• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوذر غفاری (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابوذر غفاری، جندب بن جناده از پیش گامان در اسلام و از صحابه بزرگ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است.



از دوران کودکی و جوانی وی تا قبل از اسلامش اطلاعات دقیقی در دست نیست. آنچه درباره وی می‌دانیم از زمانی است كه به دین مبین اسلام گروید و مسلمان شد.

۱.۱ - نسب

اسم او «جندب بن جناده» و لقبش «ابوذر» می‌باشد. كلمه «غفاری» كه معمولا پس از نام وی می‌آید اسم قبیله ابوذر است؛ وی منسوب به قبیله بنی غفار می‌باشد.

۱.۲ - قبل از مسلمان شدن

از دوران كودكی و جوانی وی تا قبل از اسلامش اطلاعات دقیقی در دست نیست. براساس روایتی، در جاهلیت شبانی می‌کرد و با شجاعتی که داشت، گاه یک‌ تنه در مقابل کاروانی می‌ایستاد. او از سه سال پیش از پذیرش اسلام، خدای یگانه را می‌پرستید و نماز می‌گزارد و از بت‌ها دوری می‌جست. آن‌چه درباره وی می‌دانیم از زمانی است كه به دین مبین اسلام گروید و مسلمان شد.

۱.۳ - پذیرفتن اسلام در جوانی

ابوذر از اولین مسلمانان و پیشتازان در پذیرش دین اسلام است. او را چهارمین یا پنجمین مسلمان معرفی كرده‌اند.
آن‌چه پیشتازی وی را در اسلام پررنگ‌تر می‌سازد این است كه او ساكن شهر مکه نبود و با شنیدن ظهور پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) در مكه به محضر ایشان شرفیاب گردید و اسلام آورد. ابوذر، نخستین کسی بود که پیامبر را به تحیت اسلامی سلام گفت.
[۱۰] نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۸، ص۳۶۸.


۱.۴ - جایگاه اخلاقی وی

ابوذر، مردی حکیم و دانشمند بود که سخنان عالمانه و حکیمانه او هنوز هم مورد توجه همگان بوده و در صداقت گفتار و صراحت لهجه زبانزد عام و خاص است. وی از بزرگان علم و فضیلت و از اعاظم زهد و تقوا به شمار می آید و شکی نیست که وی نزد همه مسلمانان و شخص پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) و امیرمومنان (علیه‌السّلام) جایگاهی بی نظیر داشته است.

۱.۵ - یکی از ارکان اربعه

شیخ طوسی در کتاب رجال خود، ابوذر را از یاران صدیق امیرالمومنین علی (علیه‌السّلام) به شمار آورده و او را یکی از ارکان اربعه ارکان دانسته است. ارکان اربعه که در بعضی از کتب رجالی آمده عبارتند از: ابوذر غفاری، سلمان فارسی، مقداد بن الاسود و چهارمین آنان عمار یاسر و به قولی حذیفه بن یمان است. البته مشهور علما بر این قول اند که عمار یاسر چهارمین نفر از ارکان اربعه است.
ارکان از نظر لغت جمع رکن به معنای ستون، عضو عمده، سرور، رئیس و… آمده است.
[۲۰] معین، محمد، فرهنگ معین.
اما در اصطلاح علمای بزرگ شیعه شاید از این جهت به این افراد، ارکان اطلاق شده که این چهار بزرگوار در اعتقاد و ایمان خود نسبت به برتری امیرالمومنین (علیه‌السّلام) بر دیگر خلفا هیچ تردیدی به خود راه نداده و آن حضرت (علیه‌السّلام) را جانشین بلافصل رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) می‌دانسته‌اند. البته در برخی روایات آمده که گویا بر عمار یاسر تردیدی عارض شده ولی او سریعا به دامان ولایت امیرالمومنین (علیه‌السّلام) بازگشته است. از این رو، عمار چهارمین رکن از ارکان اربعه است.

۱.۶ - وفات

وی مقارن با مهاجرت مسلمانان، به شهر مدینه هجرت کرد و در زمان خلافت عثمان به «ربذه» تبعید شد و در همانجا در گذشت.


ابوذر معتقد بود که آیه ۳۴ سوره توبه «والذین یکنزون الذهب و الفضه و لاینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم» به اهل‌ کتاب اختصاص ندارد؛ بلکه تمام کسانی‌که طلا و نقره ذخیره و پنهان می‌کنند و در راه خدا انفاق نمی‌کنند، به عذاب الهی تهدید شده‌اند.
او با استناد به سخنان رسول‌ خدا می‌گفت: مقصود از انفاق در راه خدا، فقط زکات نیست؛ بلکه معنای اعمّی دارد که هم شامل زکات و هم هزینه‌های ضرور جامعه از قبیل جهاد، دفاع و حفظ جان‌ها از نابودی و مانند آن است.
با توجّه به شرایط آن زمان که عدّه‌ای از مسلمانان سخت در مضیقه بودند و ثروت‌مندان از انفاق در راه خدا سرباز می‌زدند، می‌گفت:حاکمان حکومت اسلامی باید جمیع شؤون زندگی مردم را اصلاح کنند و تمام طبقات جامعه باید از بیت‌المال بهره ببرند؛ لذا به کاخ‌سازی معاویه در شام اعتراض کرد و آیه کنز را برای او خواند؛ ولی این اعتراض موجب هتک‌حرمت او از طرف معاویه و بازداری مردم از همنشینی با وی و در نهایت به بهانه افساد در جامعه، به اخراج خشونت‌بار او به مدینه منجر‌ شد.


بعضی مفسران از او در شان نزول برخی آیات نام برده‌اند.

۳.۱ - دوری از بت‌ها

«والذین اجتنبوا الطـغوت ان یعبدوها و انابوا الی الله لهم البشری فبشر عباد • الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولــئک الذین هدهم الله و اولـئک هم اولوا الالبب؛ و کسانی که از پرستش طاغوت پرهیز کردند و به سوی خداوند بازگشتند، آنان را بشارت (بهشت) است؛ پس بندگانم را بشارت ده؛ آنانی را که گفتار نیک و حق را می‌شنوند؛ آن گاه از بهترین آن پیروی می‌کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده است و اینان خردمندانند.»
مفسران گفته‌اند که آیه‌های ۱۷ و ۱۸ سوره زمر درباره سه تن از جمله ابوذر نازل شده که در جاهلیت از بت‌ها دوری جسته، لا اله الا الله می‌گفتند. ابن زید بر آن است که خداوند آنان را بدون کتاب و پیامبر هدایت کرد.

۳.۲ - ایمان آورندگان

«و اذا لقوا الذین ءامنوا قالوا ءامنا و اذا خلا بعضهم الی بعض قالوا اتحدثونهم بما فتح الله علیکم لیحاجوکم به عند ربکم افلاتعقلون؛ و چون با مؤمنان روبه رو شوند، می‌گویند: ایمان آورده‌ایم و چون با هم دیگر تنها شوند، می‌گویند: آیا آن چه خدا بر شما گشوده، با آنان در میان می‌گذارید تا در پیش گاه خداوند با آن بر شما حجت آورند؟ چرا اندیشه نمی‌کنید؟»
البرهان در ذیل آیه ۷۶ سوره بقره به نقل از تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) آورده است که مقصود از «الذین ءامنوا» ابوذر و گروهی دیگرند.
«و هدوا الی الطیب من القول و هدوا الی صرط الحمید؛ و آنها (در برخورد با فرشتگان و ميان خودشان) به سوى گفتار پاكيزه (مانند سلام، تحيّت، حمد و سخنان بهجت‌ انگيز از پيش) هدايت شده‌اند، و به سوى راه خداوند ستوده صفات راهنمايى شده‌اند (كه آنها نيز ستوده صفات باشند).» بر اساس روایتی در ذیل آیه ۲۴ سوره حج منظور از هدایت یافتگان، ابوذر و دیگرانند که به حقیقت راه یافته‌اند.
«ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات کانت لهم جنات الفردوس نزلا؛ حقّا كسانى كه ايمان آوردند و عمل‌هاى شايسته انجام دادند، باغ‌های فردوس نخستين پذيرايى ورودى آنهاست.»
علی بن ابراهیم در تفسیر خود آیه ۱۰۷ سوره کهف را در ایمان وی و برخی دیگر از مؤمنان دانسته است.
«فمنهم من آمن به و منهم من صد عنه و کفی بجهنم سعیرا؛ پس برخى از آنان (اهل کتاب) به او (به محمد) ايمان آوردند و برخى از او روى برتافتند و ديگران را نيز از ايمان به او بازداشتند، و جهنم كه آتشى است برافروخته براى آنها كافى است‌.» همو در ذیل آیه ۵۵ سوره نساء (فمنهم من ءامن به) آورده که ابوذر، مصداقی از «من ءامن» است. بی تردید این گونه آیات بر ابوذر تطبیق داده شده و او در شان یا سبب نزول بی نقش بوده است.

۳.۳ - عبادت ابوذر

«ان ربک یعلم انک تقوم ادنی من ثلثی اللیل و نصفه و ثلثه و طائفة من الذین معک و الله یقدر اللیل و النهار علم ان لن تحصوه فتاب علیکم فاقرؤا ما تیسر من القرآن علم ان سیکون منکم مرضی و آخرون یضربون فی الارض یبتغون من فضل الله و آخرون یقاتلون فی سبیل الله فاقرؤا ما تیسر منه و اقیموا الصلاة و آتوا الزکاة و اقرضوا الله قرضا حسنا و ما تقدموا لانفسکم من خیر تجدوه عند الله هو خیرا و اعظم اجرا و استغفروا الله ان الله غفور رحیم؛ به یقین پروردگار تو مى‌داند كه تو نزديك به دو سوم شب و (گاهى) نصف آن و (گاهى) يك سوم آن را (براى نماز و عبادت) به پا مى‌خيزى و هم چنين گروهى از كسانى كه با تواند؛ و خداست كه شب و روز را (به واسطه تنظيم حرکت وضعی زمین در برابر خورشید) اندازه مى‌دهد، او مى‌داند كه شما هرگز آن را (مقدار دو سوم، نصف و يك سوم شب‌ها را به دقت در تمام فصول) حساب فراگير نتوانيد نمود، پس بر شما عطف توجه كرد (و تخفيف داد) اكنون آنچه از (نماز شب و) قرآن ميسّر شود بخوانيد، او مى‌داند كه به زودى برخى از شما بیمار خواهند بود و گروهى ديگر در طلب روزى خدا مسافرت مى‌كنند، و گروهى ديگر در راه خدا به کارزار مى‌پردازند، پس (در شب‌ها) هر چه از قرآن ميسر شد بخوانيد، و نماز را بر پا داريد و زکات بپردازيد و خدا را قرضى نيكو دهيد؛ و آنچه از عمل خیر براى خود پيش مى‌فرستيد آن را در نزد خدا نيكوتر و با پاداشى بزرگ‌تر خواهيد يافت. و از خدا طلب آمرزش كنيد، زيرا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.»
ابن عباس در ذیل آیه ۲۰ سوره مزمل در کنار حضرت علی (علیه‌السّلام) از ابوذر یاد کرده که مقصود از «طائفه من الذین معک» بوده و هم چون پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نزدیک به دو سوم یا نصف یا یک سوم شب را به بیداری و عبادت می‌گذراندند.
چنان که نقل شده، با نزول آیه «کانوا قلیلا من الـیل ما یهجعون» ابوذر از کسانی بود که برای عبادت خداوند بر خود سخت می‌گرفت و با تکیه بر عصا و حال ایستاده بیشتر شب را به عبادت می‌پرداخت تا آن که آیه «قم الیل الا قلیلا» نازل شد.

۳.۴ - مورد تمسخر و خرده‌گیری

«و قال الذین کفروا للذین آمنوا لو کان خیرا ما سبقونا الیه و اذ لم یهتدوا به فسیقولون هذا افک قدیم؛ و كسانى كه کفر ورزيدند درباره كسانى كه ايمان آوردند، گفتند: اگر اين (قرآن يا اين دين) چيز خوبى بود آنها (كه از فقرا و طبقات پايين‌اند) در پذيرش آن بر ما سبقت نمى‌گرفتند و چون بدان هدایت نيافتند خواهند گفت: اين (كتاب) دروغى قديم و كهنه است.»
قرطبی در ذیل آیه ۱۱ سوره احقاف با ذکر وجود اختلاف در سبب نزول آن می‌نویسد: ابوذر در مکه اسلام آورد و به دنبال او، تیره بنی غفار مسلمان شدند. قریشیان با شنیدن آن گفتند: غفار، هم پیمان ما بودند؛ اگر در آن خیری می‌بود، بر ما پیشی نمی‌گرفتند و این آیه نازل شد.
«ان الذین اجرموا کانوا من الذین آمنوا یضحکون؛ همانا آنان كه گناه كرده‌اند، (در دنیا) به حال كسانى كه ايمان آورده بودند.»
ابن شهر آشوب بر آن است که مقصود از «الذین ءامنوا» در آیه ۲۹ سوره مطففین اصحاب امیر المومنین یعنی ابوذر، سلمان و دیگرانند که مشرکان و منافقان، آنان را ریشخند می‌کردند.

۳.۵ - بشارت به بهشت

«ان الذین ءامنوا و عملوا الصـلحت کانت لهم جنـت الفردوس نزلا؛ حقّا كسانى كه ايمان آوردند و عمل‌هاى شايسته انجام دادند، باغ‌هاى فردوس نخستين پذيرايى ورودى آنهاست.»
قمی، نزول آیه را درباره ابوذر و چند تن دیگر می‌داند که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند و خداوند وعده داد که باغ‌های بهشت را در قیامت، منزل گاه آنان قرار دهد.
«والذین اجتنبوا الطـغوت ان یعبدوها و انابوا الی الله لهم البشری فبشر عباد • الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولــئک الذین هدهم الله و اولـئک هم اولوا الالبب؛ و کسانی که از پرستش طاغوت پرهیز کردند و به سوی خداوند بازگشتند، آنان را بشارت (بهشت) است؛ پس بندگانم را بشارت ده؛ آنانی را که گفتار نیک و حق را می‌شنوند؛ آن گاه از بهترین آن پیروی می‌کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده است و اینان خردمندانند.»
برخی مفسران، نزول آیات ۱۷ و ۱۸ سوره زمر را درباره بشارت وی و گروهی دیگر به بهشت به دلیل دوری جستن آن‌ها از بت‌ها در جاهلیت دانسته است.

۳.۶ - فقر مادی ابوذر

«واصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغدوه والعشی یریدون وجهه و لاتعد عیناک عنهم ترید زینه الحیوه الدنیا و لاتطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا واتبع هوه و کان امره فرطا؛ و با کسانی که بامدادان و شام گاهان پروردگارشان را می‌خوانند و در طلب خشنودی او هستند، مدارا کن و در هوای تجمل زندگی دنیایی، چشم از ایشان برمگیر، و ازکسی که دلش را از یاد خویش غافل داشته‌ایم و در پی هوس خویش است و کارش تباه است، پیروی مکن.»
مرحوم طبرسی می‌گوید: این آیه درباره ابوذر، سلمان و دیگر فقیران اصحاب پیامبر است، که روزی برخی از «مؤلفه القلوب» چون عیینه بن حصین و اقرع بن حابس و دیگران نزد پیامبر آمده، خواستند فقیران بدبوی بد پوشش را از خود دور کند تا اینان بدو نزدیک شوند که این آیه نازل شد و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را به مدارا با تهیدستان و عدم پیروی از غافلان مامور ساخت؛ البته با توجه به یکی بودن سوره و نیز زمان نقل داستان یعنی پس از فتح مکه که اوضاع مسلمانان به سامان شده بود؛ پذیرش این سخن مشکل است.
«و انذر به الذین یخافون ان یحشروا الی ربهم؛ و کسانی را که از محشور شدن نزد پروردگارشان اندیشناک‌اند، به آن (قرآن) هشدار بده».
میبدی، آیه ۵۱ سوره انعام را در شان موالی و فقیران عرب، از جمله ابوذر دانسته که خداوند به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌گوید: اینان را که یقین دارند به سوی پروردگارشان محشور می‌شوند، از وحی آگاه کند.
[۵۷] میبدی، رشید الدین، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۳، ص۳۶۱.


۳.۷ - ابوذر در جنگ تبوک

«لقد تاب الله علی النبی و المهـجرین و الانصار الذین اتبعوه فی ساعه العسره من بعد ما کاد یزیغ قلوب فریق منهم ثم تاب علیهم انه بهم رءوف رحیم؛ البته خداوند بر پيامبر و مهاجران و انصارى كه به هنگام دشوارى (در سفر جنگ تبوک) از او پيروى كردند عطف توجه نمود و توبه آنها را پذيرفت، پس از آنكه نزديك بود دل‌هاى گروهى از آنها (از فرمان پيامبر) منحرف شود (كه چرا به جنگ نابرابر در عدّه و عدّه اقدام كنيم)، سپس بر آنها به رحمت خود رجوع كرد، كه همانا او به آنها رئوف و مهربان است.»
در برخی تفاسیر روایی نقل شده که آیه ۱۱۷ سوره توبه درباره ابوذر، عمرو بن وهب و ابوخیثمه است که در جنگ تبوک سرپیچی کرده؛ سپس به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پیوستند؛ البته شیخ طوسی، زمخشری و ابوالفتوح، نام این سه تن را کعب بن مالک شاعر، مرارة بن ربیع و هلال بن امیه دانسته‌اند.

۳.۸ - عدم پیمان شکنی

«والذین ءامنوا و عملوا الصـلحت و ءامنوا بما نزل علی محمد و هو الحق من ربهم؛ و كسانى كه (به آنچه بر انبیا نازل شده) ايمان آورده و كارهايى شايسته كردند و به آنچه بر محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نزول يافته (از وحی و قرآن و شریعت) در حالى كه همه از جانب پروردگارشان حق است ايمان آوردند، خداوند گناهانشان را بزدود و حالشان را (در دنيا و آخرت) اصلاح نمود.»
قمی، این آیه را درباره ابوذر، سلمان، عمار و مقداد دانسته که عهد خویش را نشکستند و به آن چه بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرود آمد، ایمان داشتند. این شان نزول نیز می‌تواند از باب جری و تطبیق باشد.

۳.۹ - اعتدال در بهره‌وری از نعمت‌ها

«یایها الذین ءامنوا لاتحرموا طیبت ما احل الله لکم و لاتعتدوا ان الله لایحب المعتدین • و کلوا مما رزقکم الله حللا طیبا واتقوا الله الذی انتم به مؤمنون...؛ ای مؤمنان! چیزهای پاک وپسندیده‌ای را که خداوند بر شما روا داشته، ناروا مشمارید و از حد نگذرید که خداوند تجاوزکاران را دوست ندارد و از آن چه خداوند به شما روزی داده و پاک و پاکیزه است، بخورید و از خداوندی که به او ایمان دارید، پروا داشته باشید.»
طبرسی می‌گوید: مفسران درباره نزول آیه گفته‌اند: روزی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قیامت را برای مردم وصف و یادآوری کرد. سخنان حضرت سخت در آنان تاثیر گذاشت و عده‌ای، از جمله ابوذر را به دوری افراطی از دنیا و ترک تمام لذایذ آن کشاند و این آیات درباره آنان نازل شد تا حد اعتدال را در بهره‌وری از نعمت‌های خدادادی رعایت کنند.

۳.۱۰ - استقامت و پایداری

«و السابقون الاولون من المهاجرین و الانصار و الذین اتبعوهم باحسان رضی الله عنهم و رضوا عنه و اعد لهم جنات تجری تحتها الانهار خالدین فیها ابدا ذلک الفوز العظیم؛ و پيشگامان نخستين از مهاجران و انصار (آنهايى كه پيش از هجرت پيامبر به مدینه ایمان آوردند) و كسانى كه با نيكوكارى از آنها پيروى كردند، خدا از آنها خشنود است و آنها از خدا خشنودند، و براى آنها بهشت‌هايى آماده كرده كه از زير (ساختمان و درختان) آنها نهرها روان است و براى هميشه در آنجا جاودانه‌اند؛ اين است كاميابى بزرگ.»
قمی این آیه را درباره ابوذر و سه تن دیگر می‌داند که بر طریق حقیقت پایدار ماندند.

۳.۱۱ - هجرت برای خدا

«فالذین هاجروا و اخرجوا من دیرهم و اوذوا فی سبیلی و قـتلوا و قتلوا لاکفرن عنهم سیئاتهم و لادخلنهم جنـت تجری من تحتها الانهـر ثوابا من عندالله والله عنده حسن الثواب؛ آنان که مهاجرت کرده و از دیار خویش اخراج شده‌اند و در راه من آزار دیده و به جهاد پرداخته و کشته شده‌اند، گناهانشان را می‌بخشم و به بوستان‌هایی که زیر [درختان آن جویباران جاری است، واردشان می‌کنم. این پاداش الهی است و پاداش نیکو نزد خداوند است.»
قمی، مقصود از «الذین هاجروا» را امام علی (علیه‌السّلام)، سلمان و ابوذر می‌داند؛ اما نظر به عمومیت آیه و متاخر بودن هجرت ابوذر، شاید بتوان نزول آن را عام دانست.

۳.۱۲ - مصداق صالحین

«و من یطع الله والرسول فاولـئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین والصدیقین والشهداء والصـلحین و حسن اولـئک رفیقا؛ و کسانی که از خداوند و پیامبر اطاعت کنند، در زمره کسانی‌اند که خداوند به آنان نعمت داده؛ از پیامبران و صدیقان و شهیدان و صالحان، و اینان نیک رفیقانی هستند».
ابن شهر آشوب مقصود از «صالحین» در این آیه را ابوذر و دیگران دانسته؛ کسانی که خداوند، نعمت خویش را بر آنان ارزانی داشته است.

۳.۱۳ - عدم غفلت از یاد خدا

«انما المؤمنون الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم؛ مؤمنان تنها كسانى هستند كه چون ياد خدا به ميان آيد دل‌هايشان مى‌ترسد، و چون آیات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان مى‌افزايد، و همواره بر پروردگارشان توکل مى‌كنند.»
قمی، آیه ۲ سوره انفال را در شان حضرت علی (علیه‌السّلام)، ابوذر و دیگر اصحاب حضرت دانسته که هنگام شنیدن یاد خداوند، قلب هایشان ترسان می‌شود.
بر پایه روایتی، آیه «رجال لاتلهیهم تجره و لا بیع عن ذکر الله» در شان هشت تن، از جمله ابوذر است؛ که وقتی دحیه کلبی از شام آمد و خبر رسیدن او را با طبل اعلان کردند، همگان جز اینان پیامبر را که بر منبر خطبه می‌خواند، رها کرده، به سوی او رفتند که آیه ۱۱ سوره جمعه حال آن‌ها را چنین بیان می‌کند: «و اذاراوا تجـره او لهوا انفضوا الیها و ترکوک قائما قل ما عندالله خیر من اللهو و من التجره و الله خیر الرزقین؛ (ولى به نماز جمعه اهميت ندهند) و چون تجارت يا لهوى ببينند به سوى آن پراكنده شوند و تو را ايستاده (در حال خطبه يا نماز) رها مى‌كنند، بگو: آنچه در نزد خداست از لهو (از شنيدن طبل و آلات طرب كه در وقت ورود كالا مى‌زدند) و از تجارت بهتر است، و خداوند بهترين روزى‌دهندگان است.».


۱. ابن سعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۴، ص۱۶۶.    
۲. ابن عبد البر، یوسف‌ بن‌ عبد الله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۴، ص۱۶۵۲.    
۳. ابن عبد البر، یوسف‌ بن‌ عبد الله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۱، ص۲۵۲.    
۴. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۱۲، ص۹۰.    
۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۲۹۷.    
۶. ابن سعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۴، ص۱۶۸.    
۷. ابن سعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری ج۴، ص۱۶۹.    
۸. ابن عبد البر، یوسف‌ بن‌ عبد الله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۴، ص۱۶۵۳.    
۹. ابن سعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۴، ص۱۶۹.    
۱۰. نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۸، ص۳۶۸.
۱۱. فرهنگ و معارف قرآن، اعلام القرآن، ج۱، ص۴۱۷.    
۱۲. امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۲۶.    
۱۳. ابن عبد البر، یوسف‌ بن‌ عبد الله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۴، ص۱۶۵۴.    
۱۴. ابن سعد، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۴، ص۱۶۷.    
۱۵. ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام، ج۱، ص۱۰۱.    
۱۶. امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۲۶.    
۱۷. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه، ج۷، ص۱۰۵.    
۱۸. شیخ طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ج۱، ص۳۲.    
۱۹. شیخ طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ج۱، ص۵۹.    
۲۰. معین، محمد، فرهنگ معین.
۲۱. امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۲۶.    
۲۲. شیخ طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ج۱، ص۳۲.    
۲۳. فرهنگ و معارف قرآن، اعلام القرآن، ج۳، ص۳۶۵.    
۲۴. توبه/سوره۹، آیه۳۴.    
۲۵. زمر/سوره۳۹، آیه۱۷.    
۲۶. زمر/سوره۳۹، آیه۱۸.    
۲۷. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۲۱، ص۲۷۴.    
۲۸. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الدرالمنثور، ج۷، ص۲۱۷.    
۲۹. بقره/سوره۲، آیه۷۶.    
۳۰. بقره/سوره۲، آیه۷۶.    
۳۱. بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۵۲.    
۳۲. حج/سوره۲۲، آیه۲۴.    
۳۳. بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۸۶۶.    
۳۴. کهف/سوره۱۸، آیه۱۰۷.    
۳۵. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۲، ص۴۶.    
۳۶. نساء/سوره۴، آیه۵۵.    
۳۷. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۴۱.    
۳۸. مزمل/سوره۷۳، آیه۲۰.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۱۶۸.    
۴۰. ذاریات/سوره۵۱، آیه۱۷.    
۴۱. مزمل/سوره۷۳، آیه۲.    
۴۲. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القران، ج۱۹، ص۳۳.    
۴۳. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۱.    
۴۴. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القران، ج۱۶، ص۱۸۹.    
۴۵. مطففین/سوره۸۳، آیه۲۹.    
۴۶. ابن شهر آشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی طالب علیهم‌السلام، ج۳، ص۳۱.    
۴۷. کهف/سوره۱۸، آیه۱۰۷.    
۴۸. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۲، ص۴۶.    
۴۹. زمر/سوره۳۹، آیه۱۷.    
۵۰. زمر/سوره۳۹، آیه۱۸.    
۵۱. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۱، ص۲۷۴.    
۵۲. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الدرالمنثور، ج۷، ص۲۱۷.    
۵۳. کهف/سوره۱۸، آیه۲۸.    
۵۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۳۳۷.    
۵۵. حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۲۵۸.    
۵۶. انعام/سوره۶، آیه۵۱.    
۵۷. میبدی، رشید الدین، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۳، ص۳۶۱.
۵۸. توبه/سوره۹، آیه۱۱۷.    
۵۹. بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۸۶۱.    
۶۰. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۳۱۶.    
۶۱. ابو‌الفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان، ج۱۰، ص۶۸.    
۶۲. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۲، ص۳۱۸.    
۶۳. محمد/سوره۴۷، آیه۲.    
۶۴. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۲، ص۳۰۱.    
۶۵. مائده/سوره۵، آیه۸۷.    
۶۶. مائده/سوره۵، آیه۸۸.    
۶۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۴۰۴.    
۶۸. توبه/سوره۹، آیه۱۰۰.    
۶۹. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۱، ص۳۰۳.    
۷۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۵.    
۷۱. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۲۹.    
۷۲. نساء/سوره۴، آیه۶۹.    
۷۳. ابن شهر آشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی طالب علیهم السلام، ج‌۲، ص۲۸۳.    
۷۴. انفال/سوره۸، آیه۲.    
۷۵. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۱، ص۲۵۵.    
۷۶. نور/سوره۲۴، آیه۳۷.    
۷۷. بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۷۷.    
۷۸. جمعه/سوره۶۲، آیه۱۱.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «ابوذر غفاری»، بازنویسی توسط گروه پژوهشی ویکی فقه.    


رده‌های این صفحه : رجال | شان نزول | صحابه | یاران امام علی




جعبه ابزار