ابوالقاسم تنوخی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَنوخی، ابوالقاسم علی بن محمد (۲۷۸-۳۴۲ق/۸۹۲-۹۵۳م)،
قاضی بزرگ،
شاعر ،
محدث ،
متکلم و پدر محسِّن تنوخی می باشد.
نسبت وی را به عمرو بن فهم، از ملوک قدیم
تنوخ رساندهاند.
خود نیز در قصیـدهای به تنـوخ و قـومش ــ قضاعـه ــ بالیـده است.
وی در زادگاه خود،
انطاکیه پرورش یافت.
در ۲۸۷ق که خلیفه معتضد به آن شهر رفت
علی، کودک مکتبی بود. در آن زمان خلیفه خواست دیوار
شهر را ویران کند و وساطت پیران شهر نیز بیاثر ماند؛ آنگاه پدر ابوالقاسم که مردی محتشم و سخندان بود، چنان به شیوایی سخن گفت که
خلیفه گریست و از آن کار دست بداشت.
تنوخی در ۳۰۶ق/۹۱۸م به بغداد رفت و همانجا به ادامۀ
تحصیل پرداخت
و از کسانی چون
حسن بن احمد کرمانی ،
احمد بن خلید حلبی ،
انس بن سالم خولانی و
فضل بن محمد عطار انطاکی حدیث شنید.
گویند وی بیش از ۲۰ هزار
حدیث از حفظ داشت
او علاوه بر علوم دینی و ادبی چون
نحو ،
لغت ،
فقه ،
منطق و
هندسه به
اخترشناسی نیز میلی فراوان داشت و نزد کسایی منجم و بنانیِ منجم صاحب الزیج، این علم را فرا گرفت
. در قدرت حافظۀ او گفتهاند که ۱۵ سال بیش نداشت که قصیدۀ ۶۰۰ بیتی
دعبل را در یک شبانه روز حفظ کرد.
وی اشعار بسیاری از شاعران جاهلی،
مخضرمین و محدثین ازبر داشت. به روایت پسرش، تنوخی را دفتری بود شامل سرفصل اشعاری که از حفظ کرده بود. این دفتر که نزد
پسر یادگار مانده بود، ۲۳۰ ورق داشت.
وی در علم
کلام نیز صاحبنظر بود و در این زمینه آیین
معتزله را پیشه کرده بود، و در فقه پیرو
مذهب حنفی بود.
تنوخی در آن فضای علمی گستـرده و به یمن حافظۀ نیرومند خود در همۀ این علوم زبردست شد.
وی هنوز جوان بود که به
قاضیالقضاة ابوجعفر ابن بهلول پیوست و ۳۳ ساله بود که قضای بخشهایی در جنوب ایران (عسکر مکرم،
شوشتر ،
جندیشاپور و
شوش ) را برعهده گرفت؛ قاضیالقضاة به او سفارش کرد که سن خود را پنهان دارد تا به جوانی متهم نگردد (سال ۳۱۱ق).
نیز میدانیم که وی زمانی قضای
بصره را چند سالی بر عهده گرفت و آنگاه به عللی که اکنون روشن نیست، از آن کار برکنار شد و رو سوی سیفالدوله نهاد و او را
مدح گفت. پس از آن بود که به توصیۀ سیفالدوله، خلیفۀ
بغداد وی را دوباره به کار گرفت. سپس میدانیم که المطیعللٰه قضای شهر کوچک ایذج را بدو داد و در منابع چنین میخوانیم که وی به قضای استانهای واسط، کوفه، و شهرهای فرات و جند حمص و برخی دیگر از نواحی
شام و نیز ارجان و کورۀ شاپور،
مداین و نواحی
درزیجان ، بردان و
قرمیسین انتخاب شد؛ اما تفکیک زمانی این شغلهای گوناگون آسان نیست. ظاهراً نخستین شغل در زمان
خلیفه المقتدر باللٰه و با فرمانی بود که ابنمقله (د ۳۲۸ق/۹۴۰م) نوشته بود، آغاز شد.
باز در زمانی که چندان معلوم نیست، شهرت تنوخی فراگیر شده بود، چندان که آل بریدی (ه م) وی را نزد خویش خواندند و به کار دبیری و امور گوناگون گماشتند. مثلاً ابوعبدالله بریدی، عامل سلطان در جنوب عراق، به وی عنایت ورزید و او را نزد خود برد و مستشار کرد و کارهای حساس خود را به او سپرد. در ۳۲۴ق وی پیغامرسان بریدی نزد یاقوت فرمانده بود که با او قرار صلح بست و دختر بریدی را به
ازدواج پسر یاقوت درآورد.
در ۳۲۵ق، باز پیامرسان بریدی نزد ابن رائق، و در ۳۲۶ق، پیامرسان بریدی نزد امیرالامراء بجکم بود که با او پیمان مصالحه بست و در پی آن، ساره
دختر بریدی را به همسری بجکم درآورد.
در ۳۲۷ق بود که فرزندش محسن در بصره به
دنیا آمد و سرانجام هنگامی که ابوعبدالله بریدی در ۳۳۲ق/۹۳۴م درگذشت .
تنوخی در بصره باقی ماند و به مهلبی پیوست که بعدها وزیر معزالدوله احمد بن بویه شد. میان تنوخی و مهلبیِ وزیردوستی ریشهداری برقرار شد، چندانکه وی را نارنج الظرفاء و ریحانة الندماء خواندند. آنگاه این دو تن مجالسی تشکیل دادند که در تاریخ ادبیات شهرت بسیاری دارد. در این مجالس قاضیان ارجمند
لباس قضا از تن بیرون کرده، به رفتاری شگفت و
هرزهگویی و هرزهدرایی مشغول میشدند.
وی با ادیبان و شاعران بسیاری دوستی داشت. از جمله میتوان به دوستی وی با
جحظۀ برمکی ،
ابوالخیر صالح بن لبیب ،
ابوالفرج اصفهانی ،
ابوالعباس نحوی از مداحان وی،
مفجع بصری ،
محمد ابن حسن بن جمهور ، از شعرای معروف آن روزگار در بصره و نیز نصر بن احمد خُبز ارزی اشاره کرد.
گویند تنوخی نسبت به یاران عموماً و ادیبان و شاعران سخاوت بسیار به خرج میداد؛ شاید به همین سبب بود که هنگامی که درگذشت، ۵۰ هزار درهم مدیون بود
تنوخی ۲۰ ساله بود که سرودن
شعر را آغاز کرد
و موضوعاتی چون وصف
آسمان ،
ستارگان و
گل و
گیاه را به عنوان موضوعی مستقل برگزید.
این اشعار هم نشان از قدرت
خیال و
دانش گستردۀ وی دارد و هم اعتقاد شدید او را به اخترشناسی بازمینماید. ابوهلال عسکری
و
ابن ظافر ازدی از اشعار وی با عباراتی چون «قد احسن تنوخی فی وصف...» و «من احسن ما قیل فی ذلک قول القاضی التنوخی» یاد کردهاند.
وی بجز مکاتباتی که با افرادی چون مهلبی وزیر،
ابوالعلاء صاعد بن ثابت و
ابواحمد ابن ورقاء شیبانی داشته
. معزالدوله را مدح کرده است.
. گویند از آنجا که ابن معتز در قصیدهای به آل عباس افتخار کرده، تنوخی نیز در معارضه با وی، قصیدهای در مدح
آل علی سروده است
. این امر باعث شده است تا گروهی تنوخی را
شیعی مذهب پنداشته، بر این امر پا فشارند.
اما در هرحال نیک میدانیم که گرایش کلامی او، اعتزال بوده است.
گویند که او
مرگ خویش را پیشبینی کرده بود.
وی در بصره درگذشت و در قبرستانی که در گذرگاه مربد واقع بود، به
خاک سپرده شد.
الف ـ چاپی: دیوان. وی را
دیوان شعری بوده است.
ابن حجر عسقلانی اشاره میکند که دیوان او را از نوۀ تنوخی (پسرِ محسِّن) شنیده است.
اما اکنون تنها اشعاری پراکنده در منابع از وی موجود است.
اشعار او یکبار براساس یک دستنویس قدیمی در مجلة کلیة الآداب بغداد به
چاپ رسید
همچنین هلال ناجی در ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م اشعار پراکندۀ وی را جمعآوری نمود و در مجلۀ المورد چاپ کرد
.
ب ـ آثار یافت نشده: ۱. کتاب فی العروض؛ ۲. کتاب فی علم القوافی؛ ۳. کتاب فی الفقه
به جز اینها، وی را تألیفاتی بوده که حتی نامشان هم بر ما پوشیده است. مثلاً
ابوالقاسم علی بن محسن بارها از جد خویش با عبارت «وجدت فی کتاب جدی» یاد کرده است،
اما نمیدانیم کدام کتاب.
۱)آقابزرگ، الذریعة؛
۲)ابن اثیر، علی، اللباب، قاهره، ۱۳۵۷ق؛
۳) ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م؛
۴) ابن حجر عسقلانی، احمد، لسان المیزان، بیروت، دارالفکر؛
۵) ابن خلکان، وفیات؛
۶) ابن ظافر، علی، غرائب التنبیهات علی عجائب التشبیهات، لوح فشردۀ الموسوعة الشعریه؛
۷) ابنقطلوبغا، قاسم، تاج التراجم، به کوشش محمد خیر رمضان
یوسف، دمشق، دارالقلم؛
۸) ابوعلی مسکویه، احمد، تجارب الامم، به کوشش ه ف آمدرز، قاهره، ۱۳۳۲ق/ ۱۹۱۵م؛
۹) ابوهلال عسکری، حسن، دیوان المعانی، به کوشش کرنکو، قاهره، ۱۳۵۲ق؛
۱۰) امین، محسن، اعیان الشیعة، بیروت، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م؛
۱۱) امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م؛
۱۲) تنوخی، علی، «دیوان القاضی التنوخی الکبیر»، به کوشش هلال ناجی، المورد، بغداد، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م، س ۱۳، شم ۱؛
۱۳) تنوخی، محسن، نشوار المحاضرة، به کوشش عبود شالجی، بیروت، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱م؛
۱۴) ثعالبی، عبدالملک، یتیمة الدهر، به کوشش علی محمد عبداللطیف، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۴م؛
۱۵) خالدی، محمد، التحف و الهدایا، قاهره، ۱۹۵۶م؛
۱۶) خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق؛
۱۷) ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م؛
۱۸) سزگین، فؤاد، تاریخ نگارشهای عربی، ترجمۀ خانۀ کتاب، تهران، ۱۳۸۰ش؛
۱۹) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، حیدرآباددکن، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م؛
۲۰) سیوطی، بغیة الوعاة، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۵م؛
۲۱) صدر، حسن، تأسیس الشیعة، بغداد، شرکة النشر و الطباعة العراقیه؛
۲۲)
صنعانی،
یوسف، نسمة السحر، به کوشش کامل سلیمان جبوری، بیروت، ۱۴۲۰ق/۱۹۹۹م؛
۲۳) عباسی، عبدالرحیم، معاهد التنصیص، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، عالم الکتب؛
۲۴) عبدالقادر قرشی، الجواهر المضیئة، به کوشش عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۳م؛
۲۵) کحـاله، عمررضا، معجم المؤلفین، بیروت، ۱۹۵۷م؛
۲۶) مسعودی، علی، مروج الذهب؛
۲۷) حموی، یاقوت، ابوعبدالله، معجم البلدان؛
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوالقاسم تنوخی»،ج۱۶ شماره ۶۱۳۴.