پیشینه استسقا (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
درخواست رفع كمبود
آب از خداوند، داراى سابقهاى طولانى است، همانطور که در
قرآن کریم آنرا به زمان
حضرت موسی علیه السلام اسناد می دهد.
درخواست رفع كمبود
آب از خداوند، داراى سابقهاى طولانى است:«وإذ استسقى موسى لقومه ...»و (بخاطر بیاور) زمانى را که موسى براى قوم خویش طلب آب کرد.
«وقطّعنـهم اثنتى عشرة أسباطا أمما وأوحينآ إلى موسى إذ استسقـلـه قومه أن اضرب بّعصاك الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عينا ....»و آنها را به دوازده گروه که هر یک شاخهاى (از دودمان اسرائیل ) بودند تقسیم کردیم و هنگامى که موسى تقاضاى آب (براى قوم تشنه کامش در بیابان ) کرد به او
وحی فرستادیم که عصاى خود را بر سنگ بزن ناگهان دوازده
چشمه از آن بیرون ریخت.
خداوند به یکى دیگر از نعمتهاى مهمى که به بنى اسرائیل ارزانى داشت
اشاره کرده مى گوید: به خاطر بیاورید هنگامى که موسى در آن بیابان خشک و سوزان که بنى اسرائیل از جهت آب سخت در
مضیقه قرار داشتند) از خداوند خود براى قومش تقاضاى آب کرد( و اذ استسقى موسى لقومه ).
و خدا این تقاضا را قبول فرمود، چنانکه قرآن مى گوید: ما به او دستور دادیم که عصاى خود را بر آن
سنگ مخصوص بزن (فقلنا اضرب بعصاک الحجر).
ناگهان آب از آن جوشیدن گرفت و دوازده چشمه آب (درست به تعداد قبائل بنى اسرائیل ) از آن با سرعت و شدت جارى شد (فانفجرت منه اثنتا عشرة عینا).
هر یک از این چشمه ها به سوى
طایفه اى سرازیر گردید، به گونه اى که اسباط و قبائل بنى اسرائیل هر کدام بخوبى چشمه خود را مى شناختند (قد علم کل اناس مشربهم ).
در اینکه این سنگ چگونه سنگى بوده ، و موسى چگونه با
عصا بر آن مى زده ، و جریان آب از آن به چه صورت تحقق مى یافته ، سخن بسیار گفته اند، آنچه
قرآن دراین باره مى گوید بیش از این نیست که موسى عصاى خود را بر سنگ زد، و دوازده چشمه آب از آن جارى گردید.
بعضى از مفسران گفته اند این سنگ صخره اى بوده است در یک قسمت کوهستانى مشرف بر آن بیابان ، و تعبیر به (انبجست: بیرون آمدن آب) که در آیه ۱۶۰
سوره اعراف آمده نشان مى دهد که آب در آغاز به صورت کم از آن سنگ بیرون آمده ، سپس فزونى گرفت به حدى که هر یک از قبائل بنى اسرائیل و حیواناتى که همراهشان بود از آن سیراب گشتند، و جاى تعجب نیست که از قطعه سنگى در کوهستان چنین آبى جارى شود، ولى مسلما همه اینها با یک نحوه
اعجاز آمیخته بود.
اما اینکه جمعى گفته اند این سنگ قطعه سنگ مخصوصى بود که بنى اسرائیل آن را با خود حمل مى کردند، و هر جا نیاز به آب داشتند بر
زمین مى گذاشتند و موسى با عصاى خود بر آن مى زد و آب از آن جارى مى شد، در آیات قرآن دلیلى بر آن نیست ، هر چند در پاره از روایات اشاره اى به آن شده است .
در فصل هفدهم از سفر خروج
تورات نیز چنین مى خوانیم : و خداوند به موسى گفت در پیشاپیش قوم بگذر، و بعضى از مشایخ اسرائیل را به همراهت بگیر، و عصائى که به آن
نهر را زده بودى بدستت گرفته ، روانه شو اینک من در آنجا در برابر تو، به کوه
حوریب مى ایستیم و صخره را بزن که آب از آن جارى خواهد شد، تا قوم بنوشند و موسى در حضور مشایخ اسرائیل چنین کرد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۱۳۰، برگرفته از مقاله «پیشینه استسقا ».