• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تاریخچه بلخ

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بلخ ، شهر مهم دوره باستان تا سده دوازدهم هجری، و ولایت و شهری در شمال افغانستان و یکی از ایالت‌های دوره هخامنشی می‌باشد.
در این مقاله با تاریخچه شهر بلخ از دوره اسلامی تا حمله مغول ‌ پرداخته می‌شود.

فهرست مندرجات

۱ - فتح بلخ توسط مسلمانان
       ۱.۱ - زمان فتح
       ۱.۲ - چگونگی فتح
۲ - تاریخچه بلخ تا پایان دوره اموی
       ۲.۱ - ویران شدن معبد نوبهار
       ۲.۲ - ویران شدن بلخ
       ۲.۳ - مرکز نظامی شدن بلخ
       ۲.۴ - حمله ابومسلم به بلخ
۳ - تاریخچه بلخ در دوره عباسی
       ۳.۱ - پای‌گاه علی بن عیسی
       ۳.۲ - آسیب بلخ به سبب زلزله
       ۳.۳ - الحاق بلخ به حکومت شرقی
       ۳.۴ - واگذاری بلخ به امیران محلی
       ۳.۵ - حکومت ابوداوود بر بلخ
       ۳.۶ - دوره شکوفایی بلخ
۴ - جغرافیای بلخ
       ۴.۱ - برابری با مرو و هرات
       ۴.۲ - رودخانه بلخاب
       ۴.۳ - محصولات کشاورزی
       ۴.۴ - پرورش شتر
       ۴.۵ - ویرانه‌های نوبهار
       ۴.۶ - نقشه بلخ
       ۴.۷ - دیوار شهر
       ۴.۸ - دروازه‌های شهر
       ۴.۹ - حضور هندوان و یهودیان در بلخ
       ۴.۱۰ - بازارها و مساجد شهر
۵ - علمای بلخ
۶ - تاریخچه بلخ در دوره سامانی
۷ - تاریخچه بلخ در دوره غزنوی
       ۷.۱ - تقسیم سرزمین‌ها
       ۷.۲ - باغ محمود غزنوی
       ۷.۳ - هزینه لشکرکشی محمود
       ۷.۴ - حمله سلجوقیان
       ۷.۵ - فتح بلخ به دست سلجوقیان
۸ - تاریخچه بلخ در دوره سلجوقی
       ۸.۱ - حکومت الپ ارسلان
       ۸.۲ - پیمان صلح سلجوقیان با غزنویان
       ۸.۳ - حکومت ایاز بر بلخ
       ۸.۴ - اضافه شدن بلخ به قلمرو سنجر
       ۸.۵ - ضعیف شدن سلجوقیان
۹ - تسخیر بلخ توسط غوریان
۱۰ - استقرار اغزها در بلخ
۱۱ - حکومت قراختاییان بر بلخ
۱۲ - تصرف بلخ توسط علاءالدین محمد
۱۳ - اولین ورود مغولان به بلخ
۱۴ - تاریخچه بلخ از دوره مغول
       ۱۴.۱ - الحاق بلخ به افغانستان
       ۱۴.۲ - بلخ در دستان مغولان
       ۱۴.۳ - ویرانی بلخ در فتوحات مغولان
       ۱۴.۴ - کشمکش بر سر بلخ
       ۱۴.۵ - حکومت سلطان حسین بر بلخ
       ۱۴.۶ - دوره حکومت تیموریان
       ۱۴.۷ - حکومت بخاراییان بر بلخ
       ۱۴.۸ - تأثیر نادر بر بلخ
       ۱۴.۹ - درانی‌های افغانستان
       ۱۴.۱۰ - دوران رکود بلخ
       ۱۴.۱۱ - عوامل رشد مزارشریف
       ۱۴.۱۲ - شیوه آب‌رسانی به مزارشریف
       ۱۴.۱۳ - اقلیت‌های بلخ
       ۱۴.۱۴ - فارسی بلخی
۱۵ - فهرست منابع
۱۶ - پانویس
۱۷ - منبع




۱.۱ - زمان فتح


آگاهی ما از این‌که مسلمانان چگونه بلخ را گشودند، تا حدّی مبهم است.
به گفته بلاذری
[۱] احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۴۰۸، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۸.
اَحْنَف بن قیس ، در زمان عثمان (۳۲) و حکومت عبدالله بن عامر بن کُرَیز در خراسان ، به بلخ و طخارستان یورش برد، اما بلخ تا زمان معاویه فتح نشد.

۱.۲ - چگونگی فتح


عبدالله بن عامر در ۴۲ قیس بن هیثم را به حکومت خراسان منصوب کرد، و وی نیز عبدالرحمان بن سَمُرَه را به خراسان و سیستان فرستاد.
او بلخ و ظاهراً کابل را تصرف کرد، اما اهالی بلخ، پیمان صلح با مسلمانان را نقض کردند.
در نتیجه، در ۵۱، ربیع بن زیاد دوباره به بلخ لشکر کشید؛ اما در این سال‌ها مسلمانان نتوانستند کاملاً زمام اختیار را در بلخ به دست آورند.




۲.۱ - ویران شدن معبد نوبهار


در زمان عثمان و معاویه، معبد بزرگ بودایی نوبهار که در ربض (حومه) بلخ واقع بود ویران شد، هر چند تا مدت‌ها مکانی مقدس باقی ماند؛ نیزک ترخان، امیر هفتالی شمالی که در ۹۰ در جوزجان و طخارستان سفلی بر ضد حکومت مسلمانان، به حاکمیت قتیبه بن مسلم باهلی
[۲] محمد بن جریر طبری، کتاب تاریخ الرسل والملوک، ج۱، ص۱۲۰۵، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۹ـ۱۹۰۱.
شورش کرده بود، برای عبادت و طلب رحمت به این معبد رفت؛ و قتیبه ناگزیر شد که برای مقابله با وی لشکر دوازده هزار نفری خود را به بلخ روانه کند.

۲.۲ - ویران شدن بلخ


کشمکش‌های دوره عثمان و معاویه به ویرانی بلخ منجر شد، ازین‌رو مسلمانان پادگان نظامی جدیدی در دو فرسخی شهر، به نام بَروقان، بنا کردند.
در ۱۰۷، پس از شورشی در میان لشکریان عرب در بروقان، اسد بن عبدالله قسری، حاکم بلخ، آن‌جا را بازسازی کرد و به عنوان نماینده‌اش برای این کار برمک ، احتمالاً پدر خالد برمکی وزیر عباسی ،
[۳] محمد بن جریر طبری، کتاب تاریخ الرسل والملوک، ج۱، ص۱۴۹۰ـ۱۴۹۱، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۹ـ۱۹۰۱.
را به خدمت گرفت.
اسد، چند سال بعد پایتخت خراسان را موقتاً از مرو به بلخ منتقل کرد و این شهر رونق تازه‌ای گرفت.

۲.۳ - مرکز نظامی شدن بلخ


آخرین حاکم اموی خراسان، نصر بن سیار کِنانی، بلخ را به صورت مرکز نظامی مهمی درآورد و در ۱۱۶ در آن‌جا لشکری ده هزار نفری، متشکل از قبایل عرب خراسان و احتمالاً نیروهای سوری مستقر کرد.
[۴] محمد بن جریر طبری، کتاب تاریخ الرسل والملوک، ج۱، ص۱۵۶۶ـ۱۵۶۷، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۹ـ۱۹۰۱.


۲.۴ - حمله ابومسلم به بلخ


هنگام دعوت عباسیان در خراسان به رهبری ابومسلم ، زیاد بن عبدالله قُشَیری برای حفظ منافع نصر و امویان از بلخ بشدت دفاع کرد.
ابومسلم برای مقابله با او و سایر نیروهای وفادارِ حکومتی، نایب خود، ابوداوود خالد بن ابراهیم بکری، را گسیل کرد.
در این زمان شهر گاه در اختیار مدافعان اموی و گاه از آن ابوداوود و عثمان بن کرمانی، فرماندهان ابومُسلم، بود.
در سومین نبرد، در ۱۳۰، شهر به دست شورشیان افتاد.



از بلخ در سال‌های نخست حکومت عباسیان کمتر یاد شده است.

۳.۱ - پای‌گاه علی بن عیسی


در این دوره بلخ پای‌گاه علی بن عیسی بن ماهان، فرمانده هارون الرشید در نبرد با رافع بن لیث بن نصر بن سیار بود.

۳.۲ - آسیب بلخ به سبب زلزله


هم‌چنین روایت شده است که در ۲۰۳ بلخ به سبب وقوع زلزله‌ای شدید آسیب دید.

۳.۳ - الحاق بلخ به حکومت شرقی


دیری نپایید که بلخ به قلمرو وسیع حکومت شرقی که از سوی خلفای عباسی به طاهریان سپرده شده بود، ضمیمه شد.

۳.۴ - واگذاری بلخ به امیران محلی


اما از آن‌جا که مقر طاهریان شهر نیشابور بود، ظاهراً بلخ به امیران محلی واگذار شده بود.
این امیران از خاندان ابوداوود یا بانیجور ، و به احتمال بسیار ایرانی تبار بودند.
داوود بن عباس بن هاشم بن بانیجور به جانشینی پدر، از ۲۳۳ به بعد حاکم بلخ بود و ده‌کده و قلعه نوشاد یا نوشار را در نزدیکی بلخ بنا کرد.
وی هنگامی که یعقوب لیث ، نوشاد را ویران و بلخ را پیش از رفتن به کابل موقتاً تسخیر کرد، در آن‌جا بود (به نوشته گردیزی 
[۵] عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زین الاخبار، ج۱، ص۱۱، چاپ محمدناظم، برلین ۱۹۲۸.
در ۲۵۶ و به نوشته ابن اثیر  در ۲۵۷ می‌باشد).
داوود به سمرقند ، قلمرو سامانیان ، گریخت، سپس به بلخ بازگشت و پس از چندی آن‌جا را دوباره تصرف کرد و در ۲۵۹ در همان‌جا درگذشت.

۳.۵ - حکومت ابوداوود بر بلخ


ابوداوود محمد بن احمد، خویشاوند او از ۲۶۰ حاکم بلخ شد.
او در این زمان درگیر کشمکش قدرت میان فرماندهان رقیب برای سلطه بر خراسان شد، چرا که در ۲۵۹ طاهریان مغلوب صفاریان شدند و صفاریان نیشابور را تصرف کردند.
لشکری پنج هزار نفری به فرماندهی ابوحفص یعمر بن شَرکَب، ابوداوود را در بلخ محاصره کرد و دیری نپایید که برادر ابوحفص، ابوطلحه منصور، به ابوداوود حمله کرد (رجوع کنید به ابن اثیر که جزئیاتی از حمله دوم را از ۲۶۵ یا ۲۶۶ به دست می‌دهد).
ابوداوود، اندراب و پنج‌شیر در بدخشان را نیز در اختیار داشت و در آن‌جا با استفاده از نقره محلی سکه ضرب کرد و تا ۲۸۵ یا ۲۸۶ هنوز حاکم بلخ بود تا این‌که عمرو بن لیث صفاری، او و سایر فرمانروایان مستقل محلی خراسان شمالی و ماوراء النهر را به اطاعت و فرمان‌برداری فراخواند.
اما نقشه‌های عمرو برای تسلط بر این مناطق به دلیل شکست در نزدیکی بلخ تباه شد، زیرا اسماعیل سامانی (۲۸۷) بلخ را با خندق و بارو تجهیز کرده بود.
[۹] عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زین الاخبار، ج۱، ص۱۱ـ ۱۹، چاپ محمدناظم، برلین ۱۹۲۸.


۳.۶ - دوره شکوفایی بلخ


جغرافی دانان اواخر سده سوم و اوایل سده چهارم از رفاه و شکوفایی بلخ با شگفتی یاد کرده‌اند و آن را «ام البلاد» (بزرگ‌ترین شهر) خراسان از نظر جمعیت منطقه
[۱۰] احمد بن اسحاق یعقوبی، کتاب البلدان، ج۱، ص۲۸۷، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
و «بلخ البهیه» (بلخ باشکوه) نامیده‌اند.
[۱۱] محمد بن احمد مقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ج۱، ص۳۰۲، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.





۴.۱ - برابری با مرو و هرات


بلخ از نظر وسعت با مرو و هرات برابر و، به نوشته مقدسی، با بخارا نیز قابل قیاس بود.

۴.۲ - رودخانه بلخاب


بلخ در کنار رودخانه بلخاب
[۱۲] ابن حوقل، کتاب صورة الارض، چاپ کرامرس، لیدن ۱۹۳۸ـ۱۹۳۹.
[۱۳] ابن حوقل، کتاب صورة الارض، ج۱، ص۴۴۸، چاپ کرامرس، لیدن ۱۹۳۸ـ۱۹۳۹.
دَه آس «(چرخ) دَه آسیا») قرار داشت که از هندوکش سرچشمه می‌گرفت و بتدریج در شن فرو می‌رفت.
بلخاب در داخل شهر به دوازده شعبه تقسیم و از این طریق حومه شهر نیز آبیاری می‌شد.

۴.۳ - محصولات کشاورزی


محصولات کشاورزی این منطقه عبارت بود از لیمو ، پرتقال ، انگور ، که صادر نیز می‌شد.

۴.۴ - پرورش شتر


دشت‌های آن‌جا محل خوبی برای پرورش نسل شترهای بلخی بود، اما خارج از این محدوده، شوره‌زار و بیابان بود.

۴.۵ - ویرانه‌های نوبهار


ظاهراً ویرانه‌های نوبهار هنوز با عظمت بوده است که مؤلف حدود العالم (۳۷۲) به دیوارهای نقاشی شده و سایر شگفتی‌های آن‌جا اشاره می‌کند.

۴.۶ - نقشه بلخ


نقشه بلخ شامل سه قسمت بود: قلعه درونی (قُهندز)، شهر درونی (مدینه یا شهرستان)، و خارج شهر (ربض یا بیرون).

۴.۷ - دیوار شهر


دور تا دور مدینه و ربض دیوارهایی از خشت خام کشیده شده بود (خانه‌های بلخ از خشت خام بود) و خندقی فراسوی دیوار خارجی قرار داشت.
در آغاز، دیواری به طول دوازده فرسخ ، با دوازده دروازه ، بر گرد شهر، و ده‌کده‌های اطراف آن‌جا قرار داشت.
این دیوار، به منزله حفاظی در برابر چادرنشینان و سایر غارت‌گران بود.
اما در سده سوم اثری از این دیوار باقی نمانده بود.

۴.۸ - دروازه‌های شهر


در قرن بعد، ظاهراً ربض هفت و مدینه چهار دروازه داشته است.
مورد اخیر از ویژگی‌های شماری از شهرهای ایرانی بود.

۴.۹ - حضور هندوان و یهودیان در بلخ


این که باب هندوان یکی از هفت دروازه بود خود گواه آن است که تاجران هندی به این شهر رفت و آمد می‌کردند.
هم‌چنین باب الیهود نشان دهنده وجود جماعتی یهودی در بلخ بود.
تا سده سیزدهم/ نوزدهم، این دو گروه‌ به‌ طور قابل ملاحظه‌ای در بلخ حضور داشتند، هر چند که بلخ به عنوان مرکز تجاری اهمیت چندانی نداشت.
حدود العالم، بلخ را به عنوان مرکز تجارت ( بارکده ) هندوستان توصیف کرده است.

۴.۱۰ - بازارها و مساجد شهر


عمده بازارها و مسجد جمعه در مدینه ( شهرستان ) بود، و به نوشته یعقوبی
[۱۴] احمد بن اسحاق یعقوبی، کتاب البلدان، ج۱، ص۲۸۸، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
چهل و هفت مسجد با منبر در بلخ و اطراف آن وجود داشت.



رونق اقتصادی بلخ باعث پرورش علما و محققان شد، چندان که سمعانی ،
[۱۵] عبدالکریم بن محمد سمعانی، کتاب الانساب، ج۲، ص۳۰۳ـ۳۰۵، چاپ عبدالرحمان بن یحیی معلمی یمانی، حیدرآباددکن ۱۳۸۲ـ۱۳۸۶/۱۹۶۲ـ۱۹۷۶.
تعداد آنان را بی‌شمار خوانده است؛ شخصیت‌هایی چون ابواسحاق ابراهیم بن ادهم (متوفی ۱۶۱) صوفی متقدم، ابوزید احمد بلخی (متوفی ۳۱۲) جغرافی‌دان و منجم ، و ابوالقاسم بلخی (متوفی ۳۱۹) متکلّم معتزلی.



در دوره سامانیان ، بلخ به شکوفایی بیشتری رسید، هر چند که درگیری‌های جناح‌های نظامی رقیب در دهه‌های آخر این سده، بلخ را آسیب‌پذیر کرده بود.
در دوران سلطه سیمجوریان در دهه ۳۷۰، حاجب فائق خاصه، حاکم بلخ بود.
در ۳۸۱ ابوالحسن طاهر بن فضل، از آل محتاج چغانی، او را در بلخ محاصره کرد، اما ابوالحسن کشته شد و بُغراخان هارون قراخانی حکومت فائق را در بلخ و تِرمِذ در ۳۸۲ به رسمیت شناخت.




۷.۱ - تقسیم سرزمین‌ها


هنگامی که محمود غزنوی و قراخانیان قلمرو سامانیان را میان خود تقسیم کردند، سرزمین‌های شمالی جیحون به محمود رسید، اما قراخانیان در آرزوی دست‌یابی به خراسان شمالی بودند و از این‌رو در ۳۹۶ ایلک خان نصر، چَغری تگین یا جعفر تکین، فرمانده لشکریانش را به طخارستان فرستاد.
اهالی بلخ با تمام توان مقاومت کردند و پیش از آن‌که چغری تگین به دلیل بازگشت محمود از هند ، ناگزیر به عقب‌نشینی به ترمذ شود، شهر غارت شده بود.
با پیروزی بی چون و چرای محمود در ۳۹۸، در محلی به نام کَتَر در سه فرسخی بلخ، آرزوی ایلک خان نقش بر آب شد.
هنگامی که چغری تگین بلخ را اشغال کرده بود، «بازار عاشقان» که شخص سلطان آن را ساخته بود، ویران شد.
بعدها، محمود، اهالی بلخ را به سبب پایداریشان در برابر دشمن نکوهش کرد؛ چرا که بر اثر این پایداری، وی دارایی‌های سودآورش را از دست داد.

۷.۲ - باغ محمود غزنوی


آگاهی دیگری که درباره ساخت و ساز غزنویان در این شهر در دست داریم راجع به احداث باغ زیبایی است که به دستور محمود ساخته شد و هزینه نگهداری آن فشار سنگینی بر اهالی بلخ وارد کرده بود.
ازین‌رو، سلطان ناگزیر این مسئولیت را به جامعه یهودیان آن‌جا منتقل ساخت.

۷.۳ - هزینه لشکرکشی محمود


هم‌چنین می‌دانیم که ابواسحاق محمد بن حسین، «رئیس» بلخ، مبلغی برای لشکرکشی محمود در اختیار او گذاشت؛ و این در زمانی بود که به دلیل مطالبات اسفراینی وزیر، خراجی از خراسان نمی‌رسید.
بدون تردید، این پول را بازرگانان بلخ تأمین کرده بودند.

۷.۴ - حمله سلجوقیان


با وجود حمله‌های مخاطره آمیز سلجوقیان در آخرین سال‌های حکومت مسعود غزنوی و حتی پس از شکست فاحش مسعود در ۴۳۱ در دَندانقان، بلخ برخلاف نیشابور و مرو براحتی به دست ترکمانان نیفتاد.
با این‌همه، به نظر می‌رسد که تعدادی ناراضی در شهر وجود داشتند که خواستار توافق با سلجوقیان بودند؛ زیرا وزیرِ مسعود از وجود «اشخاص فاسد، شیطان صفت و نابکار» گزارش می‌دهد.
ترکمانان توانستند بلخ را برای مدت کوتاهی تصرف و غارت کنند، اما بلخ برای غزنویان از اهمیت سوق الجیشی مهمی برخوردار بود، زیرا از شمال افغانستان و غزنه ، پایتخت غزنویان، دفاع می‌کرد.

۷.۵ - فتح بلخ به دست سلجوقیان


ابوالحسن احمد عنبری، ملقب به امیرک بیهقی، «صاحب برید» آن‌جا، مقاومت در برابر چغری بیگ داوود را سازمان داده بود.
اما با وجود کوشش‌های امیرک، بلخ، ظاهراً در اوایل حکومت مودود غزنوی، به طور کامل به دست سلجوقیان افتاد، زیرا الپ ارسلان در ۴۳۵ بلخ را پای‌گاه قرار داد و کوشش غزنویان را برای تسلط دوباره بر شمال افغانستان دفع کرد.




۸.۱ - حکومت الپ ارسلان


پس از آن الپ ارسلان حاکم رسمی شمال شرقی خراسان شد که سرزمین‌های بلخ و طخارستان تا جیحون را شامل می‌شد؛ اما امور روزمره آن‌جا را ابوعلی شاذان، وزیر چغری بیگ، اداره می‌کرد.

۸.۲ - پیمان صلح سلجوقیان با غزنویان


سلطان ابراهیم بن مسعود غزنوی هنگام جلوس خود در ۴۵۱، پیمان صلحی با چغری بیگ بست، بر این اساس که غزنویان تسلط سلجوقیان را بر این نواحی به رسمیت بشناسند.

۸.۳ - حکومت ایاز بر بلخ


در مدت حکومت الپ ارسلان، ایاز، پسر سلطان، حاکم بلخ بود که در ۴۵۶ هنگام درگذشت پدرش‌ به‌ طور موقت قراخانیان او را از بلخ راندند، اما دیری نپایید که تکش (۴۶۶)، برادر دیگر سلطان جدید، جانشین او در بلخ شد.
اختصاص این قسمت از ناحیه شمال شرقیِ قلمرو حکومتی سلجوقی به امیران خاندانِ حاکم، گاه سبب شورش امیران جاه طلب بر ضد سلطان می‌شد که در دوردست غرب ایران بود.
ازین‌رو در ۴۹۰، برکیارق برای سرکوب آشوب محمد بن سلیمان بن چغری بیگ، ملقب به امیر امیران، مدعی حکومت سلجوقی، نا گزیر شد که هفت ماه در بلخ بماند.
پدر محمد بن سلیمان یک بار حاکم بلخ شده و از غزنویان کمک نظامی دریافت کرده بود.

۸.۴ - اضافه شدن بلخ به قلمرو سنجر


بلخ در نیمه اول سده ششم، جزو قلمرو وسیع سنجر گردید.
در این موقع، بلخ پررونق بود و به دستور یا به تشویق نظام الملک نظامیه‌ای در آن‌جا بنا شد و در نیمه آخر این سده، انوری (متوفی ۵۸۵) سال‌های آخر عمرش را در آن‌جا گذراند.

۸.۵ - ضعیف شدن سلجوقیان


اما در اواخر حکومت سنجر، قدرت سلجوقیان در خراسان از سوی رقبای خارجی مانند خوارزمشاهیان و غوریان ، به مخاطره افتاد.
در داخل نیز چادرنشینان اُغز در جیحون علیا و مقام‌های حکومتی از جمله عمادالدین قماچ، حاکم بلخ از سوی سنجر، از در عصیان درآمدند.



در ۵۴۷، علاءالدین حسین غوری، بلخ را به کمک اُغزها برای مدت کوتاهی تسخیر کرد.



یک سال بعد اغزها بلخ را غارت و ویران کردند و در آن‌جا مستقر شدند و اطاعت خود را از برادرزاده سنجر، محمودخان قراخانی، اعلام کردند و چندین سال شهر را در اختیار داشتند.



پس از آن، حاکمیت بلخ به قراختاییان ماوراءالنهر رسید.



در ۵۹۴، بهاءالدین سام بن محمد، حاکم بامیان، هنگام درگذشت حاکم دست نشانده قراختاییان در بلخ، آنجا را تسخیر و موقتاً به متصرفات غوریان ملحق کرد.
اما سرانجام بلخ و ترمذ به دست خوارزمشاه علاءالدین محمد افتاد که آن‌جا را در ۶۰۲ تسخیر و چغری یا جعفر، فرمانده ترک، را حاکم آن‌جا کرد.



مغولان در تابستان ۶۱۷، برای نخستین بار، به بلخ آمدند.
چنین به نظر می‌رسد که شهر، صلح‌جویانه محاصره شده بود.
اما در بهار ۶۱۸، چنگیزخان به آن‌جا رسید و احتمالاً پس از شورش اهالی بر لشکریان مغول ، بلخ‌ به‌ طور فجیعی دست‌خوش غارت و چپاول شد.
درستی این مطلب که جمعیت بلخ پیش از قتل عام مغولان دویست هزار تن بوده، معلوم نیست، اما یاقوت
[۱۷] یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۷۱۳، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳.
از فعالیت‌های کشاورزی و تجاری بلخ هنگامی که محصولاتش را به خراسان و خوارزم می‌فرستاد، یاد کرده است.
بلخ در حمله مغولان، دچار چنان افولی شد که تا زمان تیموریان ، نتوانست به موقعیت پیشین خود دست یابد.



تاریخ آکنده از فراز و نشیب بلخ این امکان را فراهم می‌آورد تا دوره بعد از مغول در منطقه خشک و لم یزرع آسیای مرکزی دوباره بررسی شود.
تاریخ سیاسی و تحول قومی واحه بلخ اساساً با حرکت‌های جمعیت و تغییر سرحدات ماوراء النهر که تا اواخر قرن سیزدهم (نیمه دوم قرن نوزدهم) ادامه داشته، همراه است.

۱۴.۱ - الحاق بلخ به افغانستان


پیمان روس ـ انگلیس در ۱۲۹۰/ ۱۸۷۳، الحاق نهایی بلخ به سرزمین افغان را تسریع کرد و آمودریا به عنوان مرز میان مناطق نفوذ دو کشور تثبیت شد.

۱۴.۲ - بلخ در دستان مغولان


بلخ پس از تسلیم به چنگیزخان در ۶۱۷ به حکومت مغول تعلق گرفت و همراه با باکتریا قسمت جنوبیِ خانات جغتای را تشکیل داد.

۱۴.۳ - ویرانی بلخ در فتوحات مغولان


ویرانی ناشی از فتوحات مغولان بسیار شدید بود.
هر چند، از آن‌جا که بلخ در قرن هشتم تا حدی رونق خود را باز یافت، گاهی فرضیه‌های گوناگون درباره نتایج درازمدت این ویرانی مورد تردید قرار می‌گیرد.

۱۴.۴ - کشمکش بر سر بلخ


بلخ تا سده دوازدهم تیول با ارزشی در نظام ارضی حکومت‌های گوناگون خاندان چنگیزی بود، ازین‌رو دوره طولانی کشمکش بر سر جانشینی و به دست گرفتن حق حاکمیت واقعی یا صوری این تیول آغاز شد.
به این ترتیب، امیرانِ مغولِ خانات جغتای گاه مستقیم و گاه به واسطه حکومت‌های محلی، مانند مَلِکهای آل کَرت هرات، با یکدیگر به رقابت و نزاع بر می‌خاستند.
تغییرات در محدوده حکومت‌ها که با تشکیل حکومت تیمور به وجود آمد، آغاز دوران طولانی ثبات بلخ بود؛ هر چند این دوران با ویران شدن شهر در پی نبرد بلخ در ۷۷۱ شروع شده بود.

۱۴.۵ - حکومت سلطان حسین بر بلخ


بلخ پس از بیست سال نبرد داخلی، به سلطان حسین بایقرا، حاکم خراسان (حک: ۸۷۲ ـ۹۱۱)، تعلق گرفت.

۱۴.۶ - دوره حکومت تیموریان


سلطان حسین در نبرد با ازبک‌ها کشته شد و ازبک‌ها پس از حکومت کوتاه دو تن از پسران او، نهایتاً پیروز و برای همیشه در این ناحیه تا مرزهای هندوکش مستقر شدند.
دوره تیمور و جانشینان او، دورانی مساعد برای توسعه زندگی شهری شناخته شده است.
دوره ازبک‌ها سه سده ادامه یافت که طولانی‌ترین دوره پس از مغول در تاریخ بلخ بود.
استقرار ازبک‌ها در بلخ در فعالیت‌های شهری بوضوح انعکاس یافت و موجب شد که بلخ در میان شهرهای مهم آن‌ها مقام سوم یا چهارم را بیابد.
گزارش‌های متعددی از شیبانیان و جانیان بلخ نوشته شده است و بسیاری از مؤلفان آن دوره از این مرکز قدرت برخاسته یا ساکن آن‌جا بوده اند.
بلخ در مقایسه با بخارا در قرن یازدهم بهتر و آبادتر بود.

۱۴.۷ - حکومت بخاراییان بر بلخ


در قلمرو بخاراییان، بلخ دومین شهر مهم و پایتخت وارثان تاج و تخت جانیه شد.
اما این موقعیت مهم باعث جلب توجه مهاجمان و ایجاد مرزهای جدید در منطقه گردید.
ازبک‌ها در ۹۲۲ دوباره بلخ را تسخیر کردند، اما بابریان از ۱۰۵۱ تا ۱۰۵۷ بلخ را در اختیار داشتند.

۱۴.۸ - تأثیر نادر بر بلخ


صد سال بعد، ظهور نادر نیز رویدادی گذرا بود.

۱۴.۹ - درانی‌های افغانستان


از سوی دیگر، ظهور دُرّانی‌های افغانستان، آمودریا را به مرزی تبدیل کرد که در آن ابتدا اَتالیق‌ها، سپس امیران منغیت بخارا ، با سدوزایی‌ها و محمد زایی‌ها، حاکمان افغانستان، به مدت یک قرن در حال نزاع بودند.
احمدشاه در ۱۱۶۴، بلخ را بدون این‌که به ماوراء النهر مرتبط باشد، از لحاظ سیاسی منسجم کرد.
در ۱۲۵۷، افغان‌ها شهر را که از ۱۲۴۱ به بخاراییان تعلق داشت، برای همیشه تسخیر کردند.
اما دوره اقتدار بخاراییان تا ۱۲۸۵ که بخارا استقلالش را از دست داد به پایان نرسید.

۱۴.۱۰ - دوران رکود بلخ


بلخ که در سده دوازدهم تا حد روستایی بزرگ نزول کرده بود، سرانجام در ۱۲۸۲، جای‌گاه خود را به عنوان مرکز حکومت از دست داد و مزارشریف جای آن را گرفت.
در آغاز قرن چهاردهم، جمعیت بلخ به پانصد خانوار تقلیل یافت؛ از آن زمان، جمعیت افزایش یافته است، ولی هنوز یک دهم شهر مجاور خود جمعیت دارد.
زوال اخیر بلخ، روشن می‌سازد که بیش‌تر توضیحات رایج درباره بحران‌های دایمی این واحه آسیای مرکزی، به تجدید نظر نیاز دارد.
از قرن دوازدهم، جمعیت بلخ و تعداد آبراهه‌ها کاهش یافته و شمار آبراهه‌ها از هجده به یازده رسیده است.

۱۴.۱۱ - عوامل رشد مزارشریف


زوال بلخ و صعود مزارشریف را، گذشته از پیدا شدن مقبره منسوب به حضرت علی علیه‌السلام در مزارشریف، باید نتیجه شبکه‌های آبیاری دانست.
هر دو شهر بخشی از یک واحه را تشکیل می‌دهند و منبع آب هر دو شهر آب‌راهه‌های بلخاب است.
ازین‌رو، چنین به نظر می‌رسد که در تاریخچه رشد این واحه، مهاجرت جمعیت شهری از بلخ به مزارشریف از طریق تخته پل، مهم‌تر از (عامل) تباین شهر کوچک امروزی و شهر بزرگ باستانی باشد.

۱۴.۱۲ - شیوه آب‌رسانی به مزارشریف


جمعیت مزارشریف که در ۱۲۹۵ سی هزار و امروزه صد هزار تن است، در واقع بر قدرت شیوه آب‌رسانی در این واحه دلالت دارد.
تراکم جمعیت حاضر در این واحه بین سی تا صد در یک کیلومتر مربع است.
[۱۸] اطلس توبنیگر، الف، هشتم /۳.

این شیوه آب‌رسانی، مانند گذشته، قادر به تأمین بزرگ‌ترین شهر ترکستان افغانستان است.
جمعیت ترک بخصوص ازبک‌ها و هم‌چنین ترکمن‌ها بر تاجیک‌ها افزونی دارد.

۱۴.۱۳ - اقلیت‌های بلخ


این ناحیه مهاجران پشتون نیز دارد، هر چند تعداد آن‌ها کمتر از پشتون‌های میمنه و تاشقُرغان است؛ بلخ هم‌چنین دارای اقلیتی یهودی و روستاهایی عرب زبان است.
[۱۹] اطلس توبنیگر، الف، هشتم /۱۶.


۱۴.۱۴ - فارسی بلخی


یکی از اجزای مهم نمودار زبان شناختی متنوع بلخ، فارسی بلخی است اما این نمودار نفوذ عمیق فرهنگی ازبکی را در این منطقه ثابت می‌کند.
[۲۰] اطلس توبنیگر، الف، هشتم /۱۱.




(۴) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷.
(۵) ابن حوقل، کتاب صورة الارض، چاپ کرامرس، لیدن ۱۹۳۸ـ۱۹۳۹.
(۶) احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۸.
(۷) عبدالکریم بن محمد سمعانی، کتاب الانساب، چاپ عبدالرحمان بن یحیی معلمی یمانی، حیدرآباددکن ۱۳۸۲ـ۱۳۸۶/۱۹۶۲ـ۱۹۷۶.
(۸) عبدالله بن عمر صفی الدین بلخی، فضائل بلخ، ترجمه عبدالله بن محمد حسینی، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۵۰ش.
(۹) محمد بن جریر طبری، کتاب تاریخ الرسل والملوک، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۹ـ۱۹۰۱.
(۱۰) عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زین الاخبار، چاپ محمدناظم، برلین ۱۹۲۸.
(۱۱) محمد بن احمد مقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
(۱۲) یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳.
(۱۳) احمد بن اسحاق یعقوبی، کتاب البلدان، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
(۲۶) عبدالله بن عمر صفی الدین بلخی، فضائل بلخ، ترجمه عبدالله بن محمدحسینی بلخی، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۵۰ ش.
(۲۷) عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، چاپ محمد شفیع، لاهور ۱۳۶۰ـ ۱۳۶۸/۱۹۴۱ـ۱۹۴۹.
(۲۸) محمود بن امیر ولی، بحرالاسرار فی مناقب الاخیار، چاپ ریاض الاسلام، کراچی ۱۹۸۰.
(۲۹) اطلس توبنیگر.


 
۱. احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۴۰۸، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۸.
۲. محمد بن جریر طبری، کتاب تاریخ الرسل والملوک، ج۱، ص۱۲۰۵، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۹ـ۱۹۰۱.
۳. محمد بن جریر طبری، کتاب تاریخ الرسل والملوک، ج۱، ص۱۴۹۰ـ۱۴۹۱، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۹ـ۱۹۰۱.
۴. محمد بن جریر طبری، کتاب تاریخ الرسل والملوک، ج۱، ص۱۵۶۶ـ۱۵۶۷، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۹ـ۱۹۰۱.
۵. عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زین الاخبار، ج۱، ص۱۱، چاپ محمدناظم، برلین ۱۹۲۸.
۶. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۲۴۷، بیروت ۱۹۶۵۱۹۶۷.    
۷. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۲۹۶، بیروت ۱۹۶۵۱۹۶۷.    
۸. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۳۰۰، بیروت ۱۹۶۵۱۹۶۷.    
۹. عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زین الاخبار، ج۱، ص۱۱ـ ۱۹، چاپ محمدناظم، برلین ۱۹۲۸.
۱۰. احمد بن اسحاق یعقوبی، کتاب البلدان، ج۱، ص۲۸۷، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
۱۱. محمد بن احمد مقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ج۱، ص۳۰۲، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
۱۲. ابن حوقل، کتاب صورة الارض، چاپ کرامرس، لیدن ۱۹۳۸ـ۱۹۳۹.
۱۳. ابن حوقل، کتاب صورة الارض، ج۱، ص۴۴۸، چاپ کرامرس، لیدن ۱۹۳۸ـ۱۹۳۹.
۱۴. احمد بن اسحاق یعقوبی، کتاب البلدان، ج۱، ص۲۸۸، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
۱۵. عبدالکریم بن محمد سمعانی، کتاب الانساب، ج۲، ص۳۰۳ـ۳۰۵، چاپ عبدالرحمان بن یحیی معلمی یمانی، حیدرآباددکن ۱۳۸۲ـ۱۳۸۶/۱۹۶۲ـ۱۹۷۶.
۱۶. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۵۶، بیروت ۱۹۶۵۱۹۶۷.    
۱۷. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۷۱۳، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳.
۱۸. اطلس توبنیگر، الف، هشتم /۳.
۱۹. اطلس توبنیگر، الف، هشتم /۱۶.
۲۰. اطلس توبنیگر، الف، هشتم /۱۱.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بلخ»، شماره۱۶۷۱.    






جعبه ابزار