• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اُمَیّه (مفردات‌نهج‌البلاغه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: بنی‌امیه.


اُمَیّه (به ضم الف و فتح میم) یکی از مفردات نهج البلاغه، نام یکی نوادگان عبد مناف است که از پسر وی بنام عبد شمس به‌دنیا آمد.
(البته برخی وی را برده‌ عبد شمس دانسته که پسرخوانده‌ ایشان شمرده می‌شده و پس از مدتی توسط ایشان، آزاد گشته است.)
لذا بنی‌امیّه جملگی از نسل ایشان به شمار می‌روند.
در بیان حضرت علی (علیه‌السلام) تسلط آنان بر امّت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسّلم)، ظلم و ستم بی‌شمار این گروه، بر مردم و اهل بیت پیامبر (علیهم‌السّلام) زیاد سخن به میان رفته است.



اُمَیّه (بنی امیّه) نام گروهی است از نسل عبد مناف که ایشان دارای دو پسر بود به نام‌های هاشم و عبد شمس؛ از عبد شمس پسری به دنیا آمد به نام «امیّه» که بنی‌امیّه، همه از نسل او هستند. (البته برخی وی را برده‌ عبد شمس دانسته که پسرخوانده‌ ایشان شمرده می‌شده و پس از مدتی توسط ایشان، آزاد گشته است.)
این کلمه ابی سفیان و نسل او و ابی العاص و نسل او و مروان و عثمان و معاویه و امثال آن‌ها را شامل می‌شود و همه از «بنی‌امیه» هستند.
اکثرّیت نزدیک به تمام این نسل اشخاص بدکار، عیاش، کافر، مشرک، منافق، ستمگر و... بودند.
خلفاء بنی‌امیّه تا مروان حمار و آن‌هایی که در اسپانیا حکومت کردند همه از آن نسل هستند.


خداوند این قوم و گروه را در قرآن شجره ملعونه نامیده است.
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسّلم)، آن‌ها را در شکل میمون‌ها دید که از منبرش بالا و پایین می‌روند.
همچنین جبرئیل به ایشان (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسّلم)، خبر دادند که بنی‌امیّه به جای تو، به خلافت خواهند رسید.
حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسّلم) بعد از اطلاع یافتن از این خبر، تا وقت رحلت در غصّه و‌ اندوه بود، که خداوند خطاب به‌وی چنین فرمود:
(وَ ما جَعَلْنا الرُّؤْیا الَّتی اَرَیْناکَ)
پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسّلم)، بارها از فتنه بنی‌امیّه خبر دادند و از جمله فرموده‌اند:
«إِذا بَلَغَ بَنو أَبي الْعاصِ ثَلاثينَ رَجُلًا اتَّخَذوا مالَ اللَّهِ بَيْنَهُمْ دُوَلًا، وَ عِبادَ اللَّهِ خَوَلًا، وَ كِتابَ اللَّهِ دَغَلًا؟.»
«چون فرزندان ابی العاص بن امیّه به سی نفر رسیدند مال خدا (بیت المال) را مخصوص خود گردانند، بندگان خدا را بردگان خویش کنند و دین خدا را به فساد کشند.»

۲.۱ - اُمَيَّةَ - خطبه ۹۲ (تسلط بنی‌امیّه)

امام (صلوات‌الله‌علیه) در نهج البلاغه مکرّر از تسلط بنی‌امیّه و از سقوط حکومتشان و از ستمگری‌ها و بدکاری‌های آن‌ها سخن گفته است، فرمود:
«أَلا وَ إِنَّ أَخْوَفَ الْفِتَنِ عِنْدي عَلَيْكُمْ فَتْنَةُ بَني اُمَيَّةَ، فإِنَّها فِتْنَةٌ عَمْياءُ مُظْلِمَةٌ: عَمَّتْ خُطَّتُها، وَ خَصَّتْ بَلِيَّتُها، وَ أَصابَ الْبَلاءُ مَنْ أَبْصَرَ فيها، وَ أَخْطَأَ الْبَلاءُ مَنْ عَمِيَ عَنْها وَ ايْمُ اللهِ لَتَجِدُنَّ بَني أُمَيَّةَ لَكُمْ أَرْبابَ سوْء بَعْدي، كالنّابِ الضَّروسِ: تَعْذِمُ بِفيها، وَ تَخْبِطُ بِيَدِها، و تَزْبِنُ بِرِجْلِها، وَ تَمْنَعُ دَرَّها.»
«بدانید مخوف‌ترین فتنه‌ها در نظر من بر شما فتنه بنی‌امیّه است، فتنه‌ای کور و تاریک و گرفتاریش عمومی است (چون حکومت خواهند کرد) بالاخص برای اولاد و شیعیان من و بر اهل تقوی و صحابه پاک، هر کس در آن اهل بصیرت باشد گرفتار خواهد شد (چون اگر مخالفت کند، اذیت خواهند کرد و اگر ساکت باشد پیش خدا مسئول خواهد بود) و هر کس در آن کور و بی‌خبر باشد، بلا از او بدور است. (زیرا که منقاد خواهد بود) بخدا قسم بعد از من بنی‌امیّه را پیشوایان بدی خواهید یافت، مانند: ناقه پیر بدخُلق که با دهانش گاز می‌گیرد و با دستش می‌زند و با پایش دور می‌اندازد و از دوشیدن شیرش مانع می‌شود.» بعد از شهادت آن حضرت (علیه‌السلام) و خانه‌نشین شدن امام مجتبی (علیه‌السلام) همه‌ این‌ها به وقوع پیوست و مردم دانستند که در علم امام (علیه‌السلام) حال و گذشته و آینده یکسان است.


۲.۲ - أُمَيَّةَ - خطبه ۸۶ (شیوه تسلط بنی امیه)

امام (علیه‌السلام) در رابطه با نحوه تسلط بنی‌امیّه، فرموده‌اند: دنیا طوری به کام آن‌ها خواهد بود که مردم گمان بردند دنیا در بست مخصوص آن‌هاست. چنان‌که حضرت در این خصوص می‌فرمایند:
«حَتَّى يَظُنَّ الظّانُّ أَنَّ الدُّنْيا مَعْقولَةٌ عَلَى بَني أُمَيَّةَ، تَمْنَحُهُمْ دَرَّها، وَ تورِدُهُمْ صَفْوَها، وَ لا يُرْفَعُ عَنْ هذِهِ الاُْمَّةِ سَوْطُها وَ لا سَيْفُها، وَ كَذَبَ الظَّانُّ لِذلِكَ. بَلْ هِيَ مَجَّةٌ مِنْ لَذيذِ الْعَيْشِ يَتَطَعَّمونَها بُرْهَةً، ثُمَّ يَلْفِظونَها جُمْلَةً.»
یعنی «چنان مسلطّ شوند تا گمان کننده گمان کند، که دنیا بر بنی‌امیّه پیوند شده است، شیرش را به آن‌ها می‌دهد، و به آب زلالش آن‌ها را وارد می‌کند، تازیانه و شمشیرشان از این امّت برداشته نمی‌شود، ولی این گمان کننده به دروغ گمان کرده است، بلکه دنیا لعابی است از زندگی لذیذ که آن‌را زمانی می‌خورند، سپس همگی را کنار می‌اندازند و از دستشان می‌رود.»

۲.۳ - أُمَيَّةُ - خطبه ۱۵۸ (توصیف بنی امیه)

همچنین در این رابطه می‌فرماید:
«وَ إِنَّما هُمْ مَطايا الْخَطيئاتِ وَ زَوامِلُ الاْثامِ فَأُقْسِمُ، ثُمَّ أُقْسِمُ، لَتَنَخَّمَنَّها أُمَيَّةُ مِنْ بَعْدي كَما تُلْفَظُ النُّخامَةُ، ثُمَّ لا تَذوقُها وَ لا تَطْعَمُ بِطَعْمِها أَبَداً ما كَرَّ الْجَديدانِ.»
«بنی‌امیّه فقط مرکب‌های گناهان و حاملان معصیت‌ها هستند، سوگند یاد می‌کنم سپس سوگند یاد می‌کنم که بنی امیه بعد از من، خلافت را مانند: اخلاط سینه به دور می‌اندازند و سپس آن‌را تا شب و روز هست نمی‌چشند و نمی‌خورند.»

۲.۳.۱ - بیان مفردات

۱ـ «مطایا» شتران سواری.
۲ـ «زامله» حیوانی است که طعام بارش کنند.
۳ـ «نخامه» اخلاط سینه و بینی است.
امام (صلوات‌الله‌علیه) بنی‌امّیه را بارکش گناهان خوانده که کارهاشان فقط عصیان و تعدّی است.

۲.۴ - أُمَيَّةَ - خطبه ۱۰۴ (انتقام الهی)

بر این اساس امام (علیه‌السلام) در تعبیری در این رابطه که خداوند بالاخره از آن‌ها انتقام خواهد گرفت، فرموده است:
«أَلا إِنَّ لِكُلِّ دَم ثائِراً، وَ لَكُلِّ حَقٍّ طالِباً، وَ إِنَّ الثّائِرَ في دِمائِنا كالْحاكِمِ في حَقِّ نَفْسِهِ، وَ هُوَ اللهُ الَّذي لا يُعْجِزُهُ مَنْ طَلَبَ، وَ لا يَفوتُهُ مَنْ هَرَبَ فَأُقْسِمُ بِاللهِ، يا بَني أُمَيَّةَ، عَمّا قَليل لَتَعْرِفُنَّها في أَيْدي غَيْرِكُمْ وَ في دارِ عَدُوِّكُمْ.»
«بدانید برای هر خون، خون‌ خواهی هست و برای هر حق هواداری و حق‌خواهی وجود دارد، بدانید خون‌خواه، ما اهل بیت (علیهم‌السلام) مانند: داوری است که درباره خودش، حق‌خواهی و داوری کند (قاضی که درباره خودش دادخواهی کند حتما حق خود را خواهد گرفت.) و آن خداست. خدایی‌ که طلبی او را عاجز نتواند کرد و فرار کننده‌ای از چنگ او بدر نمی‌شود. بخدا سوگند‌ ای بنی‌امیّه، بعد از مدّت کوتاهی خواهید دید که حکومت در دست غیر شماست و در خانه‌ دشمن شماست.» ابن ابی الحدید قسمتی از این کلام را اشاره به خون حسین (علیه‌السلام) و انتقامش دانسته است.


۲.۵ - أُمَيَّةَ - خطبه ۷۶ (تضییع حق امام)

سعید بن عاص که از جانب عثمان، حاکم کوفه بود هدّیه‌ای محضر امام (علیه‌السلام) ارسال کرد و نوشت: من به کسی زیادتر از این نفرستاده‌ام مگر به عثمان. امام (علیه‌السلام) در این رابطه فرموده‌اند:
«إِنَّ بَنِي أُمَيَّةَ لَيُفَوِّقُونَني تُرَاثَ مُحَمَّد تَفْوِيقاً، وَاللهِ لَئِنْ بَقِيتُ لُهُمْ لاََنْفُضَنَّهُمْ نَفْضَ اللَّحَّام الْوِذَامَ التَّرِبَةَ!.»
«بنی‌امیّه ارث محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسّلم) را به طور کم به من می‌دهند؛ به خدا قسم اگر زنده بمانم و حکومت را در دست گیرم بنی‌امیّه را کنار می‌اندازم چنان‌که قصاب تکّه شکمبه خاک آلوده را کنار می‌اندازد.»

۲.۳.۱ - بیان مفردات

۱ـ «فواق ناقه» یک‌بار شیر دادن را گویند و آن کنایه از قلت و کمی است.
۲ـ «نفض» تکان دادن لباس برای زدودن غبار آن است؛ به معنی اسقاط نیز آید.
۳ـ «لحاّم» صیغه مبالغه، به معنی گوشت فروش و قصّاب است.
۴ـ «وذام» جمع وذمه، به معنی شکمبه یا تکّه‌ای از شکمبه و جگر است.

۲.۵.۲ - دیدگاه سید رضی

سید رضی آورده است: «و هی الحزة (القطعة) من الکرش او الکبد تقع فی التراب فتنفض.»
ناگفته نماند در خطبه ۷۴ ، خطبه ۱۵۸ ، خطبه ۱۶۶ و حکمت ۴۵۴ نیز مطالبی درباره بنی‌امیّه آمده است.



این کلمه مجموعاً ده‌ بار در «نهج البلاغه» به کار رفته است که سه بار آن فقط به لفظ «امیّه» است.


۱. جمهرة انساب العرب، ص۷۸.    
۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۱.    
۳. ابن حزم، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، ص۷۴.    
۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۶۰.    
۵. امینی، عبد الحسین، الغدیر، ج۸، ص۲۵۰، بی‌جا، بی‌تا.    
۶. سید رضی، محمد، نهج البلاغة ت الحسون، ص۲۱۰، خطبه ۹۲.    
۷. عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الاستقامة، ج۱، ص۱۸۴، خطبه ۹۱.    
۸. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ص۱۳۷، خطبه ۹۳.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۸۱۳.    
۱۰. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۸۱۳.    
۱۱. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۸۲۰.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۴، ص۲۳۲.    
۱۳. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۷، ص۹۳.    
۱۴. ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغة، ج۷، ص۴۴.    
۱۵. سید رضی، محمد، نهج البلاغة ت الحسون، ص۱۷۳، خطبه ۸۶.    
۱۶. عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الاستقامة، ج۱، ص۱۵۴، خطبه ۸۵.    
۱۷. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ص۱۲۰، خطبه ۸۷.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۱۷۱.    
۱۹. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۶۳۹.    
۲۰. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۶۴۰.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۳، ص۵۹۲.    
۲۲. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۶، ص۳۸۱.    
۲۳. ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغة، ج۶، ص۳۸۱.    
۲۴. سید رضی، محمد، نهج البلاغة ت الحسون، ص۳۴۲، خطبه ۱۵۸.    
۲۵. عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الإستقامة، ص۷۰، خطبه ۱۵۳.    
۲۶. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ص۲۲۴، خطبه ۱۵۸.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۳۴۱، خطبه ۱۵۸.    
۲۸. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۴۹۹.    
۲۹. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۰۱.    
۳۰. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۶، ص۱۹۹.    
۳۱. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۹، ص۳۳۸.    
۳۲. ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغة، ج۹، ص۲۱۸.    
۳۳. سید رضی، محمد، نهج البلاغة ت الحسون، ص۲۳۳، خطبه ۱۰۴.    
۳۴. عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الإستقامة، ج۱، ص۲۰۱، خطبه ۱۰۳.    
۳۵. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ص۱۵۲، خطبه ۱۰۵.    
۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۲۲۱، خطبه ۱۰۵.    
۳۷. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۴۲.    
۳۸. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۴۷.    
۳۹. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۴، ص۴۵۳.    
۴۰. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۷، ص۲۲۱.    
۴۱. ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغة، ج۷، ص۱۱۷.    
۴۲. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۷، ص۱۲۰، قم، مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی (رحمة‌الله‌علیه)، بی‌تا.    
۴۳. سید رضی، محمد، نهج البلاغه ت الحسون، ص۱۳۸، خطبه ۷۶.    
۴۴. عبده، محمد، نهج البلاغه - ط مطبعة الإستقامة، ج۱، ص۱۲۳.    
۴۵. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ص۱۰۴، خطبه ۷۷.    
۴۶. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۱۴۳، خطبه۷۷.    
۴۷. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۴۵۷.    
۴۸. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۴۵۷.    
۴۹. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۳، ص۲۴۳.    
۵۰. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۲۴۲.    
۵۱. ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۱۷۴.    
۵۲. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ص۱۰۴، خطبه ۷۷.    
۵۳. سید رضی، محمد، نهج البلاغه ت الحسون، ص۱۳۶، خطبه ۷۴.    
۵۴. سید رضی، محمد، نهج البلاغه ت الحسون، ص۳۴۱، خطبه ۱۵۸.    
۵۵. سید رضی، محمد، نهج البلاغه ت الحسون، ص۳۷۲، خطبه ۱۶۶.    
۵۶. سید رضی، محمد، نهج البلاغه ت الحسون، ص۸۹۰، حکمت ۴۵۴.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «امیه»، ص۸۲-۸۵.    






جعبه ابزار