• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

أَسْمٰاءُ الْحُسْنیٰ (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





أَسْمٰاءُ الْحُسْنیٰ:(وَ لِلَّهِ الْاَسْماءُ الْحُسْنی‌)
«أَسْمٰاءُ الْحُسْنیٰ» (به همزه مفتوح و سکون سین و ضم حاء و سکون سین) به معنای نام‌های بهتر که متضمن صفات جلال و جمال خداوند است.
منظور از اسماء حسنی صفات مختلف پروردگار است كه همگى نيک و همگى حسنى است مى‌دانيم خدا عالم است، قادر است، رازق است، عادل است، جواد است، کریم است و رحیم است، و همچنين داراى صفات نيک فراوان ديگرى از اين قبيل مى‌باشد.
منظور از خواندن خدا به اين نام‌ها تنها اين نيست كه اين الفاظ را بر زبان جارى كنيم و مثلا بگوئيم يا عالم، يا قادر، يا ارحم الراحمين، بلكه در واقع اين است كه اين صفات را در وجود خودمان بمقدار امكان پياده كنيم، پرتوى از علم و دانش او، شعاعى از قدرت و توانايى او، و گوشه‌اى از رحمت واسعه‌اش در ما و جامعه ما پياده شود، و به تعبير ديگر متصف به اوصاف او و متخلق به اخلاقش كرديم.



به موردی از کاربرد «أَسْمٰاءُ الْحُسْنیٰ» در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - أَسْمٰاءُ الْحُسْنیٰ (آیه ۱۸۰ سوره اعراف)

(وَ لِلّهِ الأَسْماء الْحُسْنَى فَادْعوهُ بِها وَ ذَرواْ الَّذينَ يُلْحِدونَ في أَسْمآئِهِ سَيُجْزَوْنَ ما كانواْ يَعْمَلونَ) «و بهترين نام‌ها براى خداست؛ خدا را به آن نام‌ها بخوانيد. و كسانى كه نام‌هاى او را تحريف مى‌كنند و بر غير او مى‌نهند)، رها سازيد. آن‌ها به‌زودى جزاى اعمالى را كه انجام مى‌دادند، مى‌بينند.»

۱.۲ - أَسْمٰاءُ الْحُسْنیٰ در المیزان و مجمع‌البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرمایند: مراد از اسماء حسنى هر چيزى است كه بر معانى وصفى دلالت كند، مانند اله، وحی، علیم و قدیر، نه اسم جلاله‌اى كه علم و نام براى ذات مقدس او است، و البته اسماء دو قسمند: يک قسم اسماء زشت، مانند ظالم، جائر، جاهل، قسم ديگر اسماء زيبا، مانند عادل و عالم.
و اسماء زيبا هم دو قسم است، يكى اسمايى كه سهمى از كمال در آن‌ها هست يا كم يا زياد، هر چند كه از شائبه نقص و امكان خالى هم نباشد، مانند خوش‌گل و معتدل القامه، و مو فرفرى، و امثال آن، قسم ديگر آن اسمايى است كه حاكى از كمال محض باشد، و آميخته با شائبه نقص نباشد مانند حی و عليم و قدير، البته به شرطى كه از لوازم امكان مادى و تركيب مجرد شود، اين قسم از اسماء، احسن الاسماءاند، چون نقص و عيب در آن‌ها نيست و چون چنين است همين اسماء لايق‌اند كه در حق خداى تعالى اطلاق شوند، و خدا را با آنها توصيف كرد. البته اينگونه اطلاق و توصيف اختصاص به يک اسم و دو اسم ندارد، بلكه هر اسمى كه احسن باشد مال خدا است.

۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۰.    
۲. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۱، ص۲۲۳.    
۳. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۳، ص۱۱۶.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۲۳.    
۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۰.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۷۴.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۱۷۱.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۱۲۴-۱۲۵.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۱۲۱.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۷۷۳.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «اسماء حسنی»، ج۲، ص ۴۱۰.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره اعراف | لغات قرآن




جعبه ابزار