آخر وقت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آخر وقت عبارت است از لحظات پایانی زمان
تکلیف که امکان انجام دادن تکلیف با تمام اجزاء و شرایط وجود داشته باشد و از آن در باب
صلات آمده است.
با درک آخر وقت
نمازهای یومیه، حتی به اندازه یک
رکعت،
نماز به
نیت اداء گزارده میشود.
با
علم به بقای عذر برای آوردن اجزا و شرایط نماز تا آخر وقت، میتوان نماز را بدون آن اجزا و شرایط در اول وقت به جا آورد، جز در
تیمّم که حتی با علم به بقای عذر تا آخر وقت،
جواز نماز خواندن با تیمم در
اول وقت اختلافی است.
همچنین با
علم به برطرف شدن عذر پیش از آخر وقت، باید خواندن نماز را تا آخر وقت به تأخیر انداخت.
به قول مشهور، به جا نیاوردن نمازهای
واجب تا آخر وقت
مکروه است.
اقامه
نماز شب در آخر وقت آن
افضل است.
در ابواب مختلف فقه درباره آخر وقت سخن رفته است.
۱- صاحب جبیرهای که از برطرفشدن عذرش تا آخر وقت
مایوس است میتواند اول وقت
نماز بخواند و اگر مایوس نباشد
احتیاط (واجب) این است که نماز را تاخیر بیندازد.
۲- اگر قبل از آنکه
وقت نماز بگذرد (آخر وقت) از
حیض پاک گردد، پس درصورتیکه از وقت به مقدار ادای یک رکعت با تحصیل شرایط آن، درک نماید باید نمازش را به نیّت ادا به جا آورد و اگر به جا نیاورد باید
قضا نماید، بلکه بنابر احتیاط (
مستحب) با داشتن وقت فقط برای طهارت و ادای یک رکعت - هرچند وقت برای سایر شرایط نباشد - باید قضا کند، اگرچه بنابر اقوی واجب نیست.
۳- بعد از
وضو و
غسل درصورتیکه خون قطع نشود و یا ترس دیدن مجدد خون قبل یا در اثنای نماز را داشته باشد، باید فوراً نماز را بخواند، البته اگر مثلاً در اول وقت وضو بگیرد و غسل نماید و در وقت شروع وضو و غسل، خون قطع شود هرچند قطعشدن موقت باشد و بداند که خون تا
آخر وقت نمیآید، جایز است نماز را تاخیراندازد.
۴- بنابر احتیاط (واجب)
تیمّم برای نماز واجب قبل از داخل شدن وقت آن؛ اگرچه بداند که در وقت آن نمیتواند تیمّم نماید - با اشکالی که در این صورت هست - صحیح نیست و بنابر احتیاطی که نباید ترک شود کسی که میداند که در وقت نمیتواند تیمّم کند، باید قبل از وقت برای یکی از چیزهایی که تیمّم برای آن گرفته میشود، تیمّم نماید و آن را بهعنوان مقدمه تا داخل شدن وقت نماز
باطل نکند تا آنکه بتواند نماز را در وقت، با
طهارت انجام دهد، بلکه وجوب این تیمّم خالی از قوت نیست. ولی تیمّم بعد از
دخول وقت صحیح است اگرچه وقت تنگ نباشد؛ چه امید برطرفشدن عذر را در آخر وقت داشته باشد و چه نداشته باشد، ولی اگر احتمال برطرفشدن
عذر را در آخر وقت میدهد سزاوار نیست که ترک احتیاط کند، و اما اگر میداند که عذر در آخر وقت برطرف میشود باید منتظر بماند. و احتیاط (
مستحب) آن است که درهرحال تا تنگ شدن وقت صبر کند. و نمازی را که با تیمّم صحیح خوانده است بعد از برطرفشدن عذر
اعاده نمیکند، بدون آنکه فرقی بین وقت و خارج وقت باشد.
۵- اگر برای نمازی که وقت آن داخل شده است تیمّم نمود و تیمّم باطل نشد و عذرش تا رسیدن وقت نماز دیگر برطرف نگشت، جایز است در اول وقت آن نماز را به جا آورد مگر آنکه بداند عذرش در آخر وقت برطرف میشود که (در این صورت) باید تاخیر بیندازد و اگر امید برطرفشدن عذر را دارد ترک احتیاط سزاوار نیست.
۱- بنابر احتیاط (واجب) صاحبان عذر که امید دارند عذرشان تا آخر وقت برطرف گردد باید نماز را از
اول وقت تاخیراندازند، مگر در تیمّم که مبادرت به نماز (در اول وقت) در آن جایز است مگر آنکه بداند عذرش در وقت برطرف میشود همانگونه که در بحث تیمّم گذشت.
۲- اگر از اول وقت به مقدار خواندن نماز و تحصیل مقدمات آن - مانند وضو و غسل و تیمّم و غیر اینها - بر اساس حال و وضع
نمازگزار بگذرد، سپس یکی از عذرها مانند
دیوانگی و حیض پیش آید، قضا بر او واجب است و اگر این مقدار وقت نگذشته قضا بر او واجب نیست. البته اگر مقدمات نماز در همان اول وقت، حاصل باشد و از اول وقت به مقدار خواندن نماز بر اساس حال و تکلیفش - در همان موقع - بگذرد و سپس عذری پیدا شود قضا بر او واجب است. و اگر عذر در آخر وقت برطرف شود چنانچه وقت باقیمانده گنجایش تحصیل طهارت و خواندن دو نماز را دارد، انجام هر دو نماز واجب است و اگر فقط گنجایش تحصیل طهارت و یک نماز را دارد باید نماز مختص آنوقت را بخواند و همچنین است اگر (حتی) یک رکعت از نماز را با
طهارت درک کند، بنابراین اگر وقت باقیمانده به مقدار تحصیل طهارت و ادراک یک رکعت باشد باید نماز دوم را بخواند و اگر به مقدار تحصیل طهارت و یک نماز و یک رکعت از نماز دیگر، وقت باقی باشد هر دو نماز واجب است.
۳- کسی که در اول وقت
ساتر ندارد و احتمال میدهد در آخر وقت پیدا شود، بنابر احتیاط (
مستحب) باید نماز را از اول وقت تاخیر بیندازد، اگرچه لازم نبودن تاخیر، خالی از قوت نیست.
۴- اگر در اول وقت نماز، حاضر بوده و در آخر آن
مسافر، یا بر عکس آن، میزان (تمام یا شکسته بودن قضا) بنابر قول صحیحتر، زمانی است که نماز از او
فوت شده (که آخر وقت باشد)، بنابراین در صورت اول، باید نماز را
شکسته و در صورت دوم، تمام قضا نماید، ولی ترک کردن احتیاط به اینکه جمع بخواند (هم شکسته و هم تمام) سزاوار نیست، و اگر نمازی که واجب است احتیاطاً جمع کند (هم تمام و هم شکسته بخواند) ترک شود، باید در قضای آن هم احتیاط نماید.
دوم آنها (دو موردی که از عدم جواز احرام قبل از میقاتها استثنا میشود) جایی است که بخواهد به
عمره ماه
رجب برسد و بترسد که اگر
احرام را تا
میقات تاخیر بیندازد
عمره رجبیّه فوت شود؛ بنابراین محرم شدن قبل از میقات جایز است و برایش
عمره ماه رجب محسوب میشود اگرچه بقیه اعمال را در
ماه شعبان بیاورد و اولی و احوط آن است که در میقات آن را تجدید نماید، چنان که احتیاط (
مستحب) آن است که تا آخر وقت تاخیر بیندازد؛ اگرچه ظاهر این است که اگر بداند که در صورت تاخیر تا میقات، به
عمره نمیرسد، محرم شدن قبل از ضیق وقت، جایز باشد. و ظاهر این است که بین
عمره مستحبی و
واجب و نذری و مانند آن در این مورد، فرقی نیست.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۱، ص۱۲۲-۱۲۳. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی