• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کبش

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



منبع: کبش


کبش به معنای گوسفند نر است.
برخی لغویان کبش را به گوسفند نر در هر سنی معنا کرده‌اند و برخی دیگر آن را گوسفند نر دو ساله، بعضی نیز چهار ساله دانسته‌اند. کبش به قوچ (گوسفند نــر شاخ‌دار) نیز تعریف شده است.
[۳] لغت نامه دهخدا واژه «کبش.

از آن به مناسبت در باب‌های حج، نکاح و دیات سخن گفته‌اند.

فهرست مندرجات

۱ - موارد تطبیق
       ۱.۱ - حج
       ۱.۲ - نکاح
       ۱.۳ - دیات
۲ - پانویس
۳ - منبع


در برخی از ابواب کتب فقهی برای واژه کبش احکامی صادر شده است.

۱.۱ - حج

مستحب است قربانی حج فربه و در صورت گوسفند بودن کبش باشد.
[۶] ‌اشتهاردی، علی‌پناه، مدارک العروة، ج۲۵، ص۳۳۲.

کشتن درندگان در حال احرام کفاره ندارد، لیکن به نظر جمعی کشتن شیری که برای کسی خطری ندارد موجب ثبوت کفاره است و کفاره آن یک کیش میباشد.

۱.۲ - نکاح

برخی کبش بودن عقیقه را افضل دانسته‌اند.

۱.۳ - دیات

بنابر قول جمعی دیه کشتن سگ گله، یک قوچ است. قول منسوب به مشهور در مسئله، بیست درهم میباشد.


۱.ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، واژه «کبش».    
۲.طریحی، مجمع البحرین، واژه «کبش».    
۳. لغت نامه دهخدا واژه «کبش.
۴. شهید ثانی، شهید ثانی، الروضة البهیة، ج۲، ص۲۹۱.    
۵. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۱۰۹.    
۶. ‌اشتهاردی، علی‌پناه، مدارک العروة، ج۲۵، ص۳۳۲.
۷. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۷۱.    
۸. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۷۴.    
۹. خوئی، سیدابوالقاسم، منهاج الصالحین، ج۲، ص۲۸۵.    
۱۰. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۴۳، ص۳۹۵-۳۹۶.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهم‌السلام)، ج۷، ص۵۲.


رده‌های این صفحه : حج | دیات | نکاح




جعبه ابزار