• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کوثر (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: کوثر.

کَوْثَر (به فتح کاف و ثاء و سکون واو) از واژگان قرآن کریم به معنای خیر کثیر و مبالغه در کثرت است. روایات شیعه و اهل سنت نقل شده که آن نهری است در بهشت و «حوض کوثر» از آن شهرت یافته است. معانی مختلفی را برای کوثر بیان کردند، از آن جمله گفته‌اند: آن حوض رسول‌ خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) در بهشت یا در محشر است؛ به قولی مراد از آن نبوت و قرآن است؛ به قولی مراد کثرت یاران و پیروان آن حضرت است و به قولی کثرت نسل و ذریه آن جناب می‌باشد و به قولی شفاعت است. از بعضی نقل شده که اقوال را تا بیست و شش قول رسانده است و مانعی ندارد که کوثر شامل همه اینها باشد، زیرا لفظ به همه احتمال دارد و این اقوال تفصیل «خیر کثیر» است. سوره کوثر کوتاهترین سوره قرآن و مشتمل بر سه آیه و ده کلمه است، غیر از بسمله و در عین حال معجزه است و آوردن نظیر آن غیر ممکن.



کَوْثَر: خیر کثیر و مبالغه در کثرت است.
زمخشری می‌گوید: «المفرط الکثرة» یعنی چیزی که کثرت آن فزون از حدّ است؛ به یک زن بادیه‌نشین که پسرش از سفر برگشته بود، گفتند: «بم آب ابنک؟ قالت آب بکوثر» یعنی: پسرت با چه چیز برگشت؟ گفت با فائده فزون از حدّ.
راغب گوید: «تَکَوْثَرَ الشّی‌ء» یعنی شی‌ء تا آخرین حدّ زیاد شد. در قاموس و اقرب آمده: «الْکَوْثَرُ: الکثیر من کلّ شی‌ء». طبرسی (رحمه‌الله) فرموده: کوثر چیزیست که کثرت از شان آنست و کوثر، خیر کثیر است.


(اِنَّا اَعْطَیْناکَ‌ الْکَوْثَرَ • فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ • اِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْاَبْتَرُ)
معنی آیات چنین است: «ما به تو کثرت عنایت کردیم پس به شکرانه این موهبت نماز بگزار و قربانی کن، همانا دشمن تو، او بی‌دنباله و بی دودمان است».


این سوره کوتاهترین سوره قرآن و مشتمل بر سه آیه و ده کلمه است، غیر از بسمله و در عین حال معجزه است و آوردن نظیر آن غیر ممکن.
در المیزان می‌گوید: روایات در مکّی و مدنی بودن آن مختلف است و ظاهر آنست که مکّی باشد؛ به قول بعضی دو بار نازل شده است، جمعا بین الروایات.


مراد از کوثر چیست؟ ابن عباس آن را خیر کثیر معنی کرده است؛ سعید بن جبیر گفت: گروهی می‌گویند: آن نهری است در بهشت. ابن عباس در جواب گفت: آن نهر هم از جمله خیر کثیر است.
در روایات شیعه و اهل سنت نقل شده که آن نهری است در بهشت و «حوض کوثر» از آن شهرت یافته است. (رجوع شود به تفسیر برهان و غیره) گفته‌اند: آن حوض رسول‌ خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) در بهشت یا در محشر است؛ به قولی مراد از آن نبوت و قرآن است؛ به قولی مراد کثرت یاران و پیروان آن حضرت است و به قولی کثرت نسل و ذریه آن جناب می‌باشد و به قولی شفاعت است. از بعضی نقل شده که اقوال را تا بیست و شش قول رسانده است.
به عقیده طبرسی مانعی ندارد که کوثر شامل همه اینها باشد، زیرا لفظ به همه احتمال دارد و این اقوال تفصیل «خیر کثیر» است.


ناگفته نماند: باید از جمله‌ (اِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْاَبْتَرُ) در مراد از کوثر، استفاده کرد چون اعطاء کوثر برای از بین بردن ابتری آن حضرت است و مراد از ابتر چنانکه در «بتر» گذشت کسی است که فرزند یا نام نیک پایدار ندارد.
در [[|مجمع]] و غیره نقل شده چون عبداللّه پسر آن حضرت که از خدیجه بود، از دنیا رفت، عاص بن وائل آن حضرت را دید که از مسجد خارج می‌شود، در همانجا با حضرت مذاکره کرد و چون به مسجد وارد شد گروهی از صنادید قریش که در مسجد بودند به وی گفتند: ‌ای عاص با که صحبت می‌کردی؟ گفت: «ذلک الابتر» با آن بی‌دنباله. قریش کسی را که پسر نداشت ابتر می‌خواندند؛ آن حضرت را نیز ابتر نامیدند.
در المیزان می‌گوید: روایات مستفیض است در اینکه نزول آیه در جواب کسی است که آن حضرت را ابتر خواند.
ناگفته نماند: عرب بی‌پسر را ابتر می‌گفتند، چرا؟ برای اینکه نسلش منقطع شد، دیگر نسلی و در نتیجه نامی و ذکری از او نخواهد ماند، پس ماندن نسل توام با ماندن نام و ذکر شخص است و اگر با ماندن نسل او نامش نماند، بود و نبود نسل یکسان است.
بهر حال مراد از کوثر به قرینه آیه اخیر یک کثرت و گسترش فوق العاده است که باید آن را در کثرت نسل، کثرت پیروان، گسترش اسلام، آوازه بزرگ آن حضرت، و حتی در شفاعت و سیرابی از حوض کوثر جستجو کرد.
یعنی‌ ای پیامبر این دشمن که می‌گوید: تو ابتر و بی‌فرزند و در نتیجه گمنامی، بدان: ما پروردگار جهان به تو کوثر داده‌ایم، این موج توحید که تو در صحنه جهان ایجاد کرده‌ای با نام و آوازه تو تا ابد در گسترش خواهد بود، هم خودت بلند آوازه، هم دینت گسترده، هم پیروانت نامحدود، هم فرزندانت بی‌حدّ و حصر، و هم تعلیماتت عالم‌گیر خواهد بود و حتی وجود پر وسعت و پر برکتت؛ تو شفیع بندگان و ساقی تشنگان از حوض کوثر در روز قیامت خواهی بود ولی این دشمن ابتر و بی‌دودمان و بی‌نام نیک و منفور است.
این سوره معجزه است و از یک کوثر و گسترش عجیبی خبر می‌دهد امروز که سال ۱۳۹۴ هجری قمری است آمار نشان می‌دهد که تعداد مسلمانان جهان به یک میلیارد بالغ شده، قرآن بر پشت بام جهان قدم گذاشته حتی از رادیوهای دنیای مسیحیّت به گوش می‌رسد.
در این میان پای فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) در میان است و در تشکیل و پیاده شدن کوثر سهم به‌سزائی دارد. نسل رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) به‌وسیله فاطمه در دنیا باقی ماند و گسترش یافت، دامن پاک زهرا فرزندانی تربیت کرد که هر یک به تنهائی کوثراند، امامان یازده‌گانه که به حکم کاسه‌های کوثر قرآنند و هنوز هم پس از گذشت بیش از چهارده قرن مردم را از کوثر قرآن و اسلام سیراب می‌کنند، از دامن پاک فاطمه به وجود آمده‌اند.
این فاطمه، این کوثر پر برکت، حلقه اتصال ما بین رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و امت اسلامی گردید، انوار درخشان وحی و اولاد بی‌حدّ و حصر پیامبر عظیم الشان از وجود زهرای اطهر سرچشمه گرفتند.
بنی‌امیّه هشتاد سال اولاد فاطمه‌ را کشتند، بنی‌عباس پانصد سال اولاد فاطمه را کشتند، زیر دیوارها گذاشتند، قتل عام کردند، با وجود همه اینها از یک محقّق و دانشمند عالی‌مقام شنیدم که در قرن هشتم سادات و فرزندان زهرا را سرشماری کردند به بیست هزار رسیدند و در زمان سلطان سلیم عثمانی شماره آنها به نوزده میلیون رسید؛ آیا این معجزه نیست‌؟! (اِنَّا اَعْطَیْناکَ‌ الْکَوْثَرَ).


۱. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۶، ص۹۳.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۷۰۳.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۴۶۹.    
۴. زمخشری، کشاف، ج۴، ص۸۰۶.    
۵. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۷۰۳.    
۶. فیروزآبادی، قاموس المحیط، ج۲، ص۱۲۵.    
۷. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۴، ص۵۲۱.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۳۵.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۳۰۹.    
۱۰. کوثر/سوره۱۰۸، آیه۱-۳.    
۱۱. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۷۰.    
۱۲. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۶۳۸.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۳۶.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۳۱۱.    
۱۵. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۷۰.    
۱۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۶۳۷.    
۱۷. حسینی بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۷۷۴.    
۱۸. ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج۸، ص۵۰۰.    
۱۹. طبری، ابن جریر، جامع البیان، ج۲۴، ص۶۴۵.    
۲۰. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۸، ص۶۴۷.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۳۷.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۳۱۲.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۳۷.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۳۱۵.    
۲۵. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۷۰.    
۲۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۶۳۹.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "کثر"، ج۶، ص۹۳.    






جعبه ابزار