجم (گ ۳۲ پ ـ ۴۱ ر) در باره برخی حرکات سیارات و اختلاف منظرماه،
مقاله ششم (گ ۴۱ ر ـ ۴۸ پ) در باره اجتماع و استقبال سیارات و
کسوف و
خسوف، مقاله هفتم (گ ۴۸پ ـ ۵۵ ر) در باره حرکت ثوابت و جداول مختصات
ستارگان در نیمه شمالی
آسمان، مقاله هشتم (گ ۵۵ ر ـ ۶۱پ) در باره جداول مختصات ستارگان در نیمه جنوبی آسمان، مقاله نهم (گ ۶۱ پ ـ ۷۱ ر) در باره بعضی اصول حرکتهای سیارات و حرکتهای مختلف
عطارد، مقاله دهم (گ ۷۱ پ ـ ۷۳ پ) در باره حرکتهای مختلف
زهره، مقاله یازدهم (گ ۷۳ پ ـ ۸۱ ر) در باره حرکت خارج ازمرکز سیارات پنج گانه پس از زهره (به تعبیر قدما،
سیارات عُلوی )، مقاله دوازدهم (گ ۸۱ ر ـ ۸۵ پ) در باره رجوع سیارات و مقاله سیزدهم (گ ۸۵ پ ـ ۹۲ ر) در باره حرکتهای عرضی سیارات .
بین
نسخه حجاج بن یوسف بن مطر و نسخه اسحاق بن حنین که اساس بازنویسی
خواجه نصیرالدین طوسی بوده، تفاوت چندانی وجود ندارد، فقط در ترجمه اسحاق بن حنین و به تبع آن در بازنویسی خواجه نصیرالدین طوسی، سه
فصل از مقاله ششم
کتاب حذف شده و مقاله ششم از ده فصل تشکیل گردیده است، در حالی که همین مقاله در ترجمه حجاج سیزده نوع (فصل) دارد.
کوشش خواجه نصیرالدین طوسی برای رعایت اختصار باعث شده است که او از تکرار یک
موضوع واحد برای اجرام متفاوت خودداری کند، از جمله در مقاله دهم (گ ۷۳ پ) هنگام طرح مسئله خروج از مرکز
مریخ، بحث درباره آن را به موضوع همین مسئله در مورد
مشتری ارجاع داده است. ازینرو، از مقاله دهم
کتاب که باید در ده فصل تحریر میشد، فقط شش فصل بازنویسی شده است.
خواجه نصیرالدین طوسی دلایل خود برای تهیه تحریر مجسطی را یکی خواهش دوستان و دیگری نبودِ بعضی مطالب لازم در متنهای خلاصه شده قبلی ذکر کرده و گفته است که میخواسته متنی تهیه نماید که ضمن حذف بحثهای نظری
کتاب،
ترتیب فصول در آن رعایت شده باشد و
ترتیب شکلها نیز بر اساس متن اصلی دست نخورده بماند و در عین خلاصه نویسی و پرهیز از پیچیدگی، بررسیها و آرای متأخران نیز در آن بیاید. او برای روشن شدن بخشهایی که خود بر
کتاب افزوده، عموماً عبارات را با «اَقولُ» آغاز و با «نَعودُ اِلی
الکتابِ» به پایان برده است.
اگرچه اساس بازنویسی او ترجمه اسحاق بن حنین بوده، در موارد معدودی از ترجمه حجاج بن یوسف بن مطر نیز استفاده کرده است، از جمله در فصل سومِ مقاله نهم به هنگام صحبت از ایام العَوْدات، نکاتی را هم از نسخه اسحاق هم از نسخه حجاج نقل کرده است . او از آرای چند دانشمند مسلمان دیگر نیز یاد کرده است، از جمله از ابوریحان بیرونی
و
ابوعلی سینا و افراد دیگری به نامهای
صالح بن محمد زینبی بغدادی و
ابوعمران بغدادی و
ابوبکر حکیم، که تقریباً اطلاعی از زندگی آنها در دست نیست.
بین جدولهای مختصات ستارگان در فصل پنجمِ
مقاله هفتم و فصل اولِ مقاله هشتم تحریر مجسطی، و همین جدولها در ترجمههای اسحاق بن حنین و حجاج بن یوسف بن مطر، به رغم بیش از چهارصد
سال فاصله بین دو متن، هیچ تفاوتی وجود ندارد. در حالی که در اثر پدیده
تقدیم اعتدالین •، طول دایرة البروجی ستارگان، تغییر میکند. این، برخلاف روش دیگر ستاره شناسان
مسلمان، نظیر
عبدالرحمان صوفی رازی، است. وی تفاوت
طول دایره البروجی ستارگان را نسبت به
زمان تألیف مجسطی تا زمان
نگارش کتاب خود
ذکر کرده است.
مهمترین افزوده های خواجه نصیرالدین طوسی در تحریر مجسطی که در متنهای پیش از آن و در مجسطی وجود ندارد، شرح تقویمهای جدید است. او در مقدمهای که پیش از فصل اولِ مقاله سوم تحریر مجسطی آورده، به توضیح طول سال و نام ماهها در تقویمهای
قبطی و
یهودی و
یزدگردی و
هجری پرداخته است. در جاهای مختلف
کتاب نیز به ذکر
تاریخ یزدگردی، در کنار دیگر تاریخهای مذکور در مجسطی از جمله
تاریخ بختنصری، پرداخته است.
تحریر مجسطی از
انتقادات خواجه نصیرالدین طوسی از آرای
بطلمیوس خالی نیست، از جمله آنها انتقادی است بر نتیجه گیری بطلمیوس از رصد متقدمان خود از گرفتهای حلقوی خورشید برای به دست آوردن اندازه ظاهری قرص
خورشید .
خواجه نصیرالدین طوسی در انتقادی بر این نتیجه گیری، به رغم نظر بطلمیوس که اندازه ظاهری قرص خورشید را ثابت میدانست، آن را در دورترین فاصلهاش نسبت به
زمین (بُعْدُالاَبْعَد) کوچکتر از زمانهای دیگر و بزرگتر از قرص ماه، در همان حالت میداند. مهمترین انتقادی که طرح آن از سوی خواجه نصیرالدین طوسی جالب توجه است،
شک او در مورد
ترتیب چرخش اجرام به دور زمین برابر الگوی زمین مرکزی بطلمیوس است که تقریباً هم زمان با خواجه نصیرالدین طوسی، در غرب
جهان اسلام، بطروجی نیز آن را مطرح کرد.
طوسی در باب اول از مقاله نهم تحریر مجسطی
تردید خود را نسبت به
ترتیب گردش اجرام بر اساس الگوی بطلمیوس ابراز کرده است. او در این
فصل، از نوشته
ابن سینا که
سیاره زهره را همچون خالی بر سطح خورشید دیده بوده، یاد کرده است. خواجه نصیرالدین طوسی، با نقل این مطلب و نقل
قول دیگری از شخصی به نام ص
الح بن محمد زینبی بغدادی ــ که در
کتاب خود از رصد همین پدیده توسط
شیخ ابوعمران در
بغداد و
محمدبن ابی بکر در فرسین یاد کرده است ــ بطلان حرکت زهره با خورشید را بر روی یک
فلک حامل، بر اساس الگوی بطلمیوس نتیجه گرفته است . با این همه مهمترین انتقادهای خواجه نصیرالدین طوسی از آرای بطلمیوس، در
التذکرة فی الهیئة و دو
رساله دیگرش
مُعینیه و
حل مشکلات معینیه مطرح شده است نه در تحریر مجسطی.
پس از
نگارش تحریر مجسطی طوسی،
یحیی بن ابی الشکر مغربی خلاصه ای از مجسطی در ده
مقاله با عنوان تلخیص المجسطی تهیه کرد
، اما این
کتاب را نمیتوان مستقیماً تحت تأثیر تحریر مجسطی خواجه نصیرالدین طوسی دانست. علاوه بر
شرح حسام الدین حسن بن محمد سیواسی بر تحریر مجسطی،
نظام الدین نیشابوری معروف به
نظام اعرج،
عبدالعلی بیرجندی،
عصمت اللّه سهارنپوری و
شمس الدین سمرقندی نیز شرحهایی بر این
کتاب نوشته اند.
مؤیدالدین عُرضی دمشقی نیز بر
برهان شکل چهارم از مقاله نهم مجسطی لاحقهای نوشته است.
خلاصه ای از تحریر مجسطی نیز وجود دارد که
غیاث الدین منصور دشتکی شیرازی با
عنوان تکملة المجسطی تهیه کرده است.
قاضی زاده رومی و شخصی ناشناس
نیز بر این
کتاب حاشیه نوشتهاند. از تحریر مجسطی نسخههای خطی بسیاری باقیمانده است .
خیراللّه خان بن لطف اللّه مهندس لاهوری، تحریر مجسطی طوسی را در ۱۱۴۴ با
عنوان تقریب التحریر به
فارسی ترجمه کرد.
در همین سال مترجمی به نام
جگناته /
جاگانات تحریر مجسطی را به
زبان سنسکریت برگرداند.
(۱) ابن خلدون، تاریخ.
(۲) ابن سینا، الشفاء، الریاضیات، ج۲: علم الهیئة، چاپ ابراهیم مدکور، قاهره ۱۳۸۵/ ۱۹۶۵، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
(۳) ابن صاعد اندلسی، التعریف بطبقات الامم: تاریخ جهانی علوم و دانشمندان تا قرن پنجم هجری، چاپ غلامرضا جمشیدنژاداول، تهران ۱۳۷۶ش.
(۴) ابن عبری، تاریخ مختصرالدول، بیروت: دارالمیسره،.
(۵) ابن ندیم، الفهرست.
(۶) ابن هیثم، الشکوک علی بطلمیوس، چاپ عبدالحمید صبره و نبیل شهابی، قاهره ۱۹۷۱.
(۷) ابوریحان بیرونی،
کتاب القانون المسعودی، حیدرآباد دکن ۱۳۷۳ـ ۱۳۷۵/ ۱۹۵۴ـ۱۹۵۶.
(۸) ایرج افشار و محمدتقی دانش پژوه، فهرست
کتابهای خطی کتابخانه ملی ملک، ج۱، تهران ۱۳۵۲ش.
(۹) ایرج افشار، محمدتقی دانش پژوه، و علینقی منزوی، فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی، ج۱۶، تهران ۱۳۴۸ش.
(۱۰) محمدبن جابر بتّانی،
کتاب الزیج الصابی، چاپ کارلو آلفونسو نالینو، میلان ۱۸۹۹.
(۱۱) بطرس بستانی، محیط المحیط: قاموس مطوّل للّغة العربیّة، بیروت ۱۹۸۷.
(۱۲) کلاودیوس بطلمیوس، المجسطی، ترجمه حجاج بن یوسف بن مطر، نسخه خطی کتابخانه لیدن هلند، ش ۶۸۰ Or، نسخه عکسی موجود در کتابخانه بنیاد دایره المعارف اسلامی.
(۱۳) حاجی خلیفه، کشفالظنون عن اسامی
الکتب و الفنون،.
(۱۴) عبدالحسین حائری، فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی، ج۱۹، تهران ۱۳۵۰ش.
(۱۵) جورج سارتون، مقدمه بر تاریخ علم، ترجمه غلامحسین صدری افشار، تهران ۱۳۵۳ـ۱۳۵۷ش.
(۱۶) محمدبن محمود شمس الدین آملی، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج۳، چاپ ابوالحسن شعرانی، تهران ۱۳۷۹.
(۱۷) عبدالرحمان بن عمر صوفی، ترجمه صورالکواکب عبدالرحمن صوفی، به قلم نصیرالدین طوسی، چاپ معزالدین مهدوی، تهران ۱۳۵۱ش.
(۱۸) احمدبن محمد فرغانی، جوامع علم النجوم و اصول الحرکات السماویّة، فرانکفورت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
(۱۹) محمدآصف فکرت، فهرست الفبائی
کتب خطی کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، مشهد ۱۳۶۹ش.
(۲۰) محمودبن مسعود قطب الدین شیرازی، دُرّة التاج لِغرّة الدّباج، بخش ۲، تهران (۱۳۲۴ش).
(۲۱) علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء، و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من
کتاب اخبارالعلماء باخبار الحکماء، چاپ لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳.
(۲۲) احمد گلچین معانی، فهرست
کتب خطی کتابخانه آستان قدس رضوی، ج۸، مشهد ۱۳۵۰ش.
(۲۳) مبشربن فاتک، مختارالحکم و محاسن الکلم، چاپ عبدالرحمان بدوی، بیروت ۱۹۸۰.
(۲۴) احمد منزوی، فهرستواره
کتابهای فارسی، تهران ۱۳۷۴ش.
(۲۵) کارلو آلفونسو نالینو، علم الفلک: تاریخه عندالعرب فی القرون الوسطی، بیروت.
(۲۶) محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، تحریر مجسطی، نسخه خطی کتابخانه آستان قدس رضوی، ش ۵۴۵۲، نسخه عکسی موجود در کتابخانه بنیاد دایرة المعارف اسلامی.
(۲۷) یعقوبی، تاریخ.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تحریر مجِسطی»، شماره۳۳۲۴.