احکام فقهی تکبیر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تکبیر، به بزرگی یاد کردن
خداوند با گفتن اللّه أکبر را گویند
تکبیر واژه ای عربی از ریشه «ک ـ ب ـ ر» به معنای بزرگ شمردن، بزرگ داشتن و بزرگ گردانیدن است.
و در کاربرد متون دینی، تکبیر به معنای بزرگ داشتن و به بزرگی یاد کردنِ خداوند است و بیشتر با گفتن «الله اکبر» صورت میگیرد.
درباره «الله أکبر» گفتهاند که هرچند واژه «اکبر» در اصل صفت تفضیلی و به معنای برتر بودن است؛ ولی در اینجا معنای مفاضلت و برتری ندارد و مفهوم آن این است که خداوند بزرگ است
به تعبیر دیگر، خداوند بزرگ است و دیگران همه کوچک اند، زیرا بزرگی آنان عَرَضی و در حکم زوال است.
برخی الله أکبر را به همان معنای لغوی آن دانسته؛ ولی کلمه «کبیر» را در آن مقدر دانسته و گفتهاند که این عبارت در اصل «اللّهُ أکبرُ کبیر» بوده است؛ یعنی خدا بزرگ ترین بزرگ است
یا آنکه این جمله در اصل «الله أکبر مِنْ کُلِّ کبیر»؛ بوده است؛ یعنی خدا از هر بزرگی بزرگ تر است.
برخی دیگر بر آناند که معنای این جمله «الله أکبر من کل شیء» است؛ یعنی خداوند از هر چیزی بزرگ تر است؛ ولی به سبب واضح بودن معنا، عبارت «من کل شیء» حذف شده است.
برخی روایات
اهل بیت الله أکبر را «الله أکبر مِنْ أَنْ یوصَف»
تفسیر کرده اند؛ یعنی خدا بزرگ تر از آن است که وصف شود و برخی معانی دیگر از جمله «الله أکبر من کل شیء» را مردود دانسته اند، زیرا لازمه این معانی محدود کردن خداست.
تکبیر گاه زبانی نیست و در
عمل و اعتقاد است؛ مانند تعبد و
عمل به طاعات الهی از جمله
نماز ،
روزه و
حج و نیز مبرا دانستن خداوند از آنچه سزاوار او نیست
بر این اساس برخی درباره معنای تکبیر در آیه ۱۱۱
اسراء «وکَبِّرهُ تَکبیرا»
وجوه مختلفی گفته اند؛ از جمله:
تکبیر در ذات و آن عبارت است از اعتقاد به
واجب الوجود بودن خدا در ذات و بی نیازی او از غیر خود.
تکبیر در صفات؛ یعنی خداوند را تنها دارای صفات کمال دانسته، او را از صفات نقصان منزه بدانیم.
تکبیر در افعال؛ یعنی هرآنچه را در عالم انجام میگیرد به اراده خدا بدانیم.
تکبیر در احکام؛ یعنی تنها خداوند را حکم کننده بدانیم و اعتراض به احکام الهی را برای دیگران روا ندانیم.
تکبیر در اسما؛ یعنی خداوند را تنها با
اسمای حسنایش یاد کنیم و از ذکر او با هر اسم و صفتی که مناسب مقامش نیست اجتناب کنیم.
واژه تکبیر تنها در یک آیه آمده است: «و کَبِّرهُ تَکبیرا»
و دو بار نیز به شکل
صیغه امر : «و رَبَّکَ فَکَبِّر»
و در دو آیه به صورت
فعل مضارع به کار رفته است: «ولِتُکَبِّروا اللّهَ
عَلی ما هَدکُم».
در آیاتی دیگر از یاد کردن خداوند در روزهایی خاص سخن به میان آمده است؛ مانند «واذکُروا اللّهَ فی اَیّام مَعدودت»
که مفسران مراد از آن را تکبیر گفتن در این روزها دانسته اند.
قرآن در آیاتی
مؤمنان را به بزرگداشت خداوند فرمان داده است: «و قُلِ
الحَمدُ لِلّهِ... و کَبِّرهُ تَکبیرا».
از این آیات به دست میآید که مؤمنان وظیفه دارند در همه حالات خداوند متعالی را بزرگ شمارند و از راه های بزرگ شمردن خداوند، گفتن اللّه أکبر است، چنان که در
احایث به این ذکر بسیار سفارش شده است.
در
سیره پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نیز فراوان نقل شده که آن حضرت در رخدادهای گوناگون، خود تکبیر میگفت و
مسلمانان را نیز به آن توصیه میکرد؛
از جمله نقل شده که آن حضرت در
جنگ احزاب تکبیر گفت و به مسلمانان فرمان داد تا آنان نیز تکبیر بگویند.
در نبرد با
یهودیان بنی نضیر و
جنگ خیبر نیز تکبیر آن حضرت گزارش شده است.
در جنگ با
یهود بنی قریظه آن گاه که
سعدبن معاذ درباره آنان داوری کرد و به کشتن مردان و
اسارت زنان و فرزندان و تصرف اموال آنان حکم داد
، تکبیر گفت و به سعد فرمود: تو حکم خدا را درباره آنان اعلام کردی
همچنین پس از آنکه آیه «اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ و رَسولُهُ والَّذینَ ءامَنوا اَلَّذینَ یُقِیمونَ الصَّلوةَ و یُؤتونَ الزَّکوةَ و هُم رکِعون»
نازل شد و آن حضرت دانست که
علی (علیهالسلام)
انگشتر خود را در
رکوع به
سائل داده، تکبیر گفت و فرمود:
ولیّ شما پس از من
علی (علیهالسلام) است
همچنین روایت شده که در
شب ازدواج امیرمؤمنان ،
علی و
فاطمه (علیهماالسلام) نیز آن حضرت به همراه
جبرئیل و
میکائیل و دیگر
فرشتگان تکبیر گفتند و از آن به بعد تکبیر به عنوان
سنتی در این گونه مجالس رایج شد.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در خطبه ای در هنگام فتح
مکه نیز سه تکبیر گفت؛
همچنین در اواخر رسالت آن حضرت آن گاه که آیه اکمال
دین : «الیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم»
درباره نصب
علی (علیهالسلام) به
خلافت نازل شد، تکبیر گفت و خدا را بر کامل شدن
دین الهی و تمام شدن
نعمت بر مؤمنان ستود
نیز در
روایات اسلامی اذکار خاص از جمله «الله أکبر» از مصادیق «
الباقیات الصالحات » در آیه ۷۶
مریم دانسته شد است.
همه
نمازهای واجب و
مستحب با تکبیر آغاز میگردند. این تکبیر، «تکبیرة الاحرام»
یا «تکبیرة الافتتاح»
نامیده میشود.
وجه تسمیه آن به تکبیرة الاحرام آن است که با گفتن آن انجام دادن برخی کارها
حرام میشود
و وجه نامگذاری آن به «تکبیرة الافتتاح» این است که نماز با آن آغاز میشود.
قرآن در آیه ۳
مدثّر مسلمانان را به بزرگداشت یاد خدا فرمان داده است: «و رَبَّکَ فَکَبِّر».
فقها مراد از «فَکَبِّر» را، ادای تکبیرة الاحرام دانسته اند
با این استدلال که قرآن در این آیه تکبیر
خداوند را با فرمان دادن به آن
واجب دانسته و از آنجا که جز تکبیرة الاحرام تکبیر دیگری بر مسلمانان واجب نیست، مراد این آیه تکبیرة الاحرام است.
بنا بر روایتی، در پاسخ پرسش مردم که میگفتند:
نماز را با چه چیز آغاز کنیم، این آیه نازل شد.
برخی مفسران مراد از تکبیر در آیه «وکَبِّرهُ تَکبیرا»
را نیز تکبیرة الاحرام دانسته اند.
شماری دیگر، ذکر را در آیه «و ذَکَرَ اسمَ رَبِّهِ فَصَلّی»
به تکبیرة الاحرام تفسیر کرده اند
با این استدلال که در این آیه برپایی نماز فرع بر ذکر خدا قرار داده شده و چون نماز بدون تکبیرة الاحرام منعقد نمیشود، پس مقصود از ذکر خدا به زبان آوردن تکبیرة الاحرام است
همچنین
قرآن در آیه ۲
کوثر به
پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمان داده که نمازگزارده،
قربانی کند
«فَصَلِّ لِرَبِّکَ وانحَر».
عده ای از مفسران مراد از «وَانحَر» را بالا بردن دستها تا زیر
گلو هنگام گفتن تکبیرة الاحرام دانسته اند.
بنابر روایتی، هنگامی که این آیه نازل شد،
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از جبرئیل از معنای
نحر پرسید. جبرئیل پاسخ داد: خداوند به تو فرمان داده که هنگام تکبیرهای آغاز نماز، هنگام
رکوع و برخاستن از آن و هنگام
سجده دستها را بالا ببری. سپس گفت: نماز ما و نماز
فرشتگان در
آسمانها این گونه است و برای هر چیزی
زینتی است و زینت
نماز بالا بردن دستها هنگام تکبیر است.
روايات اهل بيت(
عليهم السلام) نيز «وَانَحر» به بالا بردن دست ها تا مقابل صورت هنگام اداى تكبيرة الاحرام تفسير شده است.
برخی از
فقهای امامی بالا بردن دستها هنگام تکبیرة الاحرام را واجب
اما بیشتر آنان
و نیز فقهای
اهل سنت آن را
مستحب شمرده اند.
راز بالا بردن دستها تا گردن یا
صورت بر پایه برخی روایات، انقطاع
نمازگزار از غیر خداوند و حضور
قلب بیشتر در نماز است
گویا با این کار هرآنچه غیر خداست را پشت سر میاندازد؛ همچنین گفتهاند که بلند کردن دستها به معنای آن است که نمازگزار همه اموال و تعلقات دنیوی را پشت سر میافکند و با
دست تهی به درگاه خدا روی میآورد.
فقهای
امامی بر آناند که لفظ تکبیرة الاحرام تنها «اللّه أکبر» است.
برخی فقهای اهل سنت آن را با اذکار دیگری از جمله «اللّه الأکبر، اللّه الجلیل الأکبر، الله الجلیل أکبر، الله أکبر و أجلّ و أعظم» نیز جایز دانسته اند.
حنفیان گفتهاند که تکبیرة الاحرام با هر لفظی که بر بزرگ شمردن خداوند دلالت کند، هرچند عربی نباشد، جایز است، زیرا آیه «و رَبَّکَ فَکَبِّر»
بر مطلق تعظیم خداوند اشاره دارد
در آیه ۱۸۵
بقره پس از تصریح به وجوب
روزه بر مسلمانان، آنان مأمور شدهاند که روزه ماه
رمضان را کامل کرده، خداوند را در برابر نعمت هدایتش، بزرگ شمارند: «شَهرُ رَمَضانَ الَّذِی اُنزِلَ فیهِ القُرءانُ... فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ... و لِتُکمِلوا العِدَّةَ ولِتُکَبِّروا اللّهَ
عَلی ما هَدکُم ولَعَلَّکُم تَشکُرون».
برخی مفسران
و بیشتر
فقهای شیعه و اهل سنت
مراد از «ولِتُکَبِّروا اللّهَ» را تکبیر گفتن در
عید فطر دانسته اند.
در فقه اهل سنت اقوال دیگری نیز مطرح شده است؛ از جمله تکبیر در شب عید فطر یا از هنگام دیدن
ماه شوال تا رفتن برای نماز و جز اینها
فقهای امامی به استناد برخی احادیث
مراد از آن را تکبیر گفتن مسلمانان پس از ۴ نماز در شب و روز عید فطر یعنی
نمازهای مغرب ،
عشاء ،
صبح و
عید فطر دانسته اند.
در برخی احادیث، تکبیر زینت اعیاد خوانده شده و مسلمانان به تکبیر در این روزها سفارش شده اند
چگونگی تکبیرهایِ عید فطر با جملاتی گوناگون نقل شده؛ «لا إله إلاّ الله والله أکبر و للّه
الحمد اللّه أکبر
علی ما هدانا»
معدودی از فقها با استناد به این آیه و برخی احادیث، گفتن تکبیر در عید فطر را واجب
اما بیشتر فقیهان آن را مستحب دانسته اند.
برخی عرفا درباره
فلسفه گفتن تکبیر در روز عید فطر گفتهاند که چون این روز
انسان از بهره های نفسانی برخوردار میشود، خداوند مؤمنان را به تکبیر گفتن واداشته تا این نعمت های نفسانی آنان را از عظمت خداوند و مراعات
حقوق الهی غافل نسازد.
در آیه ۲۰۳
بقره مؤمنان به یاد کردن خداوند در روزهایی معین (
ایام معدودات ) مأمور شده اند: «واذکُروا اللّهَ فی اَیّام مَعدودت».
مراد از «ایام معدودات» به نظر برخی از فقها و مفسران ۱۰ روز نخست
ذیحجّه یا روز
عید قربان و دو روز پس از آن
است.
ولی بیشتر مفسران مراد از آن را
ایام تشریق یعنی روزهای یازدهم تا سیزدهم ذیحجّه دانسته اند.
در روایات اهل بیت نیز این مطلب آمده است.
درباره مراد از «ذکر» در این آیه نیز اقوال گوناگونی مطرح شده است؛
برخی مراد از آن را مطلق
یاد خدا دانسته اند.
شماری دیگر معتقدند که منظور، تکبیر گفتن یا ذکر خدا هنگام
رمی جمرات و قربانی کردن است
اما بیشتر مفسران و فقهای شیعه
و اهل سنت
برآناند که مراد از ذکر، تکبیرهای خاصی است که پس از نمازهای واجب در
منا گفته میشود.
همچنین قرآن کریم در آیات ۲۷ - ۲۸
حج یکی از علل دعوت مردم به
حج را ذکر خداوند در روزهایی مشخص دانسته است: «و اَذِّن فِی النّاسِ بِالحَجِّ یَأتوکَ... لِیَشهَدوا مَنـفِعَ لَهُم ویَذکُرُوا اسمَ اللّهِ فی اَیّام مَعلومـت
عَلی ما رَزَقَهُم مِن بَهیمَةِ الاَنعـمِ».
در تفسیر «اَیّام مَعلومـت» آرای متعددی از جمله ۱۰ یا ۹ روز آغاز ذیحجّه، عید قربان همراه با سه روز پس از آن،
روز ترویه همراه با ۴ روز پس از آن،
روز عرفه همراه دو روز بعد و
ایام تشریق بیان شده است.
در روایتی از
امام صادق (علیهالسلام) مراد از «اَیّام مَعلومـت» همان «اَیّام مَعدُودات» یعنی ایام تشریق، دانسته شده است.
مراد از «ذکر» در این آیه نیز همان آرای مطرح شده در ذیل آیه ۲۰۳ بقره است.
در آیه ۳۷ حج نیز از تکبیر خداوند سخن به میان آمده است: «و کَذلِکَ سَخَّرَها لَکُم لِتُکَبِّروا اللّهَ
عَلی ما هَدکُم».
مفسران و فقها مراد از آن را مطلق یاد خدا
نام بردن از خداوند
تکبیر گفتن هنگام ذبح
یا تکبیرهای خاص در روز عید فطر و ایام تشریق دانسته اند
همچنین مراد از ذکر در آیه «فَاِذا قَضَیتُم مَنـسِکَکُم فَاذکُروا اللّهَ...»
تکبیر در منا و در ایام تشریق دانسته شده است.
تکبیرهایی که در ایام تشریق گفته میشوند به نظر فقهای شیعه چنین اند: اللّه أکبر، اللّه أکبر، لا إله إلاّ اللّه و اللّه أکبر، اللّه أکبر و للّه
الحمد، اللّه أکبر
علی ما هدانا،
والحمد للّه
علی ما أولانا، اللّه أکبر
علی ما رزقنا من بهیمة الأنعام
]
ولی به نظر فقهای اهل سنت این تکبیر، دو یا سه بار گفتن «اللّه أکبر» است.
درباره وجوب و استحباب این تکبیرها نیز اختلاف نظر وجود دارد؛
برخی با استناد به مفاد امریِ کلمه «اذکُروا» در آیه ۲۰۰ بقره
گفتن این تکبیرها را واجب شمرده اند.
در برخی از روایات اهل بیت نیز وجوبِ این تکبیرها آمده است
اما بیشتر فقیهان
امامیه و شماری از فقهای اهل سنت
آنها را مستحب دانسته، آیات و احادیث مذکور را بر
استحباب حمل کرده اند.
منابع
۱) الاحتجاج، ابومنصور الطبرسی (م ۵۲۰ ق)، به کوشش
سید محمد باقر، دارالنعمان، ۱۳۸۶ ق؛
۲) الاقناع، الشربینی (م ۹۷۷ ق)، بیروت، دارالمعرفه؛
۳) الامالی، الطوسی (م ۴۶۰ ق)، قم، دارالثقافة، ۱۴۱۴ ق؛
۴) الانتصار،
السید المرتضی (م ۴۳۶ ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۵ ق؛
۵) بحارالانوار، المجلسی (م ۱۱۱۰ ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق؛
۶) البحر الرائق، ابونجیم المصری (م ۹۷۰ ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۸؛
۷) بدائع الصنائع، علاء الدین الکاشانی (م ۵۸۷ ق)، پاکستان، المکتبة الحبیبیة، ۱۴۰۹ ق؛
۸) بدایة المجتهد، ابن رشد القرطبی (م ۵۹۵ ق)، به کوشش خالد العطار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق. ۹) تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر (م ۵۷۱ ق)، به کوشش
علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق؛
۱۰) التبیان، الطوسی (م ۴۶۰ ق)، به کوشش
احمد حبیب
العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
۱۱) تذکرة الفقهاء، العلامة الحلی (م ۷۲۶ ق)، قم، آل البیت (
علیهمالسلام) لاحیاء التراث، ۱۴۱۴ ق؛
۱۲) تفسیر جامع آیات الاحکام، زین العابدین قربانی لاهیجی، قم، سایه، ۱۳۷۵ ش؛
۱۳) تفسیر الصافی، الفیض الکاشانی (م ۱۰۹۱ ق)، بیروت، نشر اعلمی، ۱۴۰۲ ق؛
۱۴) تفسیر القمی، القمی (م ۳۰۷ ق)، به کوشش الجزایری، لبنان، دارالسرور، ۱۴۱۱ ق؛
۱۵) التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م ۶۰۶ ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ ق؛
۱۶) التوحید، الصدوق (م ۳۸۱ ق)، به کوشش حسینی تهرانی، بیروت، دارالمعرفة، ۱۳۸۷ ق؛
۱۷) تهذیب الاحکام، الطوسی (م ۴۶۰ ق)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۶۵ ش؛
۱۸) جامع احادیث الشیعه، اسماعیل معزی ملایری، قم، الصحف، ۱۴۱۳ ق؛
۱۹) جامع البیان، الطبری (م ۳۱۰ ق)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق؛
۲۰) الجامع لأحکام القرآن، القرطبی (م ۶۷۱ ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ ق؛
۲۱) جامع المقاصد، الکرکی (م ۹۴۰ ق)، قم، مؤسسه آل البیت (
علیهمالسلام)، ۱۴۱۱ ق؛
۲۲) جواهر الکلام، النجفی (م ۱۲۶۶ ق)، به کوشش قوچانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
۲۳) حاشیة رد المحتار،
محمد امین ابن عابدین (م ۱۲۳۲ ق)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق؛
۲۴) الحدائق الناضره، یوسف البحرانی (م ۱۱۸۶ق)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ ش؛
۲۵) الخلاف، الطوسی (م ۴۶۰ ق)، به کوشش
سید علی خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۸ ق؛
۲۶) الدرالمنثور، السیوطی (م ۹۱۱ ق)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ ق؛
۲۷) ذخیرة المعاد،
محمد باقر السبزواری (م ۱۰۹۰ ق)، آل البیت (
علیهمالسلام) لاحیاءالتراث؛
۲۸) الذکری، الشهید الاول (م ۷۸۶ ق)، چاپ سنگی؛
۲۹) الرسائل العشر، ابن فهد الحلی (م ۸۴۱ ق)، به کوشش رجائی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۹ ق؛
۳۰) روضة الطالبین، النووی (م ۶۷۶ ق)، به کوشش عادل
احمد و
علی محمد، بیروت، دارالکتب العلمیه؛
۳۲) زادالمسیر، جمال الدین الجوزی (م ۵۹۷ ق)، بیروت، المکتب الاسلامی، ۱۴۰۷ ق؛
۳۳) زبدة البیان، المقدس الاردبیلی (م ۹۹۳ ق)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛
۳۴) سبل السلام، الکحلانی (م ۱۱۸۲ ق)، مصر، مصطفی البابی، ۱۳۷۹ ق؛
۳۵) السرائر، ابن ادریس (م ۵۹۸ ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ ق؛
۳۴) شرایع الاسلام، المحقق الحلی (م ۶۷۶ ق)، به کوشش
سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ ق؛
۳۷) شرح اصول کافی،
محمد صالح مازندرانی (م۱۰۸۱ق)؛
۳۸) شرح توحید الصدوق، قاضی سعید قمی (م۱۱۰۷ ق)، به کوشش حبیبی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۵ ق؛
۳۹) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید (م ۶۵۶ ق)، بیروت، نشر اعلمی، ۱۴۱۵ ق؛
۴۰) علل الشرایع، الصدوق (م ۳۸۱ ق)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۸ ق؛
۴۱) عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)، الصدوق (م ۳۸۱ ق)، به کوشش و ترجمه مستفید و غفاری، تهران، صدوق، ۱۳۷۲ ش؛
۴۲) الغدیر، الامینی (م ۱۳۹۰ ق)، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۶۶ ش؛
۴۳) غنائم الایام، میرزا ابوالقاسم القمی (م ۱۲۲۱ ق)، به کوشش تبریزیان، الاعلام الاسلامی، ۱۴۱۷ ق؛
۴۴) فتح الباری، ابن حجر العسقلانی (م ۸۵۲ ق)، بیروت، دارالمعرفه؛
۴۵) فتح العزیز، عبدالکریم
بن محمد الرافعی (م ۶۲۳ ق)، دارالفکر؛
۴۶) فتح القدیر، الشوکانی (م ۱۲۵۰ ق)، بیروت، دارالمعرفه؛
۴۷) الفتوحات المکیه، محیی الدین
بن عربی (م ۶۳۸ ق)، به کوشش عثمان یحیی، قاهرة، الهیئة المصریة، ۱۴۰۵ ق؛
۴۸) فقه السنه،
سید سابق، بیروت، دارالکتاب العربی؛
۴۹) الفقه
علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت (
علیهمالسلام)، عبدالرحمن الجزیری،
محمد غروی و مازج یاسر، بیروت، الثقلین، ۱۴۱۹ ق؛
۵۰) فقه القرآن، الراوندی (م ۵۷۳ ق)، به کوشش حسینی، قم، کتابخانه نجفی، ۱۴۰۵ ق؛
۵۱) القاموس الفقهی لغةً و اصطلاحاً، سعدی ابوجیب، دمشق، دارالفکر، ۱۴۱۹ ق؛
۵۲) الاصول من الکافی، الکلینی (م ۳۲۹ ق)، به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش؛
۵۳) کشاف القناع، منصور
بن یونس البهوتی (م ۱۰۵۱ ق)، به کوشش
محمد حسن، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۸ ق؛
۵۴) کشف القناع، اسد الله التستری محقق کاظمی، آل البیت (
علیهمالسلام) لاحیاء التراث؛
۵۵) لسان العرب، ابن منظور (م ۷۱۱ ق)، به کوشش
علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق؛
۵۶) المبسوط، السرخسی (م ۴۸۳ ق)، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ ۵۷) مجمع البحرین، الطریحی (م ۱۰۸۵ ق)، به کوشش
محمود عادل و
احمد حسینی، تهران، فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۸ ق؛
۵۸) مجمع البیان، الطبرسی (م ۵۴۸ ق)، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق؛
۵۹) مجمع الزوائد، الهیثمی (م ۸۰۷ ق)، به کوشش العراقی و ابن حجر، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۲ ق؛
۶۰) المجموع فی شرح المهذب، النووی (م ۶۷۶ ق)، دارالفکر؛
۶۱) مختلف الشیعه، العلامة الحلی (م ۷۲۶ ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ ق؛
۶۲) مدارک الاحکام،
سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م ۱۰۰۹ ق)، قم، آل البیت (
علیهمالسلام) لاحیاء التراث، ۱۴۱۰ ق؛
۶۳) المسائل الفقهیه،
سید عبدالحسین شرف الدین (م ۱۳۷۷ ق)، تهران، الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۷ ق؛
۶۴) مسالک الافهام الی آیات الاحکام، فاضل الجواد الکاظمی (م ۱۰۶۵ ق)، به کوشش شریف زاده، تهران، مرتضوی، ۱۳۶۵ ش؛
۶۵) المستدرک
علی الصحیحین، الحاکم النیشابوری (م ۴۰۵ ق)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق؛
۶۶) مستدرک الوسائل، النوری (م ۱۳۲۰ ق)، بیروت، آل البیت لاحیاء التراث (
علیهمالسلام)، ۱۴۰۸ ق؛
۶۷) مسند
احمد،
احمد بن حنبل (م ۲۴۱ ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ ق؛
۶۸) مصباح الفقیه، رضا الهمدانی (م ۱۳۲۲ ق)، تهران، مکتبة الصدر؛ مصطلحات الفقه،
علی مشکینی، قم، الهادی، ۱۳۷۹ ش؛
۶۹) معانی الاخبار، الصدوق (م ۳۸۱ ق)، به کوشش غفاری، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱ ش؛
۷۰) المعتبر، المحقق الحلی (م ۶۷۶ ق)، مؤسسه سیدالشهداء، ۱۳۶۳ ش؛
۷۱) المغنی والشرح الکبیر، عبدالله
بن قدامه (م ۶۲۰ ق) و عبدالرحمن
بن قدامه (م ۶۸۲ ق)، بیروت، دارالکتب العلمیه؛
۷۲) من لا یحضره الفقیه، الصدوق (م ۳۸۱ ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ ق؛
۷۳) مواهب الجلیل، الحطاب الرعینی (م ۹۵۴ ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۶ ق؛
۷۴) الموسوعة الذهبیه، فاطمه محجوب، قاهرة، دارالغد العربی؛
۷۵) میزان الحکمه، ری شهری، قم، دارالحدیث، ۱۴۱۶ ق؛
۷۶) المیزان، الطباطبایی (م ۱۴۰۲ ق)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق؛
۷۷) نهایة الاحکام، العلامة الحلی (م ۷۲۶ ق)، به کوشش رجائی، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۰ ق؛
۷۸) نیل الاوطار، الشوکانی (م ۱۲۵۵ ق)، بیروت، دارالجیل، ۱۹۷۳ م؛
۷۹) وسائل الشیعه، الحر
العاملی (م ۱۱۰۴ ق)، قم، آل البیت (
علیهمالسلام) لاحیاءالتراث، ۱۴۱۲ ق؛
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله « احکام فقهی تکبیر»، شماره ۷۲.