کاظم (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کاظم: (لَدَی الْحَنَاجِرِ کَاظِمینَ) «کاظم» از مادّه «
کظم» در اصل به معنای
«بستن دهان مشکی است که پر از آب باشد» سپس در مورد کسانی که از خشم و
غضب پر میشوند، اما به دلائل مختلفی آن را اظهار نمیدارند، اطلاق شده است.
(وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ كَاظِمِينَ مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَلَا شَفِيعٍ يُطَاعُ) (و آنها را از روز نزديك (
روز قیامت) بترسان، هنگامى كه از شدّت وحشت دلها به گلوگاه مىرسد در حالى كه تمامى وجود آنها مملوّ از اندوه است؛ براى
ستمکاران نه دوستى وجود دارد، و نه شفاعت كنندهاى كه شفاعتش پذيرفته شود.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: حناجر جمع
حنجره به معناى سر حلق است. اين جمله كنايه است از نهايت درجه
ترس، گويا كار مردم از شدت وحشت به جايى مىرسد كه گويى دلهايشان از جاى خود كنده مىشود و تا حنجره بالا مىآيد. و كلمه
كاظمين اسم فاعل از
كظم است و
كظم به معناى شدت اندوه است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «کاظم»، ص۴۵۳.