• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اصحاب سبت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





اَصْحاب سَبْت، قومی از بنی اسرائیل ، یاد شده در قرآن کریم که از شریعت الهی روی تافتند و به عذاب خداوند گرفتار شدند.



قصه اصحاب سبت در قرآن به اجمال آمده، و در اخبار و روایات بسط و تفصیل یافته است.
بنابر آنچه در ۴ آیه از قرآن آمده است، اصحاب سبت گروهی از بنی اسرائیل بودند که در شهری ساحلی می‌ زیستند و چون حرمت روز سبت و احکام و شرایع آن را نگاه نداشتند و در آن روز به صید ماهی پرداختند، مورد غضب پروردگار قرار گرفته، مسخ گشتند و به بوزینگان بدل شدند


واژه سبت که در زبان عربی به معنای دست کشیدن از کار و استراحت کردن است، از زبان های کهن سامی وام گرفته شده است.
پژوهشگران در پی جستن ریشه این کلمه ، با توجه به ریشه «شبت»، خاستگاه آن را در زبان های آشوری، آرامی و سریانی و عبری باستان، باز جسته اند.
[۶] مشکور محمد جواد، فرهنگ تطبیقی عربی با زبان های سامی و ایرانی، ج۱، ص۳۵۱، تهران، ۱۳۵۷ش.



بر این مبنا و با تحقیقات زبان شناختی و تاریخی ، بیشتر محققان بر آنند که این واژه از زبان آرامی و شاید عبری به زبان عربی وارد شده است.
گفتنی است که واژه سبت از دیرباز در میان عبرانیان، افزون بر استعمال معمول آن به مفهوم لغوی، به معنی روز شنبه ، و با واژه «عِرِب» به معنای شب روز سبت (شب شنبه) به کار می‌ رفته است.
[۷] مشکور محمد جواد، فرهنگ تطبیقی عربی با زبان های سامی و ایرانی، ج۱، ص۳۵۲، تهران، ۱۳۵۷ش.



سبت نزد یهودیان، سبت یکی از روزهای مذهبی یهود است که نزد ایشان قداست و حرمت ویژه ای دارد.
بر اساس آنچه در سفر پیدایش از عهد عتیق آمده است، خداوند پس از خلق جهان در ۶ روز، در هفتمین روز دست از کار کشید و «آرامی گرفت» و به همین دلیل آن روز را مقدس داشت. تقدس روز سبت، در وصیت چهارم از وصایای ده گانه حضرت موسی (علیه‌السلام) آمده، و به عنوان یکی از شرایع دین یهود مطرح گردیده است.
ریشه اهمیت و قداست روز سبت در پیشینه تاریخی اقوام بین النهرین قابل جست و جوست و پژوهشگران آرائی گوناگون در این باره ارائه کرده اند، مثلاً بر اساس نظری که به ویژه بر یافته های باستان شناختی از الواح بابلی مبتنی است، این کلمه از «شبتوم» بابلی اخذ شده که به معنی پانزدهمین روز ماه قمری «هنگام بدر» به کار می‌ رفته است و در دیدگاه آنان از ویژگی خاصی برخوردار بوده، و حتی در یکی از الواح بابلی، از این روز به عنوان «روز آرامش دهنده قلب» یاد شده است.
[۸] بباوی ویلیام وهبه، دائرة المعارف الکتابیة، ج۴، ص۳۳۰-۳۳۱، بیروت، دارالثقافه.

از سوی دیگر، چون روز استراحت به هنگام آفرینش جهان با هفتمین روز خلقت تقارن یافته است، سبت نیز با عدد نمادین ۷ رابطه ای ویژه پیدا کرده، برخی را بر آن داشته است تا ریشه این اعتقاد را در کواکب هفت گانه نزد بابلیان بدانند
[۹] بباوی ویلیام وهبه، دائرة المعارف الکتابیة، ج۴، ص۳۳۰-۳۳۱، بیروت، دارالثقافه.



به هر روی، سبت به عنوان نشانه و آیتی الهی، و نوعی رابطه مقدس یهود و بنی اسرائیل تلقی می‌ گردد و به عنوان هفتمین روز هفته ، حفظ احکام شرعی آن نزد یهود از جایگاه ویژه ای برخوردار است. احکام مربوط به این روز در جای جای عهد عتیق آمده است و بر اساس آ‌نها بر هر فردِ بنی اسرائیل فرض است که در این روز که «سبت یهوه» دانسته شده، دست از کارهای روزمره بشوید و تنها به عبادت مشغول شود. این امر دارای چنان اهمیتی است که حتی «چنانکه در سفر اعداد از عهد عتیق آمده» در زمان حضرت موسی (علیه‌السلام) کسی را به سبب نقض احکام آن سنگسار کرده اند.


احکام سبت به گونه ای روشن تر و با بسط و تفصیلی بیش‌تر درهلاخای یهود نیز وارد گشته است. افزون بر آنکه در جای جای تلمود به موضوع سبت پرداخته شده « احکام اعیاد » (یکی از بخش های ۶گانه تلمود)، رساله ای با عنوان سبت است که به شرح احکام این روز مقدس اختصاص یافته، و در آن قداست سبت و حرمت انجام دادن اعمالی چون تجارت ، صید ماهی و پرندگان و غیره و انواع کارهای غیر عبادی در این روز ، و مجازات نگاه نداشتن این احکام مطرح شده است.
[۱۰] ابن میمون موسی، دلالة الحائرین، ج۲، ص۳۹۱-۳۹۲، به کوشش حسین آتای، آنکارا، ۱۹۷۴م.
[۱۱] ابن میمون موسی، دلالة الحائرین، ج۱، ص۶۵۴، به کوشش حسین آتای، آنکارا، ۱۹۷۴م.



مفسران قرآن کریم در ذیل آیات مربوط به اصحاب سبت به شرح روایاتی از قصص مربوط به آنان پرداخته اند.
بر پایه این روایات، در زمان حضرت داوود (علیه‌السلام) از سوی خداوند به قومی که در کنار دریا می‌ زیستند، فرمان رسید تا از صید و خوردن ماهی در روز سبت خودداری کنند. گروهی از آنان به این امر الهی توجه نکردند و حیله ای اندیشیدند.
[۱۲] طبری، تفسیر، ج۱، ص۲۶۳.
[۱۳] تفسیر القرآن، منسوب به امام حسن عسکری (علیه‌السلام)، ج۱، ص۲۶۸، قم، ۱۴۰۹ق.


۷.۱ - نقشه نافرمانی

گویند در ساحل دریا گودال‌هایی کندند و راهی را از دریا به این گودال‌ها تعبیه نمودند تا در روزهای شنبه همراه با امواج دریا، مقداری آب و ماهیان درون آن به این گودال‌ها داخل گردند و دیگر قادر به خارج شدن از آن نباشند.
بدین ترتیب اگر چه آنان در روز شنبه عملاً صید نمی‌کردند، ولی تله ها، به طور طبیعی کار خود را انجام می‌ دادند و ایشان روز یکشنبه بر سر گودال‌ها می ‌آمدند و ماهی های گرفتار را صید می ‌نمودند.

۷.۲ - عکس العمل سبتیان در مقابل نافرمانی

پس از مدتی چون این کار بالا گرفت، برخی با آگاهی از خطا بودن این عمل سکوت کردند و گروهی دیگر به نصیحت پرداختند و خطاکاران را از انجام دادن این عمل نهی کردند.
[۱۴] کلینی محمد، الکافی، ج۸، ص۱۵۸، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق.
[۱۵] فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۳۸- ۳۹، قاهره، ۱۳۱۳ق.
[۱۶] ابن طاووس علی، سعد السعود، ج۱، ص۱۱۹، نجف، ۱۳۶۹ق /۱۹۵۰م.

ولی آنان به این نصایح توجهی نکردند. مؤمنان که می‌ دانستند سزای این عمل جز عذاب الهی نیست، تصمیم به جدا شدن از خطاکاران گرفتند، بنا بر قولی از آن شهر خارج شدند و به قریه ای در نزدیکی آن دیار کوچیدند و بر پایه سخنی دیگر، با کشیدن دیواری، بخش خطاکاران را جدا کردند.

۷.۳ - نزول عذاب الهی

پس از چندی که ناصحان برای آگاهی یافتن از اوضاع خطاکاران به بخش آنان رفتند، دیدند که تمامی آنان به بوزینگانی بدل شده اند.
[۱۷] ابن شاذان فضل، الایضاح، ج۱، ص۱۹، بیروت، ۱۴۰۲ق /۱۹۸۲م.
[۱۸] دمیری محمد، حیاة الحیوان الکبری، ج۲، ص۳۲، بیروت، داراحیاء التراث العربی.

گویند مسخ شدگان کسانی را که پیش تر با ایشان می ‌زیستند، می شناختند، ولی خود قابل شناسایی نبودند.
در خبر است که اینان پس از ۳ روز «یا ۷ روز» هلاک شدند. گفتنی است که این داستان با همین قالب اصلی، در شکل های مختلف در روایات وارد گشته است.
[۱۹] تفسیر القرآن، منسوب به امام حسن عسکری (علیه‌السلام)، ج۱، ص۲۶۸-۲۷۰، قم، ۱۴۰۹ق.
[۲۰] قمی علی، تفسیر، ج۱، ص۲۴۴- ۲۴۵، به کوشش طیب موسوی جزائری، بیروت، ۱۳۸۷ق.
[۲۱] طبری، تفسیر، ج۱، ص۲۶۲-۲۶۳.
[۲۲] طوسی محمد، التبیان، ج۱، ص۲۶۴، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، عهد عتیق.
[۲۳] زمخشری محمود، الکشاف، ج۱، ص۱۴۷، قاهره، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.

در روایتی از قتاده آمده است که در میان اصحاب سبت، جوانان به بوزینه و پیران به خوک بدل گشتند.
[۲۴] ثعلبی احمد، قصص الانبیاء، ج۱، ص۲۸۹، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
[۲۵] قرطبی محمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۴۴۰، بیروت، ۱۹۶۵م.


۷.۴ - منطقه رندگی سبتیان

مکان شهر اصحاب سبت در اخبار گوناگون بسیار مورد توجه قرار گرفته است. برخی آن را که بنابر آیه شریفه در کنار دریا قرار داشته است، شهر ایله دانسته اند.
[۲۶] مقدسی محمد، احسن التقاسیم، ج۱، ص۱۷۸، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
[۲۷] طبری، تفسیر، ج۴، ص۷۵۶.
[۲۸] فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۳، ص۱۰۹-۱۱۰، قاهره، ۱۳۱۳ق.

و در برخی از روایات نام شهرهای مدین و طبریه نیز دیده می‌شود.
[۲۹] فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۳۶، قاهره، ۱۳۱۳ق.
[۳۰] قرطبی محمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۷، ص۳۰۵، بیروت، ۱۹۶۵م.
[۳۱] ابن کثیر، البدایة، ج۲، ص۱۲۱.

شایان ذکر است که در روایتی از حضرت امام باقر (علیه‌السلام) نیز ضمن آنکه اصحاب سبت از قوم ثمود شمرده شده اند، و شهر ایشان ایله دانسته شده، حال آنکه در نسخه تفسیر قمی نام آن شهر ایکه ذکر گردیده است.
[۳۲] قمی علی، تفسیر، ج۱، ص۲۴۴، به کوشش طیب موسوی جزائری، بیروت، ۱۳۸۷ق.
[۳۳] ابن طاووس علی، سعد السعود، ج۱، ص۱۱۸- ۱۱۹، نجف، ۱۳۶۹ق /۱۹۵۰م.
[۳۴] مجلسی محمد باقر، بحار الانوار، ج۱۴، ص۵۲ -۵۳، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.



گویند هر پیامبری که از جانب خداوند ، فرمان هدایت قوم خود یافت، روز جمعه را که در آسمان‌ها و نزد ملائکه نیز از جایگاه ویژه برخوردار است، محترم می ‌داشت.
حضرت موسی (علیه‌السلام) نیز در رسالت خود بنی اسرائیل را از حرمت روز جمعه آگاهانید، ولی آنان از آن روی برتافتند و شنبه را افضل ایام دانستند و این آغازی برای عصیان آنان بود.
[۳۵] مسعودی علی، اثبات الوصیة، ج۱، ص۴۹- ۵۰، نجف، کتابخانه حیدریه.
[۳۶] طوسی محمد، التبیان، ج۶، ص۴۳۸، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، عهد عتیق.
[۳۷] زمخشری محمود، الکشاف، ج۱، ص۱۴۷، قاهره، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.



به موازات این روایات برای تفسیر آیه ۱۲۴ از سوره نحل در مورد اختلاف درباره سبت، برخی همان عدم رعایت حرمت روز جمعه از سوی بنی اسرائیل را یاد کرده، و برخی دیگر آن را مربوط به اختلاف یهودیان و مسیحیان دانسته اند، این بدان معناست که بنی اسرائیل حکم جمعه را زیر پا گذاشته، شنبه را محترم داشتند و پیروان عیسی (علیه‌السلام) هم به جای جمعه، یکشنبه را ارج نهادند.
[۳۸] طبرسی فضل، مجمع البیان، ج۶، ص۶۰۳ -۶۰۴، به کوشش هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبایی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۳۹] فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۹، ص۱۳۷، قاهره، ۱۳۱۳ق.



در میان آراء مختلف برای شرح و توضیح مسأله مسخ خطاکاران به بوزینه، روایتی که ابن ابی نجیح از مجاهد نقل کرده، قابل تأمل است.
بر پایه این روایت، منظور از مسخ اصحاب سبت که در قرآن کریم آمده، دیگرگونه شدن آنان نیست، بلکه این سخن تنها یک تمثیل است.
در طریق دیگری از این روایت ، تغییر آنان در اصل، مسخ قلوب ایشان به بوزینه بوده است. شایسته ذکر است که این آراء مجاهد از سوی مفسران مورد انتقاد قرار گرفته است.
[۴۰] طبری، تفسیر، ج۱، ص۲۶۳.
[۴۱] فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۳، ص۱۱۱-۱۱۲، قاهره، ۱۳۱۳ق.
[۴۲] سیوطی، الدر المنثور، ج۱، ص۱۸۴- ۱۸۵، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.



در پایان این نکته شایان ذکر است که چون غالباً وقوع داستان اصحاب سبت را در زمان داوود نبی (علیه‌السلام) دانسته اند، در برخی روایات، این قصه با آنچه درباره لعن داوود نبی و حضرت عیسی (علیه‌السلام) بر قومشان آمده پیوند یافته است.
در توضیح این آیه آمده است، این دو قوم که به درخواست پیامبرشان از سوی خداوند به عذاب گرفتار آمدند، نخستین به خوک ، و دومین به بوزینه تبدیل شدند.
[۴۴] کلینی محمد، الکافی، ج۸، ص۲۰۰، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق.
[۴۵] طبرسی فضل، مجمع البیان، ج۳، ص۲۳۱، به کوشش هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبایی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.

به هر روی برای پاسخ به این پرسش که اصحاب سبت با اینان چه ارتباطی دارند، آرائی در اثبات و نفی قرابت این دو قصه ارائه شده است
[۴۶] طبرسی فضل، مجمع البیان، ج۳، ص۲۳۱، به کوشش هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبایی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۴۷] تفسیر القرآن، منسوب به امام حسن عسکری (علیه‌السلام)، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱، قم، ۱۴۰۹ق.



(۱) ابن شاذان فضل، الایضاح، بیروت، ۱۴۰۲ق /۱۹۸۲م.
(۲) ابن طاووس علی، سعد السعود، نجف، ۱۳۶۹ق /۱۹۵۰م.
(۳) ابن کثیر، البدایة.
(۴) ابن میمون موسی، دلالة الحائرین، به کوشش حسین آتای، آنکارا، ۱۹۷۴م.
(۵) بباوی ویلیام وهبه، دائرة المعارف الکتابیة، بیروت، دارالثقافه.
(۶) تفسیر القرآن، منسوب به امام حسن عسکری (علیه‌السلام)، قم، ۱۴۰۹ق.
(۷) ثعلبی احمد، قصص الانبیاء، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۸) دمیری محمد، حیاة الحیوان الکبری، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
(۹) زمخشری محمود، الکشاف، قاهره، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
(۱۰) سیوطی، الدر المنثور، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۱۱) طبرسی فضل، مجمع البیان، به کوشش هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبایی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۱۲) طبری، تفسیر.
(۱۳) طوسی محمد، التبیان، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، عهد عتیق.
(۱۴) فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، قاهره، ۱۳۱۳ق.
(۱۵) قرآن کریم.
(۱۶) قرطبی محمد، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، ۱۹۶۵م.
(۱۷) قمی علی، تفسیر، به کوشش طیب موسوی جزائری، بیروت، ۱۳۸۷ق.
(۱۸) کلینی محمد، الکافی، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق.
(۱۹) مجلسی محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۲۰) مسعودی علی، اثبات الوصیة، نجف، کتابخانه حیدریه.
(۲۱) مشکور محمد جواد، فرهنگ تطبیقی عربی با زبان های سامی و ایرانی، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۲۲) مقدسی محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
(۲۳) یاقوت، بلدان.


۱. بقره /سوره۲، آیه۶۵.    
۲. نساء/سوره۴، آیه۴۷.    
۳. نساء/سوره۴، آیه۱۵۴.    
۴. اعراف /سوره۷، آیه۱۶۳.    
۵. نحل /سوره۱۶، آیه۱۲۴.    
۶. مشکور محمد جواد، فرهنگ تطبیقی عربی با زبان های سامی و ایرانی، ج۱، ص۳۵۱، تهران، ۱۳۵۷ش.
۷. مشکور محمد جواد، فرهنگ تطبیقی عربی با زبان های سامی و ایرانی، ج۱، ص۳۵۲، تهران، ۱۳۵۷ش.
۸. بباوی ویلیام وهبه، دائرة المعارف الکتابیة، ج۴، ص۳۳۰-۳۳۱، بیروت، دارالثقافه.
۹. بباوی ویلیام وهبه، دائرة المعارف الکتابیة، ج۴، ص۳۳۰-۳۳۱، بیروت، دارالثقافه.
۱۰. ابن میمون موسی، دلالة الحائرین، ج۲، ص۳۹۱-۳۹۲، به کوشش حسین آتای، آنکارا، ۱۹۷۴م.
۱۱. ابن میمون موسی، دلالة الحائرین، ج۱، ص۶۵۴، به کوشش حسین آتای، آنکارا، ۱۹۷۴م.
۱۲. طبری، تفسیر، ج۱، ص۲۶۳.
۱۳. تفسیر القرآن، منسوب به امام حسن عسکری (علیه‌السلام)، ج۱، ص۲۶۸، قم، ۱۴۰۹ق.
۱۴. کلینی محمد، الکافی، ج۸، ص۱۵۸، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق.
۱۵. فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۳۸- ۳۹، قاهره، ۱۳۱۳ق.
۱۶. ابن طاووس علی، سعد السعود، ج۱، ص۱۱۹، نجف، ۱۳۶۹ق /۱۹۵۰م.
۱۷. ابن شاذان فضل، الایضاح، ج۱، ص۱۹، بیروت، ۱۴۰۲ق /۱۹۸۲م.
۱۸. دمیری محمد، حیاة الحیوان الکبری، ج۲، ص۳۲، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
۱۹. تفسیر القرآن، منسوب به امام حسن عسکری (علیه‌السلام)، ج۱، ص۲۶۸-۲۷۰، قم، ۱۴۰۹ق.
۲۰. قمی علی، تفسیر، ج۱، ص۲۴۴- ۲۴۵، به کوشش طیب موسوی جزائری، بیروت، ۱۳۸۷ق.
۲۱. طبری، تفسیر، ج۱، ص۲۶۲-۲۶۳.
۲۲. طوسی محمد، التبیان، ج۱، ص۲۶۴، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، عهد عتیق.
۲۳. زمخشری محمود، الکشاف، ج۱، ص۱۴۷، قاهره، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
۲۴. ثعلبی احمد، قصص الانبیاء، ج۱، ص۲۸۹، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
۲۵. قرطبی محمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۴۴۰، بیروت، ۱۹۶۵م.
۲۶. مقدسی محمد، احسن التقاسیم، ج۱، ص۱۷۸، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
۲۷. طبری، تفسیر، ج۴، ص۷۵۶.
۲۸. فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۳، ص۱۰۹-۱۱۰، قاهره، ۱۳۱۳ق.
۲۹. فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۳۶، قاهره، ۱۳۱۳ق.
۳۰. قرطبی محمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۷، ص۳۰۵، بیروت، ۱۹۶۵م.
۳۱. ابن کثیر، البدایة، ج۲، ص۱۲۱.
۳۲. قمی علی، تفسیر، ج۱، ص۲۴۴، به کوشش طیب موسوی جزائری، بیروت، ۱۳۸۷ق.
۳۳. ابن طاووس علی، سعد السعود، ج۱، ص۱۱۸- ۱۱۹، نجف، ۱۳۶۹ق /۱۹۵۰م.
۳۴. مجلسی محمد باقر، بحار الانوار، ج۱۴، ص۵۲ -۵۳، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۳۵. مسعودی علی، اثبات الوصیة، ج۱، ص۴۹- ۵۰، نجف، کتابخانه حیدریه.
۳۶. طوسی محمد، التبیان، ج۶، ص۴۳۸، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، عهد عتیق.
۳۷. زمخشری محمود، الکشاف، ج۱، ص۱۴۷، قاهره، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
۳۸. طبرسی فضل، مجمع البیان، ج۶، ص۶۰۳ -۶۰۴، به کوشش هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبایی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
۳۹. فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۹، ص۱۳۷، قاهره، ۱۳۱۳ق.
۴۰. طبری، تفسیر، ج۱، ص۲۶۳.
۴۱. فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج۳، ص۱۱۱-۱۱۲، قاهره، ۱۳۱۳ق.
۴۲. سیوطی، الدر المنثور، ج۱، ص۱۸۴- ۱۸۵، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۴۳. مائده /۵سوره، آیه۷۸.    
۴۴. کلینی محمد، الکافی، ج۸، ص۲۰۰، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق.
۴۵. طبرسی فضل، مجمع البیان، ج۳، ص۲۳۱، به کوشش هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبایی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
۴۶. طبرسی فضل، مجمع البیان، ج۳، ص۲۳۱، به کوشش هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبایی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
۴۷. تفسیر القرآن، منسوب به امام حسن عسکری (علیه‌السلام)، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱، قم، ۱۴۰۹ق.



دانشنامه بزرگ اسلامی مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی برگرفته از مقاله «اصحاب سبت»ج۹، ص۳۶۰۰.    


رده‌های این صفحه : قرآن شناسی | قصص قرآنی | واژگان قرآنی




جعبه ابزار