• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اعجاز هدایتی قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اثبات وحیانی بودن قرآن از راه مضامین هدایتی و معرفتی آن را اعجاز هدایتی قرآن گویند.



یکی از ابعاد اعجاز قرآن، اعجاز در معارف و علوم است که از مباحث مهم و برجسته اعجاز قرآن به شمار می‌آید. البته این بُعد از اعجاز قرآن، برخی دیگر از وجوه اعجاز را که ناظر به ابعاد معرفتی قرآن است؛ مانند اعجاز تشریعی، اخبار به امور غیبی، اعجاز در عدم تناقض و اختلاف، در برمی گیرد و نسبت به آنها عام است.


موضوع تحدّی باتوجه به آیات آن آوردن مثل قرآن است؛ قرآن کریم، به تعبیر خود از سنخ کلام و گونه‌ای از سخن است
[۸] شرح توحید صدوق، ج۳، ص۲۴۴.
و هر سخنی دو بخش دارد: بخش نخست، شکل ظاهری کلام است که در قالب الفاظ و واژگان پدیدار می‌شود و بخش دیگر، معانی و مدلولهایی است که در دل واژگان و عبارات کلام، نهفته است. در حقیقت، هدف از بیان یک سخن نیز رساندن معانی و مفاهیم مورد نظر از طریق واژگان و عبارات است. بایسته است بررسی شود که از نظر قرآن کریم، کدام یک از دو جنبه لفظ و معنای قرآن، دارای اهمیت بیشتری بوده و چه چیز شایستگی دارد مهم‌ترین وجه اعجاز قرآن به شمار آید.


بی گمان، مطمئن‌ترین راه برای شناخت اهداف قرآن، رجوع به متن آن و تامل در وصفها و تعبیرهای این کتاب آسمانی درباره خود است. از جمله تعابیر «هُدًی لِلنّاس» ، «هُدًی لِلمُتَّقین» ، «تِبیـنـًا لِکُلِّ شَیء» ، «فَصَّلنـهُ عَلی عِلم» ، «حکیم» «حکمة» ، «برهان» ، «بصائر» ، «فرقان» ، «ذکر» ، «شفاء»، «رحمة» و «نور» قابل ذکر است.
بیشتر اوصاف قرآن، بیان کننده ویژگیها و جنبه‌های مربوط به محتوا، مدلول و معنای آن است؛ نه وصف واژگان و عبارات و جنبه‌های ادبی و زبانی آیات. در این میان چند وصف انگشت شمار، مانند قرآن و کلام، ممکن است ناظر بر جنبه‌های لفظی قرآن دانسته شود؛ اما باید توجه داشت که این گونه وصفها به هر دو جنبه لفظ و معنا عنایت دارد.


بر این پایه، با در کنار هم قرار دادن آیات تحدّی و آیات مربوط به اوصاف حقیقت قرآن، آشکار است که هر یک از این اوصاف مورد تحدّی قرار گرفته و منظور از آوردن مثل قرآن، آوردن مانند آن از جهت هدایتگری، روشنگری و... است و در کوتاه سخن، آوردن کلامی است که حامل معارف هدایتی و حِکَمی همسنگ دانشهای قرآن باشد. از سوی دیگر فراگیر بودن تحدّی قرآن که همه جن و انس و عرب و عجم در همه زمانها و مکانها را در بر می‌گیرد، نه صرفاً سخنوران عرب یا افراد عصر نزول را، مستلزم آن است که بُعد معارفی و معنایی قرآن، مورد تحدّی باشد،
[۲۳] مناهج البیان، ج۱، ص۵۸.
زیرا برای انسانهایی که اساساً با زبان عربی آشنایی ندارند، درخواست پرداختن کلامی به شیوایی و رسایی قرآن، امر معقولی به نظر نمی‌رسد، بلکه می‌توان گفت تاکید بر جنبه‌های زبانی قرآن به عنوان مهم‌ترین وجه اعجاز، فروکاستن از شان قرآن و آورنده آن در حد سخنان انسانهای سخنوری مانند امرؤالقیس است، زیرا هدف از رسالت پیامبر خاتم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و نزول قرآن، عرضه طرحی نو در حوزه اندیشه و رفتار انسانی است و از این رو هماورد طلبی از جهت معارف هدایتگر، با مدّعا متناسب است.
[۲۵] بیان الفرقان، ج۲، ص۱۹۷.
[۲۶] مناهج البیان، ج۱، ص۵۸.



عنایت به واکنش کافران و مشرکان در برابر دعوت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نشان می‌دهد که آنان افزون بر اتهاماتی، مانند دروغ، جنون و سحر که به آن حضرت نسبت می‌دادند و قرآن را افسانه‌های پیشینیان می‌خواندند، طرح اصولی مانند توحید و معاد را امری شگفت می‌پنداشتند. معلوم می‌شود آنان خود را با تعالیم و حقایق جدید مواجه می‌دیدند وشگفتی پیام آسمانی قرآن از حیث این معارف است. البته این معارف و تعالیم در قالب متنی روشن، زیبا و دلکش پدیدار شده است.
[۳۰] نگاهی به علوم قرآنی، ص۱۸۶-۱۸۷.



افزون بر اینها، برخی آیات تحدّی مانند ۲۳ بقره مدنی است
[۳۳] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰ ص۶۱۳.
و در مدینه، مخالفان و معارضان قرآن در درجه نخست، یهودیان بودند که کتاب آسمانی و آیین خود را برتر از قرآن کریم و دین اسلام پنداشته و از پذیرش اسلام سر باز می‌زدند. این امر مقتضی آن است که تحدّی در برابر آنان به هدایت و معرفت قرآنی باشد، همچنان که در آیه ذیل که مخاطب مستقیم آن یهودیان (و همه مخالفان و معارضان هستند) به تحدّی، از بعد هدایتگری تصریح شده است: «قُل فَاتوا بِکِتـب مِن عِندِ اللّهِ هُوَ اَهدی مِنهُما اَتَّبِعهُ»


سخنان معصومان علیهم‌السّلام درباره قرآن نیز مؤید تحدّی قرآن از جنبه معرفت و هدایت آن است. امیر مؤمنان علیه‌السّلام، در وصف بعثت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم تاکید می‌کند که خداوند، آن حضرت را با نور روشنگر، برهان آشکار و راه هویدا و کتاب هدایتگر برانگیخت. در سخنی دیگر، آن حضرت قرآن را نوری که چراغهایش خاموش نشود، چراغی که فروزندگیش کاستی نیابد و پرتوی که روشنایی آن تاریکی نگیرد و فرقانی که برهانش خاموشی نپذیرد، معرفی کرده است. در این گونه احادیث
[۴۱] الحیاة، ج۲، ص۶۹- ۱۵۰.
با یادآوری ماهیت معرفتی و هدایتگری قرآن، بر جاودانگی و شکست ناپذیری آن تاکید شده است. البته جاودانگی، عزتمندی و شکست ناپذیری، تنها با بی بدیل بودن و معارضه ناپذیر بودن دانش و هدایت قرآن، امکانپذیر است. گذشته از این دسته روایات، در حدیث زیر تصریح شده که وجه تحدّی قرآن، معارف حکمت آمیز آن است؛ هنگامی که ابن سکیت از امام رضا علیه‌السّلام پرسید: چرا خداوند پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را با کلام و خطب برانگیخت؟ حضرت فرمود: خداوند حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را زمانی برانگیخت که بر اهل روزگار خطب و کلام چیره بود، پس آن حضرت از جانب خدا مواعظ و حکمتهایی آورد که سخن ایشان را باطل ساخت و بدین وسیله حجّت را بر ایشان تمام گرداند.


در حدیث یاد شده بر این نکته تاکید شده است که به رغم آنکه در زمان بعثت پیامبر مقولات ادبی و زبانی مانند اقسام خطبه و شعر رایج بود، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم پندها و حکمتهایی از جانب خداوند آورد. این بدان معناست که ماهیت تحدّی و اعجاز قرآن از سنخ حکمت و هدایت است. در پاسخ به این پرسش که دانش و معرفت قرآنی از چه ویژگیهایی برخوردار است که موجب شده مهم‌ترین وجه تحدّی قرآن شناخته شود، به برخی از ویژگیهای معارف قرآن اشاره می‌شود.

۸.۱ - مهم‌ترین ویژگی معارف قرآن

ابتنای آن بر دو عنصر عقل و فطرت است؛ بن مایه آموزه‌ها، حقایق و مفاهیم اعتقادی و اخلاقی قرآن عقلی و فطری است. ماهیت عقلی و فطری این تعالیم، از یک سو آنها را همیشگی و همه جایی ساخته و از سوی دیگر شیوه خاصی را در عرضه و آموزش و در نتیجه پذیرش آنها موجب گشته است.
شیوه قرآن در تبیین معارف و مفاهیم خود، تکیه بر خرد عام انسانی از طریق استدلال عقلی، و بیدار کردن فطرت آدمی از راه استذکار فطری است. وصف قرآن به «ذکر» ، «ذکری» و «تذکره» و تاکید بر شان یادآور بودن پیامبر اشاره به همین نکته است. امیر مؤمنان علیه‌السّلام نیز در تبیین رسالت پیامبران، برانگیختن گنجینه‌های پنهان عقول و بازیابی و یادآوری معرفت فراموش شده را از شئون پیامبران دانسته‌اند.
تفاوت بنیادی و اعجازآمیز معارف الهی قرآن با ره آوردها و یافته‌های علمی بشری از همین جا پیدا می‌شود و به سبب همین عقلی و فطری بودن تعالیم است که قرآن کریم در دعوت به سوی اهداف خود، قاطعیت و صراحت داشته و از رویگردانی مخالفان و کافران، ابراز شگفتی می‌کند و قرآن را نشانه و آیتی بسنده می‌داند.

۸.۲ - اوصافی برجسته از قرآن

از اوصاف برجسته قرآن، آیه ونشانه خدا بودن آن است. در احادیث نیز از تجلی خدا در قرآن سخن رفته است. آنچه درباره معارف عقلی و فطری قرآن گفته شد، در تبیین مفهوم آیه و تجلی نیز مدد می‌رساند؛ بدین سان که تجلی خدا در قرآن، تجلی به آیات و نشانه هاست
[۶۲] تنبیهات حول المبدا و المعاد، ص۸۸-۹۰.
و آیه بودن قرآن نیز بدان معناست که از یک سو بیان کننده آیات تشریعی (آموزه‌ها و احکام دینی) و از سوی دیگر یادآور آیات تکوینی خداست.
[۶۳] دانشنامه امام علی علیه‌السّلام، ج۱، ص۱۶۶-۱۶۷.


۸.۳ - جامعیت و کمال

قرآن مجید همه مواد و مصالح علمی رسیدن انسان به فلاح و سعادت فردی و اجتماعی را در دو بعد نظری و عملی داراست. قرآن با گستره عظیم معارف خود، راهکارهای روابط انسان در ۴ حوزه رابطه انسان با خدا، با خود، با انسانهای دیگر و با جهان را تبیین کرده است. معصومان علیهم‌السّلام در احادیث متعدد، و مفسران در ذیل آیاتی، چون: «ما فَرَّطنا فِی الکِتـبِ مِن شَیء» و «و نَزَّلنا عَلَیکَ الکِتـبَ تِبیـنـًا لِکُلِّ شَیء» به جامعیت و کمال قرآن تصریح کرده‌اند.

۸.۴ - حقانیت قرآن

درستی و واقع نمایی آموزه‌های قرآن؛ این نکته مفاد آیاتی مانند: «ذلِکَ الـکِتـبُ لارَیبَ فیهِ» و «اِنَّه لَکِتـبٌ عَزیز لا یَاتیهِ البـطِـلُ مِن بَینِ یَدَیهِ و لا مِن خَلفِه» است که مفسران و دانشمندان اسلامی نیز بدان تصریح کرده‌اند.
از اوصاف قرآن، «حکمت» و «حکیم» است. حکمت ازنظر واژه شناسی به معنای استواری، اتقان و منع از فساد و جهل است، بر این اساس، حکمت قرآن آموزه‌های راستین و مطابق واقع است که از سویی دچار نقض نمی‌شود و هیچ کژی در آن راه نمی‌یابد و از سوی دیگر با روشنگری خود، انسان را در عرصه عمل، از فساد و تباهی باز می‌دارد و در حوزه علم و اعتقاد، مانع نادانی وی می‌گردد.

۸.۵ - سطوح تعالیم و حقایق قرآن

تعالیم و حقایق قرآن دارای سطوح و لایه‌های معنایی متکثر است که اندیشمندان و خردورزان هرچه در آنها بیندیشند و کاوش کنند به عمق مراتب معارف آن نمی‌رسند. در احادیث از ظهر و بطن قرآن سخن به میان آمده
[۸۳] کنزالعمال، ج۱، ص۵۵۰.
و بر بی پایان بودن شگفتیهای علمی قرآن تاکید شده است.
[۸۵] مسند احمد، ج۱، ص۲۹۱.
[۸۶] المصنف، ج۳، ۳۷۶.
[۸۷] کنز العمال، ج۱، ص۵۲۶.
در حقیقت همگانی بودن و جاودانگی قرآن مقتضی است که برای همه انسانها در هر سطح فکری و عقلانی هدایتگری و معرفت زایی داشته باشد، ازاین رو قرآن کریم در عین حال که خود را مایه هدایت همه مردم می‌خواند پاره‌ای از آموزه‌های خود را ویژه دانشمندان و خردمندان می‌داند.


آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن؛ ابواب الهدی؛ الاحسان بترتیب صحیح ابن حبّان؛ احیاء علوم الدین؛ انوار التنزیل و اسرار التاویل، بیضاوی؛ بحارالانوار؛ البرهان فی علوم القرآن؛ بیان الفرقان فی نبوة القرآن؛ البیان فی تفسیرالقرآن؛ التبیان فی تفسیرالقرآن؛ التسهیل لعلوم التنزیل؛ تفسیر التحریر والتنویر؛ تفسیر الصافی؛ تفسیرالقرآن العظیم، صدرالمتالهین؛ التفسیر الکبیر؛ التمهید فی علوم القرآن؛ تنبیهات حول المبدا والمعاد؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جامع الاخبار و الآثار؛ الحیاة موسوعة اسلامیة علمیه؛ حیاة القلوب تاریخ پیامبران؛ الخرائج و الجرائح؛ دانشنامه امام علی علیه‌السّلام؛ زاد المسیر فی علم التفسیر؛ شرح توحید صدوق؛ شرح المقاصد؛ الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه؛ علل الشرایع؛ علم الیقین؛ قواعد المرام فی علم الکلام؛ الکافی؛ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد؛ کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مسند احمد بن حنبل؛ مشرق الشمسین؛ المصنف؛ معترک الاقران؛ معجم مقاییس اللغه؛ مناهج البیان فی تفسیر القرآن؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ النکت والعیون، ماوردی؛ نگاهی به علوم قرآنی؛ نهج البلاغه.


۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۸.    
۲. هود/سوره۱۱، آیه۱۳.    
۳. یونس/سوره۱۰، آیه۳۸.    
۴. بقره/سوره۲، آیه۲۳.    
۵. طور/سوره۵۲، آیه۳۴.    
۶. توبه/سوره۹، آیه۶.    
۷. فتح/سوره۴۸، آیه۱۵.    
۸. شرح توحید صدوق، ج۳، ص۲۴۴.
۹. بقره/سوره۲، آیه۱۸۵.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۲.    
۱۱. نحل/سوره۱۶، آیه۸۹.    
۱۲. اعراف/سوره۷، آیه۵۲.    
۱۳. یس/سوره۳۶، آیه۲.    
۱۴. قمر/سوره۵۴، آیه۵.    
۱۵. نساء/سوره۴، آیه۱۷۴.    
۱۶. انعام/سوره۶، آیه۱۰۴.    
۱۷. اعراف/سوره۷، آیه۲۰۳.    
۱۸. بقره/سوره۲، آیه۱۸۵.    
۱۹. آل عمران/سوره۳، آیه۵۸.    
۲۰. حجر/سوره۱۵، آیه۹.    
۲۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۲.    
۲۲. مائده/سوره۵، آیه۱۵.    
۲۳. مناهج البیان، ج۱، ص۵۸.
۲۴. معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، ج۶، ص۲۷-۲۸.    
۲۵. بیان الفرقان، ج۲، ص۱۹۷.
۲۶. مناهج البیان، ج۱، ص۵۸.
۲۷. نحل/سوره۱۶، آیه۲۴.    
۲۸. ص/سوره۳۸، آیه۴-۵.    
۲۹. یس/سوره۳۶، آیه۷۸-۷۹.    
۳۰. نگاهی به علوم قرآنی، ص۱۸۶-۱۸۷.
۳۱. بقره/سوره۲، آیه۲۳.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۷۴.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰ ص۶۱۳.
۳۴. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القران (تفسیر القرطبی)، ج۱، ص۱۵۲.    
۳۵. بقره/سوره۲، آیه۷۶.    
۳۶. بقره/سوره۲، آیه۸۹-۹۱.    
۳۷. قصص/سوره۲۸، آیه۴۹.    
۳۸. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۶۱، ص۱۵۲.    
۳۹. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳، ص۱۲۴.    
۴۰. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸، ص۲۱۲.    
۴۱. الحیاة، ج۲، ص۶۹- ۱۵۰.
۴۲. سبزواری، محمد، جامع الاخبار، ج۱، ص۱۲۵-۱۲۶.    
۴۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۴.    
۴۴. صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۱-۱۲۲.    
۴۵. آل عمران/سوره۳، آیه۵۸.    
۴۶. حجر/سوره۱۵، آیه۹.    
۴۷. ق/سوره۵۰، آیه۸.    
۴۸. طه/سوره۲۰، آیه۳.    
۴۹. مدثّر/سوره۷۴، آیه۵۴.    
۵۰. غاشیه/سوره۸۸، آیه۲۱.    
۵۱. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۱، ص۵.    
۵۲. قمر/سوره۵۴، آیه۲.    
۵۳. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۵۱.    
۵۴. بقره/سوره۲، آیه۹۹.    
۵۵. بقره/سوره۲، آیه۲۵۲.    
۵۶. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۳.    
۵۷. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۸.    
۵۸. رعد/سوره۱۳، آیه۱.    
۵۹. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷.    
۶۰. بهائی، محمد بن حسین، مشرق الشمسین، ص۴۰۴.    
۶۱. زرکشی، محمد بن عبدالله، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۴۵۲.    
۶۲. تنبیهات حول المبدا و المعاد، ص۸۸-۹۰.
۶۳. دانشنامه امام علی علیه‌السّلام، ج۱، ص۱۶۶-۱۶۷.
۶۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۹.    
۶۵. فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، تفسیر الصافی، ج۱، ص۵۶-۵۷.    
۶۶. انعام/سوره۶، آیه۳۸.    
۶۷. نحل/سوره۱۶، آیه۸۹.    
۶۸. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۴۱۸.    
۶۹. فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، تفسیر الصافی، ج۲، ص۱۱۸-۱۱۹.    
۷۰. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القران (تفسیر القرطبی)، ج۶، ص۴۲۰.    
۷۱. ابن جوزی، عبدالرحمان بن علی، زاد المسیر فی علم التفسیر، ج۲، ص۲۶.    
۷۲. بقره/سوره۲، آیه۲.    
۷۳. فصّلت/سوره۴۱، آیه۴۱-۴۲.    
۷۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۸۲.    
۷۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۷.    
۷۶. بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التاویل (تفسیر البیضاوی)، ج۱، ص۳۶.    
۷۷. قمر/سوره۵۴، آیه۵.    
۷۸. یس/سوره۳۶، آیه۲.    
۷۹. ابن فارس، احمد، مقاییس اللغه، ج۲، ص۹۱.    
۸۰. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۰۱-۱۹۰۲.    
۸۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۵۹۹.    
۸۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۸۹، ص۷۸ به بعد.    
۸۳. کنزالعمال، ج۱، ص۵۵۰.
۸۴. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۸.    
۸۵. مسند احمد، ج۱، ص۲۹۱.
۸۶. المصنف، ج۳، ۳۷۶.
۸۷. کنز العمال، ج۱، ص۵۲۶.
۸۸. بقره/سوره۲، آیه۱۸۵.    
۸۹. آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۸.    
۹۰. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۲۹.    
۹۱. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۴۳.    
۹۲. رعد/سوره۱۳، آیه۱۹.    
۹۳. غافر/سوره۴۰، آیه۵۴.    



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله«اعجاز هدایتی قرآن».    




جعبه ابزار