تبشیر (مسیحیت)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تبشیر،
تبلیغ و ترویج
انجیل و
مسیحیت را میگویند.
تبشیر در لغت به معنای «بشارت دادن» و «مژده آوردن» است و خود واژه
انجیل نیز به معنای
بشارت و نوید است.
اصطلاح تبشیر در قرون اخیر از نظر مفهوم و مصداق توسعه یافته و به هر نوع خدمت یا مأموریت (
میسیون ) برای اعتلای «کلمه مسیح» در داخل یا خارج از جوامع مسیحی، اطلاق میشود.
بر این اساس، تبشیر بر دو نوع است:
درون دینی، یعنی تبشیر در بین مسیحیان مستقر در
جهان اسلام ،مانند
ارمنیها و
آسوریها و
نسطوریها ،که شامل خدمتهای تبشیری و بویژه مبارزه با
بدعت است؛ برون دینی، یعنی تبشیر در میان غیرمسیحیان از جمله مسلمانان چه در سرزمینهای اسلامی باشند چه در سرزمینهای غیراسلامی.
به تصدیق مبشران، پیروان اسلام کمتر از پیروان دیگر ادیان جهان تحت تأثیر تبشیر قرار گرفتهاند.
این امر قطعاً متأثر از تجربه تاریخی عالم اسلام در مواجهه با
غرب ،از جمله
جنگهای صلیبی ،بوده است؛ با توجه به اینکه بسیاری از ملتها، بویژه مسلمانان، غرب را با
مسیحیت در دنیای غرب یکسان میدانستند، کاملاً
طبیعی بود که هیئتهای تبشیری را جریانهای همسو با سیاستهای سلطه جویانه غرب بدانند.
از عصر
پیامبر و
امامان علیهمالسلام، پیوسته باب
مناظره و
گفتگو بین مسلمانان و مسیحیان مفتوح بوده است.
در
قرآن کریم شواهدی از
احتجاجات عالمان مسیحی با پیامبر اسلام وجود دارد که مهمترین آنها واقعه
مباهله ref>
آل عمران/سوره۳، آیه۶۱. است.
به گزارش مورخان و مفسران، بزرگان نصارای نَجْران، شهری مسیحی نشین در شمال
یمن ،در باره وصف
قرآن از
حضرت مسیح و اینکه
مادر او
مریم عذراست با رسول اکرم معارضه کردند و
خدا آنان را به مباهله فراخواند.
در برخی کتابهای حدیثی، مجموعهای از روایات با عنوان «احتجاجات» گرد آمده که شماری از آنها گزارش مناظره پیامبر اسلام و امامان
شیعه و گاه برخی از
صحابیان ،با عالمان مسیحی است.
پس از
فتوحات اسلامی ،مسیحیان در سراسر جهان اسلام حالتی انفعالی به خود گرفتند، با اینحال گروهی از رؤسای
کلیسا برای نشر
مسیحیت به ترجمه اناجیل به عربی و
مجادله مکتوب با عالمان
مسلمان میپرداختند.
از نمونههای مهم این مجادلات، ردیهای به قلم
یوحنای دمشقی (ح ۶۴۹ـ ۶۷۵ میلادی) است که بعدها
ابوعیسی ورّاق (متوفی ۲۴۷) به آن پاسخ گفت.
گزارشی از مناظره
باقلاّنی ،
متکلم نامور
اشعری ،در
قسطنطنیه با برخی مقامات سیاسی و دینی مسیحی نیز در منابع آمده است.
شروع اقدامات جدّی تبشیری را میتوان از دوره جنگهای صلیبی (۴۹۰ـ۶۹۰/ ۱۰۹۷ـ۱۲۹۱) دانست.
غالب این اقدامات، ظاهراً در جهت ترویج
دین مسیح بود، اما در اصل با هدف بازپس گیری سرزمینهای از دست رفته مسیحی و تصرف سرزمینهای اسلامی صورت میگرفت.
در این دوره یکی از فرقههای مسیحی به نام
کلونیان در
اندلس به مبارزه فرهنگی با مسلمانان پرداخت که این مبارزه با ظهور
پطرس مکرّم در مقام
رهبر فرقه به اوج خود رسید.
پطرس مکرّم، به خلاف
اسقفان دیگر که راهبان دیرنشین را تنها به نیایش و ترک
دنیا و تجرد و نیز کارهای بدنی ترغیب میکردند، ارشاد مردم را از طریق
خطابه و تبشیر و
مناظره واجب دانست.
وی به همین منظور در ۵۳۶/۱۱۴۲ برای سرکشی به
صومعههای کلونیان به اندلس سفر کرد و برای مجهز کردن مبشران مسیحی به سلاح مناظره و
مجادله ،مترجمان معروفی چون ر
ابرت کتونی را برای ترجمه
قرآن کریم و متون عربی ــ بویژه متون جدلی که بر ضد مسلمانان نوشته شده بود ــ به کار گرفت.
نتایج کوششهای پطرس مکرّم که به «مجموعه کلونیان» معروف شد، آغاز ایجاد کانونی در غرب برای تحقیق درباره
اسلام بود.
این اوضاع از قرن هفتم/ سیزدهم با تأسیس سلسلههای تبشیری جدید شدت گرفت، به این صورت که در برابر راهبان و مانکها، سلسلههایی از فرایرها ــ که در زبانهای گوناگون کشورهای اسلامی، از جمله در فارسی و عربی، اغلب «پِر» یا «فِر» خوانده میشوند ــ تبشیر را برعهده گرفتند.
فرایرها برخلاف مانکها، حتی به صورت دسته جمعی و اشتراکی، یعنی از طریق اوقاف خاص و عام، هم حق
مالکیت نداشتند و میبایست برای خدمت به فقرا و
تبلیغ مسیحیت پیوسته آماده مسافرت میبودند و درصورت لزوم با پای برهنه و شکم خالی به سوی محل مأموریت خود به راه میافتادند و با گدایی خود را سیر میکردند.
فرایرها فرقههای مختلف داشتند، از جمله
فرانسیسکن (تأسیس ۶۰۷/ ۱۲۱۰)،
دومینیکن (تأسیس ۶۱۳/ ۱۲۱۶)،
اگوستِیَن (تأسیس ۶۵۴/ ۱۲۵۶)،
کَرْمِلی (شعبهای از فرانسیسکنها تأسیس ۹۳۱ـ۹۳۴/ ۱۵۲۵ـ ۱۵۲۸) و
یسوعی / ژوزئیت).
این فرقهها از قرن نهم/ پانزدهم به بعد برای تبشیر به ایران آمدند و تنی چند از این مبشران پس از دیدار با
شاه عباس اول (حک: ۹۹۶ ـ ۱۰۳۸) به عنوان سفیر دربار صفوی نزد
پاپ اعزام شدند.
از شاخصترین فرایرها، پر رافائل دو مانس بود که از ۱۰۵۴ تا ۱۱۰۷/ ۱۶۴۴ تا ۱۶۹۶ در ایران اقامت داشت و کتاب اوضاع ایران در ۱۶۶۰ را نگاشت که حاوی اطلاعات بسیار سودمندی درباره ایران برای دولت
فرانسه بود.
مهمترین
مبشر قرن هفتم/ سیزدهم
قدیس فرانسیس آسیزی، مؤسس فرقه فرانسیسکن، بود، وی، برای تبلیغ آیین مسیح به میان مسلمانان شامات و
فلسطین و
مصر رفت، اما پس از آنکه دید صلیبیان، مسلمانان را میکُشند و اموال آنان را غارت میکنند، به
ایتالیا بازگشت و در ۶۱۸/ ۱۲۲۱ از ریاست فرقه دست کشید.
سخت کوشترین مبشر در این زمان
رامون لول (۶۲۹ـ ۷۱۶/ ح ۱۲۳۴ـ۱۳۱۶) از اهالی مایورکا/ میورقه
اسپانیا بود، به نظر او بهترین راه بازپس گیری ارض مقدّس، تبلیغات صلح آمیز با هدف مسیحی کردن تمام مسلمین بود، در طرحهای وی، جنگ فقط نقش تقویت کننده داشت، او اعتقاد داشت که فراگیری عربی و سایر زبانهای رایج جهان اسلام برای مبشران ضرورت دارد.
رامون لول در میرمار مدرسهای بنا نهاد که در آن به راهبان عربی میآموخت، احتمالاً در نتیجه کوشش وی شورای
وین در ۷۱۱/ ۱۳۱۱ مصمم شد برای تدریس زبانهای عربی و تاتاری در دانشگاههای پاریس و لیون و سالامانکا، کرسیهایی ایجاد کند، درنتیجه نخستین گام برای مطالعات
خاورشناسی در اروپا برداشته شد، او برای مسیحی کردن مسلمانان به افریقا رفت و در تونس به جهت اهانت به
اسلام ،به دست مردم خشمگین کشته شد.
پس از جنگهای صلیبی و سلطه مغولان بر سرزمینهای اسلامی، شمار زیادی از مبشران اروپایی با این ادعا که خان
مغولستان از اعقاب یوحنای کشیش، پادشاه خیالی سرزمینهای ترک، است، باب
مراوده را با مغولان گشودند.
با سقوط
بغداد و انقراض خلافت عباسی در ۶۵۶، پاپ
نیکولاوس چهارم ،کشیشی به نام جان اهل مونته کوروینو (متوفی ۷۳۰/ ۱۳۳۰) را به همراه نامههایی نزد ارغون در ایران و قوبیلای قاآن در چین فرستاد.
این مبشر فرانسیسکن در ۶۸۸/۱۲۸۹ از اروپا حرکت کرد و پس از توقفی کوتاه در ایران، در ۶۹۰/۱۲۹۱ به هند و در ۶۹۱/۱۲۹۲ به چین رفت.
در همین ایام،
ایلخانان مغول در ایران و حوزه شرقی جهان اسلام، با تعطیل احکام شرع
تحت تأثیر مبشران مسیحی قرار گرفتند.
در اواخر دوره ایلخانان (حک: ح ۶۵۴ـ ح۷۵۰) و مقارن ظهور
سربداران اختلاف مذهبی و مجادلات کلامی به اوج خود رسید و کشیشان فرقههای مسیحی شرقی برای ابراز عقاید خود فرصتی تازه یافتند.
یک مسیحی سریانی به نام قس ابراهیم بن شماس حِصن کیفی ساکن حصن کیف
عراق ،در ۹۵۴ اناجیل اربعه را از سریانی به فارسی ترجمه کرد.
در اوایل سده دهم/ شانزدهم نگرانی عمده برای
کلیسا ،گسترش نفوذ و قلمرو ترکهای عثمانی در جنوب اروپا و مسلمان شدن مردم سرزمینهای مسیحی بود، پاپ کلمنس هشتم تلاشی جدّی را آغاز کرد تا با اتحاد با همسایگان شرقی ترکها، پیشرفت آنان را متوقف سازد، وی در ۱۰۱۳/ ۱۶۰۴ رسماً از مبشران کرملی خواست سفر به ایران را سرلوحه اقدامات تبشیری خود قرار دهند، ایجاد مناسبات میان
واتیکان و
اصفهان به رغم بُعد مسافت از این سیاست نشأت گرفت، هرچند مبشران کرملی خود به نقشی که داشتند واقف نبودند.
همچنین از نیمه اول قرن دهم/ شانزدهم به بعد در پی تأسیس «
انجمن یسوع » در رم در ۹۴۷/۱۵۴۰، نهضت تبشیر رونقی دیگر گرفت.
اعضای این انجمن کوچک، که چندی بعد در سراسر جهان ریشه دوانید و به یسوعی یا ژوزئیت شهرت یافتند، تعهد کردند که برای اعتلای «کلمه مسیح» به فلسطین یا هر کجای دیگر که پاپ دستور دهد، بروند.
اولین مبشر یسوعی که به سرزمینهای اسلامی آمد، فرانسیس گزاویه بود.
او در ۹۴۹/ ۱۵۴۲ به همراه استعمارگران پرتغالی به بندر گوآ در هند رفت و چندان در تبشیر توفیق یافت که کاتولیکهای روم او را پولس رسول نامیدند.
گزاویه در ۹۵۶/۱۵۴۹ به ژاپن رفت و پس از سفر به چین، دوباره در ۹۵۹/ ۱۵۵۲ به بندر گوآ مراجعت کرد و، بنا به قول اغراق آمیز یسوعیان، روی هم رفته هفتصدهزار تن را در شرق مسیحی کرد و به همین دلیل او را «حامی میسیونهای برون مرزی» در کلیسای کاتولیک دانسته و
قدیس به شمار آوردهاند.
با اینهمه حتی خود نویسندگان مسیحی از نیرنگهای او برای مسیحی کردن بومیان شرق، از جمله شیوههای
تفتیش عقاید و سوءاستفاده از قدرت نظامی و اداری استعمارگران پرتغالی و بی اعتنایی به فرهنگ شرقی، انتقاد کردهاند.
پس از مرگ فرانسیس گزاویه برادرزاده او ژروم گزاویه (متوفی ۱۰۲۶/ ۱۶۱۷) از پرتغال به هند آمد تا جانشین او شود.
این مبشر پرکار در هند، کتابی با عنوان
آینه حق نما به فارسی نوشت و در آن اسلام را محکوم کرد و به
تبلیغ مسیحیت در میان مسلمانان آنجا پرداخت
در حالی که مبشران
کاتولیک در
جهان اسلام به تبشیر میپرداختند، در اروپا نهضت اصلاح دینی (
پروتستانتیزم ) در برابر کلیسای کاتولیک پدید آمد.
رهبران
پروتستان در آغاز از فعالیتهای تبشیری استقبال نمیکردند، در عین حال،
مارتین لوتر در ۹۵۰/۱۵۴۳ انتشار ترجمه تازهای از
قرآن را در اروپا همراه با دو ردیه و برخی متون دیگر، به نام
مجموعه طلیطله ،در اروپا تنها به این دلیل روا دانست که معتقد بود مایه تقویت
ایمان مسیحیان میشود.
از اوایل قرن هفدهم/ یازدهم پروتستانها نیز اندک اندک به فکر تبشیر افتادند.
پیشاهنگ این کار مبشری آلمانی به نام پتر هایلینگ (متوفی ۱۶۵۲/ ۱۰۶۲) بود که برای فراگیری زبان عربی نخست به ملتا رفت و از آنجا برای تکمیل دانش خود درباره
اسلام به
مصر سفر کرد.
جان کارترایت انگلیسی نیز در ۱۰۰۹/ ۱۶۰۰ از لندن، از راه شامات و بین النهرین و ایران و افغانستان، به هند رفت.
نخستین سازمان تبشیری پروتستانی در ۱۱۱۸/ ۱۷۰۶ در دانمارک با عنوان «
سازمان تبشیری دانمارک » ایجاد شد که در همان سال دو مبشر به هند فرستاد.
بعدها پروتستانها در جاهای گوناگون مؤسسات تبشیری متعددی ایجاد کردند، مثل انجمن تبشیری باپتیستها (تأسیس ۱۲۰۷/ ۱۷۹۲)، انجمن تبشیری لندن (تأسیس ۱۲۱۰/ ۱۷۹۵) و انجمن تبشیر اسکاتلند (تأسیس ۱۲۱۱/ ۱۷۹۶)
حضور مبشران پروتستان در جهان، موجب شد که کاتولیکها به فکر هماهنگ کردن هرچه بیشتر فعالیتهای تبشیری خود افتند.
اولین قدم در این راه، تأسیس «جامعه دینی تبلیغ ایمان» معروف به پروپاگاندا به دست پاپ گرگوریوس پانزدهم در ۱۰۳۱/ ۱۶۲۲ بود.
در اوایل قرن سیزدهم/ نوزدهم، انجمنهای تبشیری غرب به فکر افتادند که اول کلیساهای سرزمینهای اسلامی را تقویت کنند و سپس از طریق آنها به تبشیر بپردازند.
برای این کار، منطقه سواحل شرقی دریای مدیترانه، مخصوصاً لبنان و سوریه، درنظر گرفته شد و ملتا ــ که از دوره جنگهای صلیبی در مبارزه با مسلمانان و بخصوص خلافت عثمانی، پیشینهای دیرینه داشت و از آغاز قرن سیزدهم/ نوزدهم به تصرف انگلیس در آمده بود ــ پایگاه تبشیر شد.
زبان عربی و معارف اسلامی در ملتا به مبشران تعلیم داده میشد و یکی از مبشران عربیدان به نام ساموئل گوبات سوئیسی (۱۲۱۴ـ۱۲۹۶/ ۱۷۹۹ـ ۱۸۷۹) جزوههای تبشیری را به عربی برگرداند.
برای تقویت مسیحیان بومی مشرق زمین و استفاده از آنان برای تبشیر، توجه مبشران به بخشهایی جلب شد که مسیحیان قبل از ظهور اسلام در آنجا ساکن شده بودند.
در
خاورمیانه بیشترین توجه معطوف به فلسطین و لبنان و سوریه بود، نخستین مبشران امریکایی در ۱۲۳۴/ ۱۸۱۹ از امریکا به لبنان گسیل شدند، این مبشران پیاده به شهرها و روستاها میرفتند و با
توزیع جزوههای کوچک و تصویر
مسیح به تبشیر میپرداختند، امریکاییان برای تقویت و تربیت مسیحیان بومی و ترویج مسیحیت در سطح وسیعتر، به تأسیس مدارس ابتدایی پرداختند و بعد از مدتی مدرسه متوسطهای در بیروت در ۱۲۸۳/ ۱۸۶۶ بنیاد نهادند که سرانجام به
دانشگاه امریکایی بیروت تبدیل شد
و مشابه آن نیز در
مصر به نام
دانشگاه امریکایی قاهره تأسیس گردید.
مبشران امریکایی در بیروت چاپخانهای برای نشر آثار تبشیری به راه انداختند.
هم زمان با تلاشهای تبشیری مسیحیان در جهان اسلام، مباحثه قلمی و شفاهی میان مبشران و مبلّغان و علمای
اسلام نیز برقرار بود که در تاریخ تبشیر مهمترین آنها یک بار در زمان صفوی در پی نشر ردیهای بر اسلام به قلم
فیلیپ پادری و دیگری در
عصر قاجار در پاسخ ردیه پادری هنری مارتین انگلیسی به ظهور رسید، مبشران در
جهان اسلام، پا به پای تأسیس مدارس و تعلیم و تربیت و خدمات درمانی و بهداشتی، از طریق نشر
مطبوعات و
توزیع جزوههای تبلیغاتی به تبشیر میپرداختند.
نخستین چاپخانه (
باسمه خانه /
بصمه خانه ) مسیحیان در جهان اسلام در ۱۰۲۰/ ۱۶۱۱ در اصفهان برپا شد.
در ۱۰۳۱/ ۱۶۲۲ نیز چاپخانهای در
چین بر اساس افکار ماتئو ریتچی از مبشران معروف که لباس و زبان خود را به چینی تغییر داده بود، تأسیس شد و این چاپخانه طی ۱۸۰ سال فعالیت، جزوهها و کتابهای تبلیغی مسیحی را به ۴۶ زبان آسیایی و افریقایی در چین چاپ کرد و به کشورهای جهان فرستاد.
هم زمان با آن، باسمه خانهای که برای مسیحیان
ارمنی در جلفای آذربایجان تأسیس شده بود، پس از کوچ ارامنه به جلفای اصفهان، به آنجا انتقال یافت.
بعلاوه، مبشران نحله کرملی در کلیسای خود در اصفهان، باسمه خانهای برای چاپ آثار تبشیری به فارسی و عربی دایر کردند.
بعد از آن مهمترین چاپخانه مسیحیان را مبشران یسوعی در بیروت تأسیس کردند که به عربی و
فرانسه کتاب و
مجله منتشر میکرد و تا ۱۳۰۳ش/ ۱۹۲۴ هزاران عنوان
کتاب نشر داد.
در ایران پس از
جنگ جهانی اول ،نشریات زیادی به فارسی و اغلب با عنوان نشریات آشوری کلیسای ایران منتشر شد که در کتاب دین نامههای ایرانی فهرست شده است.
همچنین «
انجمن کلیسای تهران » یا «شورای کلیسایی تهران» کتابهای متعدد دیگری منتشر کردند.
بعلاوه، ناشران مسیحی فعال دیگری نیز در ایران به نشر ادبیات تبشیری پرداختند که بزرگترین آنها نشر نور جهان، ناشر کتابهایی همچون
فردوس (پاداش جانبازی) تألیف آپ آپاسامی ترجمه اسفندیار سپهری، دلاور تألیف آرمسترانگ اسپری ترجمه سهیل آذری،
ایمان به
خدا در قرن بیستم،
باستان شناسی کتاب مقدس ،کیش کهن و دانش نو تألیف جان الدر و ترجمه هر سه کتاب از سهیل آذری
بود.
بسیاری از سازمانهای تبشیری، در قرن سیزدهم/ نوزدهم به منظور استفاده از سلطه و نفوذ فرانسه در آسیا و افریقا و اقیانوسیه تأسیس شدند.
نمونهای از این سازمانها «جامعه مریم» بود که اعضای آن به
ماریستها معروف بودند.
بعضی سازمانها هم در مرحله اول برای خدمات بهداشتی و تربیتی به نوع بشر و در مرحله دوم برای مسیحی کردن غیرمسیحیان تأسیس شده بود، مانند جامعه تبشیری پزشکی ادینبورو فرقه مسیحی کویکر معروف به «دوستان» نیز تبلیغ مسیحیت را در سطح جهانی، امری حیاتی میدانند.
کویکرها نخستین بار فعالیت تبشیری خود را از
فلسطین و لبنان و سوریه آغاز کردند و یک زوج مسیحی این فرقه، الی جونز (۱۲۲۲ـ۱۳۱۷/ ۱۸۰۷ـ۱۸۹۹) و سیبیل جونز (۱۲۲۳ـ۱۲۹۰/ ۱۸۰۸ـ۱۸۷۳)، در قرن سیزدهم/ نوزدهم دو مدرسه جدید در رمله و برومانه، از شهرهای فلسطین، تأسیس کردند.
سیبیل جونز در میان زنان مسلمان حتی در
حرمسراها به تبلیغ و تبشیر میپرداخت که شرح آن موضوع کتاب مستقلی به قلم یکی از احفاد این مبشران به نام کریستینا جونز است.
فرقه کویکر پس از جنگ جهانی اول بر فعالیتهای تبشیری خود در جهان اسلام افزود، از جمله در ۱۳۰۹ش/ ۱۹۳۰ مبشرانی به افریقای شرقی و هند فرستادند.
مذاهب مختلف مسیحی، از دیرباز به منظور هماهنگ کردن مأموریتهای تبشیری خود و گزینش روشهای مختلف تبشیر، همایشهای متعددی برگزار کردهاند، از جمله
همایش مهم جهانی قاهره در ۱۳۲۴/ ۱۹۰۶ برای مبشرانی که انحصاراً در جهان اسلام و در بین مسلمانان به تبشیر میپرداختند.
در ۱۳۲۸/ ۱۹۱۰ همایش تبشیری
ادینبورو به مدت ده روز با شرکت ۳۵۵، ۱ نماینده از فرقههای متعدد پروتستان برگزار شد و عمده ترین مباحث آن، چگونگی انتقال مفاهیم مسیحی به غیرمسیحیان، از جمله مسلمانان، و نیز چگونگی ارتباط مبشران با حکومتهای محلی بود که در ده جلد منتشر شد.
که در پی آن «
شورای بین المللی تبشیری » در ۱۳۰۰/ ۱۹۲۱ در نیویورک به منظور مشاوره بین مجامع مختلف تبشیری پروتستان تشکیل گردید و یکی از نتایج آن نشر کتابی در ۱۳۰۲ ش/ ۱۹۲۳ به نام ادبیات مسیحی در ممالک اسلامی به ویراستاری پاتون بود که منابع مکتوب تبشیری به زبانهای گوناگون جهان اسلام در کشورهای اسلامی را ذکر کرده است.
شورای بین المللی مذکور پس از برگزاری همایشهای متعدد سرانجام در ۱۳۴۰ش/ ۱۹۶۱ در
دهلی نو در شورای کلیساهای جهان ادغام شد.
پس از جنگ جهانی اول بر اساس تفکرات پروتستانهای لیبرال، از اصل تبشیر که مبتنی بر انحصارطلبی مذهبی بود، انتقاد شد و عدهای از جمله
هاکینگ مؤلف بازاندیشی درباره تبشیر (چاپ ۱۳۱۱ش/ ۱۹۳۲)، کتابهایی در این باره نوشتند.
این کتابها را میتوان در
مجله بین المللی تبشیر و نیز کتاب فرهنگ فشرده تبشیر جهانی مسیحی به ویراستاری نیل و همکاران یافت.
از اوایل قرن بیستم تاکنون کالجهای متعدد تربیت کشیش در نقاط مختلف تشکیل شده که در آنها مسیحیان عرب و هندی و غیر ایشان را برای تبشیر تربیت کرده و به هند و مراکش و سودان فرستادهاند.
از جمله یکی از کلیساهای باپتیست در تگزاس امریکا، چنین کالجی را در شهر
عمان اردن راه اندازی کرده است.
همچنین کلیسای اتحاد به ریاست فردی امریکایی به نام داگر، پس از تحریم عراق از سوی ایالات متحدة امریکا، با فرستادن دارو و خدمات درمانی به عراق با آن دولت روابط حسنه ایجاد کرده و کلیسایی بزرگ در بغداد ساخته است.
در حال حاضر تبشیر و رویکردهای سنّتی تبشیری همچنان در جهان زنده است، برای مثال در ۱۳۷۱ش/ ۱۹۹۲ سازمانی به نام «
آلفا » تأسیس شد که تا پایان ۱۳۷۸ش/ ۱۹۹۹ با برگزاری بیش از ۰۰۰، ۵۰۰، ۱ کلاس کوچک در جهان به تبشیر پرداخته است.
این کلاسها در کشورهای مسلمانی چون
قزاقستان ،
هند ،
مراکش ،
اوگاندا ،
لبنان ،
آلبانی ،
بنگلادش ،برونی (
برونئی / دارالسلام)،
قبرس ،
مصر ،
غنا ،
اندونزی ،
لیبی ،
کنیا ،
مالاوی ،
مالزی ،
نیجریه ،
عمان ،
پاکستان ،
عربستان سعودی ،
صربستان ،
سودان ،
تانزانیا ،
ترکیه ،
امارات متحدة عربی و
زامبیا نیز برگزار میشود، هرچند بر اساس اظهارات شفاهی کارگزاران آنها به نویسنده، آگهی اینگونه کلاسها معمولاً به طور رسمی پخش نمیشود.
بعلاوه، منابع تبشیری این برنامه درسی به صورت جزوه و نوار ویدئو به تمام زبانهای زنده از جمله عربی در دسترس است.
در
جهان اسلام ،از آغاز فعالیتهای تبشیری، علما و روشنفکران و شخصیتهای اجتماعی و سیاسی و گاه حاکمان و دولتمردان، نسبت به این اقدامات واکنش نشان دادند و بتدریج حرکتهایی در برابر تبشیر شکل گرفت و آثار مکتوب فراوانی پدید آمد.
این حرکتها و آثار مکتوب در سه مقوله قابل بررسی است: کلامی، فرهنگی، سیاسی.
آثار کلامی، غالباً با شیوه جدلی و ناظر به آثار تبشیری تألیف شده و دارای دو وجه ایجابی و سلبی است؛ از یک سو عهده دار
پاسخگویی به
شبههها و پرسشهای مبشران و منابع تبشیری در باره اسلام است (مثل اثبات
نبوت پیامبر اکرم ،چگونگی گسترش اسلام، مباحث قرآنی، برخی احکام اسلام، رفتار اسلامی با غیرمسلمانان)، و از سوی دیگر به نقد و رد عقاید و آموزهها و باورهای مسیحی میپردازند (مثل
تثلیث ،ولادت و سرگذشت
حضرت عیسی ،زندگی مریم عَذرا،
تاریخ انجیل ).
در بُعد فرهنگی، به این واقعیت توجه شده که بخش عمدهای از فعالیتهای تبشیری عرضه خدمات عام المنفعه و ارتقای سطح بهداشت عمومی و گسترش تعلیم و تربیت با تأسیس بیمارستان و درمانگاه و مدرسه و دانشگاه و مانند آنها بوده است که بیشتر کشورهای جهان اسلام، به دلایل گوناگون، در این زمینهها ضعف و کاستی و تأخر داشتهاند.
حتی گاهی، عوام در برابر اقدامات اصلاحی برای رفع این کاستیها و عقب ماندگیها مقاومت میکردهاند، این در حالی است که اقدامات عام المنفعه مبشران غالباً با مظاهری از فرهنگ غیراسلامی و رفتارهایی مخالف با احکام دینی همراه بوده و در مواردی نیز با فرهنگِ بومی سرزمینهای اسلامی تعارض داشته و در عین حال ترویج و
تبلیغ نیز میشده و چه بسا در مواردی از پشتیبانی و تسهیلات حکومتها برخوردار بوده است.
در طول تاریخِ تبشیر نمونههایی وجود دارد که حضور مبشران و اقدامات آنان به سلطه فرهنگی و بالمآل، تفوق دینی انجامیده و گاه زمینه ساز تغییر کیش، که از اهداف مبشران بوده (برای مثال در لبنان و سِنِگال)، می شده است.
این امر موجب مقابله شخصیتهای جهان اسلام با اقدامات مبشران شده؛ غالب این مقابلهها ایجابی و بعضاً سلبی بوده است.
بخشی از حرکتهای اصلاحی جامعه اسلامی در دهههای اخیر و تلاش برای رفع عقب ماندگیهای علمی و فنی و تأسیس مدارس جدید و بیمارستانها و تشکیل جمعیتهای خیریه ــ که در بیشتر کشورهای اسلامی با هدایت و تأیید
روشنفکران و تجار و علما اداره میشد ــ ناظر به همین جهتگیری تبشیری بوده است و خصوصاً از آن جهت که حکومتهای کشورهای جهان اسلام غالباً دغدغه کافی برای پیشرفت و ارتقای قلمروشان، با التفات به شاخصهای لازم الرعایه دینی، نداشته و حفظ فرهنگ دینی و بومی را چندان مطمح نظر قرار نمیدادهاند، درخور توجه و خطیر و کارآمد به شمار میرفته است، گفتنی است که این اقدامات در بسیاری موارد با کارشکنیها و تضییقات دولتی نیز مواجه میشده است.
در بعد سیاسی مسئله استعمار غربی، از گونه قدیم و جدید آن، در مدنظر محققان و عالمان و روشنفکران بوده است.
سلطه تقریباً فراگیر رسمی و غیررسمی دولتهای غربی بر کشورها و دولتهای اسلامی، در شرق آسیا و خاورمیانه و افریقای شمالی و شرقی، که حاصل آن تخریب
هویت دینی و فرهنگی این سرزمینها و
تحقیر مردم و آداب و رسوم آنان و غارت داراییها و منابع ثروت و غیر آن بوده، به رویارویی مستقیم روشنفکران و علما با مأموران کشورهای اروپایی، بویژه دولتهای استعمارگر، انجامیده و به تبع آن، نسبت به حرکتهای تبشیری که آگاهانه یا ناآگاهانه با مطامع استعمارطلبان همسو میباشد، بدبینی و نگرانی ایجاد شده است.
این تلقی که شواهدی نه چندان اندک در تأیید آن وجود داشته و دارد، حتی در برانگیختن مواجهات کلامی و فرهنگی مؤثر افتاده و سبب شده که آثار و اقدامات ضدتبشیری در همة ابعاد، اساساً رنگ و بوی سیاسی بیابد، به همین دلیل در کشورهای زیرسلطه غرب، گاهی حکومتها با مواجهات کلامی و فرهنگی نیز مقابله میکنند.
عمر فرّوخ و
مصطفی خالدی در کتاب خود با عنوان
التبشیر والاستعمار فی البلادالعربیة (تاریخ تألیف: ۱۳۷۲/ ۱۹۵۳) به این بعد اقدامات تبشیری، در جهان به طورکلی و در کشورهای اسلامی بهطور خاص، التفات بسیار کرده و اقدامات اجتماعی و خدمات پزشکی و آموزشی مبشران را از این منظر بررسی نمودهاند.
به اعتقاد آنان رویکرد مبشران، اساساً رویکردی استعماری بوده است
مبشران پایههای شکل گیری استعمار سیاسی و اقتصادی را پدید آورده و موجب تخریب ویژگیهای فرهنگی ملتهای اسلامیِ مشرق زمین شدهاند، آنان با ارائه چهرهای مخدوش از اسلام و به کارگیری روشهای دیگر چون خدمات پزشکی و تأسیس مدارس و دانشگاههای مخصوص و ترویج فرهنگ غیراسلامی سعی در سست کردن باورهای دینی و التزامات رفتاری مسلمانان و مآلاً نصرانی کردن آنان داشتهاند و این همه از آنروست که اسلام سرسخت ترین دین در برابر استعمار و سلطه بیگانه است
مؤلفان مذکور، همکاری مبشران را با
صهیونیستها از همان آغاز اقدامات صهیونیستی و نیز خشنودی آنان را از ظهور گرایشهای قومی که به تجزیه
دولت عثمانی انجامید، نمونههایی از پیوند تبشیر با استعمار غربی معرفی کردهاند.
(۱) قرآن و کتاب مقدس عهد جدید.
(۲) قمر آریان، چهره مسیح در ادبیات فارسی، تهران ۱۳۶۹ش.
(۳) مرتضی اسعدی، «یوحنّای دمشقی و آغاز مجادلات کلامی میان اسلام و مسیحیت»، مقالات و بررسیها، دفتر ۵۹ ـ۶۰ (زمستان ۱۳۷۵).
(۴) ایرج افشار، «ترجمه هفتصدساله انجیلهای چهارگانه»، یغما، سال ۴، ش ۱۱ (بهمن ۱۳۳۰).
(۵) جوینی، جهانگشای جوینی.
(۶) عبدالهادی حائری، نخستین رویاروییهای اندیشه گران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب، تهران ۱۳۶۷ش.
(۷) فیلیپ خوری حتّی، تاریخ لبنان: مُنذ اقدم العصور التاریخیة الی عصرنا الحاضر، ترجمه انیس فریحه، چاپ جبرائیل جبور، بیروت (۱۹۷۲).
(۸) مصطفی خالدی و عمر فرّوخ، التبشیر و الاستعمار فی البلاد العربیة، صیدا ۱۹۸۳.
(۹) د . فارسی.
(۱۰) ایگور دو راکه ویلتس، سفیران پاپ به دربار خانان مغول، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران ۱۳۵۳ش.
(۱۱) راجر سیوری، ایران عصر صفوی، ترجمه کامبیز عزیزی، تهران ۱۳۶۶ش.
(۱۲) مقصودعلی صادقی، «زمینه فعالیتهای مبلغان مسیحی در ایران»، در یادنامه مجلسی: مجموعه مقالات، گفت و گوها و سخنرانیهای همایش بزرگداشت علامه مجلسی، ج۲، به اهتمام مهدی مهریزی و هادی ربانی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۹ش.
(۱۳) مسعود ضاهر، بیروت و جبل لبنان علی مشارف القرن العشرین، بیروت ۱۹۸۵.
(۱۴) احمدبن علی طبرسی، الاحتجاج، چاپ محمدباقر خرسان، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
(۱۵) رنه گروسه، امپراطوری صحرانوردان، ترجمه عبدالحسین میکده، تهران ۱۳۶۵ش.
(۱۶) ریچارد سی مارتین، «پیشینه مطالعات اسلامی در غرب»، آینه پژوهش، سال ۹، ش ۶ (بهمن ـ اسفند ۱۳۷۷).
(۱۷) هانس ابرهارد مایر، جنگهای صلیبی، ترجمه عبدالحسین شاهکار، شیراز ۱۳۷۱ش.
(۱۸) کریم مجتهدی، آشنایی ایرانیان با فلسفه جدید غرب: مجموعه پژوهشی، تهران ۱۳۷۹ش.
(۱۹) مجلسی، بحارالانوار.
(۲۰) مجتبی مینوی، تاریخ و فرهنگ، تهران ۱۳۵۲ش.
(۲۱) هما ناطق، ایران در راه یابی فرهنگی ۱۸۳۴ـ ۱۸۴۸، لندن ۱۹۸۸.
(۲۲) محمدباقر نجفی، دین نامههای ایران: کتابشناسی موضوعی کتابهای دینی ایران، کلن ۱۹۸۷.
(۲۳) عزت اللّه نوذری، اروپا در قرون وسطی، شیراز ۱۳۷۳ش.
(۲۴) جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، بیروت ۱۹۲۸، چاپ افست تهران ۱۳۴۹ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تبشیر»، شماره۳۲۴۴.