• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بادیه‌نشینان متخلف (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بادیه‌نشینان متخلف کسانی بودند که خود را مثل مرضی و اطفال و زنان معاف از جنگی کردند چون ترس از مرگ داشتند لذا بهانه تراشیدند که به جنگ نروند.



سیقول لک المخلفون من الاعراب... به زودی متخلفان از اعراب بادیه‌نشین (عذرتراشی کرده) می‌گویند: حفظ اموال و خانواده، ما را به خود مشغول داشت (و نتوانستیم در سفر حدیبیه تو را همراهی کنیم) برای ما طلب آمرزش کن، آنها به زبان خود چیزی می‌گویند که در دل ندارند! بگو: چه کسی می‌تواند در برابر خداوند از شما دفاع کند هرگاه زیانی برای شما بخواهد و یا اگر نفعی اراده کند (مانع گردد) و خداوند به تمام اعمالی که انجام می‌دهید آگاه است. («المخلفون» کسانی‌اند که از ترس قریش در سال ششم هجری از همراهی با پیامبر: صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در سفر به مکه خودداری ورزیدند. ).


در آیات قبل گفتیم پیامبر (صلى الله علیه و آله ) با یکهزار و چهارصد نفر از مسلمانان از مدینه به قصد عمره به سوى مکه حرکت کرد.
از سوى پیامبر (صلى الله علیه و آله) در میان قبائل بادیه‌نشین اعلام شد که همه آنها نیز او را در این سفر همراهى کنند، ولى گروهى از افراد ضعیف الایمان از انجام این دستور سر باز زدند، و تحلیلشان این بود که چگونه ممکن است مسلمانان از این سفر جان سالم به در برند، در حالى که قبلا کفار قریش حالت تهاجمى داشته، و جنگ‌هاى احد و احزاب را در کنار مدینه بر مسلمانان تحمیل کردند، اکنون که این گروه اندک و بدون سلاح با پای خود به مکه می‌روند، و در کنار لانه‌ زنبوران قرار می‌گیرند چگونه ممکن است به خانه‌های خود بازگردند؟!
اما هنگامی که دیدند مسلمانان با دست پر و امتیازات قابل ملاحظه‌ای که از پیمان صلح حدیبیه گرفته بودند سالم به سوی مدینه بازگشتند بی‌آنکه از دماغ کسی خون بریزد، به اشتباه بزرگ خود پی‌بردند، و خدمت پیامبر آمدند تا به نحوی عذرخواهی کرده، و کار خود را توجیه کنند، و از پیامبر تقاضای استغفار نمایند.
ولی آیات فوق نازل گشت و پرده از روی کار آنها برداشت و آنها را رسوا نمود.
به این ترتیب بعد از ذکر سرنوشت منافقان و مشرکان در آیات قبل، در اینجا وضع متخلفان ضعیف الایمان را بازگو می‌کند، تا حلقات این بحث تکمیل گردد.
می‌فرماید: (به زودی متخلفان از اعراب بادیه‌نشین عذرتراشی کرده، می‌گویند: حفظ اموال و زن و فرزند ما را به خود مشغول داشت، و نتوانستیم در این سفر پربرکت در خدمت تو باشیم! اکنون عذر ما را بپذیر، و برای ما طلب آمرزش کن)! (سیقول لک المخلفون من الاعراب شغلتنا اموالنا و اهلونا فاستغفر لنا).
(آنها به زبان خود چیزی می‌گویند که در دل ندارند) (یقولون بالسنتهم ما لیس فی قلوبهم).

۲.۱ - عدم صداقت در توبه

ولی به آنها ((بگو چه کسی می‌تواند در برابر خداوند مالک چیزی برای شما باشد و از شما دفاع کند اگر بخواهد به شما زیانی برساند؟ یا اگر بخواهد نفعی برساند چه کسی می‌تواند مانع گردد)؟! (قل فمن یملک لکم من الله شیئا ان اراد بکم ضرا او اراد بکم نفعا).
برای خدا به هیچ وجه مشکل نیست که شما را در خانه‌های امنتان و در کنار زن و فرزند و اموالتان گرفتار انواع بلاها و مصائب کند، و نیز برای او هیچ مشکل نیست که در مرکز دشمنان و کانون مخالفان شما را از هر گونه گزند محفوظ دارد، این جهل شما به قدرت خدا است که این‌گونه افکار را در نظر شما زینت می‌دهد.
آری (خداوند به تمام اعمالی که انجام می‌دهید خبیر و آگاه است) (بل کان الله بما تعملون خبیرا).
بلکه از اسرار درون سینه‌ها و نیات شما نیز به خوبی با خبر است، او به خوبی می‌داند که این عذر و بهانه‌ها واقعیت ندارد آنچه واقعیت دارد شک و تردید و ترس و ضعف ایمان شما است، و این عذرتراشی‌ها بر خدا مخفی نمی‌ماند، و هرگز مانع مجازات شما نمی‌شود.


سیقول المخلفون اذا انطـلقتم الی مغانم لتاخذوها ذرونا نتبعکم یریدون ان یبدلوا کلـم الله قل لن تتبعونا کذلکم قال الله من قبل... (آیه یاد شده ناظر به فتح خیبر است که بعد از صلح حدیبیه و در آغاز سال هفتم هجری روی داد. )
هنگامی که شما در آینده برای به دست آوردن غنائمی حرکت کنید متخلفان می‌گویند: بگذارید ما هم از شما پیروی کنیم (و در این جهاد شرکت نمائیم!) آنها می‌خواهند کلام خدا را تغییر دهند، بگو: هرگز نباید به دنبال ما بیایید، اینگونه خداوند از قبل گفته است، اما به زودی می‌گویند: شما نسبت به ما حسد می‌ورزید ولی آنها جز اندکی نمی‌فهمند!

۳.۱ - متخلفان آماده طلب

غالب مفسران معتقدند که این آیات ناظر به (فتح خیبر) است که بعد از صلح حدیبیه و در آغاز سال هفتم هجرت روی داد.
توضیح اینکه: طبق روایات هنگامی که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از حدیبیه باز می‌گشت به فرمان خدا مسلمانان شرکت کننده در حدیبیه را بشارت به (فتح خیبر) داد و تصریح فرمود که در این پیکار فقط آنها شرکت کنند، و غنائم جنگی مخصوص آنها است، و تخلف‌کنندگان را نصیبی از این غنائم نخواهد بود!
اما این دنیاپرستان ترسو همین که از قرائن فهمیدند پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در این جنگی که در پیش دارد قطعا پیروز می‌شود و غنائم فراوانی به دست سپاه اسلام خواهد افتاد، از فرصت استفاده کرده، خدمت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم آمدند، و اجازه شرکت در میدان (خیبر) خواستند! و شاید به این عذر نیز متوسل شدند که ما برای جبران خطای گذشته، و سبک کردن بار مسئولیت، و توبه از گناه، و خدمت خالصانه به اسلام و قرآن، می‌خواهیم در این میدان جهاد با شما شرکت کنیم! غافل از اینکه آیات قرآن از قبل نازل شده بود، و سر آنها را فاش ساخته بود، چنانکه در نخستین آیه مورد بحث می‌خوانیم:
(هنگامی که شما برای به دست آوردن غنائمی حرکت می‌کنید به زودی متخلفان می‌گویند بگذارید ما هم از شما پیروی کنیم، و در این جهاد شرکت نمائیم)! (سیقول المخلفون اذا انطلقتم الی مغانم لتاخذوها ذرونا نتبعکم).
نه تنها در این مورد که در موارد دیگر نیز می‌بینیم این تن‌پروران طماع به سراغ لقمه‌های چرب و کم دردسر می‌رفتند، و از میدان‌های سخت و خطرناک و دور دست گریزان بودند، چنانکه در آیه ۴۲ سوره توبه می‌خوانیم: هرگاه غنائمی نزدیک، و سفری سهل و آسان باشد از تو پیروی می‌کنند، ولی (اکنون که برای میدان تبوک) راه دور و پرمشقت است سر باز می‌زنند، و به زودی سوگند می‌خورند که اگر توانائی داشتیم همراه شما حرکت می‌کردیم ((لو کان عرضا قریبا و سفرا قاصدا لا تبعوک و لکن بعدت علیهم الشقه و سیحلفون بالله لو استطعنا لخرجنا معکم).

۳.۲ - بیان قرآن در مورد سودجویان

به هر حال، قرآن در آیات مورد بحث در پاسخ این گروه سودجو و فرصت طلب می‌گوید: (آنها می‌خواهند کلام خدا را تغییر دهند) (یریدون ان یبدلوا کلام الله).
سپس می‌افزاید: (به آنها بگو: شما هرگز نباید به دنبال ما بیائید) و حق ندارید در این میدان شرکت کنید (قل لن تتبعونا).
این سخنی نیست که من از پیش خود بگویم، (این مطلبی است که خداوند از قبل گفته) و ما را از آینده شما با خبر ساخته است (کذلکم قال الله من قبل).
خداوند دستور داده (غنائم خیبر) مخصوص (اهل حدیبیه) باشد، واحدی با آنها در این امر شرکت نکند!
ولی این متخلفان بی‌شرم و پرادعا، باز از میدان در نمی‌روند و شما را متهم به حسادت می‌کنند و به زودی می‌گویند: مطلب چنین نیست بلکه شما نسبت به ما حسد می‌ورزید)! (فسیقولون بل تحسدوننا).
و به این ترتیب آنها حتی بطور ضمنی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را تکذیب می‌کنند، و ریشه منع آنها را از شرکت در (غزوه خیبر) حسادت می‌شمرند!
قرآن در آخرین جمله می‌گوید: (ولی آنها جز اندکی نمی‌فهمند) (بل کانوا لا یفقهون الا قلیلا).
آری ریشه تمام بدبختی‌های آنها جهل و نادانی و بی‌خبری است که همیشه دامن‌گیر آنها بوده است، جهل در مورد خداوند، و عدم معرفت مقام پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و بی‌خبری از سرنوشت انسان‌ها و عدم توجه به ناپایداری ثروت دنیا.
درست است که آنها در مسائل مالی و منافع شخصی باهوش و دقیق و باریک بودند، اما چه جهلی از این بالاتر که انسان همه چیز خود را با اندکی ثروت مبادله کند؟!.
سرانجام پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم طبق نقل تواریخ غنائم خیبر را تنها بر اهل حدیبیه تقسیم کرد، حتی کسانی که در حدیبیه بودند و موفق به شرکت در غزوه خیبر نشدند سهمی برای آنها قرار داد، البته این موضوع یک مصداق بیشتر نداشت و آن (جابر بن عبدالله) بود.


سیقول لک المخلفون من الاعراب شغلتنا امولنا واهلونا فاستغفر لنا یقولون بالسنتهم ما لیس فی قلوبهم قل فمن یملک لکم من الله شیـا ان اراد بکم ضرا او اراد بکم نفعا بل کان الله بما تعملون خبیرا.
(سیقول لک المخلفون من الاعراب (- این آیه از آینده نزدیکی خبر می‌دهد که متخلفین از داستان حدیبیه به رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) چنین و چنان خواهند گفت. و از عبارت آیه برمی‌آید که این آیات در مراجعت از حدیبیه به مدینه و قبل از ورود به آن نازل شده.
(شغلتنا اموالنا و اهلونا فاستغفر لنا (- یعنی عاملی که ما را مشغول کرد از حرکت با اصحاب، و بازداشت از اینکه در خدمتت باشیم، اموال و زن و فرزندمان بود که کسی را نداشتیم برای سرپرستی آنان بگذاریم، و بیم آن داشتیم که در نبود ما دچار حادثه‌ای شوند، لذا ماندیم، و تو از خدا برای ما طلب مغفرت کن که خدا ما را بیامرزد، و به جرم تخلف مؤاخذه نفرماید.
و از اینکه طلب استغفار کردند، پیداست که تخلف از جهاد را گناه می‌دانسته‌اند، و نمی‌خواسته‌اند مساءله زن و فرزند و مال و منال را عذر موجهی دانسته، بگویند به خاطر این عذر، گناه کرده‌ایم، بلکه خواسته‌اند بگویند: علت اینکه این گناه را مرتکب شده‌ایم، علاقه به زن و فرزند و مال بوده. (یقولون بالسنتهم ما لیس فی قلوبهم (- این جمله گفتار و اعتذار آنان را تکذیب می‌کند، و می‌فرماید: نه گرفتاری مال و اولاد آنان را بازداشت و نه اعتنایی به استغفار تو دارند، بلکه همه اینها را می‌گویند تا روپوشی باشد که به وسیله آن از شر عتاب و توبیخ مردم در امان باشند.


سیقول لک المخلفون من الاعراب شغلتنا امولنا واهلونا فاستغفر لنا یقولون بالسنتهم ما لیس فی قلوبهم...
منظور از اعراب قبائل اطراف مدینه است که گفته شد، چون رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از جنگ برمی‌گشتند معذورین به محضر آن حضرت آمده طلب استغفار می‌کردند حضرت برای آنها استغفار می‌کرد و می‌فرمود: حقیقت امر شما پیش خداست، آنها هم بنا بود بیایند و بگویند: گرفتاری مالی و خانوادگی مانع آمدن ما شد پس از برای ما مغفرت بخواه.
یقولون بالسنتهم ما لیس فی قلوبهم.
یعنی: دروغ می‌گویند، گرفتاری مالی و خانوادگی نداشته‌اند.
قل فمن یملک لکم من الله شیئا ان اراد بکم ضرا او اراد بکم نفعا.
این جواب تفصیلی آنهاست یعنی: شما می‌خواهید با این عذر تراشی به جنگ نیائید و کشته نشوید، ولی خدا پیوسته بر شما مسلط و محیط است، هر وقت خواست به شما ضرر می‌رساند، خواه به جنگ بیائید یا نیائید.
علی هذا: تخلف از جنگ برای شما نفعی ندارد زیرا خدا در خانه تان نیز می‌تواند شما را گرفتار کند و نیز تخلف نمی‌تواند ضرر را از شما دفع کند زیرا دفع ضرر در دست خداست، به عبارتی دیگر، تمسک به اسباب ظاهری در صورتی مفید است که بر خلاف مشیت خدا نباشد.
بل کان الله بما تعملون خبیرا.
راجع به تکذیب «شغلتنا» و اشاره به دروغگویی آنهاست.
[۱۲] قرشی، علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج۱۰، ص۲۳۷.



قل للمخلفین من الاعراب ستدعون الی قوم اولی باس شدید تقـتلونهم او یسلمون فان تطیعوا یؤتکم الله اجرا حسنا وان تتولوا کما تولیتم من قبل یعذبکم عذابا الیما.
به متخلفان از اعراب بگو: به زودی از شما دعوت می‌شود که به سوی قومی جنگجو بروید و با آنها پیکار کنید تا اسلام بیاورند، اگر اطاعت کنید خداوند پاداش نیکی به شما می‌دهد، و اگر سرپیچی نمائید همانگونه که قبلا نیز سرپیچی نمودید شما را عذاب دردناکی می‌کند.
(قل للمخلفین من الاعراب ستدعون الی قوم اولی باس شدید تقاتلونهم او یسلمون).
(اگر اطاعت کنید خداوند پاداش نیکی به شما می‌دهد، و اگر سرپیچی کنید، آنگونه که قبلا نیز سرپیچی کردید، خداوند شما را عذاب دردناکی می‌کند) (فان تطیعوا یؤ تکم الله اجرا حسنا و ان تتولوا کما تولیتم من قبل یعذبکم عذابا الیما).
هرگاه به راستی از رفتار قبلی خود پشیمان شده‌اید، و دست از راحت طلبی و دنیاپرستی برداشته‌اید، باید امتحان صداقت خود را در میدان سخت و سهمگین دیگری بدهید، و گرنه از میدان‌های سخت اجتناب کردن، و در میدان‌های راحت و پر غنیمت شرکت نمودن به هیچ‌وجه ممکن نیست و دلیلی است بر نفاق یا ضعف ایمان و جبن و ترس شما. جالب اینکه قرآن روی عنوان مخلفین در این آیات مکرر تکیه کرده، و به اصطلاح بجای استفاده از ((ضمیر)) از (اسم ظاهر) استفاده می‌کند.
این تعبیر مخصوصا به صورت صیغه (اسم مفعول) آمده، یعنی (پشت سر گذارده شدگان) اشاره به اینکه هنگامی که مسلمانان با ایمان مشاهده سستی و بهانه جوئی‌های این گروه را می‌کردند آنها را پشت سر گذارده و بی‌اعتنا به وضعشان به سوی میدان جهاد می‌شتافتند.
اما در اینکه این قوم جنگجو و پرقدرت که در این آیه به آنها اشاره کرده چه جمعیتی بودند؟ در میان مفسران گفتگو است. جمله (تقاتلونهم او یسلمون) (با آنها پیکار کنید تا مسلمان شوند) دلیل بر این است که اهل کتاب نبودند، زیرا آنها را مجبور به پذیرش اسلام نمی‌کنند، بلکه مخیر میان اسلام آوردن یا پذیرش شرائط اهل ذمه و هم‌زیستی مسالمت آمیز با مسلمانان و پرداخت جزیه می‌کنند، تنها مشرکان و بت پرستان هستند که چیزی جز اسلام از آنان پذیرفته نمی‌شود، زیرا اسلام بت پرستی را به عنوان یک دین نمی‌شناسد، و اجبار در ترک بت پرستی جایز است.
و با توجه به اینکه در عصر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بعد از ماجرای حدیبیه و ((خیبر)) غزوه مهمی با مشرکان جز فتح (مکه) و غزوه ((حنین) وجود نداشت، آیه فوق می‌تواند اشاره به آنها باشد، مخصوصا غزوه حنین که مردان جنگجوی سختکوشی از طایفه (هوازن) و (بنی سعد) در آن شرکت داشتند.
اما اینکه بعضی احتمال داده‌اند اشاره به غزوه (موته) که با رومیان انجام گرفت بوده باشد بعید به نظر می‌رسد، چرا که آنها اهل کتاب بودند.


سیقول لک المخلفون من الاعراب شغلتنا امولنا واهلونا...
وقتی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به جهاد تشریف می‌بردند چند گروه در مدینه می‌ماندند: گروه معلولین، مریضان، گروهی که به هیچ‌وجه وسیله حرکت و مئونه نداشتند چنان که در سوره توبه گذشت، در این بین گروهی از منافقان نیز عذر بی‌جا تراشیده و حاضر به جنگ نمی‌شدند، همه اینها را مخلفین و بازماندگان می‌نامیدند.
در جریان حدیبیه قبائل: جهینه، مزینه، غفار، اشجع، اسلم و دئل از فرمان حضرت اطاعت نکرده و گفتند: محمد و یارانش به طرف قومی می‌روند که دیروز در نزد خانه‌هایشان آمده و آنها را کشتند (اشاره به احد) در این سفر حتما سلامت به مدینه بر نمی‌گردند. ولی پس از برگشتن آن حضرت آمده و گفتند: اموال و خانواده مانع آمدن ما شدند.
[۱۶] قرشی، علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج۱۰، ص۲۳۶.



سیقول لک المخلفون من الاعراب... • بل ظننتم ان لن ینقلب الرسول والمؤمنون الی اهلیهم ابدا وزین ذلک فی قلوبکم و ظننتم ظن السوء و کنتم قوما بورا.
...بلکه پنداشتید که پیامبر و مؤمنان هرگز به خانواده‌های خویش باز نخواهند گشت و این گمان در نظر شما مزین گردید و گمان بد گردید و قومی بدبخت گشتید.

۸.۱ - نزول آیات رسوایی

جالب اینکه هم از لحن آیات، و هم از تواریخ، استفاده می‌شود که این آیات در اثناء بازگشت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به مدینه نازل شد، یعنی پیش از آنکه متخلفان بیایند و عذرتراشی کنند پرده از روی کار آنها برداشت و رسوایشان کرد!
سپس برای توضیح بیشتر پرده‌ها را کاملا کنار زده می‌افزاید: (بلکه شما گمان کردید پیامبر و مؤمنان هرگز به خانواده‌های خود باز نخواهند گشت) (بل ظننتم ان لن ینقلب الرسول و المؤ منون الی اهلیهم ابدا).
آری علت عدم شرکت شما در این سفر تاریخی مساءله اموال و زن و فرزند نبود، بلکه عامل اصلی سوءظنی بود که به خدا داشتید، و با محاسبات غلط
خود چنین فکر می‌کردید که این سفر، سفر پایانی عمر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و مؤمنان است و باید از آن کناره‌گیری کرد.
آری (این پندار غلط و این وسوسه‌های شیطانی در دل شما زینت یافته بود) (و زین ذلک فی قلوبکم).
(و گمان بد کردید) (و ظننتم ظن السوء).
چرا که فکر می‌کردید خداوند پیامبرش را به این سفر فرستاده، و آنها را به چنگال دشمنان سپرده و از آنها حمایت نخواهد کرد!
(و سرانجام به هلاکت رسیدید)! (و کنتم قوما بورا).
چه هلاکت از این بدتر که از شرکت در این سفر تاریخی، و بیعت رضوان و افتخارات دیگر محروم شدید، و به دنبال آن رسوائی بزرگ بود، و در آینده عذاب دردناک آخرت است. آری شما دل‌های مرده‌ای داشتید که گرفتار چنین سرنوشتی شدید.
از آنجا که این افراد ضعیف الایمان یا منافق مردمی ترسو، و راحت طلب و طبعا از جنگ و هرگونه درگیری گریزانند، تحلیلی که درباره حوادث می‌کنند هیچگونه با واقعیت تطبیق، نمی‌کند با این حال همیشه در نظرشان بسیار جالب است.
و به این ترتیب ترس و عافیت طلبی و فرار از زیر بار مسئولیت‌ها سوءظن‌ها را در نظرشان واقعیت‌ها جلوه می‌دهد، و نسبت به همه چیز بدبین هستند حتی به پیامبر خدا و حتی نسبت به خدا!


سیقول لک المخلفون من الاعراب... • بل ظننتم ان لن ینقلب الرسول والمؤمنون الی اهلیهم ابدا وزین ذلک فی قلوبکم...
...بلکه پنداشتید که پیامبر و مؤمنان هرگز به خانواده‌های خویش باز نخواهند گشت و این گمان در نظر شما مزین گردید و گمان بد گردید و قومی بدبخت گشتید.


بل ظننتم ان لن ینقلب الرسول والمؤمنون الی اهلیهم ابدا وزین ذلک فی قلوبکم و ظننتم ظن السوء و کنتم قوما بورا. (برخی از مفسران برآنند که مقصود از «ظن سوء» در این جا، گمان به یاری نرساندن خداوند به رسولش و غلبه ندادن دینش بر سایر دین‌هاست، چنان که در آیه ۶ همین سوره که می‌فرماید: «الظانین بالله ظن السوء» نیز مقصود همین است.).


سیقول لک المخلفون من الاعراب شغلتنا امولنا واهلونا فاستغفر لنا یقولون بالسنتهم ما لیس فی قلوبهم قل فمن یملک لکم من الله شیـا ان اراد بکم ضرا او اراد بکم نفعا بل کان الله بما تعملون خبیرا.
به زودی متخلفان از اعراب بادیه نشین (عذرتراشی کرده) می‌گویند: حفظ اموال و خانواده، ما را به خود مشغول داشت (و نتوانستیم در سفر حدیبیه تو را همراهی کنیم) برای ما طلب آمرزش کن، آنها به زبان خود چیزی می‌گویند که در دل ندارند! بگو: چه کسی می‌تواند در برابر خداوند از شما دفاع کند هرگاه زیانی برای شما بخواهد و یا اگر نفعی اراده کند (مانع گردد) و خداوند به تمام اعمالی که انجام می‌دهید آگاه است.


سیقول المخلفون اذا انطـلقتم الی مغانم لتاخذوها ذرونا نتبعکم یریدون ان یبدلوا کلـم الله قل لن تتبعونا کذلکم قال الله من قبل... (مقصود از «مخلفون» در این آیه، همان بادیه‌نشینان متخلف از حدیبیه است که در آیه ۱۱ همین سوره اشاره فرمود. )


قل للمخلفین من الاعراب ستدعون الی قوم اولی باس شدید تقـتلونهم او یسلمون فان تطیعوا یؤتکم الله اجرا حسنا وان تتولوا کما تولیتم من قبل یعذبکم عذابا الیما.
به متخلفان از اعراب بگو: به زودی از شما دعوت می‌شود که به سوی قومی جنگجو بروید و با آنها پیکار کنید تا اسلام بیاورند، اگر اطاعت کنید خداوند پاداش نیکی به شما می‌دهد، و اگر سرپیچی نمائید همانگونه که قبلا نیز سرپیچی نمودید شما را عذاب دردناکی می‌کند.


سیقول المخلفون اذا انطـلقتم الی مغانم لتاخذوها ذرونا نتبعکم یریدون ان یبدلوا کلـم الله قل لن تتبعونا کذلکم قال الله من قبل...
هنگامى که شما در آینده براى به دست آوردن غنائمى حرکت کنید متخلفان مى‌گویند: بگذارید ما هم از شما پیروى کنیم (و در این جهاد شرکت نمائیم !) آنها مى خواهند کلام خدا را تغییر دهند، بگو: هرگز نباید به دنبال ما بیایید، اینگونه خداوند از قبل گفته است ، اما به زودى مى‌گویند: شما نسبت به ما حسد مى‌ورزید ولى آنها جز اندکى نمى‌فهمند!


سیقول المخلفون اذا انطـلقتم الی مغانم لتاخذوها ذرونا نتبعکم یریدون ان یبدلوا کلـم الله قل لن تتبعونا کذلکم قال الله من قبل فسیقولون بل تحسدوننا بل کانوا لایفقهون الا قلیلا. «الا قلیلا» یعنی «الا فقها قلیلا» یعنی فهم آنان کم است. (نه اینکه عده کمی از آنان می‌فهمند و بقیه نمی‌فهمند. بر این اساس، تمامی آنان دارای بساطت عقل و ضعف در فهم بودند.).


سیقول لک المخلفون من الاعراب... • بل ظننتم ان لن ینقلب الرسول والمؤمنون الی اهلیهم ابدا وزین ذلک فی قلوبکم و ظننتم ظن السوء و کنتم قوما بورا. («بور» به معنای فاسد و هلاک شده است. ).


وجآء المعذرون من الاعراب لیؤذن لهم وقعد الذین کذبوا الله ورسوله سیصیب الذین کفروا منهم عذاب الیم.
و معذوران از اعراب (نزد تو) آمدند که به آنها اجازه تخلف از جهاد) داده شود، اما آنها که به خدا و پیامبرش دروغ گفتند (بدون هیچ عذری در خانه خود) نشستند، به زودی کسانی را که از آنها کافر شدند (و معذور نبودند) عذاب دردناکی خواهد رسید.


بل ظننتم ان لن ینقلب الرسول والمؤمنون الی اهلیهم ابدا وزین ذلک فی قلوبکم و ظننتم ظن السوء و کنتم قوما بورا.
(«و زین ذلک...» یعنی شیطان آن گمان را در دل‌هایتان زینت بخشیده است. ).


قل للمخلفین من الاعراب ستدعون الی قوم اولی باس شدید تقـتلونهم او یسلمون فان تطیعوا یؤتکم الله اجرا حسنا...
خدای سبحان سپس کلام خود را با وعده و وعید خاتمه می‌دهد. وعده در مقابل اطاعت، و وعید در مقابل معصیت. می‌فرماید: (فان تطیعوا) اگر اطاعت کنید و برای قتال بیرون شوید (یوتکم الله اجرا حسنا)خدا اجر نیکی به شما می‌دهد.


سیقول المخلفون اذا انطـلقتم الی مغانم لتاخذوها ذرونا نتبعکم یریدون ان یبدلوا کلـم الله قل لن تتبعونا کذلکم قال الله من قبل... (یریدون ان یبدلوا کلام الله) بعضی گفته‌اند: مراد از این کلام خدا که (می‌خواهند تبدیلش کنند) همان وعده‌ای است که خدا به اهل حدیبیه داد که به زودی غنیمت‌های خیبر را بعد از فتح خیبر به آنان اختصاص می‌دهد که به زودی داستانش در تفسیر آیه (وعدکم الله مغانم کثیره تاخذونها فعجل لکم هذه) خواهد آمد. و خدا در این آیه با جمله (اذا انطلقتم الی مغانم لتاخذوها) به همان داستان اشاره دارد.


۱. فتح/سوره۴۸، آیه۱۱.    
۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۹۰.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۴۸.    
۴. فتح/سوره۴۸، آیه۱۵.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۷۴.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۵۷.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۵۷-۵۹.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۵۷.    
۹. فتح/سوره۴۸، آیه۱۱.    
۱۰. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۴۱۵.    
۱۱. فتح/سوره۴۸، آیه۱۱.    
۱۲. قرشی، علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج۱۰، ص۲۳۷.
۱۳. فتح/سوره۴۸، آیه۱۶.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۶۰.    
۱۵. فتح/سوره۴۸، آیه۱۱.    
۱۶. قرشی، علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج۱۰، ص۲۳۶.
۱۷. فتح/سوره۴۸، آیه۱۱ - ۱۲.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۵۰.    
۱۹. فتح/سوره۴۸، آیه۱۱ - ۱۲.    
۲۰. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۴۱۷.    
۲۱. فتح/سوره۴۸، آیه۱۲.    
۲۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۲۷۹.    
۲۳. فتح/سوره۴۸، آیه۱۱.    
۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۴۸.    
۲۵. فتح/سوره۴۸، آیه۱۵.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۷۴.    
۲۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۲۸۰.    
۲۸. فتح/سوره۴۸، آیه۱۶.    
۲۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۵۷.    
۳۰. فتح/سوره۴۸، آیه۱۵.    
۳۱. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۴۱۸.    
۳۲. فتح/سوره۴۸، آیه۱۵.    
۳۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۲۸۱.    
۳۴. فتح/سوره۴۸، آیه۱۱ - ۱۲.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۷۳.    
۳۶. آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی، ج۱۳، جزء ۲۶، ص۲۸۲     .
۳۷. توبه/سوره۹، آیه۹۰.    
۳۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۷۷.    
۳۹. فتح/سوره۴۸، آیه۱۲.    
۴۰. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۲۷۹.    
۴۱. فتح/سوره۴۸، آیه۱۶.    
۴۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۴۲۰.    
۴۳. فتح/سوره۴۸، آیه۱۵.    
۴۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۴۱۸.    
۴۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۵۷.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۶۱، برگرفته از مقاله «بادیه‌نشینان متخلف».    


رده‌های این صفحه : بادیه نشینی | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار