• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کرسی (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





کرسی: (کُرْسِیُّهُ السَّمَاواتِ)
«کرسی» از نظر ریشه لغوی از «کِرْس» (بر وزن ارث) گرفته شده که به معنای اصل و اساس می‌باشد و گاهی نیز به هر چیزی که بهم پیوسته و ترکیب شده است گفته می‌شود، و به همین جهت به تخت‌های کوتاه «کُرْسی» می‌گویند و از آنجا که استاد و معلم به هنگام تدریس و تعلیم بر کرسی می‌نشیند. گاهی کلمه کرسی کنایه از «علم» می‌باشد. و نظر به این که «کرسی» تحت اختیار و زیر نفوذ و سیطره انسان است، گاهی به صورت کنایه از «حکومت»، «قدرت» و فرمانروایی بر منطقه‌ای به کار می‌رود.
این که «کُرْسِی» به معنای «تخت پایه کوتاه» است، چنین به نظر می‌رسد که سلاطین دارای دو نوع تخت بوده‌اند، تختی برای مواقع عادی، که پایه‌های کوتاهی داشت، و تختی برای جلسات رسمی و تشریفاتی، که پایه‌های بلند داشت؛ اوّلی را «کرسی» و دومی را «عرش» می‌نامیدند.



ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با کرسی:

۱.۱ - آیه ۴۲ سوره بقره

(اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ) (هيچ معبودى جز خداوندِ يگانه زنده و پاينده نيست، (خداوندى كه قائم به ذات خويش است، و موجودات ديگر، قائم به او). هيچ گاه خواب سبك و سنگينى او را فرا نمى‌گيرد؛ و لحظه‌اى از تدبير جهان هستى، غافل نمى‌ماند؛ آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمين است، از آن اوست. كيست كه در نزد او، جز به فرمانش شفاعت كند؟! آينده و گذشته بندگان را مى‌داند؛ و كسى از علم او آگاه نمى‌گردد؛ جز به مقدارى كه او بخواهد. اوست كه به همه چيز آگاه است؛ (و علم و دانش محدود ديگران، پرتوى از علمِ بى‌پايان و نامحدود اوست). تخت حكومت او، آسما‌ها و زمين را دربرگرفته؛ و نگاهدارى آن دو (آسمان و زمين‌)، او را خسته نمى‌كند. و اوست بلند مرتبه و با عظمت.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: كلمه كرسى (از ماده كاف- راء- سين) گرفته شده كه به معناى به هم وصل كردن اجزاى ساختمان است و اگر تخت را كرسى خوانده‌اند به اين جهت بوده كه اجزاى آن به دست نجار (اگر چوبى باشد) و يا صنعتگر ديگر، در هم فشرده و چسبيده شده است، و بسيارى از مواقع اين كلمه را كنايه از ملك و سلطنت مى‌گيرند، و مى‌گويند فلانى از كرسى‌نشينان است، يعنى او منطقه نفوذى و قدرت وسيعى دارد. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان: )

۱.۲ - آیه ۳۴ سوره ص

(وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ) (ما سلیمان را آزموديم و بر تخت او جسدى افكنديم؛ سپس او به درگاه خداوند توبه كرد.)
شیخ طبرسی در مجمع البیان می‌فرماید: (و انداختيم بر تخت او جسدى را) جسد آن باشد كه روح ندارد (ثُمَّ أَنابَ‌) (سپس بازگشت) سليمان به سوى خداوند. مفسران و دانشمندان درباره كرسى و جسد و لغزش سليمان نظريات گوناگونى ابراز داشته‌اند.


۱. بقره/سوره۲، آیه۲۵۵.    
۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۷۰۶.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۴، ص۹۹.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۱۹.    
۵. ص/سوره۳۸، آیه۳۴.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۲۹۸.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۲۵۵.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۲.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۵۱۳.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۳۳۵.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۱۰۹.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۶۲۸.    
۱۳. ص/سوره۳۸، آیه۳۴.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۵۵.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۱۰۳.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۷۴۱.    



مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «کرسی»، ص۴۵۸.    






جعبه ابزار