• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

الهام به یوسف (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



نام حضرت یوسف علیه‌السّلام فرزند یعقوب علیه‌السّلام ۲۷ بار در قرآن آمده است، و یک سوره قرآن یعنی سوره دوازدهم قرآن به نام سوره یوسف است که ۱۱۱ آیه دارد و از آغاز تا انجام آن پیرامون سرگذشت یوسف علیه‌السّلام می‌باشد.



یوسف علیه‌السّلام ، دریافت کننده الهامی از سوی خدا در چاه بود.
«فلما ذهبوا به واجمعوا ان یجعلوه فی غیـبت الجب و اوحینآ الیه لتنبئنهم بامرهم هـذا...»؛ هنگامی که او را با خود بردند، و تصمیم گرفتند وی را در مخفی گاه چاه قرار دهند، (سرانجام مقصد خود را عملی ساختند؛) و به او وحی فرستادیم که آنها را در آینده از این کارشان با خبر خواهی ساخت؛ در حالی که آنها نمی‌دانند! (به قرینه «و لما بلغ اشده ءاتینـه حکما و علما...» در آیه ۲۲ می‌توان وحی را به الهام معنا کرد)

۱.۱ - تفسیر آیه

جمله" اجمعوا" نشان می‌دهد که همه برادران در این برنامه اتفاق نظر داشتند هر چند در کشتن او رای آنها متفق نبود.
اصولا" اجمعوا" از ماده جمع به معنی گردآوری کردن است و در این موارد اشاره به جمع کردن آراء و افکار می‌باشد.
سپس اضافه می‌کند: در این هنگام ما به یوسف، وحی فرستادیم، و دلداریش دادیم و گفتیم غم مخور، " روزی فرا می‌رسد که آنها را از همه این نقشه‌های شوم آگاه خواهی ساخت، در حالی که آنها تو را نمی‌شناسند" (و اوحینا الیه لتنبئنهم بامرهم هذا و هم لا یشعرون).
همان روزی که تو بر اریکه قدرت تکیه زده‌ای، و برادران دست نیاز به سوی تو دراز می‌کنند، و همچون تشنه کامانی که به سراغ یک چشمه گوارا در بیابان سوزان می‌دوند با نهایت تواضع و فروتنی نزد تو می‌آیند، اما تو چنان اوج گرفته‌ای که آنها باور نمی‌کنند برادرشان باشی، آن روز به آنها خواهی گفت، آیا شما نبودید که با برادر کوچکتان یوسف چنین و چنان کردید؟ و در آن روز چقدر شرمسار و پشیمان خواهند شد.
این وحی الهی به قرینه آیه ۲۲ همین سوره وحی نبوت نبود بلکه الهامی بود به قلب یوسف برای اینکه بداند تنها نیست و حافظ و نگاهبانی دارد، این وحی نور امید بر قلب یوسف پاشید و ظلمات یاس و نومیدی را از روح و جان او بیرون کرد.


الهام خداوند به یوسف علیه‌السّلام در چاه، درباره گوشزد کردن خطاهای برادرانش در آینده به آنان بود.
فلما ذهبوا به واجمعوا ان یجعلوه فی غیـبت الجب واوحینآ الیه لتنبئنهم بامرهم هـذا..


گذاشتن پیمانه پادشاه در اثاث بنیامین از سوی یوسف علیه‌السّلام ، طرحی الهام شده از سوی خدا به او، جهت نگه داشتن بنیامین نزد خود بود.
«فلما جهزهم بجهازهم جعل السقایة فی رحل اخیه ثم اذن مؤذن ایتها العیر انکم لسـرقون»؛ و هنگامی که (مامور یوسف) بارهای آنها را بست، ظرف آبخوری پادشاه را در بار برادرش گذاشت؛ سپس کسی صدا زد؛ «ای اهل قافله، شما دزد هستید! »

۱.۱ - تفسیر آیه

در این هنگام طبق بعضی از روایات، یوسف به برادرش بنیامین گفت: آیا دوست داری نزد من بمانی، او گفت آری ولی برادرانم هرگز راضی نخواهند شد چرا که به پدر قول داده‌اند و سوگند یاد کرده‌اند که مرا به هر قیمتی که هست با خود بازگردانند، یوسف گفت: غصه مخور من نقشه‌ای می‌کشم که آنها ناچار شوند ترا نزد من بگذارند، " سپس هنگامی که بارهای غلات را برای برادران آماده ساخت دستور داد پیمانه گرانقیمت مخصوص را، درون بار برادرش بنیامین بگذارد" (چون برای هر کدام باری از غله می‌داد) (فلما جهزهم بجهازهم جعل السقایة فی رحل اخیه).
البته این کار در خفا انجام گرفت، و شاید تنها یک نفر از ماموران، بیشتر از آن آگاه نشد، در این هنگام ماموران کیل مواد غذایی مشاهده کردند که اثری از پیمانه مخصوص و گرانقیمت نیست، در حالی که قبلا در دست آنها بود: لذا همین که قافله آماده حرکت شد، کسی فریاد زد: ‌ای اهل قافله شما سارق هستید"! (ثم اذن مؤذن ایتها العیر انکم لسارقون).
برادران یوسف که این جمله را شنیدند، سخت تکان خوردند و وحشت کردند، چرا که هرگز چنین احتمالی به ذهنشان راه نمی‌یافت که بعد از اینهمه احترام و اکرام، متهم به سرقت شوند!
«فبدا باوعیتهم قبل وعآء اخیه ثم استخرجها من وعآء اخیه کذلک کدنا لیوسف ما کان لیاخذ اخاه فی دین الملک...»؛ در این هنگام، (یوسف) قبل از بار برادرش، به کاوش بارهای آنها پرداخت؛ سپس آن را از بار برادرش بیرون آورد؛ این گونه راه چاره را به یوسف یاد دادیم! او هرگز نمی‌توانست برادرش را مطابق آیین پادشاه ( مصر ) بگیرد، مگر آنکه خدا بخواهد! درجات هر کس را بخواهیم بالا می‌بریم؛ و برتر از هر صاحب علمی، عالمی است! برداشت بنا بر این است که «کدنا» در این آیه، به معنای الهام باشد. اسم برادر یوسف علیه‌السّلام بنیامین ذکر شده است.

۱.۱ - تفسیر آیه

در این هنگام یوسف دستور داد که بارهای آنها را بگشایند و یک یک بازرسی کنند، منتها برای اینکه طرح و نقشه اصلی یوسف معلوم نشود، " نخست بارهای دیگران را قبل از بار برادرش بنیامین بازرسی کرد و سپس پیمانه مخصوص را از بار برادرش بیرون آورد" (فبدا باوعیتهم قبل وعاء اخیه ثم استخرجها من وعاء اخیه).
همین که پیمانه دربار بنیامین پیدا شد، دهان برادران از تعجب باز ماند، گویی کوهی از غم و اندوه بر آنان فرود آمد، و خود را در بن بست عجیبی دیدند.
از یک سو برادر آنها ظاهرا مرتکب چنین سرقتی شده و مایه سرشکستگی آنهاست، و از سوی دیگر موقعیت آنها را نزد عزیز مصر به خطر می‌اندازد، و برای آینده جلب حمایت او ممکن نیست، و از همه اینها گذشته پاسخ پدر را چه بگویند؟ چگونه او باور می‌کند که برادران تقصیری در این زمینه نداشته‌اند؟
بعضی از مفسران نوشته‌اند که در این هنگام برادرها رو به سوی بنیامین کردند، و گفتند: ‌ای بی خبر؟ ما را رسوا کردی، صورت ما را سیاه نمودی، این چه کار غلطی بود که انجام دادی؟ (نه به خودت رحم کردی و نه به ما و نه به خاندان یعقوب که خاندان نبوت است) آخر بگو کی تو این پیمانه را برداشتی و در بار خود گذاشتی؟
بنیامین که باطن قضیه را می‌دانست با خونسردی جواب داد این کار را همان کس کرده است که وجوه پرداختی شما را در بارتان گذاشت! ولی حادثه آن چنان برای برادران ناراحت کننده بود که نفهمیدند چه می‌گوید.
سپس قرآن چنین اضافه می‌کند که" ما این گونه برای یوسف، طرح ریختیم" (تا برادر خود را به گونه‌ای که برادران دیگر نتوانند مقاومت کنند نزد خود نگاه دارند) (کذلک کدنا لیوسف).
مساله مهم اینجاست که اگر یوسف می‌خواست طبق قوانین مصر با برادرش بنیامین رفتار کند می‌بایست او را مضروب سازد و به زندان بیفکند و علاوه بر اینکه سبب آزار برادر می‌شد، هدفش که نگهداشتن برادر نزد خود بود، انجام نمی‌گرفت، لذا قبلا از برادران اعتراف گرفت که اگر شما دست به سرقت زده باشید، کیفرش نزد شما چیست؟ آنها هم طبق سنتی که داشتند پاسخ دادند که در محیط ما سنت این است که شخص سارق را در برابر سرقتی که کرده بر می‌دارند و از او کار می‌کشند، و یوسف طبق همین برنامه با آنها رفتار کرد، چرا که یکی از طرق کیفر مجرم آنست که او را طبق قانون و سنت خودش کیفر دهند.
به همین جهت قرآن می‌گوید: " یوسف نمی‌توانست برادرش را طبق آئین ملک مصر بردارد" و نزد خود نگهدارد (ما کان لیاخذ اخاه فی دین الملک):
سپس به عنوان یک استثناء می‌فرماید" مگر اینکه خداوند بخواهد" (الا ان یشاء الله).
اشاره به اینکه: این کاری که یوسف انجام داد و با برادران همانند سنت خودشان رفتار کرد طبق فرمان الهی بود، و نقشه‌ای بود برای حفظ برادر، و تکمیل آزمایش پدرش یعقوب ، و آزمایش برادران دیگر! و در پایان اضافه می‌کند" ما درجات هر کس را بخواهیم بالا می‌بریم" (نرفع درجات من نشاء).
درجات کسانی که شایسته باشند و همچون یوسف از بوته امتحانات، سالم بدر آیند.
و در هر حال برتر از هر عالمی، عالم دیگری است" (یعنی خدا) (و فوق کل ذی علم علیم).
و هم او بود که طرح این نقشه را به یوسف الهام کرده بود.


۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۵.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۹، ص۳۴۲.    
۳. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۵.    
۴. یوسف/سوره۱۲، آیه۷۰.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۳۴.    
۶. یوسف/سوره۱۲، آیه۷۶.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۴۳۶.    
۸. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۴۹۱.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۴۳۰.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۳۶.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۴، ص۲۰۸، برگرفته از مقاله «الهام به یوسف».    


رده‌های این صفحه : الهام | حضرت یوسف | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار