• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

استقراء ناقص

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



استقرای ناقص یکی از اصطلاحات به‌کار رفته در علم منطق و اصول فقه بوده و به معنای استدلال بر حکم کلّی از طریق بررسی بعضی از افراد یک کلی است.



استقرای ناقص، استقرایی است که همه جزئیات آن بررسی و ارزیابی نمی‌شود، بلکه تنها تعدادی از آنها ملاحظه می‌گردد و پس از اطلاع از این که همگی در یک صفت اشتراک دارند، آن صفت به همه جزئیات تعمیم داده می‌شود. وقتی «استقرا» به صورت مطلق استعمال می‌شود، مراد استقرای ناقص است. بدیهی است، این نوع استقرا، یقین آور نیست و تنها موجب «ظن غالب» می‌شود.
[۲] فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص۱۶۱.



استقرای ناقص، آن است که تمام جزئیات در آن، ملاحظه نشود، بلکه تنها تعدادی از آنها را ملاحظه کنند و چون آنها را به صفتی متصف یابند، حکم به وجود آن صفت در همه جزئیات کنند؛ به این معنا که از حکم بخش قابل توجهی از جزئیات و مصادیقِ یک کلی برای رسیدن به یک حکمِ کلی تحقیق و تفحص می‌شود؛ مثلاً در یک سرشماری عمومی از همه افراد و خانواده‌های شهر، عده زیادی از خانواده‌ها را سرشماری می‌کنیم و در می‌یابیم که همه، مسلمان‌اند، آن‌گاه با این نظرسنجی، این نتیجه کلی را ادعا می‌کنیم که همه مردم این شهر مسلمان‌اند.
این نوع استقرا، مفید علم حقیقی و یقین کامل نیست و تنها ظن غالب تولید می‌کند. وقتی استقرا، به‌طور مطلق استعمال می‌شود انصراف به این نوع استقرا، یعنی استقرای ناقص دارد که نقطه مقابل استقرای تام است.
«و اگر جزویات منتشر باشد و حصر معلوم نه، تساوی این دو حد ظاهر نباشد. پس حکم بر کلی، یقینی نتواند بود. چه ممکن بود که جزوی دیگر باشد غیر آنچه مذکور است بخلاف جمله، و حکم کلی را نقض کند. چنانکه در مثالی که گویند حیوان در حال مضغ تحریک فکّ اسفل کند بسبب وجود این حکم در انسان و فرس و ثور، چه این حکم به تمساح منتقض گردد. و این استقراء ناقص بود. پس به این سبب استقراء موثوق به نیست».
«و استقراء ناقص در جدل بسیار افتد، و لیکن آنجا دعوی حصر جزویات کنند».


این مطلب که استقرای ناقص، تنها افاده ظن می‌کند باعث شبهه‌ای شده و آن این است: قیاس که مهم‌ترین دلیل برای اثبات مطلوب شمرده می‌شود، تعدادی مقدمات و قواعد کلی‌ دارد و هر قاعده کلی، فقط از راه بررسی جزئیات حاصل می‌شود و با توجه به اینکه بیشتر قواعد عام، افراد بی‌شماری دارند، استقرای تام در آنها امکان‌پذیر نیست و فقط به صورت استقرای ناقص قابل بررسی‌اند و استقرای ناقص هم یقین‌آور نیست؛ به این ترتیب بیشتر دلایل، غیریقینی و غیربرهانی خواهند بود.


در جواب شبهه یاد شده گفته‌اند استقرای ناقص بر چند نوع است:

۴.۱ - استقرای مشاهدی

استقرای مشاهدی یا استقرای مبتنی بر مشاهده تنها که عبارت است از مشاهده صفتی در برخی از جزئیات یک کلی و حمل آن بر تمام افرادش؛ مثل اینکه کسی ببیند برخی از حیوانات هنگام جویدن، فک پایین‌شان می‌جنبد و سپس حکم کند که هر حیوانی چنین است. این استنباط قابل نقض است، زیرا تمساح و کرگدن هنگام جویدن، فک بالای خود را حرکت می‌دهند، از این‌رو این نوع استقرای ناقص یقین‌آور نیست.

۴.۲ - استقرای تعلیلی

استقرای تعلیلی یا استقرای مبتنی بر تعلیل، به استقرائی می‌گویند که تحقیق‌کننده، افزون بر اینکه می‌بیند بعضی از ویژگی‌ها در بعضی از جزئیاتِ وجود دارد، علت آن را نیز جستجو می‌کند، آن‌گاه متوجه می‌شود که همان علت در نوع آن جزئیات وجود دارد. این نوع را در منطق جدید «استنباط» نامیده‌اند. شکی نیست که در عقل، معلول نمی‌تواند از ترتب بر علت سر باز زند.
در این حالت با جزم و قاطعیت می‌توان ادعا کرد که این خاصیت در تمام افراد این نوع، حتی افراد مشاهده نشده وجود دارد، چنان‌که اگر ببیند بعضی از دارو‌ها اسهال آورند، علت آن را تحقیق می‌کند و آن دارو را به عناصر تشکیل دهنده‌اش تجزیه می‌کند؛ و به این ترتیب، علت تاثیر آن را در عمل اسهال مشخص می‌کند. پس از آن می‌تواند حکم کند این دارو همیشه این اثر را از خود برجای می‌گذارد. اکتشافات علمی و بیشتر احکامی که ما درباره امور مختلف صادر می‌کنیم، از این نوع است. این احکام قابل نقض نیستند و آنها را با قطع و جزم می‌توان صادر کرد.

۴.۳ - استقرای بدیهی عقلی

استقرای بدیهی عقلی یا استقرای مبتنی بر بداهت عقل، به استقرائی می‌گویند که درک پژوهش‌گر بر امور بدیهی نزد عقل مبتنی باشد؛ مثل حکم به اینکه کل بزرگ‌تر از جزء خود است. در این مورد، تصور کل‌، جزء و بزرگ‌تر برای صدور این حکم کافی است. در واقع این، استقرا نیست، زیرا بر اساس مشاهده نبوده است و در این حکم، تصور موضوع و محمول برای صدور حکم کافی است.

۴.۴ - استقرای مماثلی

استقرای مماثلی یا استقرای مبتنی بر مماثلت کامل، بر استقرائی اطلاق می‌شود که بر شباهت کامل میان جزئیات مبتنی باشد؛ مثلاً اگر بعضی از میوه‌ها را بیازماییم متوجه می‌شویم که خوش‌ مزه‌اند و حکم جزمی و قطعی می‌دهیم که تمام میوه‌های این نوع، لذیذند. در این نوع استقرا، تحقیق در جزئیاتی که مشابه و مثل یکدیگر‌ند برای صدور حکم کلی کافی است، زیرا جزئیات متماثل در تکوین، متشابه‌اند؛ پس وصف هر یک، وصف همه خواهد بود.

۴.۵ - نتیجه‌گیری

بنابراین، از اقسام یاد شده، فقط استقرای مشاهدی است که یقین‌آور نیست و بقیه اقسام، شخص را به یقین می‌رسانند و می‌توانند به عنوان مقدمات استدلال قیاسی به‌کار گرفته شوند.
[۵] صدر، محمدباقر، الاسس المنطقیة للاستقراء، ص۱۴.
[۶] تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۱۰۶.
[۹] مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۲۴۷.
[۱۰] سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة، ص۳۱۲.
[۱۱] خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی، ص۱۱-۱۳.
[۱۲] خوانساری، محمد، منطق صورى، ص۱۳۳.
[۱۴] فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال‌المیزان، ص۱۴۱.
[۱۷] ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۳، ص۵۵.



۱. مظفر، محمدرضا، المنطق، ج۲، ص۲۴۹.    
۲. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ص۱۶۱.
۳. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۳۳۱.    
۴. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۳۳۲.    
۵. صدر، محمدباقر، الاسس المنطقیة للاستقراء، ص۱۴.
۶. تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۱۰۶.
۷. مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۳۱۰.    
۸. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، النجاة، ص۱۰۶.    
۹. مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۲۴۷.
۱۰. سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة، ص۳۱۲.
۱۱. خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی، ص۱۱-۱۳.
۱۲. خوانساری، محمد، منطق صورى، ص۱۳۳.
۱۳. مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۵۶۳.    
۱۴. فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال‌المیزان، ص۱۴۱.
۱۵. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۱۸۸.    
۱۶. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۳۳۱.    
۱۷. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۳، ص۵۵.



فرهنگ‌نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۱۹۰، برگرفته از مقاله «استقرای ناقص».    
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «استقرای ناقص»، تاریخ بازیابی۱۳۹۵/۱۱/۲.    
خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی به انضمام واژه نامه فرانسه و انگلیسی، ص۱۳.    


رده‌های این صفحه : استقراء | اصطلاحات منطقی




جعبه ابزار