الفقه الرای العام و الاعلام (شیرازی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
يكى از مجموعههاى فقهى آيت الله
سید محمد شیرازی « الفقه، الرأى العام و الإعلام» نام دارد كه به بررسى رأى عام و
اطلاع رسانى در عصر جديد و سابقه تاريخى و حدود و ثغور آن پرداخته است. اين كتاب
عربی بوده و در سال ۱۴۱۶ ق، نوشته شده است.
سید محمد شیرازی در سال ۱۳۴۷ ه. ق در شهر
نجف اشرف متولد شد. وى در حالى كه تنها ۹ سال داشت همراه پدر بزرگوارشان مرحوم سيد مهدى شيرازى به
کربلای مقدس هجرت نمود. دروس مقدماتى و عاليه حوزه را در محضر جمعى از اساتيد بزرگ تلمذ نموده و نخست به تدريس دروس سطح پرداخته و هنگامى به تدريس كتاب
کفایة الأصول - آخرين كتاب سطح- مشغول شدند . ايشان در بوجود آوردن حوزههاى علميه در
ایران و
عراق و
کویت و
سوریه و غيره نيز همت گماشتند و دهها مدرسه دينى ايجاد نموده و حوزههاى مختلف علميه را تحت پوشش و حمايت خود قرار دادند.
كتاب، داراى يك مقدمه و چهار فصل و يك خاتمه است كه فصل اولش در مورد رأى عام و فصل دوم در مورد اعلام و فصل سوم در باره شايعات و چهارمين فصل در مورد دعايه; يعنى همان تبليغات، مىباشد.
مؤلف، در مقدمه به محتواى كتاب اشاره كرده و مطالبى را كه در فصول گوناگون مطرح شده است، ياد آورى مىنمايد.
اولين مطلبى كه مؤلف در باره رأى عام بيان كرده، تعريف آن مىباشد كه عبارت است از خواست و روىكرد عمومى افرادى معدود نسبت به يك موضوع معين اقتصادى، سياسى يا... مطلب بعدى در مورد
اهمیت رأى عام مىباشد كه تغييرات آن و سمت و سوى آن تغييرات مورد نظر مؤلف در اين بخش مىباشد.
اقسام
رأی عام كه عفوى، تحصيلى و چند نوع ديگر مىباشند و در ضمنشان وقايع تاريخى قابل توجهى بازگو شده است كه از آن جمله قضيه قتل پسر آيت الله
سید ابو الحسن اصفهانی است كه با تلاش جاسوسهاى انگليسى توسط يك افغانى به نام على افغانى به قتل رسيد. بعد از اين حادثه شيعيان جنوب
عراق جمع شدند و از آن مرجع تقاضا كردند تا
اجازه بدهد تمام افغانىها را در عراق به قتل برسانند، لكن آن مرد بزرگ در جوابشان فرمود: فرزند من به وسيله يك افغانى كه نامش نيز مشخص بوده و از اطراف
قم مىباشد، به قتل رسيده است و اين كارش در اثر غلبه جنون بوده بنا بر اين افاغنه نقشى در قتل فرزند من نداشتهاند.
آخرين تقسيمى كه مؤلف براى رأى عام برشمرده،
رأی باطنی و رأى ظاهرى است. رأى باطنى آن است كه مردم در دل به يك نتيجهاى رسيدهاند اما به هر
دلیل توان ابراز آن را ندارند، مانند آنچه در زمان
سید الشهدا اتفاق افتاد و مردم با كشته شدن آن حضرت در دل از دستگاه اموى و شخص يزيد بن معاويه بيزار شدند ولى امكان ابرازش را نداشتند تا جايى كه به
امام حسین علیه السلام در زمان حياتش گفته شد:« قلوب الناس معك و سيوفهم عليك»; يعنى مردم با وجود آنكه دلهايشان با توست ولى به ناچار امروز عليه تو موضع گرفتهاند. بعد از
شهادت حضرت نيز تا مدتها اين حالت در بين مردم ادامه داشت. يا در زمان معاصر وهابيون در سرزمين
حجاز اقدام به تخريب قبور
ائمه بقيع كردند كه مردم
مدینه مطمئنا از اين اقدام ناراضى بودند ولى امكان
اظهار اين ناراحتى را ندارند.
در مقابل اين نوع رأى عام،
رأی عام ظاهرى است كه در كشورهاى داراى دموكراسى كاملا هويدا مىباشد كه نظريات عموم مردم در مواقع مختلف ابراز گرديده و در مواردى هم به كرسى مىنشيند. رأى عام; يعنى خواست عمومى مردم به صورتهاى مختلفى مىتواند جارى شود: گاهى يكسو و همجهت است، گاهى مخالف
دولت و گاهى موافق و گاهى هم يكسان نبوده، هر گروه و دستهاى از مردم براى خود نظرى دارند كه باعث تشتت در
اجتماع مىگردد.
نوع زندگى مردم و فرهنگ آنها و ارتباط رأى عام با آنها مطلب بعدى مد نظر مؤلف است. ايشان در حقيقت رأى عام مىفرمايند: رأى عام در واقع برآمده از ذراتى است كه با قرار گرفتن در كنار هم سيل خروشانى را به وجود مىآورند و جامعه را به سمت و سوى خاصى سوق مىدهند. از ديگر مطالبى كه راجع به رأى عام گفته شده، ارتباط آن با فطرت انسانى، عناصر رأى عام، قواعد رأى عام، قداست رأى عام و... مىباشد.
اعلام يا اطلاع رسانى كه در جهان امروز يكى از مهمترين بخشهاى فعاليت دولتها و گروههاى سياسى و اجتماعى را تشكيل داده است، بخش ديگر كتاب است كه مؤلف از جنبههاى گوناگون مورد بررسى قرار داده است. ايشان در ضرورت اعلام مىفرمايند: همگان براى پيشبرد اهداف خود نياز به اين مؤلفه دارند حتى انسانهاى فاسد و ستمگر، مانند هيتلر،
موسولينى و ناپلئون بناپارت نيز از اين امكان بهرههاى فراوانى بردهاند. ايشان اضافه مىنمايد كه امت
اسلام نيز اگر بخواهد دين خود را در عالم فراگير ساخته و به همه نقاط جهان صادر كند بايد از اين طريق بتواند بهره كافى ببرد و
علم آن را كسب كند.
براى بيان نمونههاى اين الزام رساندن حقانيت مردم
فلسطین به جهانيان مىتواند مؤيد خوبى باشد كه متأسفانه مستكبران عالم استفاده بر عكس كرده و قضيه فلسطين را از همين طريق وارونه جلوه دادهاند يا برخوردى كه در مورد خاور ميانه دارند و امثال ذلك.
ايشان به جايگاه اطلاع رسانى در جهان آينده هم اشاره كردهاند تا اهميت آن بيش از پيش نمايان گردد. وسايل تبليغ و وسايل اعلام، بخشهاى ديگر مبحث مؤلف مىباشد كه به نوع اطلاع رسانى در زمانهاى گوناگون به همين منظور
اشاره نموده است، مانند اطلاع رسانى در عصر فرعون، در عصر يونانى، در عصر رومانى، در عصر مجوسى، در عصر جاهلى، اعلام در اسلام و اطلاع رسانى در زمان حاضر. ارتباطات عمومى در زمان حاضر ديگر موضوع مد نظر ايشان است. ايشان به نواقص اطلاع رسانى در ميان مسلمين اشاره كرده و آثار سوء آن را خاطر نشان كرده است. در جايى ديگر مشكلاتى كه جوانان مسلمان از نبود اطلاع رسانى دقيق و عالمانه پيدا مىكنند، بازگو شده است. آخرين مطلب اين بخش، رابطه ديپلوماسى و اطلاع رسانى است كه مؤلف آنها را در زمان حاضر متلازم مىداند.
شايعه، عنوان فصل سوم كتاب است كه اولين كلام ايشان در زمينه
شایعه توضيحى است كه راجع بدان ارائه نمودهاند. ايشان شايعه را وسيله تخويف گروهها مىداند و مىفرمايد: منشأ شايعات، يا حكومتها هستند يا دشمنان. بعد راجع به انواع شايعه مىگويند: شايعه يا لفظى است كه براى ترساندن مردم است، مانند اينكه بگويند دشمن آماده حمله به كشور ماست و امثال ذلك و ديگرى شايعه مجرد است كه مثلا با شايعه شيوع وبا در شهر، مردم مطلع شده و كارهاى پيشگيرانه را انجام مىدهند. مؤلف در مرحله بعدى شواهدى از تاريخ را در مورد شايعه پراكنىها بيان مىكنند كه شايعه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله در جنگ احد يكى از آنها مىباشد كه براى تضعيف روحيه مسلمانان انجام گرفت.
يا در قضيه
افک كه يكى از همسران
پیامبر صلی الله علیه و آله به نام
ماریه قبطیه را متهم كردند. شايعه غالبا در امور كاذب به كار مىرود در حالى كه شايعه در لغت به معنى گسترش يافتن و فراگير شدن چيزى با قطع نظر از مطابقت و عدم مطابقت آن با واقع است. ايشان در ارتباط دين با شايعه نيز فرمودهاند: تبليغات يا تهاجمى است يا دفاعى كه زير نظر جامعه شناسان و روان شناسان انجام مىگيرد تا از تأثير گذارى بيشترى برخوردار باشد. ايشان به انواع شايعات و شايعات راست و دروغ نيز اشاره كرده است.
آخرين بخش كتاب در باره
تبلیغات مىباشد كه موضوعات گوناگونى را در اين زمينه ياد آورى نموده است. ايشان در اهميت تبليغات، به كلام يكى از تجار بزرگ اشاره نموده كه گفته است: اگر
انسان هزار دينار براى تجارت
اختصاص دهد بايد يك دينارش را براى تجارت و ما بقى را براى تبليغات هزينه كند. مؤلف در اقسام تبليغات مىفرمايد: تبليغات به دو گونه ايجابى و سلبى انجام مىشود; تبليغات ايجابى مانند تبليغ يك شىء يا يك دين و آيين و فرهنگ و تبليغ سلبى مانند
تبلیغ بر ضد يك گروه يا يك دين و امثال ذلك. ايشان در مرحله بعدى تبليغات را از جنبه مخاطب نيز مورد بررسى قرار دادهاند كه عبارتند از: تبليغى كه عقل مخاطب را مورد توجه قرار داده، تبليغى كه عواطف مخاطب را مورد توجه قرار داده و تبليغى كه نفس مخاطبش را مد نظر قرار مىدهد. تبليغ شروطى هم دارد كه در بخش بعدى مورد بررسى قرار گرفته است. از ديگر موارد مطرح شده در اين زمينه عبارتند از: تبليغ به حسب حواس، آثار انفعالى تبليغ، مرتكزات تبليغ، عوامل دينى تبليغ، عوامل
تحریف ، ابعاد تبليغ، اسلوبهاى اطلاع رسانى، تشخيص نقاط ضعف و... ايشان در ضمن خاتمهاى به ريشههاى مشكلات مسلمانان در عرصههاى تبليغ و اطلاع رسانى و ارتباطات اشاره نمودهاند.
نرم افزار جامع فقه أهل البيت عليهم السلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی