کاوشی در حکم فقهی صابئان (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
« كاوشى در حكم فقهى صابئان» تقرير بخشى از دروس
خارج فقه آیت الله سید علی حسینی خامنهای است كه در ضمن مباحث« كتاب
جهاد » تدريس شده و در
مجله فقه اهل بیت علیهم السلام ، شماره ۸ و ۹ به چاپ رسيده است. در اين نوشتار حكم فقهى صابئان به عنوان يك اقليت مذهبى مورد بحث قرار گرفته و بيشتر به دنبال پاسخ اين سؤال است كه آيا
احکام اهل ذمه در باره اين گروه نيز جارى مىشود يا خير؟
رهبر عاليقدر حضرت
آیت الله سید علی خامنهای فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمين حاج
سید جواد حسینی خامنهای ، در روز ۲۴ تيرماه ۱۳۱۸ برابر با ۲۸ صفر ۱۳۵۸ قمرى در
مشهد مقدس چشم به دنيا گشود. ايشان دومين پسر خانواده هستند. زندگى سيد جواد
خامنه
اي مانند بيشتر روحانيون و مدرسّان علوم دينى، بسيار ساده بود. همسر و فرزندانش نيز معناى عميق قناعت و ساده زيستى را از او ياد گرفته بودند و با آن خو داشتند.
ايشان پس از آشنايي با
جامعالمقدمات و صرف و نحو در دبيرستان وارد
حوزه علمیه شدند و نزد پدر و ديگر اساتيد وقت
ادبیات و مقدمات را خواندند. ايشان كتب ادبى ار قبيل« جامع المقدمات»،«
سیوطی »،«
مغنی » را نزد مدرّسان مدرسه« سليمان خان» و« نوّاب» خواندند و پدرش نيز بر درس فرزندانش نظارت مى كردند. كتاب«
معالم » را نيز در همان دوره خواندند. سپس«
شرایع الاسلام » و« شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم«
آقا میرزا مدرس یزدی » و رسائل و مكاسب را در حضور مرحوم حاج
شیخ هاشم قزوینی و بقيه دروس سطح
فقه و
اصول را نزد پدرش خواندند و دوره مقدمات و سطح را به طور كم سابقه و شگفت انگيزى در پنچ سال و نيم به اتمام رساندند. پدرشان مرحوم سيد جواد در تمام اين مراحل نقش مهّمى در پيشرفت اين فرزند برومند داشتند. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمينه
منطق و
فلسفه ، كتاب
منظومه سبزواری را ابتدا از« مرحوم
آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی » و بعدها نزد مرحوم«
شیخ رضا ایسی » خواندند.
آيت الله خامنه
اي از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۳ در حوزه علميه قم به تحصيلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم
آیت الله العظمی بروجردی ،
امام خمینی ،
شیخ مرتضی حائری یزدی و
علّامه طباطبائی استفاده كردند. در سال ۱۳۴۳، از مكاتباتى كه رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند كه يك چشم پدر به علت« آب مرواريد» نابينا شده است، بسيار غمگين شدند و بين ماندن در
قم و ادامه تحصيل در حوزه عظيم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در ترديد ماندند.
آيت الله خامنه
اي به اين نتيجه رسيدند كه به خاطر خدا از قم به مشهد
هجرت كنند واز پدرشان مواظبت نمايند.
ايشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ايام تعطيل يا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصيلات فقهى و اصول خود را تا سال ۱۳۴۷ در محضر اساتيد بزرگ حوزه مشهد به ويژه
آيت الله ميلانى ادامه دادند. همچنين ازسال ۱۳۴۳ كه در مشهد ماندگار شدند در كنار تحصيل و مراقبت از پدر پير و بيمار، به تدريس كتب فقه و اصول و معارف دينى به طلّاب جوان و دانشجويان نيز مى پرداختند.
آيت الله خامنه اى از سال ۱۳۴۱ كه در قم حضورداشتند و حركت انقلابى واعتراض آميز امام خمينى عليه سياستهاى ضد اسلامى و آمريكا پسند محمد رضا شاه پهلوى، آغاز شد، وارد ميدان مبارزات سياسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشيب هاى فراوان و شكنجه ها و تعبيدها و زندان ها مبارزه كردند و در اين مسير ازهيچ خطرى نترسيدند. نخستين بار در محرّم سال ۱۳۸۳ از سوى امام خمينى( قدس سره) مأموريت يافتند كه پيام ايشان را به
آيت الله ميلانى و علماى
خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبليغاتى روحانيون در ماه محرّم و افشاگرى عليه سياست هاى آمريكايى شاه و اوضاع ايران و حوادث قم، برسانند. ايشان اين مأموريت را انجام دادند و خود نيز براى تبليغ، عازم شهر
بیرجند شدند و در راستاى پيام امام خمينى، به تبليغ و افشاگرى عليه رژيم پهلوى و آمريكا پرداختند.
اين بحث فقهى تاريخى دو هدف را دنبال مىكند:
۱- بيان يكى از مباحث ديرين تاريخى و فقهى در باره اين گروه و مشخص شدن تكليف شرعى آنها.
۲- تحقيق و كاوش در
حکم فقهى صابئان به اين گروه محدود نمىشود و فراتر از حكم آنان، در باره فرقهها و گروههاى مجهول ديگر هم مىتوان از آن استفاده كرد.
اين تحقيق به شيوه گزارشى، تحليلى و استدلالى ديدگاه فقيهان
شیعه را در دو محور مباحث صغروى و كبروى در باره آيين صابئان و تطبيق اين آيين با مباحث كلى مربوط به
اهل ذمه مورد بحث قرار داده است. نگارنده در هر بخش از مطالب ابتدا ديدگاهها را نقل كرده، سپس استدلالها را آورده و در ادامه به نقد آنها پرداخته و نظر خود را به همراه
استدلال مطرح كرده است.
در ابتداى اين نوشتار بدون ذكر مقدمه ديدگاه فقيهان در باره صابئان از
مقنعه شیخ مفید ،
كتاب الخلاف
شیخ طوسی ،
تفسیر مجمع البیان طبرسى،
تفسير
علی بن ابراهیم و
جواهر الکلام نقل شده و در يك جمع بندى به اين نتيجه رسيده است كه بين فقهاى ما در اين مسئله اجماع وجود ندارد. چرا كه
ابن جنید ، چنانكه صاحب جواهر نقل كرده، آنها را در رديف ذميان قرار داده و رأى وى در تحقق اجماع دخالت دارد و از جهت ديگر فتواى فقها به نگرفتن
جزیه از آنان و مجوس خواندن آنان برخاسته از موضوع شناسى و شناخت فقها از صابئان است و در چنين مواردى
اجماع حاصل نمىشود.
در ادامه نگارنده به طرح مبحث مىپردازد و سؤالهايى را در دو محور مطرح مىكند:
۱. مراد از كتاب در
احکام جزیه چيست؟ آيا كتابهاى آسمانى خاصى مراد است؟
۲. اگر در كتابى بودن صابئان، ترديد وجود دارد، آيا مىشود آنان را در زمره كسانى كه
شبهه كتابى بودن آنها مىرود، دانست و احكام آنان را بر اين گروه جارى كرد؟
۳. اگر ترديد در مورد ايشان برطرف نشد، قاعده چه اقتضايى دارد؟ آيا اصل عملى و لفظى در اين باره وجود دارد يا خير؟
۴. اگر در
توحید و شرك ايشان ترديد باشد آيا مىتوان به ادعاى خودشان در اين باره تمسك جست؟
۱. آيا دليلى بر كتابى بودن صابئان وجود دارد؟
۲. آيا آنان از فرقههاى آيينهاى سهگانهاند؟
۳. آيا باورهاى منتسب به آنان، مىتواند گمان الهى بودن آنان را از بين ببرد؟
۴. آيا نام صابئان با آسمانى بودن آيينشان ناسازگار است؟
در باره مراد از« كتابى بودن» در آيه جزيه، پس از نقل و نقد كلام فقها به اين نتيجه مىرسد كه واژه« الكتاب» در باب جزيه در دو كتاب
تورات و
انجیل و كتابهاى شريعتآور محدود نيست. لذا اگر اقليتهاى ديگرى باشند كه داراى كتاب باشند خونشان محفوظ است و در آيينشان آزاد هستند و مىشود از آنها جزيه گرفت.
اصطلاح«
من له شبهه کتاب » كه در كتابهاى فقهى عنوان شده است از ديدگاه روايات مورد تفحص قرار گرفته و مؤلف به اين نتيجه رسيده كه ريشه حديثى ندارد و از زمان
شیخ الطائفه وارد كتب فقهى شده است. از ديدگاه ايشان گر چه اين
اصطلاح در مورد مجوسيان به كار رفته است; ولى از اين عنوان كلى برمىآيد كه حكم ياد شده منحصر در مجوس نيست; بلكه در مورد هر آيين كه در اين ملاك با آنان مشترك باشد، جارى خواهد شد. و همچنين پيوست مجوسيان به يهوديان به دليل مشتبه بودن وضعيت آنان و نامرتبط بودنشان به پيامبر و كتاب آسمانى است. نكته ديگر كه باعث شده مجوسيان از كفار جدا شوند و خونشان
حرمت پيدا كند
احتیاط در جان و مال و ناموس و خون آنهاست. البته يك مفهوم ديگر هم براى« من له شبهه كتاب» بيان شده است و آن اينكه اين گروه، كسانى هستند كه كتاب در
اختیار دارند ولى كتاب آسمانى كه بر پيامبرشان نازل شده باشد نيست. بنا بر اين صورت بايد ثابت شود صابئان داراى چنين كتابى بودهاند و اگر ثابت نشود، تطبيق اصطلاح فوق بر آنها مشكل است.
در مورد اينكه آيا مىشود به ادعاى خود
صابئان در باره اعتقاداتشان تمسك كرد سه گونه استدلال قابل تصور است:
۱- فقيهان، در باره كافرى كه ادعاى كتابى بودن كند، معتقدند گفته وى پذيرفته مىشود.
نگارنده جواب داده سؤال در باره
اعتقاد خود كافر نيست; تا كلامش پذيرفته شود، بلكه در باره اصل دينى است كه به آن اعتقاد دارد.
۲-
قرآن مىفرمايد: به كسانى كه
اظهار اسلام مىكنند، نگوييد كه مسلمان نيستيد. چرا در باره صابئان اين قاعده را نسبت به كتابى بودنشان رعايت نكنيم. در اينجا پاسخ داده است: قرآن به پذيرش سخن مدعى فرمان نداده بلكه امر به تفحص كرده و فرموده وى را شتابزده به
قتل نرسانيد. ۳- شيوه عقلا اين گونه است كه ادعاهاى پيروان آيينها در مورد باورهاى مذهبيشان را مىپذيرند. نويسنده چنين جواب داده است كه شارع مقدس اين بناى عقلايى را رد كرده است. چرا كه در آيه قرآن امر به تفحص كرده و كلام آنها را نپذيرفته است.
پرسش اين بود كه اگر ترديد در باره كتابى بودن اين گروه برطرف شد، اقتضاى اصل لفظى و عملى چيست؟ نگارنده در باره اصل لفظى معتقد است عموم يا اطلاقى كه بتوان در مورد« مشكوك الكتابية» اجرا كرد و به
استناد آن قتل وى را جايز شمرد وجود ندارد. البته اينكه در مورد مشكوك الكتابيه تمامى احكام
اهل کتاب را جارى كنيم مشكل است. اما مقتضاى اصل عملى در مسئله: اگر بنا باشد اصلى جارى شود
استصحاب عدم كتابى بودن صابئان است. نگارنده اين اصل را جارى نمىداند.
اما در باره محور دوم بحث يعنى بحث صغروى پرسشها بدين گونه پاسخ داده شده است: در دو آيه از قرآن صابئان در رديف
اهل كتاب و اهل
ایمان قرار گرفتهاند و به اعتقاد نويسنده اين دو آيه ظهور كامل دارد كه صابئان از جهت اهل دين و كتاب آسمانى بودن، همانند
یهود و
نصارا و مجوس هستند. ولى در مورد اينكه آيا آنان شعبه
اى از يهوديان و مجوسيان هستند، وى معتقد است دليلى بر اين مطلب وجود ندارد. در مورد عقايد آنان بايد گفت كه بخشى از عقايد آنان حق و مورد پذيرش و توحيدى است و بخشى نادرست و ناسازگار با عقايد توحيدى.
در وجه تسميه صابئان دو معنا ذكر شده است:
۱- صابئان به معناى خارج شوندگان است و به دليل اينكه آنان از دينى خارج شدند و به دين ديگر پيوستند به آنان صابئان مىگويند.
۲- صابئى به معناى شسته شده و
غسل كرده است و به دليل اهتمامى كه به غسل كردن دارند صابئان گفته مىشوند.
کاوشی در حکم فقهی صابئان نویسنده:آیة الله سید علی حسینی خامنهای
نرم افزار جامع فقه أهل البيت عليهم السلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی