اصحاب رس در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَصحاب رَسّ، مردمانی در شمار اقوام عذابشده پیشین به سبب تکذیب و کشتن پیامبرشان می باشند.
رسّ در لغت به معنای کندن
چاه و
قبر ، مدفون کردن مرده یا غیر آن، چاه کهنه، چاهسنگچین شده،
معدن و نیز استوار ساختن
، نشانه و اندک اثر بر جای مانده هر چیز
آمدهاست.
قرآن دوبار در آیات ۳۸ فرقان و ۱۲ ق از اصحاب رسّ
تنها به عنوان قومی که در پی تکذیب پیامبر خویش با
عذاب الهی نابود شدند، یاد کرده است؛ اما هیچ گزارشی درباره هویّت،
آیین ،
پیامبر ، مکان و زمان زندگی و چگونگی نابودی آنان و نیز شرح کارهایی که زمینه عذابشان شد، ارائه نکرده است. در
سورهفرقان ضمن گزارش برخی از درخواستهای نامعقول از سوی
تکذیبکنندگان پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
و در مقام تهدید آنان، از اصحابرسّ در شمار اقوامی چون
قوم نوح ،
عاد ،
ثمود و... یاد شده که همگی به سبب
تکذیب پیامبر خویش با عذاب الهی نابود شدند:«و قَومَ نوح لَمّا کَذَّبُوا الرُّسُلَ اَغرَقن-هُم... • و عادًا وثَمودا و اَصح-بَ الرَّسِّ و قُرون-ا بَینَ ذلِکَ کَثیرا»
در
سوره ق نیز در پی گزارش تکذیب پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و وعده
رستاخیز از سوی
کافران ،
اصحابرسّ با همین وصف یاد شدهاند:«کَذَّبَت قَبلَهُم قَومُ نوح واَصح-بُ الرَّسِّ و ثَمود • وعادٌ و فِرعَونُ و اِخونُ لوط • و اَصح-بُ الاَیکَةِ و قَومُ تُبَّع کُلٌّ کَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وعید»
برخی صاحبنظران با استناد بهترتیب ذکر اصحاب رسّ در آیه ۳۸ فرقان
و توجیه ترتیب آن در آیه ۱۲ ق
بر این باورند که
اصحاب رسّ در دوره تاریخی نزدیک به زمان قومعاد و ثمود میزیستهاند.
پارهای گزارشهای تاریخی نیز که هر سه قوم را جزو
طبقه اعراب «بائده» (منقرض شده) نشان میدهد
، مؤیّد آن است.
مفسرّان به سبب نبود گزارش تفصیلی قرآن و براساس برخی معانیِ لغویِ «رسّ»، پارهای احادیث
و روایتهای تاریخی
دیدگاههای متفاوتی را درباره هویّت، آیین، پیامبر، محل و زمان زندگی، زمینهها و چگونگی هلاکت اصحابرسّ ارائه کردهاند
که گاهی آمیخته به
افسانه و
داستانپردازی است.
بیشتر گزارشها هر چند با جزئیاتی متفاوت و غالباً متداخل، براساس معنای چاه برای رسّ و محوریّت آن استوار است، با این تفاوت که شمار چشمگیری از آنان، اصحاب رسّ را قومی یاد کردهاند که به سبب افکندن پیامبر خویش در چاه، به این نام موسوم شدهاند. اغلب، نام آن پیامبر را «
حنظلةبنصفوان » گفتهاند.
مهمترین روایتها از این قرار است:
طوسی و
طبرسی به نقل از عکرمه و با ردّ روایتهای دیگر، از آنان فقط به عنوان قومی یادکردهاند که پیامبر خویش را در چاه افکندند.
برخی چون
کعبالاحبار ، [[|مُقاتل]] و سدّی، رسّ را چاهی در
انطاکیه و اصحاب رسّ را همان
اصحاب یاسین دانستهاند که
حبیب نجّار را درون آن افکندند.
این دیدگاه از سوی اغلب مفسّران ردّ
و حبیب نجار از
مؤمنان به رسولان
عیسی (علیهالسلام)
و انطاکیه، شهری در ترکیه گزارش شده است که این با گزارشهای تاریخی مبنی بر عرب بودن اصحاب رسّ سازگارنیست.
ابنعبّاس و گروهی دیگر از مفسرانِ نخستین، رسّ را نام یکی از قرای ثمود میدانند.
ابنجبیر ،
کلبی و
خلیلبناحمد آن را چاهی در آبادی «فَلْج» در
یمامه ، اصحاب رسّ را باقیمانده قوم ثمود و ساکن در حاشیه آن چاه که در آیه ۴۵
حج با تعبیر «بِئر مُعَطَّلَة»
از آن یاد شده است و پیامبر آنان را «حنظلة
بنصفوان» دانستهاند. آنان گرفتار پرندهای بودند که گاهی کودکان خردسال را میربود و چون با دعای پیامبر خویش از دست آن رهایی یافتند به جای
ایمان ، به
تکذیب و
قتل وی پرداختند.
با توجه به یاد کرد قوم ثمود و اصحاب رسّ بهصورت دو گروه جداگانه در هر دو آیه
و نیز ذکر «رسّ یمامه» به عنوان محلی غیر از دیار مانده قوم ثمود
در پارهای
منابع اسلامی ، این دیدگاه جای تأمل دارد.
برخی آنان را همان اصحاب اخدود دانستهاند
که دست کم نظر به تفاوت سرانجام هریک با دیگری در
دنیا آن دو نمیتوانند یکی باشند.
روایتی نبوی به نقل
محمدبنکعب قُرظی ، آنان را قوم حنظلة
بنصفوان گزارش میکند که پس از تکذیب، وی را در چاهی افکنده و
سنگ بزرگی بر دهانه آن نهادند. غلام سیاه مؤمنی که او را نخستین وارد شونده به بهشت دانستهاند، شبانه و مخفیانه برای وی آب و غذا میبرده است. پس از مدتی قوم او پشیمان شده و او را از چاه درآوردند و به وی ایمان آوردند. وی به سوی باقیمانده اندک قوم خود باز میگردد.
این
حدیث را
مرسل و بیشتر ساخته و پرداخته خود راوی دانستهاند
، چنان که سرنوشت این قوم با اصحاب رسّ که ظاهراً همگی نابود شدهاند، چندان سازگار نیست.
در روایتی از
علی (علیهالسلام) به نقل
شیخ صدوق که سند آن معتبر
و صحیح
خوانده شده آنها قومی پس از
سلیمان (علیهالسلام)، ساکن در ۱۲ شهر بسیار آباد با نامهای ۱۲ ماه ایرانی (فروردین و...)، واقع در کنار رود بسیار پرآبی به نام «رسّ» در مشرق
زمین و پرستنده
درخت صنوبری به نام «
شاه درخت » یاد میشوند. پس از خشکیدن درخت در پی
نفرین پیامبری از نسل
یهودا که پس از سالها دعوت به
توحید با تکذیب و اصرار آنان بر
بتپرستی روبه رو شد، آنان با تصور خشم درخت و با هدف خشنود ساختن آن، آب چشمه مقدس، واقع در پای درخت به نام «دوشاب» را تخلیه و با کندن گودالی در دل آن، پیامبر خویش را زنده زنده در آن دفن میکنند، ازاینرو به وسیله باد سرخ و زمین گداخته نابود و به اصحاب رسّ موسوم میشوند. رودخانه یاد شده نیز از آن پس «رسّ» نام میگیرد.
نیامدن این روایت در دیگر مجامع حدیثی دست اول و معتبر شیعی و نیز
تفسیر التبیان طوسی و
مجمعالبیان طبرسی، به رغم گزارش کامل آن در برخی منابع تفسیری
و داستانی
جای بسی شگفتی است، چنان که از عبارت
المیزان ، ردّ غیر مستقیم آن برمیآید.
برخی پژوهشگران با پیوند این روایت به سرو ابرقو، اصحاب رسّ را ایرانی و ساکن ابرقو
و شماری نیز بر اساس قراینی از جمله قرابت لفظی، رسّ را همان رود «ارس»، اصحاب رس را در
آذربایجان و پیامبر آنان را احتمالاً
زرتشت دانستهاند.
بخشی از
خطبه ۱۸۳
نهجالبلاغه در مقام
موعظه ، اصحاب رسّ را در شمار
فراعنه و
عمالقه و صاحبان شهرهای متعدد یاد میکند که طعمه مرگ شده و از این جهان رخت بربستهاند:«أین العمالقة و أبناء العمالقة؟! أین الفراعنة و أبناء الفراعنة؟! أین أصحاب مدائن الرّسّ الذین قتلوا النّبیّین و أطفؤوا سُنَن المرسلین و أحیوا سنن الجبّارین!». این
روایت را نیز برخی از شارحان نهجالبلاغه با داستان شاه درخت پیوند داده و داستان مذکور را در شرح و تفصیل آن آوردهاند
، درحالیکه فقره مزبور اشاره مستقیمی به آن ماجرا نداشته، تنها بیانگر این است که اصحاب رس افرادی نامدار با تمدنی قابل توجه، شهرهایی متعدد و پیشینهای نسبتاً زیاد در مبارزه با دعوت توحیدی
انبیا ، کشتن آنان و ترویج باورها و ارزشهای شرکآلود و کفرآمیز بودهاند و شهرهای آنان گویا در کنار رودی یا جایی به نام رسّ قرار داشته است.
در روایتی از
امام کاظم (علیهالسلام)، اصحاب رسّ، مردمی
صلیبپرست و به نقلی دیگر
آتشپرست ، ساحلنشین رود «رسّ» در مرز ارمنستان و آذربایجان معرفی شدهاند که ۳۰ پیامبر را کشتند
؛ همچنین در پارهای احادیث، زنان اصحاب رسّ،
همجنسباز خوانده شدهاند.
برخی گزارشهای تاریخی، اصحاب رسّ را ساکن «حضور» در
یمن میدانند که پس از کشتن پیامبر خویش به دست
بُخْتُنُّصَّر کشته و
اسیر شدند. جواد علی با ارائه مستنداتی این را جزو
اسرائیلیات و برگرفته از گزارش
تورات میداند.
ابرقو در رابطه با داستان اصحاب رس؛ انوارالتنزیل و اسرارالتأویل، بیضاوی؛ البدایة و النهایه، ابنکثیر؛ تاجالعروس من جواهر القاموس؛ تاریخ مدینة دمشق؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ ترتیب کتاب العین؛ تفسیر القرآن العظیم، ابنکثیر؛ ارشاد العقل السلیم الی مزایا القرآن الکریم، ابیالسعود؛ جامعالبیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ حیاةالقلوب تاریخ پیامبران؛ روضالجنان و روحالجنان؛ شرح نهجالبلاغه، ابنابیالحدید؛ شرح نهجالبلاغه، عبده؛ عللالشرایع؛ عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)؛ قاموس قرآن؛ القاموسالمحیط؛ قصص الانبیاء، ابنکثیر؛ عرائسالمجالس فی قصصالانبیاء؛ الکافی؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ لسانالعرب؛ المحاسن؛ المحبر؛ معانی الاخبار؛ معجم البلدان؛ المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام؛ مفردات الفاظ القرآن؛ من لایحضره الفقیه؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ نثر طوبی.
دائرةالمعارف قرآن کریم،برگرفته از مقاله«اصحاب رس در قرآن»