یقتل (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
يَقْتُل: (وَ مَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا) از مادّه «
قتل»
به معنی
«کشتن» است.
به مواردی از کاربرد
یقتل در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ مَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزآؤُهُ جَهَنَّمُ خالِدًا فِيها وَ غَضِبَ اللّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذابًا عَظيمًا) (و هر كس، فرد با ايمانى را از روى عمد به قتل برساند،
مجازات او
دوزخ است؛ در حالى كه جاودانه در آن خواهد بود؛ و
خداوند بر او
غضب مىكند؛ و او را از رحمتش دور مىسازد؛ و مجازات بزرگى براى او آماده ساخته است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
تعمد به معناى آن است كه قصد كنى عملى را به همان عنوانى كه دارد انجام دهى، و چون فعل اختيارى خالى از قصد عنوان نيست، تصور دارد كه يك عمل داراى چند عنوان باشد، و در نتيجه ممكن است كه يك فعل از جهتى عمدى باشد و از جهتى ديگر خطايى، مثلا كسى كه از دور شبحى مىبيند و مىپندارد آهو و يا گورخر است، در حالى كه در واقع انسانى است (كه دارد چيزى از زمين جمع مىكند) بيننده به خيال شكار آن را هدف قرار مىدهد و مىكشد، تيراندازى او به سوى شكار عمدى است، ولى انسان كشتنش خطايى است... و بنابراين كسى مؤمنى را عمدا به قتل رسانده كه مقصودش از عملى كه كرده- زدن- يا- تير انداختن- همان قتل بوده باشد، يعنى هم بداند كه اين مشت و لگد و يا تير او را مىكشد و هم بداند شخصى كه به دستش كشته مىشود
مؤمن است. خداى عزوجل در اين آيه شريفه چنين قاتلى را به سختى تهديد كرده و به او وعده خلود در آتش داده است.
در این
آیه به مجازات کسی که فرد باایمانی را از روی عمد به قتل برساند اشاره میکند و میگوید: «و هرکس فرد باایمانی را از روی عمد به قتل برساند مجازات او دوزخ است که جاودانه در آن میماند و خداوند بر او غضب میکند و از رحمتش او را دور میسازد و عذاب عظیمی برای او آماده ساخته است.»
از آنجا که آدمکشی یکی از بزرگترین جنایات و
گناهان خطرناک است و اگر با آن مبارزه نشود،
امنیت که یکی از مهمترین شرایط یک اجتماع سالم است به کلی از بین میرود،
قرآن در آیات مختلف آن را با اهمیّت فوقالعادهای ذکر کرده است، تا آنجا که قتل بیدلیل یک انسان را همانند کشتن تمام مردم روی زمین معرفی میکند (چنان که در مبحث پیشین در
آیه ۳۲ سوره مائده گذشت). به همین دلیل در آیه مورد بحث، برای کسانی که فرد با ایمانی را عمدا به قتل برسانند چهار مجازات و کیفر شدید اخروی (علاوه بر مسئله
قصاص که مجازات دنیوی است) ذکر شده است:
۱. خلود، یعنی جاودانه در آتش دوزخ ماندن
۲. خشم و
غضب الهی۳. دوری از
رحمت خدا۴. مهیا ساختن
عذاب عظیمی برای او.
و به این ترتیب از نظر مجازات اخروی حدّ اکثر تشدید در مورد قتل عمدی شده است، به طوری که در هیچ مورد از
قرآن این چنین مجازات شدیدی بیان نشده و امّا کیفر دنیوی
قتل عمد همان قصاص است که شرح آن در جای خود خواهد آمد.
آیا
قتل نفس موجب مجازات جاودانی است؟ در اینجا (با توجه به آیه و مبحث قبل)، سؤالی پیش میآید که «خلود» یعنی مجازات جاودانی مخصوص کسانی است که بیایمان از دنیا بروند در حالی که قاتل عمدی ممکن است
ایمان داشته باشد و حتی پشیمان شود و از
گناه بزرگی که انجام داده جدا توبه کند و گذشته را تا آنجا که قدرت دارد جبران نماید.
در پاسخ این سؤال میتوان گفت: منظور از قتل مؤمن در آیهای که گذشت
این است که انسانی را به خاطر ایمان داشتن به قتل برساند و یا کشتن او را
مباح بشمرد، روشن است که چنین قتل، نشانه
کفر قاتل است و لازمه آن خلود در عذاب میباشد. حدیثی از
امام صادق (علیهالسّلام) نیز به این مضمون نقل شده است.
این احتمال نیز هست که قتل افراد باایمان و بی
گناه سبب شود که انسان، بیایمان از دنیا برود و توفیق
توبه نصیب او نشود و به خاطر همین موضوع گرفتار عذاب جاویدان شود. این هم ممکن است که منظور از خلود، در آیه مورد بحث،
عذاب بسیار طولانی باشد، نه عذاب جاویدان.
سؤال دیگری نیز در این جا مطرح میشود که اصولا قتل عمد آیا قابل توبه میباشد؟ جمعی از
مفسران، صریحا پاسخ منفی به این سؤال میدهند و میگویند: قتل نفس طبق آیه مورد بحث اصلا قابل توبه نیست و در پارهای از
روایات که در ذیل آیه وارد شده است نیز اشاره به این معنی شده که:
«لا تَوبَة لَهُ.» ولی آنچه از روح تعلیمات اسلام و روایات پیشوایان بزرگ دینی و فلسفه توبه که پایه تربیت و حفظ از
گناه در آینده زندگی است استفاده میشود این است که هیچ
گناهی نیست که قابل توبه نباشد، اگرچه توبه پارهای از
گناهان، بسیار سخت و شرایط
سنگین دارد،
قرآن مجید میگوید:
(اِنَّ اللّٰهَ لاٰ یَغْفِرُ اَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ مٰا دُونَ ذٰلِکَ لِمَنْ یَشٰاءُ...) «خداوند تنها
گناه شرک را نمیبخشد، امّا غیر آن را برای هرکس بخواهد و صلاح ببیند خواهد بخشید...»
در ذیل این آیه در جای خود اشاره شده است که این آیه درباره آمرزش
گناهان از طریق
شفاعت و مانند آن سخن میگوید و الّا
گناه شرک، با توبه کردن و بازگشت به سوی
توحید و
اسلام قابل بخشش است، همانطور که بیشتر
مسلمانان صدر اسلام، در آغاز
مشرک بودند و سپس توبه کردند و خداوند
گناه آنها را بخشید، بنابراین شرک تنها
گناهی است که بدون توبه بخشیده نمیشود و اما با توبه کردن همه
گناهان حتی شرک قابل بخشش است، چنان که در
سور زمر آیه ۵۳ و
۵۴ میخوانیم:
(.. اِنَّ اللّٰهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ وَ اَنِیبُوا اِلیٰ رَبِّکُمْ وَ اَسْلِمُوا لَهُ....) «... خداوند همه
گناهان را میبخشد، زیرا او بخشنده مهربان است و بازگشت به سوی خدا کنید و توبه نمایید و تسلیم فرمان او باشید...» و این که بعضی از مفسران گفتهاند: آمرزش همه
گناهان در پرتو توبه به اصطلاح از قبیل «عام» است و قابل «تخصیص» میباشد، صحیح نیست زیرا لسان این آیات که در مقام
امتنان بر گنهکاران میباشد و با تاکیدات مختلف همراه است قابل تخصیص نیست. (به اصطلاح ابا از تخصیص دارد)
از این گذشته اگر به راستی کسی که قتل عمدی از او سر زده به کلی از
آمرزش خداوند مایوس شود و برای همیشه (حتی پس از توبه مؤکد و جبران عمل زشت خود با اعمال نیک فراوان) در
لعن و عذاب جاویدان بماند هیچگونه دلیلی ندارد که در باقیمانده عمر اطاعت
فرمان خدا کند و دست از اعمال خلاف و حتّی قتل نفسهای مکرر بردارد و این با روح تعلیمات انبیا که برای تربیت بشر در هر مرحله آمدهاند چگونه سازگار است؟! در
تواریخ اسلام نیز میبینیم که
پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از گنهکاران خطرناکی همچون «
وحشی» قاتل
حمزة بن عبد المطلب گذشت فرمود و توبه او را پذیرفت و نمیتوان گفت که قتل نفس در حال شرک و ایمان آنقدر تفاوت دارد که در یک حال بخشوده شود و در حال دیگر به هیچ وجه قابل بخشش نباشد. اصولا همانطور که گفتیم ما هیچ
گناهی بالاتر از شرک نداریم و میدانیم که این
گناه نیز با توبه و پذیرش اسلام بخشوده میشود چگونه میتوان باور کرد
گناه قتل حتّی با توبه واقعی قابل بخشش نباشد.
ولی اشتباه نشود آنچه در بالا گفتیم به این معنی نیست که قتل عمد کار کوچک و کم اهمیتی است یا به این سادگی میتوان از آن توبه کرد، بلکه به عکس توبه واقعی از این
گناه کبیره بسیار مشکل است و نیاز به جبران این عمل دارد و جبران کردن آن کار آسانی نیست. بنابراین منظور ما فقط این است که راه توبه به روی چنین افرادی به طور کلی بسته نمیباشد.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «یقتل»، ج۳، ص۵۵۹-۵۶۳.