بنی تمیم (دانشنامهحج)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بنیتمیم از قبایل ساکن
نجد و اثرگذار در تحولات
مکه و
اسلام بود. این قبیله در مناطق گوناگون جهان پراکندهاند؛ اما به صورت طوایف شناخته شده بیشتر در
عربستان سعودی سکونت دارند؛ در
ایران نیز یکی از قبایل بزرگ ساکن
خوزستان است. انتخاب کارگزارانی از میان این قبیله در دورانهای مختلف و شرکت آنها در فتوحات و نبردها، بیانگر نقش فعال آنها در عرصه سیاسی بود.
بتپرستی دین رایج میان بنیتمیم بود؛ اما پس از حاکمیت اسلام بر
مدینه و مکه کمکم به دین اسلام گرویدند. در میان بنیتمیم نامآوران بسیاری در عرصههای مختلف فرهنگی و علمی وجود داشت. این قبیله را از پیشوایان عرب در موسم
حج دانستهاند که برخی مناصب حج را تا هنگام ظهور اسلام در اختیار گرفتند. بنیتمیم در مناسک حج،
تلبیهای ویژه به خود داشتند.
قبیله تمیم از گذشتههای دور در مقایسه با دیگر قبایل عرب، دارای اهمیت بسیار در ابعاد گوناگون، از جمله فراوانی جمعیت و تیرههای مختلف،
جنگها و رخدادهای تاریخی فراوان و پهنه پهناور سرزمینهای محل سکونت بوده است. اکنون نیز در پهنه جهان اسلام پراکندهاند. اهمیت ویژه آنها بر عهده داشتن تولیت کعبه از سوی خود تمیم و خاندانی از نسل اوست. بنیتمیم را از بزرگترین بنیانهای قوم عرب محسوب کردهاند.
تمیم
بن مُرّ بن اُدّ بن طابخة بن الیاس بن مُضَر بن نزار بن معد بن عدنان، از نوادگان
اسماعیل (علیهالسّلام) است.
تمیمیان در الیاس، جد شانزدهم
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، با
قریش همنسب هستند.
وی چهار پسر به نام
زید مناة،
عمرو،
حارث و
یربوع داشت.
یربوع درکودکی درگذشت و حارث کمنسل بود. بیشتر بطون و شاخههای قبیله تمیم، از نسل زید مناة و عمرو هستند؛ نسل حارث از طریق فرزندش معاویه که به تیره او شَقِرات میگفتند، ادامه یافت.
از فرزندان عمرو
بن تمیم، خاندانهای بسیار
از جمله حَبِطات (لقب حارث
بن عمرو و فرزندانش)
و از زید مناة
شاخههای فراوان مانند
بنوکعب بن سعد و میان آنها تیره مشهور
بنومُقاعِس پدید آمدند.
بنیحنظله و از میان آنها نیز
بنیدارم و
بنییربوع از دیگر تیرههای آن هستند.
از تیرههای بنیحنظله میتوان به
براجم،
بنوعنبر بن یربوع و بنودارم
بن مالک بن حنظله اشاره کرد.
سرزمین اصلی و خاستگاه قبیله تمیم،
جزیرة العرب بود. چند مکان از مناطق جزیرة العرب به ویژه صحرای نجد در دوره پیش از اسلام، به عنوان زیستگاه بنیتمیم یاد شده است.
حیره در
عراق و
بحرین کهن نیز از دیگر سکونتگاههای تیرههایی از تمیم بودند؛
سرسلسله این خاندان و برخی از نسلش که تولیت کعبه را بر عهده داشتند، در مکه ساکن بودند؛ اما زمان دقیق مهاجرتشان به نجد دانسته نیست. به گزارش ابن زبیر، ۱۵۰ سال پیش از ظهور اسلام، عربهای ساکن مکه، تمیم را به سبب غارت و بیحرمتی به
کعبه، از زمین تهامه راندند.
فرزدق در ابیاتی به این موضوع اشاره کرده است.
در سدههای
دوم ق و
سوم ق بسیاری از بنیتمیم به
مصر مهاجرت کردند.
در همین دوران، یکی از تمیمیان به نام
ابراهیم بن اغلب، با فتح صِقِلیه (سیسیل) و تاسیس سلسله مستقل
اغلبیان، بر دامنه و گستره قدرت تمیمیان افزود. بعدها پس از سقوط سلسله اغلبیان، گروههایی از بنیتمیم همچنان در سیسیل باقی ماندند و بسیاری از آنها نیز به
اندلس کوچیدند.
در دوران معاصر، از میان بنیتمیم ساکن در نجد خاندانهایی برخاستند که بر تحولات جزیرة العرب اثر نهادند. خاندان
محمد بن عبدالوهاب، بنیانگذار
فرقه وهابیت و
آل ثانی به عنوان حاکمان
قطر، از آن جمله هستند.
خاندان آل ثانی از اواخر سده
یازدهم ق/هفدهم م. از نجد به این منطقه آمدند.
در عراق نیز بنیتمیم که بیشتر از بنیسعد، جز
بنینهشل و بنییربوع و
بنیمازن، هستند، به خاندانها و شاخههای فراوان تقسیم شدهاند.
از آغاز تاسیس
کوفه و
بصره، تمیمیها از نخستین ساکنان این دو شهر بودند؛ اما در ساختار قبیلهای کوفه، در مقایسه با بصره، چندان قدرت و نفوذ نداشتند. بصره شامل پنج گروه از قبایل گوناگون بود که به آنها «
اخماس» گفته میشد و تمیم یکی از آنها بود.
با اقامت قبیلههای رقیب در شهرهایی چون کوفه و بصره، اندکاندک تعصبات شهری جای تعصبات قبیلهای را گرفت و از همین رو، گاه به جای تمیم، از تمیم بصره و تمیم کوفه سخن به میان میآمد؛ چنانکه
احنف بن قیس، بزرگ تمیمیان بصره، در رویداد نبرد میان
اَزْد و تمیم در بصره به صراحت گفت که در نظر او اَزْد بصره از تمیم کوفه و اَزْد کوفه از تمیم شام والاتر است.
در مجموع، ۳۴ شاخه از تمیمیهای عراق را که برخی به دستههای کوچکتر تقسیم میشوند، برشمردهاند.
طایفه
المصالحه و
الظوالم که هر کدام به عشیرهها و دستههایی تقسیم میشوند، از بزرگترین طوایف تمیم عراق هستند.
تمیمیهای عراق بیشتر ساکن استانهای بصره،
سماوه و
دیالی هستند.
در عراق معاصر، پراکندگی تمیمیها بسیار گسترده گشته و با کمرنگ شدن پیوندهای قبیلهای، شناسایی آنها دشوار است. شاخههایی از آنان هنوز به صورت
عشایری به ویژه در استان بصره زندگی میکنند.
عشایر تمیم به تدریج در عراق به
تشیع گرویدهاند.
در ایران بر پایه نشانههایی از سدههای
نخست ق برخی تیرههای تمیم در خوزستان و
خراسان اقامت داشتهاند.
اکنون نیز بنیتمیم یکی از قبایل بزرگ ساکن خوزستان است و از آن شاخه و عشیرههای بسیار منشعب شدهاند.
امروز افراد وابسته به بنیتمیم در مناطق گوناگون جهان از ایران تا شمال
آفریقا پراکندهاند؛ اما به صورت طوایف شناخته شده بیشتر در استان نجد و
جبل شَمَّر عربستان سعودی سکونت دارند.
بیشتر خاندانها و طوایف بنیتمیم در عربستان، خود را متعلق به سه بطنِ
حنظلة بن مالک بن زید مناة
بن تمیم،
سعد بن زید مناة، و عمرو
بن تمیم میدانند.
ابن حبیب، بنیتمیم را از پیشوایان عرب در موسم حج و داوران عرب در همایش سالانه عرب در
عکاظ دانسته است.
قضاوت میان برخی خاندانها چون بنیحنظله، بنیعمرو
بن تمیم، بنومازن و
ثعلبة بن یربوع موروثی بود.
با توجه به مشترک بودن جد بنیتمیم و قریش که عنوان
بنیخندف، همسر
الیاس بن نزار، بر همه آنها صدق میکرد،
به این نسب افتخار میورزیدند
و از حمایت قریش نیز برخوردار بودند؛ چنانکه در
یوم القُصَیبه برخی قریش به حمایت از تیره بنیسعد
بن تمیم در برابر غارت بدویان برخاستند.
از رهگذر همین نسب، آنها که از پستترین طبقات خندف بودند، از خوانی که میان قبایل بنیخندف برای فقیرانشان گسترده میشد، بهره میبردند. به روایتی در رخداد
یوم جبله (۵۷۱م.)
آنگاه که با تخلف قیس از پذیرایی تمیمیان روبهرو شدند، به پیکار برخاستند.
تمیمیان ساکن در مسیر راههای تجاری جزیرة العرب، در برابر دریافت مال، پاسداری از کاروانهای تجاری قریش را در قلمرو سکونت خود به دست گرفتند و در معاهده «ایلاف» قریش درون شدند. قریش نیز بر حفظ رابطه نیکو با بنیتمیم میکوشید.
غارتهایی نیز از آنها گزارش شده است. در
یوم الصَفَقه حاکم دست نشانده کسرای ایران، سران تمیم را به سزای غارت کاروان تجاری ایران به قتل رساند.
غارت کاروانهای تجاری تمیم را میتوان در رویداد
عام الغدر نیز یافت. ۱۵۰ سال پیش از
بعثت پیامبر اسلام، دو تن از بنییربوع که به حج میرفتند، به غارت و قتل فرستاده یکی از پادشاهان حمیری که پردهای را برای هدیه به کعبه فرستاده بود، کنار انصاب حرم دست زدند. پس از بازگو کردن این رویداد برای دیگران در ایام
منا که بر پایه رسم جاهلی، قبایل عرب مفاخرشان را بازگو میکردند، مردم عرب بر یربوع، قبیله آنها، شوریدند و اموالشان را غارت کردند. به این مناسبت، این سال «غدر» نام گرفت و پس از تاریخ وفات
کعب بن لوی، به عنوان مبدا تاریخ عرب تا پیش از
عام الفیل خوانده شد.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از میان بنیتمیم کارگزارانی را برگزید. او ولایت
منذر بن ساوی بن عبدالله دارمی بر بحرین را پس از اسلام آوردنش تثبیت نمود.
یعلی بن امیه تمیمی را بر
یمن گماشت و
مالک بن نویره را کارگزار
صدقات بنیحنظله و
زبرقان بن بدر را همراه
قیس بن عاصم، عامل ناحیهای از بنیسعد کرد و
عیینة بن حصن فزاری را به عنوان کارگزار صدقات تمیم گماشت.
بر پایه گزارشی، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سه یا هفت تن را برای گردآوری صدقات تمیم تعیین فرمود.
حنظلة بن ربیع تمیمی نیز
از نویسندگان رسول خدا بود. وی مکاتبات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با سران سرزمینها را مینوشت.
او در روزگار
ابوبکر نیز مقام نویسندگی داشت.
بنیتمیم در فتوحات هم نقش داشتند. سهم آنها در
نبرد قادسیه، به ویژه در لیلة القادسیه که دو لشکر تا صبح با یکدیگر میجنگیدند، چشمگیر بود.
از شرکت آنها در
فتح اصطخر، از شهرهای
فارس و خراسان
یاد شده است. بیشتر گزارشها درباره نقش تمیم در
رویداد رده و فتوحات، از
سیف بن عمر تمیمی نقل گشته که جنبه حماسهسرایی دارد و آمیخته با افسانهسرایی و فضیلتتراشی برای قبیله خویش است. این احتمال درباره برخی دیگر از افتخارات و فضیلتهای این قبیله نیز وجود دارد.
یعلی
بن امیه تمیمی کارگزار خلیفه دوم در
صنعا بود
و تا پایان عصر
عثمان نیز به کار خود ادامه داد
و پس از قتل این خلیفه به سپاه جمل پیوست و بخشی از هزینه رورویایی با
امام علی (علیهالسّلام) را تامین کرد و در
نبرد جمل کشته شد.
وی نخستین کسی بود که تاریخ هجری را در یمن بنا نهاد.
در نبرد جمل (
۳۶ق) بسیاری از تیره بنیحنظله به تحریک
طلحه و
زبیر به سپاه
عایشه پیوستند؛ اما بنییربوع همگی بر طاعت علی (علیهالسّلام) وفادار ماندند.
در این نبرد، بخش بزرگتر تمیم کوفه با رای احنف
بن قیس که بزرگ تمیم بصره بود، پس از رایزنی با امام علی (علیهالسّلام) از نبرد کنارهگیری کردند.
برخی تمیمیها نیز با سروری
جاریة بن قدامه که در شمار یاران امام علی (علیهالسّلام) بود، در نبرد جمل و
صفین و سرکوبی
بسر بن ارطاة در
حجاز و یمن حضور داشتند.
برخی تمیمیان به رغم همراهی با امام علی در صفین، پس از پایان این نبرد در شمار
خوارج درآمدند و برخی از آنها بعدها از سرکردگان فرقههای خوارج چون
اباضیه و
ازارقه شدند.
پس از
نبرد نهروان، برخی از بنیحنظله از فرمان امام علی (علیهالسّلام) بیرون رفتند و رهبری گروهی از خوارج را به دست گرفتند. از این گروه، میتوان از
حْرقوص بن زُهیر،
مسعر بن فدکی،
عُروة بن اُدَیه و
شَبَث بن رِبْعی نام برد.
از میان بنیتمیم کسانی چون
معقل بن قیس ریاحی و
خلید بن قرّه یربوعی از کارگزاران علی (علیهالسّلام) به ترتیب صاحب شرطه و حکمران امام در خراسان
بودند. پس از شهادت امام، معقل
بن قیس ریاحی و جاریة
بن قدامه سعدی در گرفتن
بیعت از مردم برای
امام حسن (علیهالسّلام) نقش داشتند.
اصبغ بن نباته حنظلی هم از یاران ویژه امام علی (علیهالسّلام) و راوی حدیث او بود.
احنف
بن قیس سعدی
و
مسعود بن عمرو دو تن از سران تمیمی بصره، نامههای
امام حسین (علیهالسّلام) را در
قیام عاشورا به سال
۶۰ ق با مضمون بیان حقانیت
اهل بیت (علیهمالسّلام) و دعوت از سران بصره برای حمایت و پشتیبانی از حرکت ایشان
دریافت کردند. احنف که سیاستهای اهل بیت (علیهمالسّلام) از جمله دوری از
نیرنگ و حیله و بیتمایلی به ثروت را نمیپسندید، از حمایت امام و پاسخ به نامه وی خودداری کرد.
اما مسعود
بن عمرو در واکنش به نامه امام، نه تنها به حمایت از اهل بیت (علیهمالسّلام) و سرزنش احنف
بن قیس و دیگر سران بصره پرداخت
؛ بلکه طوایف بنیحنظله و بنیسعد تمیم
و بنی
عامر را برای مشورت و پاسخگویی و حمایت از امام گرد آورد و حمایت آنها را به امام اعلام کرد.
در روز عاشورا برخی تمیمیان میان سپاهیان
عمر سعد حضور یافتند و کسانی چون
زرعة بن شریک،
عمر طهوی،
جویریة بن بدر و
حصین تمیمی در
شهادت امام حسین (علیهالسّلام) مشارکت داشتند. در برابر،
حرّ بن یزید ریاحی و شماری دیگر از بنیتمیم در زمره یاران امام حسین (علیهالسّلام) و از
شهدای کربلا بودند.
شعبة بن حنظه،
ابوعمرو نهشلی،
شبیب بن عبدالله نهشلی،
و
حجاج بن زید، سفیر امام حسین (علیهالسّلام) به بصره، از آن جمله هستند.
در
قیام مختار بن ابیعُبَید ثقفی (
۶۶ق) گروههایی از بنیتمیم کنار
مختار و گروههایی دیگر در برابر او در سپاه
مصعب بن زبیر صف کشیدند.
نقش سیاسی ـ اجتماعی بنیتمیم را در دوره
اموی میتوان در سه محور دنبال کرد: نزاعهای قبیلهای شایع در این دوره، مشارکت در فتوحات اسلامی، کوشش در شکلگیری خلافت عباسی؛ از آن جا که تمیمیها با فرماندهی احنف
بن قیس در فتوحات خراسان نقش گسترده داشتند
و این منطقه از لحاظ اداری تابع بصره بود، نزاعهای سخت قبیلهای همچون بصره، نخست میان تمیم و ربیعه و اندکی بعد، میان تمیم و ازد، از اواخر دوره
معاویه تا پایان دوره اموی در مناطق خراسان ادامه داشت. پس از مرگ
یزید (
۶۴ق)، آتش ستیز میان تمیم و ازد در بصره چنان زبانه کشید که حکمران شهر،
عبیدالله بن زیاد به ناچار از شهر گریخت و مسعود
بن عمرو عتکی، بزرگ ازدیان، به دست تمیمیها کشته شد. با هوشمندی احنف
بن قیس و پرداخت مالی سنگین، این فتنه تا اندازهای فرو نشست.
زیاد بن ابیه، حکمران عراق در دوره معاویه، برای دفع خطر خوارج و با توجه به این که بسیاری از رهبران خوارج تمیمی بودند، بسیاری از جنگجویان این شهر را به خراسان منتقل کرد.
در ۶۴ق
عبدالله بن خازم با یاری تمیمیها در نبرد با
بکر بن وائل بر خراسان سلطه یافت.
چند تن از سران خوارج مانند
عبدالله بن اباض، رهبر فرقه اباضیه، و
عبدالله بن صفار، رئیس
صفریه، از بنومُقاعِس
و
بَرْک بن عبدالله، ضارب معاویه در شب نوزدهم
رمضان سال
۴۰ق از بنیتمیم بودند.
حضور بسیار گسترده بنیتمیم در خراسان، سبب شرکت مؤثر آنها در دعوت
عباسیان شد؛ چنانکه پنج تن از
نقیبان دوازدهگانه عباسیان در خراسان از بنیتمیم بودند.
در دوره نخست خلافت عباسی، بسیاری از بنیتمیم به مناصب مهم حکومتی دست یافتند؛ از جمله:
خازم بن خزیمه حکمران
ارمینیه و بصره،
خزیمة بن خازم حکمران جزیره،
حسان بن ابراهیم عَنْزی قاضی
کرمان،
سوار بن عبدالله قاضی
رصافه، و
ابوبکر محمد بن عمر سالم قاضی
موصل.
با توجه به وسعت و پراکندگی مناطق سکونت قبیله تمیم و مجاورت با پیروان ادیان گوناگون در این مناطق، میان آنها تنوع دینی وجود داشت.
بتپرستی دین رایج میان آنها بود و گواه آن، اسامی برخی تمیمیها مانند عبدمناة و
عبدالعزی است که از پرستش بتهای مشهور شبه جزیره میان آنها حکایت دارد.
پرستش
رب النوعهایی مانند خورشید و ستارهها
نزد آنان دیده میشد و نیز دین
زرتشت و
مسیحیت با توجه به همجواری و مناسبات ایشان با ایران و قبایلی مانند
تغلب، میان تمیم پیروانی داشت.
برخی تیرههای تمیمی متولی بتی به نام شمس بودند که آن را
هند بن ابیهاله از همین تیره، در دوران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نابود کرد.
با توجه به پراکندگی و دوری تمیمیها از مکه، در سالهای نخست بعثت رسول خدا، افرادی اندک از این قبیله مسلمان شدند؛ اما پس از حاکمیت اسلام بر مدینه و مکه، بزرگان تمیم به فکر همپیمانی با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) افتادند. وجود شمار اندکی از تمیمیها یا حُلَفای آنان مانند
واقد بن عبدالله و
خَبّاب بن اَرَت که در
هجرت به یثرب
و نبردهای
بدر و
احد شرکت داشتند،
اسماء دختر
سلامه دارمی،
زینب دختر
حارث بن خالد و دو خواهرش
عایشه و
فاطمه، و
امّ حبیب دختر
سعید بن یربوع را در ردیف مسلمانانِ نخست، باید حاصل کوششهای فردی و بیارتباط با گرایش گروهی بنیتمیم دانست؛ چنانکه میان
مشرکان هم افرادی وابسته به بنیتمیم یافت میشدند؛ واقد
بن عبدالله پیش از
فتح مکه (۸ق)
مسلمان شد و در سریه «
نخله» فردی را در
ماه حرام به قتل رساند و آیه ۲۱۷
سوره بقره در شانش نازل شد.
آیه ۵۲
سوره انعام نیز در شان فردی از بنیتمیم نازل گشت.
در فتح مکه نیز برخی تمیمیان حضور داشتند.
مسلمان شدن بیشتر بنیتمیم در سال
نهم ق (
سنة الوفود) صورت پذیرفت. وفد تمیم از نخستین وفدهایی بود که در این سال با حضور در مدینه با پیامبر بیعت کردند. در این هیات بسیاری از بزرگان و مشاهیر بنیتمیم مانند قیس
بن عاصم منقری،
اقرع بن حابس،
عطارد بن حاجب بن زراره، و زبرقان
بن بدر حضور داشتند.
نزول آیه چهارم
سوره حجرات را در هنگامی دانستهاند که هیئت اعزامی آنان به سبب خوی خشن بیابانی و ناآشنایی با آداب زندگی اجتماعی، از پشت خانه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) او را با آواز بلند صدا کردند. این آیه چنین رفتاری را کار نابخردان میداند.
از اسلام آوردن بسیاری از بنیتمیم پس از
رحلت رسول خدا دیری نمیگذشت. بدین روی، برخی از آنها از دادن صدقات به کارگزاران خلیفه خودداری کردند.
مالک بن نویره از
بنییربوع بن حنظله، از دادن صدقه تیره خود به ابوبکر خودداری نمود
که پیامد آن، کشته شدنش به دست
خالد بن ولید بود. خالد همان روز با همسر مالک همبستر شد.
این کار مورد اعتراض
عمر قرار گرفت و وی خواستار اجرای
حد زنا بر خالد گشت.
سجاح از بنییربوع تمیم در دوران خلافت ابوبکر ادعای پیامبری کرد و پس از ازدواج با مُسَیلمه، دیگر پیامبر دروغین از
بنیحنیفه، دستههایی فراوان از بنیتمیم و برخی بزرگان آن مانند احنف
بن قیس و
حارثة بن بدر و شبث
بن ربعی را نیز با خود همراه کرد و پس از کشته شدن مسیلمه به دست سپاه اسلام در
نبرد یمامه، خانهنشین شد.
در میان بنیتمیم نامآوران بسیاری در عرصههای مختلف فرهنگی و علمی هستند:
افراد بسیاری از تمیم میان راویان احادیث امامان و اهل بیت (علیهمالسّلام) و مصنفان آثار آنها هستند که زیربنای فرهنگ شیعه را به نسلهای بعد سپردند؛ از جمله:
محمد بن تمیم نهشلی از اصحاب
امام کاظم (علیهالسّلام)،
هیثم بن عروه کوفی از اصحاب
امام صادق (علیهالسّلام)،
غیاث بن ابراهیم از اصحاب امام صادق و امام کاظم (علیهالسّلام)،
دارم بن قبیصه دارمی و
عمرو بن مسلم و
ابونجران از یاران امام کاظم (علیهالسّلام) و پسرش
عبدالرحمن بن ابینجران از اصحاب
امام رضا (علیهالسّلام).
بنیتمیم شاعران و سخنورانی سرآمد داشت
از جمله:
شاعران
عصر جاهلی مانند
اوس بن حجر،
اسود بن یعْفُر دارمی ندیم
نعمان بن منذر،
عَدِی بن زید عبادی،
عَمرو بن اَهْتَم تمیمی از شاعران دوره اسلامی،
جریر بن عطیة بن حذیفه (خطفی)
که گرایش ضد شیعی او از مدح خلفای اموی پیدا است،
هَمّام
بن غالب بن صعصعه مشهور به فرزدق،
روبَة بن عَجّاج (م،
۱۴۵ق)، ابوالفوارس سعد
بن محمد بن سعد مشهور به
حَیصَ بَیص، و
خداش بن بشر مشهور به بَعِیث
.
از بنیتمیم در
فقه، تاریخ، قضا،
حدیث،
صرف و نحو،
عرفان،
خطابه،
کلام و
تفسیر نیز دانشورانی ظهور کردهاند. از آن جمله میتوان به این افراد اشاره کرد:
اکثم بن صیفی بن ریاح اسیدی که پیش از اسلام هم به زیارت خانه خدا میرفت و به فضیلت خاندان
عبدالمطلب اعتراف داشت.
ابواسحق ابراهیم بن ادهم بن منصور بن زید بلخی، از عرفا و زهاد نیمه اول سده دوم ق که در حدود سال
۱۰۰ق یا
۸۰ق در خانوادهای توانگر از قبیله بنیتمیم زاده شد. پدر او را از ملوک خراسان دانستهاند. درباره گسستن وی از زندگی پرتجمل و روی آوردن به سیر و سلوک عرفانی، گزارشهای گوناگون آوردهاند.
هذلول بن کعب عنبری نیز در جود و سخا با حاتم طایی مقایسه میشد.
بنیتمیم میان قبایل عرب در تلفظ برخی واژهها گویشی یگانه داشت و به جای ضمیر «ک» مخاطب از «ش» استفاده میکرد.
برخی خاندانهای نامبردار بنیتمیم همچون خاندان
بنیعصرون و
خاندان قلانسی، منشا خدمات علمی و دیوانی بسیار شدند.
از فرزندان
اُسَید بن عمرو کسانی شهرت یافتند، همچون اوس
بن حجر شاعر مشهور و اکثم
بن صیفی که از حکیمان عرب در دوره پیش از اسلام شمرده شده است.
اقرع
بن حابس دارای مقام داوری
و فرزدق، شاعر مشهور، از شاخه
بنومجاشع بن دارم، از جمله آنها به شمار میروند.
یونس بن حبیب ضبّی، پیشوای نحویان بصره و از مراجع ادیبان و نحویان و استادِ
سیبویه و
کسائی و
فرّاء،
فضیل بن عیاض یربوعی عارف مشهور (م،
۱۳۷ق)،
زَبّان بن علاء بن عمار مازنی از قرّای هفتگانه و نحوی برجسته (م.
۱۵۴ق)،
نصر بن مزاحم مِنقری تمیمی کوفی ادیب و اخباری و تاریخنگار شیعی (م.
۲۱۲ق)،
خلیفة بن خیاط محدّث و اخباری و نسبشناس،
یحیی بن اکثم بن محمد تمیمی مروزی (م.
۲۴۲ق) قاضی القضاة دستگاه خلافت
مامون،
احمد بن فرات بن خالد ضبّی رازی (م.
۲۵۸ق) از محدّثان و حافظان،
احمد بن موسی تمیمی (م.
۳۲۴ق) دانشور قرائت که
القراءات السبع او کتابی پر اهمیت است،
ابن حِبّان بُستی (م.
۳۵۴ق) محدّث،
نعمان بن محمد (م.
۳۶۳ق) معروف به قاضی نعمان فقیه
مذهب اسماعیلی، و
عبدالکریم سمعانی (م.
۵۶۲ق) مشهور به محدّث مشرق صاحب
الانساب از دیگر نامآوران تمیمی به شمار میروند.
بنیتمیم را از پیشوایان عرب در موسم حج دانستهاند.
در دوران جاهلی، گروهی از فرزندان کعب
بن سعد برخی مناصب حج را تا هنگام ظهور اسلام در اختیار گرفتند. بعدها این از مفاخر بنیتمیم به شمار آمد.
امر اجازه (جلوداری حاجیان در کوچ به سوی
عرفات و
منا و
رمی جمرات)
نخست در دست
خاندان صوفه از بنیتمیم بود و سپس در دست خاندانهایی دیگر از بنیتمیم مانند
بنیعطارد بن عوف و
آل کرب قرار گرفت.
پس از او خاندان سعد
بن زید مناة
بن تمیم این مقام را به ارث بردند. آنگاه این مقام به خاندان
صفوان بن حارث بن شحنة بن عطارد تمیمی رسید.
برخی منابع
اضبط بن قریع تمیمی را از متولیان کعبه برشمردهاند.
آوردهاند که او پس از
بنیجمان بن سعد تمیمی،
تولیت خانه خدا را بر عهده گرفت و پس از او این مقام به تیرهای دیگر از بنیتمیم یعنی بنیحنظلة
بن دارم رسید.
بلاذری نیز گفته است که او موسم و
افاضه (دستور کوچ حاجیان از عرفات برای
وقوف در مشعر الحرام)
را سرپرستی میکرده است.
اسید
بن عمرو
بن تمیم نیز پس از پدرش تولیت را بر عهده داشت که زمان آن دانسته نیست.
تیره بنیسعد
بن زید مناة را نیز از متولیان خانه خدا دانستهاند.
بنیتمیم در مناسک حج، تلبیهای ویژه به این صورت داشتند: «لبَّیک اللهم لبَّیک، لبَّیک لبَّیک عن تمیم، قد تراها قد اخلقت ثیابها و اثواب من وراءها و اخلصت لربها دعاءها؛
بارخدایا! ندای تو را از سوی بنیتمیم پاسخ میدهیم که لباسهایش را فرسوده کرده و دعایش را برای پروردگارش خالص نموده است.» دوگونه دیگر نیز از تلبیه ویژه بنیتمیم گزارش شده است.
برخی تیرههای بنیتمیم در مناسک حج به
آیین حُمس پایبند بودند
و در حج خود، تنها در لباسهای نو یا لباس مردم مکه به
طواف میپرداختند و خوش نداشتند که طواف را با لباسهایی که
معصیت در آنها انجام گرفته، به جا آورند. اینان اگر لباس نو نداشتند، به صورت عریان طواف میکردند و اگر کسی با لباسهای خود طواف میکرد، پس از طواف لباسها را دور میانداخت و دیگر کسی از آنها بهره نمیبرد.
اهمیت بنیتمیم موجب نگاشته شدن تکنگاریهایی درباره آنها شده است؛ از جمله:
الحیرة و مکة و تمیم و صلتها بالقبائل العربیة، ترجمه
یحیی الجبوری، جامعه بغداد، ۱۳۹۶ق./۱۹۷۶م.؛
قبیله بنیتمیم و نقش آن در تاریخ اسلام و ایران،
مریم سعیدیان جزّی، قم، ۱۳۸۲ش.؛
شعراء تمیم فی الجاهلیة و الاسلام،
عبدالقادر فیاض حرفوش، دمشق، ۱۴۲۳ق./۲۰۰۲م.؛
الاسر التمیمیة فی حوطة بنیتمیم،
ابراهیم بن راشد تمیمی، بیروت، ۱۴۲۵ق./۲۰۰۴م.؛
فضائل بنیتمیم فی السنة النبویة،
عبدالعزیز محمد فریح، ریاض، ۱۴۲۴ق.؛
قبائل بنیتمیم و دورهم فی التاریخ العربی قبل الاسلام و عصر الرساله،
واثقه حازم جاسم الحیالی، بیروت، ۱۴۳۳ق./۲۰۱۲م.
(۱) الآثار الباقیه، ابوریحان بیرونی (م،۴۴۰ق)، تهران، میراث مکتوب، ۱۴۲۲ق.
(۲) الاخبار الطوال، ابن داود الدینوری (م،۲۸۲ق)، به کوشش عبدالمنعم، قم، الرضی، ۱۴۱۲ق.
(۳) اخبار مکه، الفاکهی (م،۲۷۹ق)، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، ۱۴۱۴ق.
(۳) اسباب النزول، الواحدی (م،۴۶۸ق)، به کوشش کمال بسیونی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.
(۴) الاستیعاب، ابن عبدالبر (م،۴۶۳ق)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
(۵) اسد الغابه، ابن اثیر (م،۶۳۰ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
(۶) الاشتقاق، ابن درید (م،۳۲۱ق)، به کوشش عبدالسلام، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۱ق.
(۷) الاصابه، ابن حجر العسقلانی (م،۸۵۲ق)، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۸) الاصنام (تنکیس الاصنام)، هشام
بن محمد کلبی (م،۲۰۴ق)، به کوشش احمد زکی، تهران، تابان، ۱۳۴۸ش.
(۹) الاعلام، الزرکلی (م،۱۳۹۶ق)، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م.
(۱۰) الاغانی، ابوالفرج الاصفهانی (م،۳۵۶ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
(۱۱) انساب الاشراف، البلاذری (م،۲۷۹ق)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
(۱۲) الانساب، عبدالکریم السمعانی (م،۵۶۲ق)، به کوشش عبدالرحمن، حیدرآباد، دائرة المعارف العثمانیه، ۱۳۸۲ق.
(۱۳) انصار الحسین، محمد مهدی شمس الدین، دار الاسلامیه، ۱۴۰۱ق.
(۱۴) بحار الانوار، المجلسی (م،۱۱۱۰ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
(۱۵) البحرین فی صدر الاسلام، عبدالرحمن عبدالکریم، بیروت، دار العربیه، ۱۴۲۱ق.
(۱۶) البدء و التاریخ، المطهر المقدسی (م،۳۵۵ق)، بیروت، دار صادر، ۱۹۰۳م.
(۱۷) البدایة و النهایه، ابن کثیر (م،۷۷۴ق)، بیروت، مکتبة المعارف.
(۱۸) بلاد العرب، حسن
بن عبدالله الاصفهانی، به کوشش حمد الجاسر و صالح العلی، ریاض، دار الیمامه.
(۱۹) البیان و التبیین، الجاحظ (م،۲۵۵ق)، بیروت، مکتبة الهلال، ۱۴۲۳ق.
(۲۰) تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر، الذهبی (م،۷۴۸ق)، به کوشش
عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق.
(۲۱) تاریخ الیعقوبی، احمد
بن یعقوب (م،۲۹۲ق)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
(۲۲) تاریخ خلیفه، خلیفة
بن خیاط (م،۲۴۰ق)، به کوشش فواز، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۲۳) تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، الطبری (م،۳۱۰ق)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۲۴) تجارب الامم، ابوعلی مسکویه (م،۴۲۱ق)، به کوشش امامی، تهران، سروش، ۱۳۷۹ش.
(۲۵) التنبیه و الاشراف، المسعودی (م،۳۴۵ق)، بیروت، دار صعب.
(۲۶) التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصره، صالح احمد علی، بیروت، دار الطلیعه.
(۲۷) جامع البیان، الطبری (م،۳۱۰ق)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
(۲۸) جلاء العیون، المجلسی (م،۱۱۱۰ق)، قم، سرور، ۱۳۸۲ش.
(۲۹) الجمل و النصرة لسید العتره، المفید (م،۴۱۳ق)، قم، مکتبة الداوری.
(۳۰) جمهرة اللغه، ابن درید (م،۳۲۱ق)، به کوشش رمزی بعلبکی، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۸۷م.
(۳۱) جمهرة النسب، ابن الکلبی (م،۲۰۴ق)، به کوشش ناجی حسن، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۷ق.
(۳۲) جمهرة انساب العرب، ابن حزم (م،۴۵۶ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۳۳) خوارج و تندیس فتنه، ولی الله عیسیزاده، قم، میراث ماندگار، ۱۳۸۳ش.
(۳۴) راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی، آذرتاش آذرنوش، تهران، توس، ۱۳۷۴ش.
(۳۵) رجال ابن داود، ابن داود الحلی (م،۷۰۷ق)، به کوشش سید محمد صادق، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۹۲ق.
(۳۶) رجال الطوسی، الطوسی (م،۴۶۰ق)، به کوشش قیومی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۵ق.
(۳۷) رجال النجاشی، النجاشی (م،۴۵۰ق)، به کوشش شبیری زنجانی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۸ق.
(۳۸) الرده، الواقدی (م،۲۰۷ق)، به کوشش الجبوری، بیروت، دار الغرب الاسلامی، ۱۴۱۰ق.
(۳۹) زهر الآداب و ثمر الالباب، ابراهیم القیروانی (م،۴۵۳ق)، بیروت، دار الجیل.
(۴۰) سبل الهدی، محمد
بن یوسف الصالحی (م،۹۴۲ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
(۴۱) السیرة النبویه، ابن هشام (م،۲۱۳/۲۱۸ق)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه.
(۴۲) شرح دیوان جریر، تاج الدین شلق، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۲۹ق.
(۴۳) شرح نهج البلاغه، ابن ابیالحدید (م،۶۵۶ق)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق.
(۴۴) الشعر و الشعراء، ابن قتیبه (م،۲۷۶ق)، قاهره، دار الحدیث، ۱۴۲۳ق.
(۴۵) شفاء الغرام، محمد الفاسی (م،۸۳۲ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق.
(۴۶) صد و پنجاه صحابی ساختگی، سید مرتضی عسکری، ترجمه: سردارنیا.
(۴۷) الطبقات الکبری، ابن سعد (م،۲۳۰ق)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۴۸) عیون الاخبار، ابن قتیبه (م،۲۷۶ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۴۹) فتوح البلدان، البلاذری (م،۲۷۹ق)، بیروت، دار الهلال، ۱۹۸۸م.
(۵۰) الفتوح، ابن اعثم الکوفی (م،۳۱۴ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۱ق.
(۵۱) فتوحات شاهی، ابراهیم امینی هروی (م. قرن۱۰ق)، به کوشش نصیری، تهران، انجمن آثار فرهنگی، ۱۳۸۳ش.
(۵۲) الفهرست، الطوسی (م،۴۶۰ ق)، به کوشش قیومی، نشر الفقاهه، ۱۴۱۷ق.
(۵۳) قبائل بنیتیم و دورهم فی التاریخ العربی قبل الاسلام، واثقة حازم جاسم الحیالی، بیروت، الدار العربیة للموسوعات، ۱۴۳۳ق.
(۵۴) قبایل و عشایر عرب خوزستان، یوسف عزیزی، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۵۵) قبلیة تمیم عبر العصور، عبدالله محمود حسین، دمشق، دار الیمیر، ۲۰۰۰م.
(۵۶) قبلیة تمیم فی الجاهلیة و الاسلام، عبدالقادر فیاض حرفوش، دمشق، دار البشائر، ۱۴۲۳ق.
(۵۷) الکامل فی التاریخ، ابن اثیر (م،۶۳۰ق)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
(۵۸) لسان العرب، ابن منظور (م،۷۱۱ق)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
(۵۹) لله و للحقیقه، علی آل محسن، تهران، مشعر، ۱۴۲۴ق.
(۶۰) اللهوف، ابن طاووس (م،۶۶۴ق)، انوار الهدی، ۱۴۱۷ق.
(۶۱) المحبّر، ابن حبیب (م،۲۴۵ق)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده.
(۶۲) المعارف، ابن قتیبه (م،۲۷۶ق)، به کوشش ثروت عکاشه، قم، الرضی، ۱۳۷۳ش.
(۶۳) معجم الادباء، یاقوت الحموی (م،۶۲۶ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۰ق.
(۶۴) معجم قبائل العرب،
عمر کحّاله، بیروت، الرساله، ۱۴۰۵ق.
(۶۵) المفصل، جواد علی، دار الساقی، ۱۴۲۴ق.
(۶۶) مقتل الحسین، ابومخنف (م،۱۵۷ق)، به کوشش الغفاری، قم، المطبعة العلمیه.
(۶۷) المنتظم، ابن جوزی (م،۵۹۷ق)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
(۶۸) المنمق، ابن حبیب (م،۲۴۵ق.) ، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق.
(۶۹) موسوعة عشائر العراق، عباس عزاوی، بیروت، دار العربیه، ۱۴۲۵ق.
(۷۰) النسب، ابن سلّام الهروی (م،۲۲۴ق)، به کوشش مریم محمد، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ق.
(۷۱) نشوة الطرب فی تاریخ جاهلیة العرب، ابن سعیداندلسی، به کوشش عبدالرحمن، عمان، مکتبة الاقصی.
(۷۲) نفس المهموم، عباس قمی (م،۱۳۵۹ق)، نجف، مکتبة الحیدریه، ۱۴۲۱ق.
(۷۳) وفیات الاعیان، ابن خلکان (م،۶۸۱ق)، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار صادر.
(۷۴) وقعة صفین، ابن مزاحم المنقری (م،۲۱۲ق)، به کوشش عبدالسلام، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۴ق.
•
دانشنامه حج و حرمین شریفین، برگرفته از مقاله "بنی تمیم"، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۱۱/۱۰.