یوسف بن موسی جمالملطی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جمال مَلَطی، یوسف بن موسی،
فقیه و
قاضی
حنفی
قرنهشتم است.
وی در ۷۲۵ یا ۷۲۶
در مَلَطیه، ناحیهای در آسیای صغیر، زاده شد.
به نوشته مورخان، اصل او از خَرْتَبِرْت، شهری در دیارْبَکر،
بود.
)
ملطی در
حلب به تحصیل
علوم اسلامی پرداخت.
به گزارش
ابن حجر عسقلانی ، وی با
سفر به
شام از علمای آنجا بهره برد و سرانجام رهسپار
مصر شد و مدتی طولانی در
مدرسهصَرْغَتْمَشیه، که امیرسیفالدین صرغتمش در ۷۵۷ آن را در
قاهره تأسیس کرده بود،
نزد قوامالدیناتقانی، فقیه حنفی (متوفی۷۵۸)،
فقه آموخت و در آن
مدرسه معید شد.
پس از
فوت قوام، وی در
درس ارشدالدین سرائی حنفی (متوفی۷۷۵) حضور یافت.
همچنینعلوم گوناگون را نزد علاء ترکمانی (متوفی۷۵۰) و
ابنهشام (عالمنحوی، متوفی) و مُغْلَطای بن قَلیج (متوفی۷۶۲) و عزالدینابن جماعة (متوفی۷۶۷) فراگرفت.
ملطی سپس بهحلب بازگشت و به
تدریس و
افتا پرداخت و از عالمان برجسته حنفی و رئیس
حنفیان آنجا گردید.
ابن تغری بِردی،
حاکم حلب، وی را به
تدریس در
مدرسه خود گماشت.
بدرالدین محمود عینی (متوفی۸۵۵) از ملطی در زمره مشایخ خود نام برده است.
جمال ملطی، پس از حدود سی
سالاقامت در حلب، در سال۸۰۰ به
دعوت ملک
ظاهر بَرقوق، سلطان مصر، به مصر رفت و جانشین شمسالدین طرابلسی (متوفی۷۹۹)،
قاضی القضات حنفیان، شد.
وی پس از
مرگ محمود بن عبداللّه معروف به گلستانی در ۸۰۱، در کنار
قضاوت به
تدریس در صرغتمشیه پرداخت.
شرح حال نویسان روش قضاوت و
احکام قضایی ملطی را در دوران کوتاه مسئولیتش، غیرمنتظره و ناخوشایند وصف کردهاند.
همچنین شیوه سلوک او را با
مردم نکوهیدهاند.
به علاوه، برخی آرای فقهی نادر و خلاف مشهور، مانند
جواز استعمال
حشیش، از او نقل شده است.
گفتهاند که ملطی در گردآوری
مال
حریص بود و
ثروت فراوانی به دست آورد.
وی در کسب
علم بسیار کوشا و با
استعداد بود.
درباره حضور ذهن و توان علمیاش گفتهاند که هر
روز، بدون نیاز به مطالعه، بیشاز پنجاه
فتوا صادر میکرد.
ملطی در ربیعالا´خر ۸۰۳ در قاهره درگذشت.
اثر مشهور او، کتاب
المُعْتَصَر من المختصر، در
فقه
حنفی است
که با عنوان کاملِ المعتصر من المختصر من مشکل الآثار للطحاوی پس از ۱۳۲۰ در ۴۷۵ صفحه در حیدرآباد دکن چاپ شد.
در واقع، اینکتاب خلاصه المختصر قاضی ابوالولید
ابنرشد قرطبی (متوفی۵۲۰)،
فقیه
مالکی، استکهخود تلخیصی انتقادی از کتاب مُشکل الآثار ابوجعفر طَحاوی (متوفی۳۲۱)، فقیه مشهور حنفی، است.
جمال ملطی، ضمن تلخیص کتاب المختصر، به انتقادهای ابن رشد از طحاوی پاسخ گفته و از آرایحنفیان دفاع کرده است.
(۱) ابنتغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره.
(۲) ابنحجر عسقلانی، ذیل الدرر الکامنة، چاپ عدنان درویش، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۳) ابنعماد، شذرات الذهب فی اخبار مذهب.
(۴) بسام عبدالوهاب جابی، معجم الاعلام: معجم تراجم لاشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، لیماسول، قبرس ۱۴۰۷ /۱۹۸۷.
(۵) محمد بن عبدالرحمان سخاوی، الضَّوء اللامع لاهل القرن التاسع، بیروت: دارمکتبة الحیاة،) بیتا (.
(۶) عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، حسن المحاضرة فی تاریخ مصر و القاهرة، چاپمحمد ابوالفضل ابراهیم،) قاهره (۱۳۸۷.
(۷) محمدراغب طباخ، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشّهباء، چاپمحمد کمال، حلب۱۴۰۸ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸ـ ۱۹۸۹.
(۸) احمد بن محمد طحاوی، شرح معانی الا´ثار، چاپ محمد زهری نجار و محمد سیدجاد الحق، بیروت۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
(۹) محمدعبدالرحیم غنیمه، تاریخ دانشگاههای بزرگ اسلامی، ترجمه نوراللّه کسائی، تهران۱۳۶۴ ش.
(۱۰) احمد بن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الا´ثار، المعروف بالخطط المقریزیة، بولاق۱۲۷۰، چاپ افست قاهره) بیتا).
(۱۱) یاقوتحموی، معجم البلدان.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جمال ملطی»، شماره۴۸۳۸.