• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

احتجاج جهنمیان (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آیات مختلفی از قرآن به گفتگوها و احتجاجات جهنّميان با خداوند و شیطان و فرشتگان عذاب و محاجه دوزخیان با هم اشاره می کند.



یکی از اسامی قیامت «یوم التناد» است. یوم التناد به معنای «روز نداد دادن» است. قیامت روزی است که افراد مختلف یکدیگر را مخاطب قرار داد و سخنانی با هم رد و بدل می‌کنند. از یک سو بهشتیان ، جهنمیان را مخاطب ساخته و سوالاتی از آنان می‌پرسند؛ از سوئی دیگر ملائکه‌ الهی و خداوند را مورد ندا و خطاب قرار داده و مطالبی به آنان می‌گویند و از سوئی دیگر ندای دوزخیان برای انداختن همه تقصیرها به گردن یکدیگر بلند است و سعی دارند به هر طریق ممکن خود را از آتشی که در آن گرفتار شده‌اند نجات دهند.




۲.۱ - مناظره دوزخیان با خدا

قرآن گوشه ای از گفتگوی پروردگار را با جهنمیان اینگونه بازگو می‌کند: «رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنهَْا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ قَالَ اخْسَُواْ فِیهَا وَ لَا تُکلَِّمُونِ.»«پروردگارا! ما را از این (دوزخ) بیرون آر، اگر بار دیگر تکرار کردیم قطعاً ستمگریم (و مستحق عذاب)!» (خداوند) می‌گوید: «دور شوید در دوزخ، و با من سخن مگویید!» تعبیر «رَبَّنَا أَخْرِجْنَا...»از سخنان جهنمیان با خداوند است که در چند جای قرآن آمده است. خداوند آنها را با این سخن عتاب آمیز مخاطب ساخته می گوید: «أ لم تکن آیاتی تتلی علیکم فکنتم بها تکذبون»« آیا آیات من بر شما خوانده نمی شد و شما آن را تکذیب می کردید؟»آیا به اندازه کافی آیات و دلائل روشن وسیله پیامبرانم برای شما نفرستادم آیا اتمام حجت به شما نکردم و شما پیوسته راه انکار و تکذیب را پیش می گرفتید! مخصوصا با توجه به جمله ی "تتلی" و "تکذبون" که هر دو فعل مضارع است و دلیل بر استمرار ، روشن می شود که تلاوت آیات الهی بر آنها تداوم داشته همانگونه که تکذیب آنها در برابر این آیات! آنها در پاسخ این سؤال زبان عذرخواهی گشوده، اعتراف می کنند و «قالوا ربنا غلبت علینا شقوتنا و کنا قوما ضالین»« می گویند: آری چنین است ای پروردگار ما! ولی شقاوت و بدبختی ما، بر ما چیره شد، و ما قوم گمراهی بودیم.»خداوند نیز با ذلت و خواری آنان را از خود می‌راند و حتی اجازه‌ی صحبت کردن به آن‌ها نمی‌دهد«قَالَ اخْسَُواْ فِیهَا وَ لَا تُکلَِّمُونِ».و در نهایت خداوند به آنها چنین پاسخ می دهد: «(خداوند به آنها) می‌گوید: «در صفّ گروه‌های مشابه خود از جنّ و انس در آتش وارد شوید!» ...«برای هر کدام (از شما) عذاب مضاعف است؛... » » «قالَ ادْخُلُوا في‌ أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِي النَّارِ کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّي إِذَا ادَّارَکُوا فيها جَميعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ»این خطاب از ناحیه خود پروردگار است، نه ملائکه که واسطه‌ هاى او در مساله موت و غیر آنند. مخاطبین به این خطاب به حسب سیاق لفظ بعضى از کفارند که قبل از ایشان امت‌هایى مانندشان از جن و انس بوده و درگذشته‌ اند، ظاهر سیاق چنین است، و لیکن خطاب در معناى این است که فرموده باشد: «داخل شوید در آنچه که داخل شدند گذشتگان و آیندگان شما». بنابراین از آیات قرآن باین نتیجه می رسیم که جهنمیان از یکطرف به خطای خود اعتراف کرده و تقاضای برگشت دارند و از طرفی هم براى اثبات بى‌گناهى خود، تقصير را به گردن رهبرانشان می اندازند؛ «ربّنا هـؤلآء أضلّونا»لذا قرآن می فرماید: «و لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه و إنهم لکاذبون؛ و اگر به دنیا بازگردانده شوند، یقینا به کفر و شرکی که از آن نهی شده اند بازمی گردند و مسلما آنان دروغگویند.»

۲.۲ - مناظره دوزخیان با هم

در قیامت هر قوم و امتی و هر گروه و دسته‌ای به همراه امام و پیشوای خود وارد صحرای محشر شده و به حساب آنان رسیدگی می‌شود؛ مومنین به همراه امامان و رهبران خود راهی بهشت شده و کافرین و تبهکاران نیز به همراه ائمه‌ جور و امامان کفر وارد دوزخ می‌شوند. در این حال رو به یکدیگر کرده و از هم می‌پرسند... «وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ »جهنمیان به رهبران خود می گویند: «شما رهبران گمراهی بودید که به ظاهر) از طریق خیرخواهی و نیکی وارد شدید امّا جز فریب چیزی در کارتان نبود)!»« قَالُوا إِنَّكُمْ كُنتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَمِينِ» وآنها در جواب می‌گویند: «شما خودتان اهل ایمان نبودید (تقصیر ما چیست)؟!« قَالُوا بَل لَّمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ »ما هیچ گونه سلطه‌ای بر شما نداشتیم، بلکه شما خود قومی طغیانگر بودید! در آیه دیگری اهل آتش به بزرگان خود می‌گویند: «ما از شما تبعیت کردیم که به این جایگاه رسیدیم، کمی از عذاب ما را بکاهید.» و آن‌ها در پاسخ تنها می‌توانند بگویند «ما اگر می‌توانستیم راه نجات را بیابیم شما را هم نجات می‌دادیم.»«وَ بَرَزُوا لِلَّهِ جَمیعاً فَقالَ الضُّعَفاءُ لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذابِ اللَّهِ مِنْ شَیْ‌ءٍ قالُوا لَوْ هَدانَا اللَّهُ لَهَدَیْناکُمْ سَواءٌ عَلَیْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحیص.»«و (در قیامت)، همه‌ی آن‌ها در برابر خدا ظاهر می‌شوند در این هنگام، ضعفا (دنباله‌روان نادان) به مستکبران (و رهبران گمراه) می‌گویند: «ما پیروان شما بودیم! آیا (اکنون که به خاطر پیروی از شما گرفتار مجازات الهی شده‌ایم،) شما حاضرید سهمی از عذاب الهی را بپذیرید و از ما بردارید؟» آن‌ها می‌گویند: «اگر خدا ما را هدایت کرده بود، ما نیز شما را هدایت می‌کردیم! (ولی کار از این‌ها گذشته است،) چه بی‌تابی کنیم و چه شکیبایی، تفاوتی برای ما ندارد راه گریزی برای ما نیست!»«وَ قالَ الَّذینَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لَوْ تَرى‌ إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلى‌ بَعْضٍ الْقَوْلَ یَقُولُ الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذینَ اسْتَكْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنینَ ؛ مستكبرین به مستكبرین می‌گویند مرگ بر تو! تقصیر تو بود . شما ما را گمراه كردید(لَوْ لا أَنْتُمْ) اگر شما نبودید ما ایمان می‌آوردیم ، تقصیر شماست . » آنجا هم همه می خواهند تقصیر را به گردن دیگری بیاندازند‌(لَوْ لا أَنْتُمْ) .در دنیا بسیار می‌بینیم که برخی از افراد به دیگران می‌گویند: «فلان کار را انجام بده گناهش به گردن من!» این تنها کلام دنیائی آن‌هاست ولی در قیامت نمی‌توانند حتی ذره‌ای از مجازات سایر گنهکاران را بکاهند.«وَإِذْ يَتَحَاجُّونَ فِي النَّارِ‌ فَيَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُ‌وا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا نَصِيبًا مِّنَ النَّارِ‌ »«به خاطر بیاور هنگامی را که در آتش دوزخ با هم محاجّه می‌کنند؛ ضعیفان به مستکبران می‌گویند: «ما پیرو شما بودیم، آیا شما (امروز) سهمی از آتش را بجای ما پذیرا می‌شوید؟!»»اما سران کفر در پاسخ آنها مى گویند: ما همگى در آن هستیم ، خداوند در میان بندگانش (به عدالت ) حکم کرده است؛ یعنی رهبرانشان با يك‌سان بودن هر دو در عذاب و گناه، احتجاج جهنّميان را پاسخ می دهند.« قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُ‌وا إِنَّا كُلٌّ فِيهَا إِنَّ اللَّـهَ قَدْ حَكَمَ بَيْنَ الْعِبَادِ »«مستکبران می‌گویند: «ما همگی در آن هستیم، زیرا خداوند در میان بندگانش (به عدالت) حکم کرده است!» »آنها (به رؤسای خود) می‌گویند: «بلکه خوشامد بر شما مباد که این عذاب را شما برای ما فراهم ساختید! چه بد قرارگاهی است اینجا!»«قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْ‌حَبًا بِكُمْ ۖ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا ۖ فَبِئْسَ الْقَرَ‌ارُ‌» سپس می‌گویند: «پروردگارا! هر کس این عذاب را برای ما فراهم ساخته، عذابی مضاعف در آتش بر او بیفزا!»«قَالُوا رَ‌بَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَـٰذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ‌ »

۲.۳ - مناظره دوزخیان با شیطان

همانگونه که گفتیم اهل دوزخ برای نجات خود به هر وسیله‌ای چنگ می‌زنند و به دنبال این هستند که دیگری را مسوول اعمال خود دانسته و به این وسیله مقداری از عذاب خود بکاهند. در دوزخ گاهی عرصه به اندازه‌ای بر آنان تنگ می‌شود که حتی به شیطان متوسل شده و می‌خواهند با معرفی شیطان به عنوان عامل اصلی گناه خود، قدری از بار سنگین خود کاسته و آن را بر دوش شیطان نهند و البته شیطان نیز پاسخ کاملی به آنان می‌دهد: «وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ به ما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ.»«و شیطان، هنگامی که کار تمام می‌شود، می‌گوید: «خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف کردم! من بر شما تسلّطی نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنا بر این، مرا سرزنش نکنید خود را سرزنش کنید! نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من! من نسبت به شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید، (و اطاعت مرا همردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم!» مسلّماً ستمکاران عذاب دردناکی دارند!»خداوند در چندین آیه تصریح دارد که شیطان هیچ سلطه‌ای بر انسان‌ها ندارد تنها کاری که شیطان می‌تواند انجام دهد وسوسه نمودن است.«وَمَا كَانَ لَنَا عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ ۖ بَلْ كُنتُمْ قَوْمًا طَاغِينَ »«ما هیچ گونه سلطه‌ای بر شما نداشتیم، بلکه شما خود قومی طغیانگر بودید! »او تنها به بدی و پلیدی دعوت می‌کند. این انسان است که با اختیار خود یکی از دو راه را برمی‌گزیند و چون بر اساس اختیار خود عملی را انجام داده خود او هم می‌باید پاسخگوی آن عمل باشد و خلاصه، شیطان که در این دنیا با وعده‌های زیبا و پر زرق و برق، افراد مختلف را به خود جلب می‌نمود در آن دنیا تمام آن وعده‌ها را فراموش کرده و نمی‌تواند هیچ کاری برای پیروان خود انجام دهد.گوینده این جمله: «إن الله وعدکم وعد الحق» همان ابلیس است و مقصودش از این حرف این است که، ملامت گناهکاران و مشرکین را از خود دور سازد، پس این که گفت: «إن الله وعدکم وعد الحق و وعدتکم فأخلفتکم» معنایش این است که خداوند به شما وعده اى داد که اینک وقوع آن و مشاهده حساب و جنت و نار در امروز، آن وعده را محقق ساخت، و من هم به شما وعده اى دادم ولى به آن وفا نکردم، چون خلاف آنچه را که وعده داده بودم محقق شد. این آن معنایى است که مفسرین براى آیه کرده اند. بنابراین، مقصود از وعده اى که داده شد همه چیزهایى است که، اثباتا و نفیا مربوط به معاد باشد، یعنى خداوند آنها را اثبات، و ابلیس آنها را نفى مى کرده، و اخلاف وعده هم به معناى روشن شدن دروغ بودن آن است که در حقیقت ملزوم را گفته و لازمه آن را اراده کرده است.و به این ترتیب شیطان نیز به سائر مستکبرانى که رهبران راه ضلالت بودند هم آواز شده و تیرهاى ملامت و سرزنش خود را به این پیروان بدبخت نشانه گیرى مى کند. و بعد اضافه مى کند من بر شما تسلط و اجبار و الزامى نداشتم ، تنها این بود که از شما دعوت کردم ، شما هم با میل و اراده خود پذیرفتید (و ما کان لى علیکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لى ). بنابراین مرا هرگز سرزنش نکنید، بلکه خویشتن را سرزنش کنید که چرا دعوت شیطنت آمیز و ظاهر الفساد مرا پذیرفتید (فلا تلومونى و لوموا انفسکم ).خودتان کردید که لعنت بر خودتان باد!!.به هر حال نه من مى توانم در برابر حکم قطعى و مجازات پروردگار به فریاد شما برسم و نه شما مى توانید فریادرس من باشید (ما انا بمصرخکم و ما انتم بمصرخى )من اکنون اعلام مى کنم که از شرک شما در باره خود و اینکه اطاعت مرا در ردیف اطاعت خدا قرار دادید بیزارم و به آن کفر مى ورزم (انى کفرت بما اشرکتمون من قبل )اکنون فهمیدم که این شرک در اطاعت هم مرا بدبخت کرد و هم شما را، همان بدبختى و بیچارگى که راهى براى اصلاح و جبران آن وجود ندارد. بدانید براى ستمکاران قطعا عذاب دردناکى است (ان الظالمین لهم عذاب الیم ).

۲.۴ - مناظره دوزخیان با ملائکه‌ الهی

هنگامی که کافران به سوی جهنّم رانده می‌شوند؛ وقتی به دوزخ می‌رسند، درهای آن گشوده می‌شود و نگهبانان دوزخ به آنها می‌گویند: «آیا رسولانی از میان شما به سویتان نیامدند که آیات پروردگارتان را برای شما بخوانند و از ملاقات این روز شما را بر حذر دارند؟!» می‌گویند: «آری، (پیامبران آمدند و آیات الهی را بر ما خواندند، و ما مخالفت کردیم!) ولی فرمان عذاب الهی بر کافران مسلّم شده است.« وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا إِلَىٰ جَهَنَّمَ زُمَرً‌ا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُ‌سُلٌ مِّنكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَ‌بِّكُمْ وَيُنذِرُ‌ونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَـٰذَا ۚ قَالُوا بَلَىٰ وَلَـٰكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِ‌ينَ»در پاسخ به آنها گفته می شود: از درهای جهنّم وارد شوید، جاودانه در آن بمانید.«قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا ۖ فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِ‌ينَ»دوزخیان با وجود اینکه می‌دانند باید در برابر اعمال خود الی‌الابد در آتش دوزخ بسوزند ولی باز به دنبال راه چاره‌ای هستند تا شاید حداقل کمی از عذاب خود را برای مدتی بکاهند و لذا به کلیدداران دوزخ و ماموران عذاب الهی رو کرده و از آن‌ها تقاضای تخفیف مجازات می‌کنند. «وَ قَالَ الَّذِینَ فیِ النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُواْ رَبَّکُمْ یخَُفِّفْ عَنَّا یَوْمًا مِّنَ الْعَذَابِ قَالُواْ أَ وَ لَمْ تَکُ تَأْتِیکُمْ رُسُلُکُم بِالْبَیِّنَتِ قَالُواْ بَلیَ قَالُواْ فَادْعُواْ وَ مَا دُعَؤُاْ الْکَفِرِینَ إِلَّا فیِ ضَلَال.»«و آن‌ها که در آتشند به مأموران دوزخ می‌گویند: «از پروردگارتان بخواهید یک روز از عذاب ما را بکاهد!» آن‌ها می‌گویند: «آیا پیامبران شما دلایل روشن برایتان نیاوردند؟!» می‌گویند: «آری!» آن‌ها می‌گویند: «پس هر چه می‌خواهید (خدا را) بخوانید ولی دعای کافران (به جایی نمی‌رسد و) جز در ضلالت نیست!»نکته‌ی جالبی که در این آیه وجود دارد این است که اهل آتش تقاضای برطرف شدن کامل عذاب و ورود به بهشت را ندارند بلکه از ملائکه‌ عذاب تنها می‌خواهند کمی از عذاب آن‌ها و آن هم تنها برای یک روز کاسته شود ولی حتی این تقاضای ساده‌ی آن‌ها نیز برآورده نمی‌شود؛ بلکه آنها فریاد می‌کشند: «ای مالک دوزخ ! (ای کاش) پروردگارت ما را بمیراند (تا آسوده شویم)!» می‌گوید: «شما در این جا ماندنی هستید!» یعنی آخرین آرزوی آنها در دوزخ تقاضای مرگ است.«وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَ‌بُّكَ ۖ قَالَ إِنَّكُم مَّاكِثُونَ» اما در پاسخ به آنها گفته می شود که «شما در این جا ماندنی هستید!»«قَالَ إِنَّكُم مَّاكِثُونَ»

۲.۵ - مناظره دوزخیان با بهشتیان

پس از انجام مراحل مختلف حساب در «یوم الحساب» جایگاه افراد در بهشت و دوزخ مشخص می‌شود؛ بهشتیان در بهشت و جهنمیان در جهنم استقرار می یابند، مذاکره و گفتگو لفظی بین آنان بالا می گیرد. هر کدام اعمال و کارهای دنیای خود را بر شمرده و جزا و پاداشی را که دریافت نموده است، برای دیگری بیان می نماید. و افراد می‌توانند علاوه بر مشاهده‌ی جایگاه خود، جایگاه دیگران را نیز مشاهده نمایند، بهشتیان رو به دوزخیان کرده و یک سوال بسیار مهم از آنان می‌پرسند؛ سوال این است که چرا شما اهل دوزخ شدید؟ «ما سَلَکَکُمْ فی سَقَرَ.»و این در حالی است که بعض اهل بهشت و دوزخ در دنیا با هم آشنا بوده و با هم مراوده داشته‌اند. گاهی اوقات از این رو از سر تعجب می‌پرسند «شما که در دنیا در کنار ما بودید، با ما زندگی می‌کردید، همسایه و برادر و خویشاوند ما بودید، مگر چه عملی انجام داده‌اید که مستحق دوزخ و آتش شده‌اید؟» آنها به مومنین و بهشتیان اینگونه می‌گویند: «وَ نَادَی أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الجَْنَّةِ أَنْ أَفِیضُواْ عَلَیْنَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلیَ الْکَافِرِین...»«و دوزخیان، بهشتیان را صدا می‌زنند که: «(محبّت کنید) و مقداری آب ، یا از آنچه خدا به شما روزی داده، به ما ببخشید!» آن‌ها (در پاسخ) می‌گویند: «خداوند این‌ها را بر کافران حرام کرده است...!» نکته‌ی زیبا و تامل برانگیزی که در ادامه‌ی این آیه بیان می‌دارد این است که اگر نِعَم بهشتی بر اهل دوزخ حرام شده است تنها به این دلیل است که دنیا آنان را فریب داده و دین و آئین و مقدسات را به بازیچه و سرگرمی می‌گرفتند. این تحریم در حقیقت یک نوع تحریم تکوینى است ، همانند محرومیت بسیارى از بیماران از غذاهاى لذیذ و رنگارنگ . دوزخیان با وجود اینکه با صراحت پاسخ منفی اهل بهشت را می‌شنوند ولی باز ناامیدانه به آن‌ها التماس کرده و می‌گویند: «یَوْمَ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِکُمْ قِیلَ ارْجِعُواْ وَرَاءَکُمْ فَالْتَمِسُواْ نُورًا فَضُرِبَ بَیْنهَُم به سورٍ لَّهُ بَابُ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَ ظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَاب.»«.....نظری به ما بیفکنید تا از نور شما پرتوی برگیریم! به آن‌ها گفته می‌شود: «به پشت سر خود بازگردید و کسب نور کنید!» در این هنگام دیواری میان آن‌ها زده می‌شود که دری دارد، درونش رحمت است و برونش عذاب.»مومنین در صحرای محشر دارای صورت‌های نورانی و بشّاشی هستند؛ نوری از جنس نور ولایت و نور عبادت ؛ ولی اهل عناد و لجاج چنین نوری با خود به همراه نیاورده‌اند لذا ملتمسانه از مومنین تقاضا می‌کنند که قدری صورت خود را برگردانید تا ما نیز بتوانیم تا اندازه‌ای از نور چهره‌ی شما استفاده کرده و مقداری از مسیر قیامت را طی کنیم ولی پاسخی که به آنان داده می‌شود این است که به دنیا بازگشته و از آنجا طلب نورانیت کنید.منافقان، مؤمنان را فریاد می دارند مگر ما (در دنیا) با شما نبوده ایم؟ می گویند: بلی، ولیکن (با نفاق) خویشتن را گرفتار بلا کردید و چشم به راه ماندید و شک و تردید ورزیدید و آرزوها و پندارها شما را گول زد و اهریمن فریبکار شما را فریب داد تا اینکه فرمان خدا در رسید، پس امروز هم از شما و هم از کافران عوض و غرامتی پذیرفته نمی شود. جایگاه شما ها آتش دوزخ است. « يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُن مَّعَكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ وَلَـٰكِنَّكُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَكُمْ وَتَرَ‌بَّصْتُمْ وَارْ‌تَبْتُمْ وَغَرَّ‌تْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّىٰ جَاءَ أَمْرُ‌ اللَّـهِ وَغَرَّ‌كُم بِاللَّـهِ الْغَرُ‌ورُ‌»«آنها را صدا می‌زنند: «مگر ما با شما نبودیم؟!» می‌گویند: «آری، ولی شما خود را به هلاکت افکندید و انتظار (مرگ پیامبر را) کشیدید، و (در همه چیز) شکّ و تردید داشتید، و آرزوهای دور و دراز شما را فریب داد تا فرمان خدا فرا رسید، و شیطان فریبکار شما را در برابر (فرمان) خداوند فریب داد! »در نهایت بهشتیان اهل جهنم را مورد خطاب قرار داده و از آنان در مورو تحقق وعده های الهی می پرسند: « وَ نادى‌ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمینَ؛صدا می‌زنند اصحاب بهشت اصحاب دوزخ را صدا می زنند و می گویند : خدا به وعده‌هایی كه به ما داده بود وفا كرد، آیا وعده‌هایی كه به شما دوزخیان داده وفا كرده؟! بهشتیان می‌گویند: خدا وعده داده بود به ما كه به بهشت ببرد. به وعده‌اش نسبت به شما هم وفا كرد ؟ گفتند: بله. ما رسیدیم به آنجایی كه باید می‌رسیدیم شما هم رسیدید.اعتراف گرفتن از خود دوزخیان. و این بهترین نوع اعتراف است که انسان چیزی را که خودش انکار می کرد روزی اعتراف کند .با این که بهشتیان به تحقق وعده الهی در باره دوزخیان واقف هستند و آن را به رای العین می بینند. سئوال کردن از این موضوع چه وجهی دارد؟ وچه فایده ای بر این سئوال مترتب است ؟ در پاسخ گفته می شود استفهام چند نوع است و در اینجا استفهام٬ استفهام حقیقی نیست بلکه استفهام توبیخی است . مثل اینکه به فردی که حرف ناصحی را گوش نکرده و دچار خسران و زیان شده است به او گفته می شود: آیا من پیش از این به شما نگفتم ؟ سؤ ال همیشه براى افزایش معلومات نیست ، بلکه گاهى جنبه ملامت و سرزنش و توبیخ دارد، و در اینجا چنین است ، در واقع این خود یکى از کیفرهاى گنهکاران است.


۱. مومنون/سوره۲۳، آیه۱۰۷.    
۲. مومنون/سوره۲۳، آیه۱۰۸.    
۳. مومنون/سوره۲۳، آیه۱۰۷.    
۴. فاطر/سوره۳۵، آیه۳۷.    
۵. مومنون/سوره۲۳، آیه۱۰۵.    
۶. مومنون/سوره۲۳، آیه۱۰۶.    
۷. مومنون/سوره۲۳، آیه۱۰۷.    
۸. اعراف/سوره۷، آیه۳۸.    
۹. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج‌۸، ص۱۴۱.    
۱۰. اعراف/سوره۷، آیه۳۸.    
۱۱. انعام/سوره۶، آیه۲۸.    
۱۲. صافات/سوره۳۷، آیه۲۷.    
۱۳. صافات/سوره۳۷، آیه۲۸.    
۱۴. صافات/سوره۳۷، آیه۲۹.    
۱۵. صافات/سوره۳۷، آیه۳۰.    
۱۶. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۱.    
۱۷. سبا/سوره۳۴، آیه۳۱.    
۱۸. غافر/سوره۴۰، آیه۴۷.    
۱۹. غافر/سوره۴۰، آیه۴۷.    
۲۰. ص/سوره۳۸، آیه۶۰.    
۲۱. ص/سوره۳۸، آیه۶۱.    
۲۲. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۲.    
۲۳. صافات/سوره۳۷، آیه۳۰.    
۲۴. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۲.    
۲۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۳۲۶.    
۲۶. زمر/سوره۳۹، آیه۷۱.    
۲۷. زمر/سوره۳۹، آیه۷۲.    
۲۸. غافر/سوره۴۰، آیه۴۹.    
۲۹. غافر/سوره۴۰، آیه۵۰.    
۳۰. زخرف/سوره۴۳، آیه۷۷.    
۳۱. مدثر/سوره۷۴، آیه۴۲.    
۳۲. اعراف/سوره۷، آیه۵۰.    
۳۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۱۹۴.    
۳۴. حدید/سوره۵۷، آیه۱۳.    
۳۵. حدید/سوره۵۷، آیه۱۴.    
۳۶. اعراف/سوره۷، آیه۴۴.    
۳۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۱۷۹.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲، ص۲۹۶، برگرفته از مقاله «احتجاج جهنمیان».    


رده‌های این صفحه : احتجاج | جهنم | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار