انذار قوم ثمود (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله آیات مرتبط با
انذار قوم ثمود معرفی میشوند.
هشدار
صالح علیهالسلام به
قوم ثمود، از گرفتار شدن به عذاب در صورت آزار رساندن به
شتر وى:
۱. «وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ
صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ ... هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ؛
و به سوي (قوم) ثمود برادرشان
صالح را فرستاديم گفت اي قوم من! خدا را بپرستيد كه جز او معبودي براي شما نيست، دليل روشني از طرف پروردگار براي شما آمده: اين ناقه الهي براي شما
معجزهای است، او را به حال خود واگذاريد كه در سرزمين خدا (از علفهاي
بیابان) بخورد و آنرا
آزار نرسانيد كه عذاب دردناكي شما را خواهد گرفت!»
۲. «وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ
صَالِحًا قَالَ ...• وَيَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ؛
و به سوي (قوم) ثمود برادرشان
صالح را فرستاديم، گفت:... اي قوم من! اين ناقه خداوند است كه براي شما دليل و نشانه اي است بگذاريد در زمين خدا به چرا مشغول شود و هيچگونه آزاري به آن نرسانيد كه بزودي عذاب خدا شما را فرو خواهد گرفت.»
انذار شدن قوم ثمود، پيش از
عذاب الهى:
«
كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ• إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ • فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ • فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ؛
طايفه ثمود (نيز) انذارهاي الهي را
تكذيب كردند. ما ناقه را براي آزمايش آنها ميفرستيم، در انتظار پايان كار آنها باش و
صبر كن. آنها يكي از ياران خود را صدا زدند، او به سراغ اين كار آمد و (ناقه را) پي كرد. (اكنون بنگريد) عذاب و انذارهاي من چگونه بود؟!»
هشدار
خداوند به قوم ثمود، پيش از گرفتار شدن آنان به عذاب نابودكننده:
«وَعَادًا وَثَمُودَ ...• وَكُلًّا ضَرَبْنَا لَهُ الْأَمْثَالَ وَكُلًّا تَبَّرْنَا تَتْبِيرًا؛
(همچنين) قوم
عاد و ثمود ... و براي هر يك از آنها مثلها زديم و (چون سودي نداد) هر يك از آنها را در هم شكستيم و هلاك كرديم.»
مقصود از «ضربنا له الأمثال» در اين آيه، به اقتضاى سياق، انذار و
موعظه است.
انذار قوم ثمود از سوى
پیامبر خود پيش از عذاب شدن:
۱. «وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ أُولَئِكَ الْأَحْزَابُ • إِنْ كُلٌّ إِلَّا
كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ؛
و قوم ثمود و
لوط و
اصحاب ایکه (قوم شعيب)، اينها احزابي بودند (كه به
تكذيب پيامبران برخاستند). هر يك از اين گروهها رسولان را
تكذيب كردند، و عذاب الهي درباره آنها تحقق يافت.»
۲. «... وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ • ... كُلٌّ
كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ؛
... و
اصحاب رس (قومي كه در
یمامه زندگي ميكردند و پيامبري بنام حنظله داشتند) و قوم ثمود (پيامبرانشان را)
تكذيب كردند. ... و وعده عذاب درباره آنها تحقق يافت.» مقتضاى اخبار خداوند از عذاب با «حق وعيد» اين است كه قوم ثمود پيشتر انذار شده باشند.
۳. «
كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ • فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ • إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ؛
طايفه ثمود (نيز) انذارهاي الهي را
تكذيب كردند. (اكنون بنگريد) عذاب و انذارهاي من چگونه بود؟!» بنابراينكه «نذر» جمع «نذير» و مقصود از آن
صالح علیه
السلام باشد و علّت اطلاق جمع (نذر) آن است كه
تكذيب يكى از انبيا به منزله
تكذيب همه آنها است.
هشدار
صالح علیه
السلام به قوم خود، از
پشیمانی و گرفتار شدن به
عذاب استیصال:
«ثُمَّ أَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ • فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ • قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِمَا
كَذَّبُونِ • قَالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَيُصْبِحُنَّ نَادِمِينَ • فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاءً ....؛
سپس بعد از آنها جمعيت ديگري را به وجود آورديم. و در ميان آنها رسولي از خودشان فرستاديم كه پروردگار يكتا را بپرستيد، جز او معبودي براي شما نيست آيا (با اين همه از
شرک و
بت پرستی) پرهيز نميكنيد؟! عرض كرد، پروردگارا! مرا در برابر تكذيبهاي آنها ياري فرما. (خداوند) فرمود: به زودي آنها از كار خود پشيمان خواهند شد. (اما زماني كه سودي به حالشان ندارد). سرانجام
صیحه آسمانی آنها را به حق فرو گرفت و ما آنها را همچون
خاشاک بر
سیلاب قرار داديم....»
درباره «قرنا آخرين» دو احتمال ذكر شده: يكى قوم
صالح و ديگرى
قوم هود.
برداشت مزبور براساس احتمال نخست است.
رفتار قوم ثمود در برابر انذارهای حضرت
صالح علیه
السلام عبارت است از:
تکذیب انذارهاى الهى از سوى قوم ثمود:
«
كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ • فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ؛
طايفه ثمود (نيز) انذارهاي الهي را
تكذيب كردند. (اكنون بنگريد) عذاب و انذارهاي من چگونه بود؟!»
اثرناپذيرى و
سرپیچی قوم
صالح از انذارهاى الهى، با
پی کردن ناقه:
۱. «وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ
صَالِحًا ...• وَيَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ • فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فِي دَارِكُمْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ ذَلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ
مَكْذُوبٍ؛
و به سوي (قوم) ثمود برادرشان
صالح را فرستاديم،... اي قوم من! اين
ناقه خداوند است كه براي شما دليل و نشانه اي است بگذاريد در
زمین خدا به چرا مشغول شود و هيچگونه آزاري به آن نرسانيد كه بزودي عذاب خدا شما را فرو خواهد گرفت. (اما) آنها آن را از پاي در آوردند و او به آنها گفت (مهلت شما تمام شده) سه روز در خانه هاتان متمتع گرديد (و بعد از آن عذاب الهي فرا خواهد رسيد) اين وعده اي است كه دروغ نخواهد بود.»
۲. «وَمَا مَنَعَنَا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآيَاتِ إِلَّا أَنْ
كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالْآيَاتِ إِلَّا تَخْوِيفًا؛
هيچ چيز مانع ما نبود كه اين معجزات (درخواستي بهانه جويان) را بفرستيم، جز اينكه پيشينيان (كه همين گونه درخواستها را داشتند و با ايشان هماهنگ بودند) آنها را
تكذيب كردند (از جمله) ما به (قوم ثمود ناقه داديم (معجزاتي) كه روشنگر بود، اما آنها بر آن
ستم كردند (و ناقه را به هلاكت رساندند). ما معجزات را فقط براي تخويف (و اتمام حجت) ميفرستيم.»
۳. «
كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ • فَقَالُوا أَبَشَرًا مِنَّا وَاحِدًا نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ • إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ • فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ • فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ؛
طايفه ثمود (نيز) انذارهاي الهي را
تكذيب كردند. و گفتند: آيا ما از بشري از جنس خود پيروي كنيم؟! اگر چنين كنيم در
گمراهی و
جنون خواهيم بود! ما ناقه را براي آزمايش آنها ميفرستيم، در انتظار پايان كار آنها باش و صبر كن. آنها يكي از ياران خود را صدا زدند، او به سراغ اين كار آمد و (ناقه را) پي كرد. (اكنون بنگريد) عذاب و انذارهاي من چگونه بود؟!»
اشراف قوم
صالح،
اعراضکننده از انذارهاى
صالح علیه
السلام:
۱. «وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ
صَالِحًا قَالَ ... وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ • قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ
صَالِحًا مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ ...• قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ؛
و به سوي (قوم) ثمود برادرشان
صالح را فرستاديم گفت ... آنرا آزار نرسانيد كه عذاب دردناكي شما را خواهد گرفت! (ولي) اشراف متكبر قوم او، به مستضعفاني كه ايمان آورده بودند گفتند آيا (راستي) شما
یقین داريد
صالح از طرف پروردگار خود فرستاده شده است؟ ...
متکبران گفتند (ولي) ما به آنچه شما به آن ايمان آورده ايد كافريم! »
۲. «ثُمَّ أَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ • فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ • وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ ... مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ ... • إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ
كَذِبًا وَمَا نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِينَ؛
سپس بعد از آنها جمعيت ديگري را به وجود آورديم. و در ميان آنها رسولي از خودشان فرستاديم كه پروردگار يكتا را بپرستيد، جز او معبودي براي شما نيست آيا (با اين همه از شرك و بت پرستي) پرهيز نميكنيد؟! ولي اشرافيان خود خواه قوم او ... گفتند: اين بشري است مثل شما! ... او فقط مرد دروغگوئي است كه بر خدا
افترا بسته و ما هرگز به او ايمان نخواهيم آورد.» درباره «قرنا آخرين» دو احتمال ذكر شده: يكى قوم
صالح و ديگرى قوم هود.
برداشت مزبور براساس احتمال نخست است.
قوم ثمود، روىگردان از انذارهاى
صالح علیه
السلام، با
کذّاب و هوسباز قلمداد كردن وى:
«
كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ • أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ
عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُوَ
كَذَّابٌ أَشِرٌ • فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ؛
طايفه ثمود (نيز) انذارهاي الهي را
تكذيب كردند. آيا از ميان ما تنها بر اين مرد
وحی نازل شده ؟ نه، او آدم بسيار دروغگوي هوسبازي است. (اكنون بنگريد) عذاب و انذارهاي من چگونه بود؟!»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۵، ص۱۴۶، برگرفته از مقاله «انذار قوم ثمود».