تحدی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَحَدّی، اصطلاحی در
علوم قرآنی و
کلام اسلامی، به معنای
هماورد جویی
قرآن کریم، یا در تعریف گستردهتر آن،
هماورد جویی هر
پیامبر آورندۀ
معجزه با هدف اثبات
عجز مخالفان میباشد.
یکی از راههای شناخت صحت ادعای هر فرد دلایلی است که بر صحت مدعای خود اقامه میکند، هر چه ادعا مهمتر باشد باید دلایل از استحکام بیشتری برخوردار باشند. پیامبران در طول تاریخ برای اثبات ادعای
نبوت دلایلی آوردهاند که در لسان
قرآن «آیة»
یا «بینه»
نامیده میشوند که بعدا مسلمانان بر آنها نام «معجره» نهادهاند و مخالفان خود را به مبارزه و همانند آوری فراخواندهاند که این فراخوانی در اصطلاح «تحدی» نام دارد.
انتخاب نوع معجره بستگی به شرایط زمان و مکانی هر پیامبر دارد امام رضا (علیهالسّلام) در تحلیل تفاوت معجزات پیامبران میفرماید: «هنگامی که خداوند موسی را مبعوث کرد
سحر و ساحری بر اهل آن عصر غلبه داشت و لذا خداوند چیزی از سوی خود برای آنها فرستاد که در قدرت آنها نبود و سحرشان را باطل کرد و
حجت را تمام نمود و عیسی (علیهالسّلام) را هنگامی مبعوث کرد که بیماریهای صعب العلاج آشکار شده بود و مردم نیازمند به
طبابت بودند خداوند از سوی خود چیزی فرستاد که نزد آنها نبود مردگان را برای آنها زنده میکرد و کور مادرزاد و بیماران مبتلا به بیماریهای غیرقابل علاج را به فرمان
خدا بهبودی میبخشید و حجت را به وسیله آن بر مردم تمام میکرد،
خداوند محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را در وقتی مبعوث ساخت که غالب بر آن عصر خطبهها و سخنان دلنشین و فصیح و بلیغ بود خداوند از سوی خود مواعظ و حکمتهایی در بالاترین اوج
فصاحت و
بلاغت فرستاد که سخنان آنان را باطل کرد و حجت را بر آنان تمام نمود.
تحدّی در لغت از "حدو، حداء و حدی" گرفته شده،
و به معنی دعوت نمودن
دشمن به نبرد و
پیروزی بر اوست
و همچنین به معانی
قصد و آهنگ چيزی كردن، و درخواستی برای
رقابت نمودن كه هدف از آن به عجز در آوردن طرف مقابل باشد نيز آمده است
تحدی در اصطلاح به این معنا آمده است که، هر کسی دیگران را برای عمل یا گفتار یا نوشتار خود به مبارزه طلبی و همانندآوری دعوت کند؛ تحدی نامیده میشود. یکی از ارکان معجزه
قرآن تحدی است یعنی؛
مدعی نبوت باید دیگران را به
مقابله و
مبارزه دعوت کند، تحدی مشتمل بر
قیاس و
برهان است بدین گونه که «لوکان هذا الکتاب من عند غیر الله لامکن الاتیان بمثله، لکن التالی باطل فالمقدم مثله؛ اگر این کتاب، کتاب کلام الله نباشد پس کلام بشری است و اگر بشری باشد پس شما هم که
بشر هستید باید بتوانید مثل آن را بیاورید، اگر شما توانستید مثل آن را بیاورید بشری بودنش اثبات میشود و اگر نتوانستید معلوم میشود که بشری نیست و اعجازی است که اثبات کننده ادعای نبوت و رسالت آورنده آن خواهد بود.
و در اصطلاح عبارتست از اين که معجزات انبياء هميشه همراه
با مبارزه طلبی و
هماوردی میباشند.
پیامبران الهی با انجام امری فوق العاده و اثبات عجز ديگران، ادعای خود را به اثبات میرسانند، بنابراين هر كاری گرچه فوق العاده باشد و ديگران از انجام آن عاجز باشند، ولی اگر به همراه تحدّی و مبارزه طلبی نباشد، معجزه ناميده نمیشود
، به عبارت ديگر، تحدّی شرط اساسی در
معجزه و اثبات عجز كسانی است كه میخواهند
با آن مبارزه نمايند.
در
قرآن واژه تحدّی بكار نرفته است، اما
قرآن به صورت قاطع،
بشر را از آغاز عصر نزول تا به امروز به انواع مختلف به مقابله و مبارزه طلبی دعوت كرده و از اين طريق به مافوق بشری بودن آن استدلال كرده است:
«قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا
الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهيراً »
«بگو: اگر انسانها و پريان (
جن و
انس ) اتفاق كنند كه همانند اين
قرآن را بياورند، همانند آن را نخواهند آورد هر چند يكديگر را (در اين كار) كمك كنند »
با توجه به اين که در آيات بعد مباحث مفصلی در مورد بهانه جوئیهاى
مشرکان در زمينه اعجاز و طلب معجزات گوناگون آمده است، آيه محور بحث در
حقیقت مقدمهاى است براى بحث آينده تا نشان دهد كه
قرآن عالیترين و زندهترين سند حقانيت
پیامبر اسلام (صلی الله علیه واله) و
معجزه است که بشر توانايی آوردن مانند آن را ندارد.
از آنجا که کفار، خدایی بودن
قرآن را انکار میکردند و معتقد بودند که ساخته خود پيامبر است، لذا
خداوند به پيامبر دستور میدهد که در جواب آنها بگوید؛
«أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ»
«آنها مىگويند: او به
دروغ اين (
قرآن) را (به خدا) نسبت داده (و ساختگى است)! بگو:اگر راست مىگوييد، شما هم ده
سوره ساختگى همانند اين
قرآن بياوريد و تمام كسانى را كه مىتوانيـد غير از خدا (براى اين كار) دعوت كنيد!»
« أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ»
«آيا آنها میگويند: او
قرآن را به
دروغ به خدا نسبت داده است؟ بگو: اگر راست میگوييد، يك سوره همانند آن بياوريد و غير از خدا، هر كس را میتوانيد (به ياری) طلبيد!»
به اين معنا که اگر در آسمانى بودن
قرآن شک داريد، همه دست بدست هم دهيد كتابى كه از نظر
علم و معرفت مانند
قرآن باشد بياوريد، زیرا
قرآن كريم كتاب هدايت است، و هر چيزی كه برگشتش به هدايت باشد از قبيل معارف مربوط به مبـدأ،
معاد،
اخلاق فاضله،
شریعت خداوند، قصــص و موعـظههایی كه مردم در هدايت به آن
احتیاج دارند را بيان کرده است.
«...وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ...»
«و ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز است»
«أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ
الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً
؛ آيا درباره
قرآن نمىانديشند؟ اگر از سوى غير خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مىيافتند »
قرآن در بسياری از آياتش
با اخبار
غیب به تحدّی برخواسته و به
بشر اعلام نموده كه اگر در آسمانى بودن
قرآن ترديد داريد، كتابى نظير آن که مشتمل بر اخبار غيبى باشد بياوريد.
«تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيها إِلَيْكَ ما كُنْتَ تَعْلَمُها أَنْتَ وَ لا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هذا...»
قرآن کریم برای اثبات نبوت پیامبر مخالفان را به همانند آوری فراخوانده است گاهی تحدی به کل
قرآن شده است، بگو اگر
جن و
انسان گرد آیند تا نظیر این
قرآن را بیاورند مانند آن را نخواهند آورد هر چند برخی از آنها پشتیبان برخی دیگر باشند.
گاهی تحدی به ده
سوره است یا میگویند این
قرآن را به
دروغ ساخته است بگو اگر راست میگویید ده سوره ساخته شده مانند آن بیاورید و غیر از
خدا هر که را میتوانید فراخوانید.
و گاهی تحدی به یک سوره است: و اگر در آنچه بر بنده خود نازل کردهایم شک دارید پس اگر راست میگویید سورهای مانند آن بیاورید و گواهان خود را از غیر خدا فراخوانید.
مخالفان
قرآن بیشترین انگیزه را برای همانندآوری
قرآن داشتند آنان اهل
فصاحت و
بلاغت، متعصب نسبت به آداب و رسوم خویش به ویژه فرهنگ
بت پرستی و قومی لجوج و سرسخت و متکبر بودند،
قرآن آداب و رسوم آنان را نادرست
و بت پرستی را امری خرافی میداند.
و
فخر فروشی آنان نکوهش میکرد
در عین حال آیات تحدی آنان را به همانندآوری
قرآن ترغیب و
تشویق میکرد و پذیرش و عدم پذیرش
قرآن با سعادت و
شقاوت جاودانه پیوند میداد.
تشویق به کمک گرفتن از کلیه نیروهایی که میتوانند در آوردن همانند
قرآن نقشی ایفا کنند.
دروغگو پنداشتن در صورت ناتوانی
و دهها انگیزه دیگر.
کتب
تاریخ و
علوم قرآنی افراد متعددی را ذکر میکنند که در صدد همانند آوری
قرآن برآمدهاند که خود
با بررسی
قرآن به عجز خویش پی بردهاند یا به آوردن چیزی شبیه
قرآن دست یازیده، ولی نمونههایی را ارائه دادند که موجبات رسوایی خویش را فراهم آورده و عدم توانایی
بشر از همانند آوری را اثبات کردهاند این همانند خواهی و مبارزه جویی یک دعوت جهانی و تاریخی است اکنون نیز این دعوت فراروی همه ی جهانیان است و میتوانند به جای گزینش هر
جنگ نظامی و
اقتصادی و... به دعوت
قرآن پاسخ دهند.
در عصر نزول
قرآن کریم
بلاغت به اوج خود رسیده بود لذا شعراء در بازار «عکاظ» به شعرخوانی میپرداختند شعرهای برتر را تحت عنوان «معلقات سبع»
با آب طلا نوشته و بر دیوار
کعبه آویزان میکردند یکی از اندیشمندان در این زمینه میگوید: «عرب عادت داشت که در مقام مسابقه در قصاید و سخنرانیهای خویش یکدیگر را به تحدی فراخواند
قرآن نیز از همین روش آنان را تحدی کرد که مانند
قرآن یا لااقل قسمتی از
قرآن بیاورند پس خبر داد که نخواهد توانست چنین کاری را انجام دهند.
نمونهای از این تفاخر و تحدی را در
شعر «
تمیم بن مقبل » از شعرای پیشین عرب این گونه جلوه میکند: «اذا مت عن ذکر القوافی فلن تری لها قائلا بعدی اطب و اشعرا؛ اگر از گفتن اشعار لب فروبندم پس از من دیگر کسی را نخواهی یافت که بهتر و پاکیزه تر از من شعر بگوید و در شاعری از من استادتر باشد.
«
ولید بن مغیره فخر مخزومی » گل سرسبد بوستان عرب (
ریحانه العرب )
با تمام کینه ورزی و دشمنی
با پیامبر و پیام
وحی ناگزیر
اعتراف کرد که این سخن بالاتر از افق کلام
انسان است او درباره
کلام خدا که از زبان پیامبر بیان میشد چنین میگوید: «گفتار او شیرینی خاصی دارد و زیبایی و طراوت فوق العادهای شاخه هایش پرمیوه و ریشههایش پرمایه، و سخنی است که از هر سخن دیگر بالاتر میرود و هیچ سخنی بر آن برتری نمییابد.»
[علامه صدر بلاغی]] در مقدمه
تفسیر آلاء الرحمن همین بعد از
اعجاز را که اعجاز بیانی است برای اعراب زمان پیامبر از دیگر ابعاد اعجاز
قرآن روشنتر میداند.»
سید قطب در این زمینه میگوید: «تلاش اصلی من در مکتب
قرآن همین است که جنبه ی هنری و ویژگیهای ادبی
قرآن جلوه گر شود و اندیشهها زیبایی نهفته آن را دریابند، به نظر من در آغاز نیز اعراب از همین طریق در حوزه جاذبه و شکوه هنر
قرآن قرار گرفتند و همین بیان زیبا بود که تا عمق احساس آنها نفوذ کرد و نفوسشان را برانگیخت.
در نتیجه دعوت
قرآن به همانندآوری یک دعوت جهانی است و
با آن که اعراب در بعد فصاحت و بلاغت یکه تاز میدان بودند و قبل از نزول
قرآن در اشعار و خطب همدیگر را به تحدی فرا میخواندند، توان
هماوردی با قرآن را نداشتهاند و تاکنون هیچ کس توان مقابله
با قرآن را نداشته و نخواهد داشت.
این اصطلاح که بر تبیین ویژهای از هماوردجویی
قرآن کریم استوار است، نخستین بار در نوشتههای کلامی
سده ۳ق/ ۹م رواج یافت. برپایۀ تبیین یاد شده که خود پیشینهایکهن دارد،
قرآن کریم در زیبایی ادبی و جنبههای هنری
با مخالفان هماوردجویی کرده، و رقیبی نیافته است. دربارۀ زمینههای پیدایی چنین نگرشی، نخست باید گفت که در مقام
استدلال بر سرچشمه گرفتن
قرآن از
وحی الهی، در جای جای آن، مخالفان به آوردن ۱۰
سوره همانند آن،
و گاه یک سوره،
یا حتیٰ سخنی مشابه آن،
دعوت شدهاند. در
قرآن کریم تصریح شده است که اگر
جن و انس همگی گرد آیند، نخواهند توانست همانند
قرآن بیاورند.
گرچه در این آیات به بارزترین وجهی به هماوردجویی اشاره شده است، در منابع کلامی به تصریح بیان نشده است که «گفتاری همانند
قرآن» بر پایۀ چه معیارهایی تشخیص داده میشود.
با نظر در برخی آیات دیگر میتوان به پاسخی دست یافت. برای نمونه، گاه از نقش هدایتگری
قرآن سخن به میان آمده، و از مخالفان خواسته شده است که اگر کتاب بهتری برای
هدایت سراغ دارند، بنمایند.
افزون بر این، از کاربرد اصطلاحات و تعابیری همچون آیه، بیّنه (ه م)، سلطان، برهان و مانند آنها در جایجای
قرآن کریم، چنین بر میآید که معیارهایی پذیرفته شده برای امر هدایت نزد همۀ مخاطبان در عصر نزول، وجود داشته است. نیز شیوۀ توصیف
قرآن از خود،
بیشتر ناظر به محتوا و مضمون کلام الاهی، و نه شکل و ساختار ظاهری است. از اینرو، شاید بتوان گفت آنچه در هماوردجویی موردنظر است، هدایتگری
قرآن کریم است. آنجا که از نگرشهای کهن نسبت به موضوع هماوردجویی
قرآن کریم سخن میرود، میتوان به روایات
شأن نزول آیۀ «لَو نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هٰذا اِنْ هٰذا اِلاّ اَساطیرُ الاَوّلین»
اشاره کرد. بر پایۀ این روایت، یکی از مشرکان به نام نضر بن حارث، در برابر سرگذشت اقوام پیشین که یادی از آنان در
قرآن شده، به نقل داستانها و افسانههای مسیحیان میپرداخت.
با اعتماد به نقل این روایت در سدۀ ٢ق، میتوان گفت که در ذهنیت
مسلمانان آن عصر، موضوعی که در
قرآن کریم بدان تحدی شده، مفاهیم هدایتگرِ آن است.
گویا در برابر هماوردجویی
قرآن، «معارضه» هایی نیز در دو سدۀ نخست هجری از جانب منکران صورت گرفته است.
به گزارش پارهای روایات، در
زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله)، برخی چون
با زیباییهای هنری
قرآن مواجه شدند، به فرابشری بودن آن
اعتراف کردند.
مضمون این روایات چنین توجیه شده است که آن معترفانِ به فرابشری بودن
قرآن ادیبان بودند و عنصر بینظیری که ایشان در آیات
قرآن یافته، و در برابر آن سر فرود آوردهاند، زیبایی ادبی است. در منابع متأخر نیز نظریات مشابهی میتوان یافت،
باری، قدیمترین شواهد این نگرش را، میتوان در آثار جاحظ (د ۲۵۵ق) دید. بنا بر اظهار صریح وی، موضوعی که
قرآن هماوردجویی کرد و معاندان از آن عاجز شدند، بلاغت، شیوایی و معانی والای آن بود.
طبری (د ۳١۰ق/۹۲۲م) نیز عجز معاندان را در برابر هماوردجویی
قرآن یاد کرده،
و
کلینی (د ۳۲۸ق/۹۴۰م) روایتی به نقل از
امام هادی (علیه السلام) آورده است که بر نزول
وحی در عصر رواج آفرینشهای ادبی، و برتری هنری
قرآن تأکید میکند.
با نظر به این شواهد، میتوان گفت که حداقل در سدۀ ۳ق، مفهوم تحدی ناظر به این اعتقاد رایج بوده که راز بینظیری
قرآن در
هماوردی، زیبایی ادبی آن است.
در اشاره به قدیمترین نمونههای کاربرد اصطلاح «تحدی» در سدۀ ٢ق، میتوان از التفسیر
منسوب به
امام عسکری (علیه السلام)، و نقل قولی از برخی نوشتارهای جاحظ
یاد کرد.
با این حال، شاید کاربرد پر بسامد این اصطلاح به زمانی باز گردد که تحدی همچون یک اصطلاح برای تبیین وجه اعجاز
قرآن در بحثهای نیمۀ دوم سدۀ ۴ق به کار گرفته شد.
باقلانی (د ۴۰۳ق/۱۰۱۳م) در آثار خویش از این اصطلاح، فراوان بهره جسته است.
وی کاربرد تحدی را از بحث اعجاز
قرآن فراتر برد و شرط لازم برای
معجزه بودنِ کار خارق عادتِ مدعیان پیامبری دانست.
به گفتۀ او هرگاه کاری فرابشری
با دعوت مخالفان به
هماوردی همراه نباشد، نمیتوان آن را دلیلی برای جلب اعتماد عموم در تأیید ادعای پیامبری فردی که خرق عادت کرده است، به شمار آورد.
تحدی از آن پس، به زودی در میان متکلمان، و سپس مفسران، اصطلاحی آشنا، شناخته و پر بسامد گشت. متکلمان گفتند وقتی
قرآن تحدی کرد، اگر برای فصیحان عرب امکان داشت که
هماوردی کنند، هیچگاه به جنگهای خونین و مشکلات دیگر تن در نمیدادند.
به مرور زمان، مفهوم تحدی ارتباط تنگاتنگ
با اعجاز
قرآن یافت؛ یعنی در چارچوب این دیدگاه مطرح شد که: نبوت مدعی پیامبری تنها از طریق بروز خرق عادتی از سوی وی، همراه
با ادعای تحدی او، و خواست
خدا به اقتضای قاعدۀ لطف در بازگرداندن توان دیگران از پاسخ گفتن به تحدی قابل اثبات است.
در سخن از فرق
معجزه با کارهای بزرگ نوابغ، یا کرامات اولیا نیز تحدی را شرط کردهاند، چرا که گاه ممکن است خداوند امکان انجام دادن کاری فرابشری را به کسی بدهد، ولی به اقتضای لطف، همت وی را از ادعای
نبوت باز دارد.
طبیعـی است که
با اختلاف دیدگاهها در وجه اعجاز
قرآن، ضمن
تفسیر آیات تحدی، نظریات متنوعی نیز در تبیین ماهیت آن ابراز شود. بیشتر اندیشمندان مسلمان که
با وجود اختلاف مشارب، اعجاز
قرآن را در جلوۀ هنری آن میجویند، تحدی را به هماوردجویی در نمودن کتابی هنریتر تفسیر کردهاند
آیات تحدی؛
آیات تحدی (علوم قرآنی)؛
استمرار تحدی (قرآن)؛
تحدی (قرآن)
(۱)
قرآن کریم.
(۲) ابنجوزی، زادالمسیر، بیروت، ۱۴۰۴ق.
(۳) محمد باقلانی، اعجاز
القرآن، به کوشش احمد صقر، قاهره، دارالمعارف.
(۴) محمد باقلانی، تمهید الاوائل، به کوشش عمادالدین احمد حیدر، بیروت، ۱۹۸۷م.
(۵) التفسیر، منسوب به امام حسن عسکری (علیه السلام)، قم، ۱۴۰۹ق.
(۶) عمرو جاحظ، البیان و التبیین، به کوشش فوزی عطوی، بیروت، ۱۹۶۸م.
(۷) حمد خطابی، «بیان اعجاز
القرآن» ضمن ثلاث رسائل فی اعجاز
القرآن، به کوشش محمد خلف الله و محمد زغلول سلام، قاهره، ۱۹۹۱م.
(۸) سیوطی، الاتقان، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
(۹) طبری، تفسیر.
(۱۰) محمد طوسی، الاقتصاد، تهران، ۱۴۰۰ق.
(۱۱) عضدالدین ایجی، المواقف، به کوشش عبدالرحمان عمیره، بیروت، ۱۹۹۷م.
(۱۲) فخرالدین رازی، نهایة الایجاز، قاهره، ۱۳۱۷ق.
(۱۳) محمد کلینی، الکافی، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۷۷ق.
(۱۴) محمد هادی معرفت، التمهید، قم، جامعۀ مدرسین.
(۱۵) ابن منظور، لسان العرب، بيروت، دار صادر، س۱۴۱۴ ق.
(۱۶) جوهری، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربيه، لبنان، بيروت، دارا لعلم للملابين، س ۱۴۵۴ هق ۱۹۸۴م.
(۱۷) ميرزا عبدالرحيم صفی پور، منتهی الارب، تهران، موسسه كربلای.
(۱۸) علي اكبر دهخدا، لغت نامه دهخدا.
(۱۹) حسن بن يوسف، مناهج اليقين فی اصول الدين، تحقيق يعقوب جعفری المراغی، دارالاسوه للطباعه والنشر، س۱۴۱۵هق.
(۲۰) مكارم شيرازى، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، س۱۳۷۴ ش.
(۲۱) محمد طوسى، التبيان فى تفسير
القرآن، تحقيق احمد قصيرعاملى، بيروت، دار احياء التراث العربى.
(۲۲) محمد حسين طباطبايی، تفسير الميزان، ترجمه موسوى همدانى، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، س۱۳۷۴ ش.
(۲۳) ابوالقاسم خوئی، البيان فی تفسير
القرآن، قم، دار الثقلين، س۱۴۱۸.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تحدی»، ج۱۴، ص۵۷۹۶. سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تحدی»، تاریخ بازیابی ۲۴/۱۱/ ۱۳۹۴. سایت پژوهه