• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جار (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





جار (به فتح جیم) از واژگان قرآن کریم به معنای همسایه است.
مشتقات جار که در آیات قرآن آمده عبارتند از:
الْجارِ (به کسر راء) به معنای همسايه؛
لا یُجاوِرُونَکَ‌ (به ضم یاء، کسر واو و ضم راء) به معنای همسایه تو نباشند؛
مُتَجاوِراتٌ‌ (به ضم میم، فتح تاء و کسر واو) به معنای نزدیک هم؛
فَاَجِرْهُ‌ (به فتح فاء، کسر جیم و سکون راء) به معنای امان بده؛
لا یُجارُ (به ضم یاء) به معنای امان داده نمی‌شود؛
جَآئِرٌ (به فتح جیم و کسر همزه) به معنای بازگشت‌كننده از حق است.




جار به معنی همسایه است.


به مواردی از جار که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - الْجارِ (آیه ۳۶ سوره نساء)

(وَ الْیَتامی‌ وَ الْمَساکِینِ وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبی‌)
یتیمان و مستمندان و همسايه نزديک.)


۲.۲ - لا یُجاوِرُونَکَ‌ (آیه ۶۰ سوره احزاب)

به اعتبار معنی آن، کسی که نزدیک است جار خوانده شده مثل‌: (ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ‌ فِیها اِلَّا قَلِیلًا)
«در آن‌جا جز‌ اندکی همسایه تو نباشند.»


۲.۳ - مُتَجاوِراتٌ‌ (آیه ۴ سوره رعد)

(قِطَعٌ‌ مُتَجاوِراتٌ‌)
«قطعه‌های نزدیک هم.»


۲.۴ - فَاَجِرْهُ‌ (آیه ۶ سوره توبه)

(وَ اِنْ اَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ‌ اسْتَجارَکَ‌ فَاَجِرْهُ‌.)
«اگر کسی از مشرکان از تو امان خواست به او امان بده.»
اجاره و استجاره از جار است که در معنای امان و زینهار به کار رفته گوئی همسایه در امان همسایه است. راغب گوید: چون حق همسایه عقلا و شرعا بزرگ است لذا به هر کسی که حق او بزرگ است و یا حق دیگری را بزرگ می‌داند جار گفته‌اند.


۲.۵ - جارٌ (آیه ۴۸ سوره انفال)

مثل‌ (لا غالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ‌... وَ اِنِّی‌ جارٌ لَکُمْ‌)
(امروز هيچ كس از مردم بر شما پيروز نمى‌گردد و من، در كنار شما و پناه‌دهنده شما هستم.)


۲.۶ - لا یُجارُ (آیه ۸۸ سوره مؤمنون)

(وَ هُوَ یُجِیرُ وَلا یُجارُ عَلَیْهِ‌)
«او امان می‌دهد و امان داده نمی‌شود.»
یعنی من امان شمایم و حقّتان را بزرگ می‌دانم و آیه از این حساب است.


۲.۷ - جَآئِرٌ (آیه ۹ سوره نحل)

(وَ عَلَى اللّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَ مِنْهَا جَآئِرٌ وَ لَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ )
(و بر خداست كه راه راست را به بندگان نشان دهد؛ امّا بعضى از راه‌ها بی‌راهه است. و اگر خدا مى‌خواست، همه شما را به اجبار هدايت مى‌كرد.)

جائر را منحرف از حق معنی کرده‌اند.
در اقرب الموارد هست «جَارَ یجور: مَالَ عَنِ الْقَصْدِ» جور به معنی ظلم و انحراف از این مادّه است.




۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۸۸.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۲۱۱.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۳، ص۲۵۰.    
۴. نساء/سوره۴، آیه۳۶.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۸۴.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۴، ص۵۶۲.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۳۵۴.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۱۴۱.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۷۲.    
۱۰. احزاب/سوره۳۳، آیه۶۰.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۵۱۰.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۴۰.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۱۷۸.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،، ج۸، ص۵۸۱.    
۱۵. رعد/سوره۱۳، آیه۴.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۳۹۹.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۲۹۳.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۱۳.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۲۴.    
۲۰. توبه/سوره۹، آیه۶.    
۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۲۰۵.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۱۵۳.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۱.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۳.    
۲۵. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۲۱۱.    
۲۶. انفال/سوره۸، آیه۴۸.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۸۳.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۱۲۸.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۹۷.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۲۳۴.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۸۴۳.    
۳۲. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۸.    
۳۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۸۴.    
۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۶۰.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۷۲.    
۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۸۳.    
۳۷. نحل/سوره۱۶، آیه۹.    
۳۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۶۸.    
۳۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۳۱۲.    
۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۲۱۲.    
۴۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۲۳۳.    
۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۴۲.    
۴۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۳، ص۲۵۰.    
۴۴. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۱، ص۴۸۳.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «جار»، ج۲، ص۸۸-۸۹.    






جعبه ابزار