کُم (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کِم، کُم، کُمَّه: (ذاتُ الاَکْمَامِ) «کِم» (بر وزن جن) به غلافی میگویند که میوه را میپوشاند و
«کُم» (بر وزن قم) جمع آن
«اکمام» به معنای
آستین است که دست را میپوشاند و
«کُمَّه» از مادّه
«کم» (بر وزن قبّه) به معنای
شب کلاهی است که سر را میپوشاند.
(فِيهَا فَاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ) (كه در آن ميوهها و نخلهاى پرشكوفه است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: مراد از
فاکهة ميوههاى غير خرما است، و كلمه اكمام جمع كم - به ضمه كاف و كسره آن و تشديد ميم- است كه منظور از آن غلاف خرما است، كه آن را
طلع نيز مىگويند، و اما آستين پيراهن و هر جامه ديگر كه آن را نيز كم مىگويند تنها به ضمه كاف و تشديد ميم تلفظ مىشود، و به كسره كاف به اين معنا نمىآيد- اينطور گفتهاند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «کُم»، ص۴۶۵.