بیان بن سمعان تمیمی نهدی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَیانِ
بْنِ سَمْعانِ تَمیمیِ نَهْدی (د۱۱۹ق/۷۳۷م)، از غُلات
کیسانی که فرقۀ
بیانیه به او منسوب است.
بیان
بن سمعان ـ که گاه در برخی منابع بر اثر
تصحیف به اشتباه «بنان» خوانده شده
ـ در کوفه میزیسته است.
از لقب وی «تَبّان»، پیداست که ظاهراً کاهفروش بوده است.
در زمرۀ گروههای فعال در منطقۀ عراق در دو دهۀ نخست
قرن دوم هجری و در سالهای پس از مرگ ابوهاشم
عبدالله بن محمدبن حنفیه (ه م)، بیان از نظریهپردزانی بود که با ایجاد انشعاب در
کیسانیه و با ادعاهایی گزاف ـ از
امامت تا
الوهیت ـ پیروانی را گرد آورد که بیانیه نامیده میشوند.
باورها و اندیشههای او، اگر چه به تداوم کیسانیه کمکی نکرد، اما زمینهساز رواج و رشد برخی فرقههای شیعی و مکتبهای فکری پس از وی از جمله
غلات و
مشبِّهه گردید.
بیان همراه با یکی دیگر از غالیان به نام
مغیرةبن سعید ، به دست حاکم وقت
کوفه ، خالدبن
عبدالله قسری به سبب ادعاهای گزاف و یا قیام برضد حکومت، به همراه جمعی دیگر دستگیر و کشته شد.
دربارۀ چگونگی و زمان دستگیری و
اعدام وی، روایتهای متفاوتی وجود دارد
که نمیتوان در مورد آنها با قاطعیت اظهارنظر کرد، اما دستکم شعارهای قیام برضد حکومت را نمیتوان در این گزارشها چندان جدی تلقی نمود، چرا که شمار همراهان بیان در این جنبش، برای علنی ساختن یک قیام کافی نبود.
از این گذشته، هیچ گزارشی از درگیری میان ایشان و مأموران حکومت وجود ندارد.
همچنین گزارشهای فرقهنویسان شیعی، همچون
نوبختی و
اشعری قمی به وقوع قیام مشترک بیان و مغیره، و کشته شدن آنها در یک روز، هیچ اشاره ندارد.
به گزارش بسیاری از منابع، بیانیه به انتقال امامت از
محمدبن حنفیه به فرزندش،
ابوهاشم عبدالله و از ابوهاشم به بیان
بنسمعان باور داشتند،
اما در عین حال معتقد بودند که این امامت در جانشین
محمدبن حنفیه، نوعی استخلاف و جانشینی در زمان حیات است ـ چنانکه
پیامبر اکرم - صلیاللهعلیهوآلهوسلم- در زمان حیات خود، هنگامی که به قصد
جنگ از
مدینه خارج میشد، کسانی را به عنوان جانشینی خود منصوب میکرد ـ و امامت در اعقاب شخص
وصی تداوم نخواهد یافت و با مرگ او
امامت به اصل خود، یعنی
محمدبن حنفیه باز میگردد و او در آینده به عنوان مهدی ظهور خواهد کرد.
همچنین به روایت برخی از منابع،
گروهی از بیانیه ابوهاشم را به عنوان مهدی میدانستهاند.
به گمان برخی،
از دیدگاه بیانیه دربارۀ امامت، چنین برمیآید که آنان امامت را از
اهل بیت - علیهمالسلام- خارج ساختهاند، اگر چه به استناد نظریۀ استخلاف که پیشتر توضیح داده شد، میتوان دربارۀ صحت این ادعا درنگ کرد.
بیان به ادعای امامت بسنده نکرد و پس از مرگ ابوهاشم، دعوی
نبوت کرد و با
غلو دربارۀ شخصیت ابوهاشم، مدعی شد که وی بیان را
پیامبر قرار داد و گفت که منظور از
آیه شریفۀ «هَذٰا بَیانٌ لِلنّاسِ»
نیز خود اوست.
ادعاهای گزاف وی بدانجا رسید که نامهای به
امام محمدباق ر- علیهالسلام- نوشت و آن حضرت را به اقرار به نبوت خود فراخواند،
گفتنی است که بیان به همراه جمعی دیگر از غالیان معروف، همواره مطرود و مورد تکذیب
امامیه و
امامان شیعه بوده است.
از این گذشته بنابر گزارشهایی، میان وی و یاران
امام باقر - علیهالسلام- روابط دوستانهای برقرار نبوده است و او به اتفاق
مغیرةبن سعید ، یاران حضرت را
تکفیر میکردهاند.
بنابراین، به گزارش
نوبختی و
سعدبن عبدالله اشعری ،
دالّ بر اینکه بیان زمانی مدعی جانشینی
امام محمدباقر - علیهالسلام- بوده است، نمیتوان چندان اعتماد کرد و بهرغم نظر برخی از محققان، صحیحتر آن است که بگوییم در این مورد میان
بیانبن سمعان و
مغیرةبن سعید خلط شده است و به علت یکی بودن زمان و مکان و اعتقادات مشترک آن دو، ادعاهای یکی را به دیگری نسبت دادهاند.
به گزارش
ابنقتیبه ،
بیان
بنسمعان نخستین کسی است که نظریۀ خلق
قرآن را مطرح کرده، و بدان باور داشته است،
اما چنانکه برخیازمحققان اظهار داشتهاند، درگزارش مذکور، میان بیان و
جعدبندرهم (ه م) که وی نیز به دست خالدبن
عبداللهقسری کشته شد، خلط شده است.
بیانیه تنها به این دلیل یکی از فرق کیسانی به شمار میآیند که بیان
بنسمعان در رقابت با دیگر گروههای کیسانی، مدعی جانشینی ابوهاشم بوده است.
اما صرفنظر از این نکته، باورهای فرقۀ بیانیه، دربرگیرندۀ طیفی از اندیشههای غالیانه و ادعاهای گزاف است ـ فارغ از انگیزههای سیاسی و مبارزهطلبی نهفته درآن ـ که از این جهت، در زمرۀ یکی از گروههای مهم غلات شیعی جای میگیرد.
نوبختی که از قدیمترین و معتبرترین منابع در شناساندن فرقهها و جریانهای داخلی
شیعه بهشمار میآید، پس از ذکر فرقههای
کیسانیه و برخی انشعابهای آن، همچون
عباسیه و
حارثیه ، اظهار میدارد که نخستین جریانهای فکری غالیان، از درون فرقهها بیرون آمده است.
سعدبنعبدالله اشعری نیز بیانیه را در زمرۀ گروههای پیشگام و پیشین
غلات شمرده است.
بیان به گزارش منابع شیعی،
نخست تحتتأثیر شخصی به نام
حمزةبنعماره بربری قرار گرفت که خود از غالیان شیعی و مورد
طعن وتکذیب امامان
شیعه بود و جامعۀ شیعیان از وی
برائت میجست.
وی که از پیروان
کربیه و از اهالی
مدینه بود، از ایشان جدا شد و ادعای
الوهیت محمدبنحنفیه و
امامت و پیامبری خود را مطرح ساخت و به اباحۀ محرمات و ارتکاب معاصی و گسترش اندیشههای غلوآمیز پرداخت.
بیان
بنسمعان که خود زمینههای گرایش به غالیان را داشت، سرشناسترین فرد در حلقۀ پیروان
حمزةبنعماره بود و با توجه به اینکه تاریخ حرکت و مواضع انشعابی حمزه، در سالهای پایانی
قرن اول و چندی قبل از وفات ابوهاشم
تخمین زده میشود،
میتوان بیان را سرآمد غلات منشعب از
کیسانیه ، و
بیانیه را از نخستین فرقههای غالیان در کوفه دانست.
گفتهاند که بیان به
الوهیت علی - علیهالسلام - باور داشت و معتقد بود که جزئی الاهی در وی
حلول کرد و با
جسد او یکی شد و آن حضرت به یاری آن جزء الاهی بود که از
غیب خبر میداد، یا برکفار پیروز میشد و یا توانست در
خیبر را از جایش بکند.
بیان معتقد بود که ممکن است
امام علی - علیهالسلام-، در برخی زمانها ظاهر شود و منظور از
آیه شریفۀ «هَلْ یَنْظُرونَ اِلّا اَنْ یَاْتِیَهُمُ اللهُ فی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ»
علی- علیهالسلام- است و اوست که در سایۀ ابرها میآید و
رعد صدای او، و
برق تبسم اوست.
نیز در تأویل آیۀ شریفۀ «هُوَ الّذی فی السَّماءِ اِلهٌ وَ فی الّأَرْضِ اِلهٌ»
به دوگانگی الوهیت در آسمان و زمین قائل بوده است و اینکه امامان، در واقع
اله زمیناند.
به نظر میرسد که در دو مورد اخیر، یعنی تأویل آیات میان باورهای بیان و برخی از غالیان پس از وی، خلط شده باشد، چراکه در گزارشهای کشی، بیان در طبقۀ
اصحاب و معاصران
امام صادق - علیهالسلام- جای گرفته است که با سال درگذشت او (۱۱۹ق) مطابقت ندارد.
همچنین به گزارش برخی منابع، بیانیه به معنایی غیر از ظاهر لفظ برای
قرآن قائل نبوده، و منکر هرگونه تأویل بودهاند،
از اینرو، نمیتوان تأویل آیات مذکور را به بیان منتسب دانست.
بنابر روایتی، بیان به الوهیت امام علی- علیهالسلام- و پس از او
امام حسن و
امام حسین - علیهالسلام- و
محمدبنحنفیه و سپس ابوهاشم معتقد بود و اینکه روحالاهی به شیوهای
تناسخ گونه در پیامبران و امامان منتقل گردیده، تا به ابوهاشم، رسیده، و از ابوهاشم به وی منتقل شده است.
بنابراین، بیانیه از این دیدگاه در زمرۀ
حلولیه جای میگیرند
و از جهتی جزء نخستین فرق اسلامیاند که باور به تناسخ، به شکلی در بافت اعتقادی ایشان جای گرفته است.
همچنین بیان معتقد بود که
اسم اعظم را میداند و به واسطۀ آن، با
ستاره زهره سخن میگوید.
ناگفته پیداست که بسیاری از این ادعاها و باورها که بیش از همه در میان فرقههای غالی رواج داشته، و متأثر از اندیشههای گنوسی بازمانده از دیرباز در منطقۀ
بینالنهرین و
عراق بوده، دستمایهای برای یافتن پیروان بیشتر بوده است.
به گزارش بسیاری از منابع، بیان
بنسمعان در امر
توحید ، در زمرۀ
مشبه بوده، و میپنداشته است که
خداوند به
انسان شباهت دارد و همچون او دارای اعضا و جوارح است و به استناد
آیه «کُلُّ شَیْءٍهالِکٌ اِلّا وَجْهَهُ»،
تمامی اعضای او به جز وجه، دستخوش فنا و نیستی خواهد شد.
همچنین بیانیه در معنای آیۀ شریفۀ «کَتَبَ عَلٰی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»
معتقد بودند که
خداوند بر جمیع اعضا و جوارح خود کلمۀ «
رحیم » را نوشته است.
برخی دانشمندان
مسلمان غالیان
شیعه ، به ویژه بیان
بنسمعان را نخستین معتقدان به
تشبیه و
تجسیم در
اسلام دانستهاند و برخی در تبیین علت آن گفتهاند که اعتقاد به
الوهیت انسان، زمینهساز پایین آوردن مقام الاهی و نزدیک ساختن آن به جایگاه انسان، یعنی تشبیه و تجسیم است.
هالم بازتاب اندیشههای گنوسی بیان و باورهای او در تشبیه را در غلات پس از وی همچون
مخمسه و در برخی متون گنوسی همچون
امالکتاب ، بررسی کرده است.گفتنی است
ابوتمام نویسندۀ
اسماعیلی ، نظریهای فقهی، دربارۀ
وضو با استناد به آیۀ شریفۀ «اِذا قُمْتُمْ اِلَی الصِّلوٰةِ فَاغْسِلوا وُجوهَکُم»
به بیانیه نسبت داده است.
بدین شرح که به دلیل ظاهر
آیه ، هر کس به
نماز برخیزد، باید که وضو سازد، حتیٰ اگر پیش از آن وضو داشته باشد.
(۱) ابناثیر، الکامل.
(۲) احمد ابن تیمیه، منهاجالسنةالنبویة، به کوشش محمدرشاد سالم، ریاض، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۳) احمد ابنحجر عسقلانی، لسانالمیزان، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹-۱۳۳۱ق.
(۴) علی ابنحزم، الفصل، به کوشش محمدابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، جده، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۵)
عبدالله ابن قتیبه، عیونالاخبار، به کوشش یوسف علی طویل، بیروت، ۱۹۷۷م.
(۶) ابوتمام خراسانی، بابالشیطان من کتابالشجرة، به کوشش و مادلونگ و پ واکر، لیدن، ۱۹۹۸م.
(۷) احمد ابوحاتم رازی، بخشی از «الزینة»، همراه الغلو و الفرق الغالیۀ
عبدالله سلوم سامرایی، بغداد، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
(۸) ابوحیان توحیدی، الامتاع و المؤانسة، به کوشش احمدامین و احمدزین، قاهره، ۱۳۵۸ق/۱۹۳۹م.
(۹) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، به کوشش صلاح یوسف خلیل، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
(۱۰)
احمدبنابراهیم
بنعیسیٰ، توضیح المقاصد و تصحیح القواعد، به کوشش زهیر شاویش، بیروت، ۱۴۰۶ق.
(۱۱) شاهفور اسفراینی، التبصیرفیالدین، به کوشش کمال یوسف حوت، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۱۲) علی اشعری، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۱۳) عبدالقاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۱۴) عبدالقاهر بغدادی، الملل و النحل، به کوشش البیرنصری نادر، بیروت، ۱۹۷۰م.
(۱۵) احمد بلاذری، انساب الاشراف، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
(۱۶) تبصرةالعوام، منسوب به مرتضی
بنداعیحسنیرازی، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۱۷) محمدتقی تستری، قاموسالرجال، قم، ۱۴۱۰ق.
(۱۸) محمد ذهبی، تاریخالاسلام (حوادث۱۰۱-۱۲۰ق)، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
(۱۹) سعدبن
عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش.
(۲۰) عبدالکریم سمعانی، الانساب، به کوشش
عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۲۱) محمد شهرستانی، الملل و النحل، به کوشش احمد فهمی محمد، قاهره، ۱۳۶۸ق/۱۹۴۸م.
(۲۲) شیبی، کامل مصطفیٰ، الصلة بین التصوف و التشیع، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۲۳) خلیل صفدی، الوافی بالوفیات، به کوشش ژاکلین سوبله و علی عماره، ویسبادن، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۲۴) طبری، تاریخ.
(۲۵) محمدجابر عبدالعال، حرکات الشیعةالمتطرفین، قاهره، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م.
(۲۶) العیون و الحدائق، بغداد، مکتبة المثنیٰ.
(۲۷) فخرالدین رازی، اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین، به کوشش علی سامی نشار، قاهره، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۸م.
(۲۸) وداد قاضی، الکیسانیة فی التاریخ و الادب، بیروت، ۱۹۷۴م.
(۲۹) قاضی عبدالجبار، المغنی، به کوشش عبدالحلیم محمود و دیگران، قاهره، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
(۳۰) قاضی نعمان، الارجوزةالمختارة، به کوشش اسماعیل قربان حسین پوناوالا، مونترآل، ۱۹۷۰م.
(۳۱) قرآن کریم.
(۳۲) محمد کشی، معرفةالرجال، اختیار شیخ طوسی، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ش.
(۳۳) مطهر مقدسی، البدء و التاریخ، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ۱۹۱۶م.
(۳۴) احمد مقریزی، الخطط، بولاق، ۱۳۱۲ق.
(۳۵) نشوان حمیری، الحورالعین، به کوشش کمال مصطفیٰ، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م.
(۳۶) حسن نوبختی، فرق الشیعة، به کوشش هلموت ریتر، استانبول، ۱۹۳۱م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بیان بن سمعان تمیمی »، ج۱۳، ص۵۳۱۱.