گواهی متکدی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
متکدی به استناد احادیث صلاحیت
گواهی دادن ندارد.
عدالت از جمله شرایط
گواهان است که در
قرآن کریم به آنها اشاره شده است ؛ مانند آیه ۲
طلاق :«و اَشهِدوا ذَوی عَدل مِنکم» ؛ اما به استناد احادیث، متکدی صلاحیت گواهی دادن ندارد.
برخی روایات علت این حکم را آن دانستهاند که متکدی با دریافت مال خشنود و با محروم شدن از آن ناخرسند میگردد.
به نظر برخی فقها متکدی به سبب خواری نفس قابل اعتماد نیست
، از این رو نمیتوان عدالت او را احراز کرد.
به نظر مشهور فقهای
شیعه و برخی از فقهای
اهل سنت نیز گواهی متکدی پذیرفته نیست، مگر در موارد ضروری
یا اشیای کوچک و کمارزش
یا در امور غیر مالی همچون
قتل و
جرح و
قذف و مانند آن.
امام خمینی در
تحریرالوسیله بعد از بیان ذکر
بلوغ،
عقل،
ایمان،
عدالت و
پاکی ولادت از جمله صفات و شرایط
شهود، «بر کنار بودن از تهمتی که از اسباب خاصی حاصل میشود» را بعنوان ششمین صفت برای شهود برشمرده و حرفه تکدیگری را یکی از اسباب آن دانسته و مینویسد: «السادس: ارتفاع التهمة لا مطلقاً، بل الحاصلة من اسباب خاصّة، و هی امور: ... ومنها: السؤال بکفّه، والمراد منه من یکون سائلًا فی السوق وابواب الدور، وکان السؤال حرفة ودیدناً له. و امّا السؤال احیاناً عند الحاجة فلا یمنع من قبول شهادته.»
از صفات شهود است بر کنار بودن از
تهمت؛ البته نه هر تهمتی، بلکه تهمتی که از
اسباب خاصی حاصل میشود؛ و آنها چند امر است: ... و از جمله آنها:
سؤال نمودن به کف (دست) است؛ و مقصود از آن کسی است که در بازار و درب خانهها
گدایی میکند و این گدایی
حرفه و روش او میباشد. و اما سؤال - احیاناً - در وقت احتیاج مانع قبول شهادتش نمیشود.
دیگر اسباب تهمت که به عقیده امام خمینی مانع
اعتبار شهادت است عبارتند از:
با شهادتش، نفعی را بهسوی خود جلب نماید؛
عین باشد یا
منفعت یا
حق مانند شهادت شریک در آنچه که او در آن شریک است و اما در غیر آن، شهادتش قبول است. و مانند صاحب دین، درصورتیکه برای محجور علیه به مالی که دین او تعلق به آن دارد شهادت دهد، به خلاف غیر محجور علیه و به خلاف مالی که حجر او به آن تعلق نگرفته است. و مانند
وصی و
وکیل درصورتیکه برای آنها با زیاد بودن مال، مزد زیادتری باشد. بلکه و همچنین است در جایی که آنها بر آن ولایت دارند و بهواسطه حق ولایتشان، مدعی میباشند و اما عدم قبول شهادت آنها به طور
مطلق در آن تامل است. و مانند شهادت
شریک به فروش سهمی که او در آن دارای
شفعه میباشد. و غیر اینها از مواردی که جلب منفعتی در آن است.
و از جمله آنها: با شهادتش ضرری از خودش دفع شود، مانند شهادت
عاقله به جرح شهود جنایت خطایی؛ و شهادت وکیل و وصی به جرح شهود بر موکّل و موصی در مثل دو مورد گذشته.
و از جمله آنها: صاحب
عداوت دنیوی بر علیه دشمنش شهادت دهد، ولی شهادتش به نفع او - درصورتیکه
عداوتش مستلزم
فسق نباشد - قبول است. و اما شهادت صاحب عداوت دینی به نفع یا علیه دشمنش رد نمیشود، حتی اگر بهخاطر فسق او، با او بغض ورزد و با او دشمنی نماید.
و از جمله آنها: سؤال نمودن به کف (دست) است؛ و مقصود از آن کسی است که در بازار و درب خانهها گدایی میکند و این گدایی حرفه و روش او میباشد. و اما سؤال - احیاناً - در وقت احتیاج مانع قبول شهادتش نمیشود.
و از جمله آنها:
تبرّع به شهادت در
حقوق الناس است؛ زیرا این شهادت بنابر قول معروف، از قبول جلوگیری میکند و در آن تردّد است. و اما در
حقوق اللَّه مانند شرب خمر و زنا و برای مصالح عمومی، اشبه قبول آن است.
•
مرکز دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله « تکدی ». •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی