یوسف بن احمد عصفوری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یوسف
بن احمد آل عصفور،
فقیه،
متکلم، رجالشناس،
محدث، محقق و نویسنده از افراد سرشناس
آل عصفور بود.
یوسف
بن احمد (۱۱۰۷-۱۱۸۶ق/۱۶۹۵-۱۷۷۲م)از فرزندان
احمد بن ابراهیم و از بنامترین شخصیتهای روحانی و علمی آل عصفور است.
وی از رجالشناسان نامور شیعی در سدههای اخیر دانسته شده است.
زندگی شخصی و اجتماعی و علمی پرماجرای او تا حدود زیادی روشن است.
مستندترین و روشنترین مأخذ احوال او مقدمۀ کتاب
لؤلؤة البحرین است که خود او نوشته است.
براساس این نوشته او در شاخورۀ
بحرین زاده شد و در مکتب خانه و نیز نزد پدر خواندن و نوشتن و مقدمات علوم را آموخت.
هنگامی که پدر یوسف با افراد خانوادهاش به
قطیف رفت، او در شاخوره ماند و پس از چندی به پدر و خانوادهاش در قطیف پیوست.
وی در آنجا نزد شیخ
حسین ماحوزی و
شیخ احمد بن عبدالله بِلادی و شیخ عبداللـه
بن علی به آموختن علوم دینی مشغول شد.
پس از چندی پدرش را از دست داد و ناچار عهدهدار مخارج سنگین عایلۀ وی گردید و این مسئولیت که توأم با تنگدستی بود، مانع ادامۀ تحصیل او شد.
در این زمان به
بحرین بازگشت و پس از چندی به سفر
حج رفت و از آنجا بار دیگر به قطیف آمد تا به تحصیل نزد شیخ حسین
ماحوزی ادامه دهد، اما پس از چندی به
بحرین رفت.
در آنجا نیز به دلیل
بحرانی بودن اوضاع نتوانست بماند و ناگزیر به
کرمان سفر کرد و در این شهر ساکن شد.
سپس به
شیراز و پس از مدتی به شهر
فسا نقل مکان کرد.
او شهر اخیر را محیط مساعدی برای سکونت خود یافت، بهویژه که میرزا محمدعلی حاکم این شهر با او بر سر مهر بود و وجود او را گرامی میداشت و حتی از او
مالیات نمیستاند.
وی برای تأمین نیازهای زندگیش به کار
کشاورزی پرداخت.
پس از چندی خانوادهاش را به
بحرین فرستاد و آسوده خاطر به کار تدریس و تحقیق و تألیف پرداخت.
در چنین شرایط مساعدی او تألیف مشهورترین کتاب فقهی خود
الحدائق الناضره را آغاز کرد و بخشهایی از این کتاب را نوشت، اما از بدِ حادثه آشوب خونینی در این سامان روی داد و اموال مردم به تاراج رفت و حاکم آنجا کشته شد و مردم پراکنده گشتند.
دارایی و کتابهای شیخ یوسف نیز به تاراج رفت و او اندوهگین و افسرده عازم اصطهبانات شد.
سرانجام به
عراق رفت و در
کربلا اقامت گزید.
او در این شهر به
آرامش و
امنیت و
ثروت دست یافت و تا پایان زندگی در آنجا زیست و حیات خود را صرف تدریس و
تعلیم و تحقیق و تألیف کتابهای فقهی، روایی و کلامی و
عبادت کرد و سرانجام در همین شهر درگذشت و جنازهاش با شکوه فراوان تشییع شد و در کنار تربت
امام حسین (علیهالسلام) به
خاک سپردند.
وی از نظر تفکر فقهی، مانند دیگر فقیهان آل عصفور، اخباری بود.
برخی گفتهاند که او در آغاز گرایش تند به
مسلک اخباری داشت و سپس به اعتدال گرایید و حتی اخباریان افراطی را نکوهش کرد که به آنچه میگویند رفتار نمیکنند و با اینکه تقلید را منکرند، خود ناآگاهانه
تقلید را پیشه میسازند.
شیخ
یوسف بحرانی شاگردان متعددی داشت که بسیاری از آنان از او اجازۀ نقل روایت گرفتند.
یوسف
بن احمد حدود ۳۲ کتاب تألیف کرده که برخی از آنها بدین قرار است:
این کتاب، مشهورترین اثر شیخ یوسف است که مجموعهای از
روایات و اخبار رسیده از
امامان شیعی (علیهمالسلام) در ابواب گوناگون فقهی است.
در این کتاب گرچه نویسنده کوشیده که
فقه استدلالی بنویسد، اما به دلیل اخبارگرایی کتابش از استدلال و استحکام لازم عقلی و اصولی برخوردار نیست.
در این کتاب مؤلف برخی از مباحث فقهی مانند
جهاد را به خاطر اینکه در زمان غیبت امام (علیهالسلام) کاربرد ندارد، حذف کرده است.
این کتاب از ۱۳۱۵ تا ۱۳۸۱ق/۱۸۹۷ تا ۱۹۶۱م در ۱۰ جزء در
تبریز و
نجف به چاپ رسیده است.
این اثر، نقد شرح
نهجالبلاغه ابن ابیالحدید (۵۸۶-۶۵۵ق/۱۱۹۰-۱۲۵۷م) دانشمند معتزلی است.
محمد امین سویدی بر این نقد ردی نوشته و کتاب خود را الصارم الحدید فی عُنُق صاحب سلاسل الحدید نامیده است.
این کتاب در ۱۳۰۷ و ۱۳۱۴ق/۱۸۸۹ و ۱۸۹۶م در
تهران چاپ شده است.
این کتاب به صورت «کشکول» است و در ۱۲۹۱ق/۱۸۷۴م در بمبئی و ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م در
نجف چاپ شده است.
این کتاب در ۱۳۱۸ق/۱۹۰۰م در تهران به چاپ رسیده است.
این کتاب بارها در
هند و
ایران به چاپ رسیده است که از آن میان چاپ ۱۲۹۶ق/۱۸۷۸م تهران را میتوان نام برد.
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «آل عصفور»، شماره«۴۳۸».