• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کَلالَه (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





کَلالَه (به فتح کاف و لام) از واژگان قرآن کریم به معنی احاطه است. کلاله آن‌ است که نسبت اصلی را احاطه کرده زیرا نسب اصلی پدر و مادر و فرزندان است و خواهران و برادران را کلاله گویند که در اطراف میّت قرار دارند و او را احاطه کرده‌اند.



کَلالَه: به معنی احاطه است و کلاله آن‌ است که نسبت اصلی را احاطه کرده زیرا نسب اصلی پدر و مادر و فرزندان است و خواهران و برادران را کلاله گویند که در اطراف میّت قرار دارند و او را احاطه کرده‌اند. کلاله وصف وارث است که محیط بر میّت‌اند ولی در لغت وصف میّت آمده و هر دو قول صحیح است و کلاله مصدری است جامع به معنای وارث‌ و موروث است.


(وَ اِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ‌ کَلالَةً اَوِ امْرَاَةٌ وَ لَهُ اَخٌ اَوْ اُخْتٌ‌ فَلِکُلِ‌ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَاِنْ کانُوا اَکْثَرَ مِنْ ذلِکَ فَهُمْ شُرَکاءُ فِی الثُّلُثِ...) (و اگر ميت مرد يا زنى بوده باشد كه خواهر يا برادر از او ارث مى‌برند؛ و يک برادر يا يک خواهر دارد، سهم هر كدام، يک ششم است اگر برادر و خواهر مادرى باشد؛ و اگر بيش از يک نفر باشند، آنها در يک سوّم شريكند)
در مجمع فرموده: کلاله در اصل به معنی احاطه است تاج را از آن اکلیل گویند که سر را احاطه می‌کند و از آن است کلّ که عدد را احاطه می‌کند، پس کلاله آن است که نسبت اصلی را احاطه کرده زیرا نسب اصلی پدر و مادر و فرزندان است و در ذیل آیه ۱۷۶ سوره فوق فرموده: کلاله نامی است برای برادران و خواهران و از امامان ما (علیهم‌السّلام) نقل شده، پدران و فرزندان را لصیق میّت گوییم که به شخص متوفی ملاصق‌اند، خواهران و برادران را کلاله گویند که در اطراف میّت قرار دارند و او را احاطه کرده‌اند.
ایضا در ذیل آیه فوق فرموده: از ائمّه (علیهم‌السّلام) نقل شده که کلاله برادران و خواهرانند در این آیه مراد آن‌هایی هستند که برادر و خواهر مادری‌اند و مراد از آن در آخر سوره آن‌هایی‌اند که پدر و مادری و یا پدری باشند.
«کلالة» در آیه مصدر و در موضع حال و «کان» تامّه است و بعید نیست که کلاله تمیز باشد معنی آیه چنین می‌شود: اگر مردی کلاله دار ارث برده شود یا زنی همان طور، و برای آن مرد یا زن برادری یا خواهری است (مادری) برای هر یک از آن‌ها یک ششم مال است و اگر بیشتر از یک نفر شدند آن‌ها در ثلث مال بالسویّه شریک‌اند.
این آیه چنان‌که گفته شد درباره خواهران و برادران مادری میّت است. و آیه زیر درباره پدر و مادری‌ها و پدری‌ها است.
(یَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اللَّهُ یُفْتِیکُمْ فِی‌ الْکَلالَةِ اِنِ امْرُؤٌ هَلَکَ لَیْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ اُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَکَ وَ هُوَ یَرِثُها اِنْ لَمْ یَکُنْ لَها وَلَدٌ فَاِنْ کانَتَا اثْنَتَیْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمَّا تَرَکَ وَ اِنْ کانُوا اِخْوَةً رِجالًا وَ نِساءً فَلِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ‌) یعنی: «از تو فتوی می‌خواهند بگو خدا در کلاله به‌شما فتوی می‌دهد: اگر مردی بمیرد که فرزند (و پدر و مادر) ندارد و او را خواهری است (پدر و مادری یا فقط پدری که حکم مادری در آیه اول گذشت) نصف مال برای آن خواهر است و اگر همان خواهر بمیرد و فرزند (و پدر و مادر) نداشته باشد همه مال برای برادر اوست، و اگر دو تا خواهر باشند دو ثلث مال برای آن‌ها است و اگر برادران و خواهران بودند هر مرد حصه‌اش برابر دو زن است.»
بنا بر آن‌چه گفته شد کلاله وصف وارث است که محیط بر میّت‌اند ولی در لغت وصف میّت آمده در قاموس گفته: «الکلالة من لا ولد له و لا والد» در مفردات نقل کرده از رسول خدا (صلّی‌اللّه‌علیه‌و‌آله) از کلاله پرسیدند فرمود: کسی است که مرده و فرزند و پدر و مادر ندارد، «مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَا وَالِدٌ»
و هر دو قول صحیح است و کلاله مصدری است جامع به معنی وارث‌ و موروث می‌باشد.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۶، ص۱۳۸.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، دار القلم، ص۷۱۹.    
۳. طریحی، فخر‌الدین، مجمع البحرین، ت- الحسینی، ج۵، ص۴۶۴.    
۴. نساء/سوره۴، آیه۱۲.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۷۹.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۲۱۲.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۴، ص۳۳۵.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۳۴.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۵۴.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۵۴.    
۱۱. نساء/سوره۴، آیه۱۷۶.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۱۵۳.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۲۵۱.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۵۴.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۱۷۵.    
۱۶. فیروز آبادی، مجدالدین، القاموس المحیط، ج۴، ص۴۵.    
۱۷. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، دار القلم، ج۱، ص۷۱۹.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «کلاله»، ج۶، ص۱۳۸.    






جعبه ابزار