در مقتل منسوب به ابومخنف و برخی منابع متأخر آمده است که یزید بن مظاهر اسدی روز عاشورا راهی میدان نبرد شد و این گونه رجز می خواند: أنا یَزیدُ وَ ابی مَظاهِرْ • اشْجَعُ مِنْ لَیْثِ الثَّری مُبادِر وَ الطَّعْنُ عِنْدِی لِلطُّغاةِ حاضِرْ • یا رَبِّ إنّی لِلْحُسَیْنِ ناصِرْ وَ لِابْنِ هِنْدٍ تارِکٌ وَ هاجِرْ • وَ فی یَمینی صارِمٌ وَ باتِرْ من یزیدم، پدرم مظاهر است. از شَرزِه شیران بیشه زار شجاعترم. نیزه ام برای -در هم کوبیدن- ستمگران آماده است، پروردگارا! من یاریگر حسینم. و از پسر هند روی گردانم، در حالی که در دستم شمشیری بران است. او پس از کشتن پنجاه نفر از دشمنان، سر انجام به شهادت رسید.