• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اثبات برزخ

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



برخی گفته‌اند: اصولا مسئله برزخ ماهیت نقلی دارد و عقل را به آن راهی نیست
[۱] روح‌المعانی، مج۲، ج‌۲، ص۳۰.
[۲] شرح الاصول الخمسه، ص‌۴۹۴‌-‌۴۹۵.
و بعضی بر این عقیده‌اند که افزون بر ادله نقلی، دلایل عقلی نیز می‌تواند پاداش و کیفر برزخی را ثابت کند.
[۳] التفسیر الکبیر، ج‌۳، ص‌۴۲۷.




البته تجزیه و تحلیل ادله عقلی و نقلی اثبات برزخ نشان می‌دهد که این ادله بیش از آن‌که ضرورت برزخ را ثابت کند امکان آن را ثابت می‌کند، در هر حال این نکته درخور توجه است که اولین گام برای اثبات برزخ، اثبات حقیقت روح و تجرد نفس و بقای آن است، از این‌رو کسانی که به سبب جهانبینی مادی خود، همه حقایق موجودات عالم را در مادیات منحصر می‌دانند، به طور کلی منکر عالم پس از مرگ هستند،
[۴] شرح المقاصد، ج‌۵‌، ص‌۱۱۷.
[۵] التفسیر الکبیر، ج‌۹، ص‌۹۳‌-‌۹۴.
[۶] گوهر مراد، ص‌۶۴۹‌-‌۶۵۰‌.
افزون بر این برای اثبات برزخ ممکن است به ادله تجربی و حسّی با استفاده از روشهایی که می‌توان با ارواح گذشتگان ارتباط برقرار کرد نیز بهره گرفت. این روشها که در علمی به نام فرا روانشناسی (Parapsychology) طرح می‌گردد ثابت می‌کند که برای مردگان، نوعی حیات و ادامه زندگی تحقق دارد که آن همان برزخ است. توجه به این نکته نیز لازم است که خواه دلیل عقلی را نیز دلیلی مستقل برای اثبات حیات برزخی بپذیریم یا آن را تمام ندانیم، در هر صورت، اصل این مسئله در مجموعه معارف اسلامی امری روشن است و از همین روی برخی از صاحب نظران احتمال ضروری بودن آن را بعید ندانسته‌اند،
[۷] حق‌الیقین، ج‌۲، ص‌۶۴‌.
گرچه به گفته برخی از محققان مسئله حیات برزخی در اواسط عهد رسول خدا از ضروریات قرآنی نبوده است و حتی امروزه نیز برخی از مسلمین که نفس انسان را مجرد نمی‌دانند به نوعی این حقیقت را نمی‌پذیرند،


مهم‌ترین ادلّه حیات برزخی آیات و روایات است که آیات در این زمینه به شرح ذیل است:

۲.۱ - دلیل اول

آیه ۱۰۰ سوره مؤمنون برزخ را پیشاپیش ظالمان و محیط بر آنان دانسته است: «ومِن ورائِهِم بَرزَخٌ اِلی یَومِ یُبعَثون». برخی «وراء» را به معنای پشت و برزخ را به منزله مانعی از بازگشت به دنیا دانسته‌اند ؛
[۱۲] مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۱۸۷.
[۱۳] جامع‌البیان، مج۱۰، ج‌۱۸، ص‌۶۹‌.
ولی قید «اِلی یَومِ یُبعَثون» به روشنی دلالت بر این نکته دارد که کلمه «وراء» به معنای جلو است، زیرا اگر آن را به‌معنای پشت بدانیم دیگر قید مذکور لغو خواهد ‌بود.

۲.۲ - دلیل دوم

در برخی آیات درباره شهیدان چنین آمده است: «کسانی را که در راه خدا کشته شدند مرده مپندارید. ایشان زندگان‌اند و نزد خدا روزی داده می‌شوند. به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمان‌اند و برای کسانی که از پی ایشان‌اند و هنوز به آنان نپیوسته‌اند شادی می‌کنند که نه بیمی برایشان است و نه اندوهگین می‌شوند» همچنین در آیات ۲۶ - ۲۷ یس از شهیدی چنین نقل می‌کند: «هنگامی که به وی گفته شد:به بهشت درآی گفت: ای کاش قوم من از این همه رحمت الهی که مرا در بر گرفته با خبر می‌شدند». براساس آیات مزبور شهیدان لذتها را درک می‌کنند و اگر آنان مرده و فاقد حیات باشند دیگر درکی ندارند تا لذت برده و متنعم باشند.
[۱۸] جامع البیان، ج‌۲، ص‌۵۳.
گفته شده: آیه ۱۷۰ آل‌عمران به روشنی دلالت دارد که حیات برزخی شهدا مقارن با حیات دنیوی کسانی است که به آنان ملحق نگشته‌اند.
[۲۰] مجمع البیان، ج‌۱، ص‌۴۳۴.
[۲۱] التفسیر الکبیر، ج‌۹، ص‌۹۰.
[۲۲] الابانه، ص‌۷۶.
برخی از متکلمان خواسته‌اند دلالت عام آیات یاد شده بر حیات برزخ برای همه انسانها را انکار و آن را محدود به حیات شهیدان بدانند
[۲۳] التحریر و المرسع، ص‌۲۸۴.
که دلیلی بر اختصاص در دست نیست، بلکه سیاق آیات‌۱۶۹‌-‌۱۷۱ آل‌عمران مفید اشتراک دیگر مؤمنان با شهدا در حیات برزخی است.

۲.۳ - دلیل سوم

برخی آیات با حرف عطف «فای تعقیب» که بر پشت سر هم بودن دو امر دلالت دارد حالاتی از حیات را برای انتقال یافتگان از دنیا ترسیم می‌کند که از این آیات نیز برای اثبات برزخ استفاده شده است؛ مانند وارد شدن قوم نوح (علیه‌السلام) به آتش در پی غرق شدن آنان: «مِمّا خَطیتِهِم اُغرِقوا فَاُدخِلوا نارًا...».
[۲۷] شرح الاصول الخمسه، ص‌۴۹۳.
[۲۸] التفسیر الکبیر، ج‌۴، ص‌۱۶۴.
[۲۹] شرح المقاصد، ج‌۵‌، ص‌۱۱۱‌-‌۱۱۲.
برخی آیاتِ «یاَیَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّه اِرجِعی اِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرضیَّه فَادخُلی فی عِبدی وادخُلی جَنَّتی» را نیز به جهت وجود فای تعقیب (فَادخُلی) دلیل بر حیات برزخی دانسته‌اند ؛
[۳۱] التفسیر الکبیر، ج‌۹، ص‌۹۱.
همچنین در آیاتِ «فَاَمّا اِن کانَ مِنَ المُقَرَّبین فَرَوحٌ و رَیحانٌ و جَنَّتُ نَعیم» گفته شده:فای تعقیب دلالت بر این دارد که روح و ریحان و جنّت، پس از مرگ و در برزخ حاصل می‌شود.
[۳۳] جامع‌البیان، مج۱۳، ج‌۲۷، ص‌۲۷۵‌-۲۷۶.
[۳۴] التفسیر الکبیر، ص‌۹۲.
البته در روایتی از امام‌صادق (علیه‌السلام)، روح و ریحان در قبر و جنّت نعیم در آخرت دانسته شده است.
[۳۵] تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۳۶۱.
برخی، آیات ۸۸ - ۸۹ واقعه را مربوط به آخرت دانسته‌اند.
[۳۹] جامع البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۷، ص‌۲۷۵.

گفتنی است که نمی‌توان به صرف دلالت آیات مزبور بر فاصله نبودن میان مرگ و دخول در آتش یا متنعم شدن استناد کرد و از آن‌ها در اثبات برزخ بهره جست، زیرا ممکن است انتقال‌یافتگان از دنیا در آیات یاد شده از جمله کسانی باشند که بدون توقف در برزخ به جهنم یا بهشت اخروی داخل می‌شوند.

۲.۴ - دلیل چهارم

طبق مضمون برخی آیات، فرشتگان هنگام مرگ از ستمگران بازخواست می‌کنند: «اِنَّ الَّذینَ تَوَفّهُمُ المَلئِکَةُ ظالِمی اَنفُسِهِم قالوا فیمَ کُنتُم...» و به آن‌ها می‌گویند: جانهای خود را بر آرید: «ولَو تَرَی اِذِ الظّلِمونَ فی غَمَرتِ المَوتِ والمَلئِکَةُ باسِطوا اَیدیهِم اَخرِجوا اَنفُسَکُمُ الیَومَ تُجزَونَ عَذابَ الهونِ بِما کُنتُم تَقولونَ عَلَی اللّهِ غَیرَ الحَقِّ و کُنتُم عَن ءایتِهِ تَستَکبِرون». آیات مزبور نیز مرتبط با سؤال قبر و عذاب برزخی است و در برخی آثار به این آیات و همچنین آیات ۳۲ نحل و ۵۰ انفال برای اثبات برزخ استدلال شده است.
[۴۶] صحیح البخاری، ج‌۲، ص‌۱۲۳.
[۴۷] الفرقان، ج‌۱۴، ص‌۳۳۰.
[۴۸] الفرقان، ج‌۱۰، ص‌۲۶۱.


۲.۵ - دلیل پنجم

اثبات برخی ویژگیها برای حیات پس از مرگ در برخی آیات از جمله وجود شب و روز: «اَلنّارُ یُعرَضونَ عَلَیها غُدُوًّا و عَشیًّا...» دلیل بر وجود حیات برزخی دانسته شده است، زیرا براساس روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) که متکلمان نیز از آن‌ها استفاده کرده‌اند
[۵۰] سلسله مؤلفات، ج‌۷، ص‌۶۲‌-‌۶۴‌، «مسار الشیعه».
در قیامت شب و روزی وجود ندارد، ازاین‌رو باید گفت عذاب مذکور در آیه، مربوط به حیات برزخی است.
[۵۱] تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۲۶۱.
[۵۲] مجمع البیان، ج‌۸‌، ص‌۸۱۸‌.
البته برخی گفته‌اند: این بدان معنا نیست که در برزخ لزوماً شب و روز وجود داشته باشد، بلکه می‌توان گفت عذاب فرعون و پیروان او پس از مرگ مقارن با شب و روز دنیوی است و عذاب آن‌ها با ظرف زمانی دنیا سنجیده شده است.
[۵۳] التفسیر الکبیر، ج‌۲۷، ص‌۷۳.
برخی نیز از عطف جمله «و‌یَومَ تَقومُ السّاعَةُ اَدخِلوا ءالَ فِرعَونَ اَشَدَّ العَذاب» بر ماقبل آن در آیه یاد شده‌استفاده کرده‌اند که عذابی که در جمله قبل، از آن سخن به میان آمده و شب و روز در آن مطرح گردیده عذابی است که قبل از قیامت بر مجرمان وارد می‌شود و عذابی که در این جمله وجود دارد و همراه با «أشدّ» است عذاب آخرت است.
[۵۴] الابانه، ص‌۷۵.

برخی از محققان آیه «و لَهُم رِزقُهُم فِیها بُکرَةً و عَشیّا» را نیز به دلیل مطرح کردن صبح و شام مربوط به حیات برزخی دانسته‌اند:
[۵۶] الفرقان، ج‌۱۶، ص‌۳۵۵‌-‌۳۵۶.
برخی نیز شب و روز را در آیات یاد شده کنایه از دوام عذاب و پاداش دانسته‌اند.
[۵۷] التفسیر الکبیر، ج‌۲۷، ص‌۷۳.


۲.۶ - دلیل ششم

سخن از تعدد حیات و موت و بیان شمار آن‌ها در برخی آیات نیز از دیگر دلایل اثبات برزخ شمرده شده است: «کَیفَ تَکفُرونَ بِاللّهِ وکُنتُم اَموتًا فَاَحیکُم ثُمَّ یُمیتُکُم ثُمَّ یُحییکُم ثُمَّ اِلَیهِ تُرجَعون». در این آیه از عبارتِ «ثُمَّ اِلَیهِ تُرجَعون» که به روشنی بر بعث اخروی دلالت دارد می‌توان برداشت کرد که عبارتِ «ثُمَّ یُمیتُکُم ثُمَّ یُحییکُم» مربوط به حیات برزخی است.
[۵۹] روض الجنان، ج‌۱، ص‌۱۸۵.
برخی به دلیل آن نیز تصریح کرده‌اند؛ یعنی عطف با «ثمّ» که فاصله و تراخی را می‌رساند. برای این تفسیر در جوامع روایی نیز می‌توان شواهدی یافت. نظیر استدلال یاد شده، استدلال به آیه ۱۱ غافر است:«قالواْ رَبَّنا اَمَتَّنا اثنَتَینِ واَحیَیتَنا اثنَتَینِ فَاعتَرَفنا بِذُنوبِنا فَهَل اِلی خُروج مِن سَبیل» که البته فرق بین دو آیه کاملا مشهود است، و آن این‌که در آیه نخست از مرگ اول به «کُنتُم اَمواتاً» تعبیر شده که به راحتی یا با اندکی تأمّل می‌تواند بر دوره پیش از تعلق روح منطبق شود؛ اما در آیه دوم موت در قالب لفظ «اماته» طرح گردیده که به معنای میراندن است و تطبیق آن بر دوره پیش از حیات دنیوی دشوار است و ازاین‌رو بهتر آن می‌نماید که میراندن نخست به مرگ پس از حیات دنیوی و میراندن دوم به مرگ پس از حیات برزخی برگردد. به گفته برخی، بیشتر علما بر همین اساس به این آیه برای اثبات برزخ استدلال کرده‌اند.
[۶۴] التفسیر الکبیر، ج‌۲۷، ص‌۳۹.
در این میان منکران دلالت دو آیه و نیز منکران عذاب قبر گفته‌اند که در این دو آیه سخن از دو مرگ و دو حیات رفته است؛ نه سه مرگ و سه حیات
[۶۶] شرح المقاصد، ج‌۵‌، ص‌۱۱۵.
که مرگ اول حالت پیشین ابدان، قبل از تعلق روح است که مرده بودند و مرگ دوم انتقال از نشئه دنیا به آخرت است و حیات اول زندگی دنیا و حیات دوم زندگی آخرت است و اگر حیات و مرگ برزخی وجود داشت و مورد نظر بود باید در این آیات از سه مرگ و سه حیات سخن به میان می‌آمد. ابن‌مسعود، ابن‌عباس، قتاده و ضحاک بر این عقیده‌اند که آیات یاد شده تنها به حیات دنیوی و اخروی اشاره دارد و در میان متقدمان تنها سدّی دلالت آن‌ها را بر حیات برزخی تمام می‌داند.
[۶۷] تفسیر قرطبی، ج‌۱۵، ص‌۱۹۴.
اینان برای حل مشکل لفظ «اماته» در آیه دوم که با بی‌جان بودن در دوره قبل از تعلق روح سازگار نیست به مجاز و کنایه روی آورده‌اند. ایشان بر این عقیده‌اند که همان‌طور که در مثال گفته می‌شود: «ضیّق فم الرکیة» و با آن‌که دهانه چاه وسیع نیست به چاه کَن گفته می‌شود که دهانه آن را تنگ کن همین‌طور هم با آن‌که شخص قبل از آمدن به دنیا چیزی نبوده لفظ اماته بر او صادق‌است. برخی از محققان این توجیهات را نوعی تکلف دانسته و گفته‌اند: این آیه در خصوص حیات برزخی و اخروی است و ارتباطی با حیات دنیوی ندارد. وی با توجه به قرینه کلامی در آیه مورد بحث می‌گوید: این آیه سخن کافران در دوزخ اخروی است و آن‌ها برای آن‌که از انکار خود در طول زندگی دنیوی پشیمان شده‌اند حال در قیامت آنچه را که منکر شده‌اند با زبان عجز اقرار می‌کنند و روشن است که آن‌ها در عالم دنیا حیات دنیوی خویش را منکر نبوده‌اند، بلکه حیات برزخی و اخروی را منکر شده‌اند. این تفسیر از سوی برخی چنین نقد شده که کافران در حیات دنیوی نیز احیا و خلق خویش را از هیچ و عدم به دست خداوند منکر بوده‌اند و اقرار مذکور در قیامت می‌تواند به همین‌نکته باز‌گردد.
[۷۰] من وحی القرآن، ج‌۲۰، ص‌۲۲‌-‌۲۳.


۲.۷ - دلیل هفتم

افزون بر آیات گذشته، آیات دیگری نیز به برزخ مربوط دانسته شده که دلالت آن‌ها بر حیات برزخی به وضوح دلالت آیات پیشین نیست، چنان که در آیه «ولَنُذیقَنَّهُم مِنَ العَذابِ الاَدنی دونَ‌العَذابِ الاَکبَر» گفته شده: عذاب ادنی مربوط به عذاب قبر و دنیاست و برخی آن را فقط عذاب دنیوی دانسته‌اند
[۷۲] جامع البیان، مج‌۱۰، ج‌۲۱، ص‌۱۳۲‌-‌۱۳۳.
، چنان که برخی مقصود از «مَعِیشَةً ضَنْکا» را در آیه ۱۲۴ طه عذاب قبر دانسته‌اند.
[۷۴] مجمع البیان، ج‌۷، ص‌۵۵‌.
[۷۵] جامع البیان، مج‌۹، ج‌۱۶، ص‌۲۸۳.
آیات «یَومَ تُبلَی السَّرائِر»، «ولَهُم رِزقُهُم بُکرَةً و عَشیّا»، «فَاَمَّا الَّذینَ شَقوا فَفِی النّار» و «اَلهکُمُ التَّکاثُر حَتّی زُرتُمُ المَقابِر» نیز در مورد برزخ دانسته شده است.
[۸۰] جامع البیان، مج‌۱۵، ج‌۳۰، ص‌۳۶۳.
[۸۱] تفسیر صدر المتالهین، ج‌۷، ص‌۳۴۴‌-‌۳۴۵.

در این میان برخی آیات نیز با قرینه آیات دیگر بر حالات برزخ دلالت دارد؛ همچون: «قالَ الَّذینَ لا یَرجونَ لِقاءَنا لَولاَ اُنزِلَ عَلَینَا المَلئِکَةُ اَو نَری رَبَّنا یَومَ یَرَونَ المَلئِکَةَ لا بُشری یَومَئِذ لِلمُجرِمینَ ویَقولونَ حِجرًا مَحجورا». این آیه درباره کسانی است که به پیامبر اعتراض می‌کردند و به عنوان بهانه کفر خویش می‌گفتند: چرا ملائکه بر ما نازل نمی‌شود. خداوند در پاسخ ایشان می‌فرماید: روزی که ایشان ملائکه را ببینند روز خوشی برای آن‌ها نخواهد بود. این آیه با توجه به آیات ۹۷ نساء و ۹۳ انعام که برخورد شدید ملائکه را با مجرمان هنگام مرگ و در حیات برزخی مطرح می‌کند می‌تواند در گروه آیات دلالت کننده بر حیات برزخی قرار گیرد.
[۸۵] معاد، ج‌۱، ص‌۲۳۳‌-‌۲۳۴.


۲.۸ - دلیل هشتم

در احادیث نبوی نیز برخی از آیات بر وقایع برزخ تطبیق شده است؛ از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ذیل آیه «یُثَبِّتُ اللّهُ الَّذینَ ءامَنوا بِالقَولِ الثّابِت فِی‌الحَیوةِ الدُنیا وَ فِی‌الآخِرَة» نقل شده که این آیه درباره مرده‌ای است که در قبر از او سؤال می‌شود.
[۸۷] الامالی، طوسی، ص‌۳۷۷.
با توجه به همین روایت در مورد این آیه گفته شده: در قرآن آخرت گاهی به معنای برزخ می‌آید.
[۸۸] مجمع البیان، ج‌۶، ص‌۴۸۲.
بسیاری از مفسران ذیل همین آیه مباحث گسترده‌ای را درباره احوال قبر و برزخ مطرح کرده‌اند.


الابانة عن اصول الدیانه؛ الامالی، صدوق؛ الامالی، طوسی؛ انوار درخشان در تقسیر قرآن؛ بحار الانوار؛ البرهان فی تفسیر القرآن؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ التحریر والمرسع فی احوال البرزخ؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تصحیح اعتقادات الامامیه؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن‌کثیر؛ تفسیر القرآن الکریم، صدر‌المتالهین؛ تفسیر القمی؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر‌المنار؛ التفسیر المنسوب الی الامام العسکری (علیه‌السلام)؛ تفسیر من وحی القرآن؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ حق الیقین فی معرفة اصول الدین؛ الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه؛ درر الفوائد؛ الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور؛ روح‌المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ روض الجنان و روح‌الجنان؛ سلسله مؤلفات الشیخ المفید؛ شرح‌الاصول الخمسه؛ شرح چهل حدیث؛ شرح فصوص الحکم؛ شرح المقاصد؛ شرح المنظومة السبزواری؛ صحیح البخاری؛ الفرقان فی تفسیر القرآن؛ الکافی؛ کتاب الخصال؛ الکشاف؛ گوهر مراد؛ لغت‌نامه؛ مجمع البیان فی تفسیر‌القرآن؛ مجموعه آثار، استاد مطهری؛ مجموعه مصنفات شیخ اشراق؛ معاد یا بازگشت به سوی خدا؛ معاد از دیدگاه امام خمینی (قدس سره)؛ المعتبر فی شرح المختصر؛ معجم‌مقاییس اللغه؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المیزان فی تفسیر القرآن.


۱. روح‌المعانی، مج۲، ج‌۲، ص۳۰.
۲. شرح الاصول الخمسه، ص‌۴۹۴‌-‌۴۹۵.
۳. التفسیر الکبیر، ج‌۳، ص‌۴۲۷.
۴. شرح المقاصد، ج‌۵‌، ص‌۱۱۷.
۵. التفسیر الکبیر، ج‌۹، ص‌۹۳‌-‌۹۴.
۶. گوهر مراد، ص‌۶۴۹‌-‌۶۵۰‌.
۷. حق‌الیقین، ج‌۲، ص‌۶۴‌.
۸. المیزان، ج‌۱، ص‌۳۴۶.    
۹. مؤمنون /سوره۲۳، آیه۱۰۰.    
۱۰. الدرالمنثور، ج‌۶‌، ص‌۱۱۵.    
۱۱. المیزان، ج‌۱۵، ص‌۶۸‌.    
۱۲. مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۱۸۷.
۱۳. جامع‌البیان، مج۱۰، ج‌۱۸، ص‌۶۹‌.
۱۴. المیزان، ج‌۱۵، ص‌۶۸‌.    
۱۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۶۹ ۱۷۰.    
۱۶. بقره/سوره۲، آیه۱۵۴.    
۱۷. یس/سوره۳۶، آیه۲۴:۲۷.    
۱۸. جامع البیان، ج‌۲، ص‌۵۳.
۱۹. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۷۰.    
۲۰. مجمع البیان، ج‌۱، ص‌۴۳۴.
۲۱. التفسیر الکبیر، ج‌۹، ص‌۹۰.
۲۲. الابانه، ص‌۷۶.
۲۳. التحریر و المرسع، ص‌۲۸۴.
۲۴. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۶۹-۱۷۱.    
۲۵. المیزان، ج‌۱، ص‌۳۴۸‌-‌۳۴۹.    
۲۶. نوح/سوره۷۱، آیه۲۵.    
۲۷. شرح الاصول الخمسه، ص‌۴۹۳.
۲۸. التفسیر الکبیر، ج‌۴، ص‌۱۶۴.
۲۹. شرح المقاصد، ج‌۵‌، ص‌۱۱۱‌-‌۱۱۲.
۳۰. فجر/سوره۸۹، آیه۲۷ - ۳۰.    
۳۱. التفسیر الکبیر، ج‌۹، ص‌۹۱.
۳۲. واقعه/سوره۵۶، آیه۸۸ ۸۹.    
۳۳. جامع‌البیان، مج۱۳، ج‌۲۷، ص‌۲۷۵‌-۲۷۶.
۳۴. التفسیر الکبیر، ص‌۹۲.
۳۵. تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۳۶۱.
۳۶. الامالی، صدوق، ص‌۳۶۵.    
۳۷. الامالی، صدوق، ص۵۶۱‌.    
۳۸. واقعه/سوره۵۶، آیه۸۸-۸۹.    
۳۹. جامع البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۷، ص‌۲۷۵.
۴۰. نساء/سوره۴، آیه۹۷.    
۴۱. انعام/سوره۶، آیه۹۳.    
۴۲. المیزان، ج‌۵‌، ص‌۴۹.    
۴۳. المیزان، ج‌۷، ص‌۲۸۴.    
۴۴. نحل/سوره۱۶، آیه۳۲.    
۴۵. انفال/سوره۸، آیه۵۰.    
۴۶. صحیح البخاری، ج‌۲، ص‌۱۲۳.
۴۷. الفرقان، ج‌۱۴، ص‌۳۳۰.
۴۸. الفرقان، ج‌۱۰، ص‌۲۶۱.
۴۹. غافر/سوره۴۰، آیه۴۶.    
۵۰. سلسله مؤلفات، ج‌۷، ص‌۶۲‌-‌۶۴‌، «مسار الشیعه».
۵۱. تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۲۶۱.
۵۲. مجمع البیان، ج‌۸‌، ص‌۸۱۸‌.
۵۳. التفسیر الکبیر، ج‌۲۷، ص‌۷۳.
۵۴. الابانه، ص‌۷۵.
۵۵. مریم/سوره۱۹، آیه۶۲.    
۵۶. الفرقان، ج‌۱۶، ص‌۳۵۵‌-‌۳۵۶.
۵۷. التفسیر الکبیر، ج‌۲۷، ص‌۷۳.
۵۸. بقره/سوره۲، آیه۲۸.    
۵۹. روض الجنان، ج‌۱، ص‌۱۸۵.
۶۰. التبیان، ج‌۱، ص‌۱۲۲‌-‌۱۲۳.    
۶۱. المیزان، ج‌۱، ص‌۱۱۱‌-‌۱۱۲.    
۶۲. تفسیر منسوب به امام عسکری (علیه‌السلام)، ص‌۲۱۰.    
۶۳. غافر/سوره۴۰، آیه۱۱.    
۶۴. التفسیر الکبیر، ج‌۲۷، ص‌۳۹.
۶۵. المیزان، ج‌۱۷، ص‌۳۱۳‌-‌۳۱۴.    
۶۶. شرح المقاصد، ج‌۵‌، ص‌۱۱۵.
۶۷. تفسیر قرطبی، ج‌۱۵، ص‌۱۹۴.
۶۸. الکشاف، ج‌۴، ص‌۱۵۴.    
۶۹. المیزان، ج‌۱۷، ص‌۳۱۲‌-‌۳۱۴.    
۷۰. من وحی القرآن، ج‌۲۰، ص‌۲۲‌-‌۲۳.
۷۱. سجده/سوره۳۲، آیه۲۱.    
۷۲. جامع البیان، مج‌۱۰، ج‌۲۱، ص‌۱۳۲‌-‌۱۳۳.
۷۳. طه/سوره۲۰، آیه۱۲۴.    
۷۴. مجمع البیان، ج‌۷، ص‌۵۵‌.
۷۵. جامع البیان، مج‌۹، ج‌۱۶، ص‌۲۸۳.
۷۶. طارق/سوره۸۶، آیه۹.    
۷۷. مریم/سوره۱۹، آیه۶۲.    
۷۸. هود/سوره۱۱، آیه۱۰۶.    
۷۹. تکاثر/سوره۱۰۲، آیه۱ - ۲.    
۸۰. جامع البیان، مج‌۱۵، ج‌۳۰، ص‌۳۶۳.
۸۱. تفسیر صدر المتالهین، ج‌۷، ص‌۳۴۴‌-‌۳۴۵.
۸۲. فرقان/سوره۲۵، آیه۲۱ - ۲۲.    
۸۳. نساء/سوره۴، آیه۹۷.    
۸۴. انعام/سوره۶، آیه۹۳.    
۸۵. معاد، ج‌۱، ص‌۲۳۳‌-‌۲۳۴.
۸۶. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۷.    
۸۷. الامالی، طوسی، ص‌۳۷۷.
۸۸. مجمع البیان، ج‌۶، ص‌۴۸۲.
۸۹. تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۵۵۰ - ۵۵۷‌.    



دائرةالمعارف قرآن کریم برگرفته از مقاله برزخ در قرآن.    




جعبه ابزار