• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پیدایش اصحاب حدیث

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اَصْحاب‌ِ حَدیث‌، عنوان‌ گروهی‌ از عالمان‌ در سده‌های‌ نخست‌ اسلامی‌ که‌ در روش‌ خود برای‌ آموزش‌ احادیث‌ و پیروی‌ آن‌، اعتنایی‌ ویژه‌ داشته‌اند.





۱.۱ - زمینه اصلی مطالعات

آن‌ گروه‌ که‌ در منابع‌ اسلامی‌ با عنوان‌ اصحاب‌ حدیث‌ خوانده‌ شده‌اند، با وجود گوناگونی‌ روش‌ها، در این‌ امر اشتراک‌ دارند که‌ در برخورد با معارف‌ دینی‌، منابع‌ نقلی‌ از احادیث‌ و آثار زمینه اصلی‌ مطالعات‌ آنان‌ بوده‌ است‌.
البته‌ علمای‌ اصحاب‌ حدیث‌ در چگونگی‌ برخورد خود با حدیث‌، دارای‌ روشی‌ همسان‌ نبوده‌اند و همین‌ امر موجب‌ می‌گردد تا در مطالعه تاریخی‌، ضرورت‌ تمییز میان‌ طیف‌های‌ گوناگون‌ احساس‌ گردد.

۱.۲ - گروه مقابل

اگر چه‌ اصحاب‌ حدیث‌ به‌ معنای‌ اعم‌، موضوعات‌ گوناگون‌ دینی‌ مشتمل‌ بر تعالیم‌ فقهی‌ و کلامی‌ و جز آن‌ را نیز مورد بررسی‌ قرار داده‌، و در هر یک‌ آثار متعددی‌ نیز پرداخته‌اند، اما آنان‌ بیش‌ از هر چیز، در تاریخ‌ فرهنگ‌ اسلامی‌، به‌ عنوان‌ یکی‌ از دو گرایش‌ اصلی‌ در فقه‌ اهل‌ سنت‌ در سده‌های‌ نخستین‌، در مقابل‌ اصحاب‌ رأی‌ شهرت‌ داشته‌اند.

۱.۳ - تحلیل اصطلاح

در تحلیل‌ اصطلاح‌ باید گفت‌ که‌ حدیث‌، به‌ عنوان‌ تعبیری‌ برای‌ «گفتار پیامبر (ص‌)» البته‌ اصطلاحی‌ بس‌ کهن‌ است‌ و پیشینه آن‌ باید در کاربردهای‌ سده نخست‌ هجری‌ پی‌جویی‌ شود، اما اصطلاح‌ «اصحاب‌ حدیث‌» به‌ عنوان‌ نامی‌ برای‌ گروه‌ معهود، از سابقه‌ای‌ چنین‌ کهن‌ برخوردار نیست‌.
آشکار است‌ که‌ اصطلاحی‌ به‌ صورت‌ «اصحاب‌ حدیث‌»، حکایت‌ از تقابل‌های‌ مذهبی‌ دارد و به طبع‌ زمانی‌ مفهوم‌ می‌یابد که‌ در عرصه این‌ تقابل‌ها مصداق‌ آن‌ یافته‌ شود.
در نظری‌ مجرد از تاریخ‌، از اصطلاح‌ اصحاب‌ حدیث‌، اجمالاً چنین‌ بر می‌آید که‌ بر گروهی‌ متکی‌ بر حدیث‌ اطلاق‌ می‌شده‌ است‌، اما برای‌ دست‌ یافتن‌ بر مفهوم‌ دقیق‌ و تاریخی‌ آن‌، لازم‌ است‌ که‌ جای‌گاه‌ گروه‌هایی‌ که‌ این‌ نام‌ بر آن‌ها اطلاق‌ گشته‌ است‌، در تقابل‌های‌ مذهبی‌ سده‌های‌ آغازین‌ آشکار گردد.
در این‌ میان‌، تعریف‌هایی‌ مجرد و مبتنی‌ بر لفظ، مانند تعریف‌ ابوحاتم‌ رازی‌ که‌ اصحاب‌ حدیث‌ را گروهی‌ منکر کاربرد قیاس‌ و رأی‌ دانسته‌ است‌ که‌ تنها از حدیث‌ نبوی‌ و آراء صحابه‌ و تابعین پیروی‌ می‌کنند،
[۱] ابوحاتم‌ رازی‌، بخشی‌ از الزینة، ج۱، ص‌ ۲۶۷، ضمن‌ الغلو و الفرق‌ الغالیة، به‌ کوشش‌ عبدالله‌ سلوم‌ سامرایی‌، بغداد، ۱۳۹۲ق‌/۱۹۷۲م‌.
تعریفی‌ نمادین‌ است‌ که‌ هرگز نباید به‌ دنبال‌ تعمیم‌ آن‌ در باره تمامی‌ گروه‌های‌ شهرت‌ یافته‌ به‌ اصحاب‌ حدیث‌ بود و تنها باید با جست‌وجو در تاریخ‌، مصداقی‌ را برای‌ آن‌ مشخص‌ کرد.




۲.۱ - اصحاب ارأیت

در پی‌جویی‌ از تاریخ‌ تقابل‌های‌ مذهبی‌ در سده نخست‌ هجری‌، نخستین‌ رویارویی‌ میان‌ یک‌ گروه‌ مصرّ بر سنت‌های‌ پیشین‌ با گروهی‌ متخاصم‌ در منازعات‌ رجالی‌ از تابعان با گروهی‌ از دانشجویان‌ جوان‌ خود، رخ‌ می‌نماید که‌ به‌ دنبال‌ طرح‌ پرسش‌هایی‌ تقدیری‌ (فرضی‌) و گسترش‌ دادن‌ نظری‌ فقه‌ بوده‌اند.
این‌ گروه‌ از سوی‌ جناح‌ غالب‌ سنت‌گرا، «اصحاب‌ ارأیت‌» خوانده‌ می‌شد، اما هنوز این‌ گروه‌ جوان‌ از چنان‌ موقعیتی‌ برخوردار نشده‌ بودند تا سنت‌گرایان‌ خود نیز در تقابل‌ با ایشان‌ نیازمند نامیده‌ شدن‌ به‌ نامی‌ بوده‌ باشند.
در نسل‌ بعد، نیاز روزافزون‌ به‌ فقهی‌ نظام‌پذیر و برخوردار از ساختاری‌ قانون‌مند، شرایط را به‌ زیان‌ سنت‌گرایان‌ تغییر داد و ناتوانی‌ِ روزافزای‌ آنان‌ در پاسخ‌گویی‌ به‌ نیازهای‌ اجتماعی‌، به‌ زودی‌ جای‌گاه‌ خصم‌ را در محافل‌ علمی‌ مستحکم‌ ساخت‌ (برای‌ بازتابی‌ از شرایط، به این منابع رجوع کنید
[۲] دارمی‌، عبدالله‌، ج۱، ص۶۶، سنن‌، دمشق‌، ۱۳۴۹ق‌.
[۳] ابن‌ بطة عکبری‌، عبیدالله‌، ج۱، ص۴۵۱، الابانة عن‌ شریعة الفرق‌ الناجیة، به‌ کوشش‌ رضا بن‌ نعسان‌ معطی‌، ریاض‌، ۱۴۰۹ق‌/ ۱۹۸۸م‌.
[۴] ابن‌ بطة عکبری‌، عبیدالله‌، ج۲، ص۵۱۶، الابانة عن‌ شریعة الفرق‌ الناجیة، به‌ کوشش‌ رضا بن‌ نعسان‌ معطی‌، ریاض‌، ۱۴۰۹ق‌/ ۱۹۸۸م‌.
).

۲.۲ - تقابل نسل دوم تابعان

به‌ روزگار نسل‌ دوم‌ تابعان، در کوفه‌ که‌ این‌ تقابل‌ بیشتر در آن‌جا دیده‌ می‌شد، مکتب‌ اصحاب‌ ابن‌ مسعود به‌ ریاست‌ ابراهیم‌ نخعی‌ و حماد بن‌ ابی سلیمان‌ در طی‌ دو نسل به‌ تدریج‌ گرایش‌ ارأیت‌ را برگزیدند و از سنت‌گرایی‌ِ تند دوری‌ کردند، در حالی‌ که‌ مکتب‌ عامر شعبی‌ در برابر پدیده ارأیت‌ مقاومتی‌ افزون‌ از خود نشان‌ داد.
در بصره‌، یکی‌ از اختلافاتی‌ که‌ تقابل‌ مکتب‌ حسن‌ بصری‌ و ابن سیرین‌ را شکل‌ می‌داد، مسأله ارأیت‌ و ستیز جناح‌ ابن‌ سیرین‌ با این‌ پدیده‌ بود.
در سرزمین‌ حجاز، مکه‌ در کاربرد نظر و برخورد درایی‌ با مسائل‌ دینی‌، بیشتر به‌ ارأیت‌ گرایش‌ داشت‌ در حالی‌ که‌ در مدینه‌، هنوز بیشترین‌ اصرار بر تقدیرستیزی‌، و کمترین‌ رغبت‌ برای‌ ارأیت‌ دیده‌ می‌شد.

۲.۳ - اصحاب رأی

در نیمه نخست‌ سده ۲ ق‌، فقه‌ در طی‌ تحولی‌ سریع‌، مرحله فقه‌ نظام‌گرا را پشت‌ سر گذارده‌، و شتابان‌ روی‌ به‌ سوی‌ مرحله‌ای‌ دیگر، یعنی‌ تدوین‌ نهاده‌ بود که‌ شکل‌گیری‌ِ گروهی‌ با عنوان‌ «اصحاب‌ رأی‌»، حاصل‌ آغاز همین‌ مرحله‌ در تکوین‌ فقه‌ بود.

۲.۴ - نزاع درباره رأی

در میانه سده ۲ ق‌، نزاع‌ بر سر ارأیت‌ و پرسش‌های‌ تقدیری‌، نزاعی‌ تقریباً پایان‌ یافته‌ بود، اما نزاع‌ محافل‌ دینی‌ در باب‌ استعمال‌ رأی‌ و حدود کاربرد آن‌، موضوعیتی‌ کاملاً متفاوت‌ داشت‌ که‌ دو گروه‌ جدید را در مقابل‌ یکدیگر نهاده‌ بود: گروهی‌ که‌ رأی‌ فقهی‌ را ارجی‌ ویژه‌ می‌نهادند و به‌ «اصحاب‌ رأی‌» (ه م‌) شناخته‌ بودند، و گروهی‌ که‌ به‌ رویارویی‌ با آنان‌ برخاسته‌، بر پیروی‌ سنت‌ پیشینیان‌ اصرار داشتند، اما هنوز در آن‌ روزگار به‌ «اصحاب‌ حدیث‌» شناخته‌ نمی‌شدند.

۲.۵ - گسترده اثر و حدیث

پیش‌ از آغاز سخن‌ درباره نام‌ این‌ گروه‌، باید یادآور شد که‌ در فرهنگ‌ روایی‌ سده‌های‌ نخستین‌، اصطلاح‌ «اثر» مفهومی‌ اعم‌ از حدیث‌ داشته‌، و افزون‌ بر احادیث‌ مروی‌ از پیامبر اسلام‌ (ص‌)، روایاتی‌ حاکی‌ از گفتار و کردار صحابه‌ و تابعان‌ را نیز شامل‌ می‌شده‌ است‌.
گفتنی‌ است‌ که‌ در عصر اتباع‌ تابعان، افزون‌ بر حدیث‌ نبوی‌، گفتار و کردار صحابه‌ و تابعان‌ (البته‌ برجستگان‌ آنان‌) نیز به‌ صورت‌ نقل‌ از فرد یا نقل‌ جمعی‌، به‌ سان‌ آیینه‌ای‌ از سنت‌ نبوی‌ موضوعیت‌ یافته‌ بوده‌، و در کنار دریافته‌ها از پیامبر (ص‌)، در تعالیم‌ دینی‌ مورد توجه‌ قرار می‌گرفته‌ است‌ (برای مثال به این منبع رجوع کنید
[۵] ابوداوود سجستانی‌، سلیمان‌، مسائل‌ احمدبه‌، ج۱، ص۱۲۲، نقل‌ از قتاده‌، قاهره‌، ۱۳۵۳ق‌/ ۱۹۳۴م‌.
).

۲.۶ - اصحاب اثر

بررسی‌ نمونه‌های‌ گوناگون‌ از متون‌ تاریخی‌، حکایت‌ از آن‌ دارد که‌ در دهه‌های‌ میانی‌ سده ۲ ق‌، درست‌ در عصر شکوفایی‌ مکتب‌ اصحاب‌ رأی‌ و مقابل‌ شدن‌ آن‌ با مکتب‌ سنت‌گرا، اصطلاحی‌ که‌ شاخص‌ «علم‌ پیشینیان‌»
[۶] ابن‌ سعد، محمد، کتاب‌ الطبقات‌ الکبیر، ج۲، ص۱۳۴، به‌کوشش‌ زاخاو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴- ۱۹۱۵م‌.
بوده‌، و در برابر «رأی‌» به‌ کار می‌رفته‌، اصطلاح‌ «اثر» بوده‌ است‌؛ چنان‌که‌ این‌ تقابل‌ میان‌ دو اصطلاح‌ اثر و رأی‌، در عباراتی‌ از زبان‌ ابن جریج‌، زرارة بن‌ اعین‌، اوزاعی‌ و سفیان‌ ثوری‌، در منابع‌ تاریخی‌ ثبت‌ شده‌ است‌.
[۷] ابن‌ سعد، محمد، کتاب‌ الطبقات‌ الکبیر، ج۲، ص۱۳۴، به‌کوشش‌ زاخاو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴- ۱۹۱۵م‌.
[۸] کشی‌، محمد، ج۱، ص۱۵۶، معرفة الرجال‌، اختیار طوسی‌، به‌ کوشش‌ حسن‌ مصطفوی‌، مشهد، ۱۳۴۸ش‌.
[۹] خطیب‌ بغدادی‌، احمد، ج۱، ص۶، شرف‌ اصحاب‌ الحدیث‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید خطیب‌ اوغلی‌، آنکارا، ۱۹۷۱م‌.
[۱۰] خطیب‌ بغدادی‌، احمد، ج۱، ص۷، شرف‌ اصحاب‌ الحدیث‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید خطیب‌ اوغلی‌، آنکارا، ۱۹۷۱م‌.

در واقع‌ باید گفت‌ طیفی‌ از عالمان‌ سنت‌گرا که‌ در سده ۲ ق‌ در برابر اصحاب‌ رأی‌ صف‌ آراسته‌، و در منابع‌ متأخر با عنوان‌ عام‌ «اصحاب‌ حدیث‌» نام‌ یافته‌اند، به‌ تعبیر عصر خود «اصحاب‌ اثر» یا «اصحاب‌ آثار» خوانده‌ می‌شده‌اند (برای‌ این‌ اصطلاح‌، برای مثال به این منابع رجوع کنید
[۱۱] ابوعبید قاسم‌ بن‌ سلام‌، الناسخ‌ و المنسوخ‌، ج۱، ص۲۸، به‌ کوشش‌ برتن‌، کمبریج‌، ۱۹۸۷م‌.
[۱۲] ابوعبید قاسم‌ بن‌ سلام‌، الناسخ‌ و المنسوخ‌، ج۱، ص۶۰، به‌ کوشش‌ برتن‌، کمبریج‌، ۱۹۸۷م‌.
[۱۳] مزنی‌، اسماعیل‌، ج۱، ص۷۵، المختصر، همراه‌ الام شافعی.
[۱۴] ابوداوود سجستانی‌، سلیمان‌، ج۱، ص۲۶۶، مسائل‌ احمد، قاهره‌، ۱۳۵۳ق‌/ ۱۹۳۴م‌.
[۱۵] خطیب‌ بغدادی‌، احمد، ج۱، ص۲۷، شرف‌ اصحاب‌ الحدیث‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید خطیب‌ اوغلی‌، آنکارا، ۱۹۷۱م‌.
).

۲.۷ - تبدیل عنوان اصحاب اثر

درباره جای‌گزینی‌ عنوان‌ اصحاب‌ اثر با اصحاب‌ حدیث‌، گفتنی‌ است‌ که‌ به‌ عنوان‌ نتیجه قابل‌ انتظار از تدوین‌ حدیث‌ که‌ از میانه سده ۲ ق‌ جریان‌ جدی‌ آن‌ آغاز گشته‌ بود، این‌ گرایش‌ در میان‌ اهل‌ اثر به‌ طور روزافزونی‌ تقویت‌ می‌شد که‌ با وجود کثرت‌ احادیث‌ مرفوع‌ و امکان‌ دست‌رسی‌ به‌ آن‌ها، وجهی‌ برای‌ نهادن‌ اعتباری‌ هم‌چون‌ گذشته‌ به‌ آثار صحابه‌ و تابعین‌ وجود نخواهد داشت‌.

۲.۸ - نقد نظری جای‌گاه آثار

به‌ هر روی‌ با روند تدوین‌ و نیز افزایش‌ ارتباط بین‌ بوم‌ها، به‌ تدریج‌ باب‌ نقد نسبت‌ به‌ آثار و محدود کردن‌ دامنه آثار معتبر، چه‌ در محافل‌ اصحاب‌ اثر و چه‌ در محافل‌ اصحاب‌ رأی‌ گشوده‌ شد و کسانی‌ چون‌ قاضی‌ ابویوسف‌ و شافعی‌ در دو حوزه‌ به‌ نقد نظری‌ جای‌گاه‌ آثار به‌ عنوان‌ مستند شرعی‌ برخاستند.

۲.۹ - طلاب حدیث

گفتنی‌ است‌ که‌ بر پایه برخی‌ شواهد تاریخی‌، تعبیر «اصحاب‌ حدیث‌» از ربع‌ دوم‌ سده ۲ ق‌ تا پایان‌ آن‌ سده‌ در عراق‌ به‌ مفهومی‌ خاص‌ و متفاوت‌ با مفهوم‌ اصطلاحی‌ مورد بحث‌، به‌ کار می‌رفته‌ است‌.
در روایاتی‌ از زبان‌ سلیمان‌ اعمش‌، گروهی‌ باعنوان‌ «اصحاب‌ حدیث‌» مورد عتاب‌ قرار گرفته‌اند
[۱۶] خطیب‌ بغدادی‌، احمد، ج۱، ص۱۳۱ به‌ بعد، شرف‌ اصحاب‌ الحدیث‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید خطیب‌ اوغلی‌، آنکارا، ۱۹۷۱م‌.
که‌ مقصود از آن‌، کسانی‌ جز «طلاب‌ حدیث‌» نبوده‌ که‌ آداب‌ ندانی‌ِ برخی‌ از آنان‌ در تعلم‌، استاد را به‌ ستوه‌ آورده‌ است‌.
شواهد متعددی‌ از ربع‌ دوم‌ همان‌ سده‌ در دست‌ است‌ که‌ رواج‌ همین‌ کاربرد را دست‌ کم‌ در عراق‌ نشان‌ می‌دهد و نمونه‌هایی‌ دیگر حکایت‌ از آن‌ دارند که‌ این‌ کاربرد تا اواخر سده ۲ ق‌، دوام‌ داشته‌ است‌.
[۱۷] خطیب‌ بغدادی‌، احمد، ج۱، ص۴۹، شرف‌ اصحاب‌ الحدیث‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید خطیب‌ اوغلی‌، آنکارا، ۱۹۷۱م‌.
[۱۸] خطیب‌ بغدادی‌، احمد، ج۱، ص۵۵، شرف‌ اصحاب‌ الحدیث‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید خطیب‌ اوغلی‌، آنکارا، ۱۹۷۱م‌.
[۱۹] خطیب‌ بغدادی‌، احمد، ج۱، ص۷۸، شرف‌ اصحاب‌ الحدیث‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید خطیب‌ اوغلی‌، آنکارا، ۱۹۷۱م‌.
[۲۰] خطیب‌ بغدادی‌، احمد، ج۱، ص۱۰۲-۱۰۳، شرف‌ اصحاب‌ الحدیث‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید خطیب‌ اوغلی‌، آنکارا، ۱۹۷۱م‌.
[۲۱] خطیب‌ بغدادی‌، احمد، ج۱، ص۱۳۶-۱۴۰، شرف‌ اصحاب‌ الحدیث‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید خطیب‌ اوغلی‌، آنکارا، ۱۹۷۱م‌.


۲.۱۰ - اصطلاح افتخارآمیز

در نیمه نخست‌ سده ۳ ق‌، اصحاب‌ حدیث‌، با بار معنایی‌ پیروان‌ حدیث‌ نبوی‌، مفهومی‌ افتخارآمیز یافت‌ و سنت‌گرایانی‌ برجسته‌ چون‌ احمد بن‌ حنبل‌ و اسحاق‌ بن‌ راهویه‌ خود و هم‌فکرانشان‌ را «اصحاب‌ حدیث‌» خواندند.
در این‌ راستا، به‌ تدریج‌ زمینه‌ای‌ برای‌ گروه‌های‌ مختلف‌ فکری‌ پدید آمد که‌ اصحاب‌ حدیث‌ را عنوانی‌ عام‌ برای‌ سنت‌گرایان‌ تلقی‌ کنند و بدون‌ در نظر گرفتن‌ مراحل‌ تاریخی‌ و تمایزهای‌ فکری‌، این‌ نام‌ را، هم‌ بر متأخران‌ و هم‌ بر متقدمان‌ اطلاق‌ نمایند.

۲.۱۱ - فقهاء اصحاب حدیث

با این‌که‌ در نیمه دوم‌ همان‌ سده‌، عالمی‌ برجسته‌ از اصحاب‌ حدیث‌ چون‌ ابن‌ قتیبه‌، در جداسازی‌ اصحاب‌ رأی‌ و اصحاب‌ حدیث‌، آگاهانه‌ شخصیت‌هایی‌ از اصحاب‌ اثر، چون‌ سفیان‌ ثوری‌، اوزاعی‌ و مالک‌ را در شمار اصحاب‌ رأی‌ و نه‌ اصحاب‌ حدیث‌ نهاده‌ است‌،
[۲۲] ابن قتیبه‌، عبدالله‌، ج۱، ص۴۹۶- ۴۹۸، المعارف‌، به‌ کوشش‌ ثروت‌ عکاشه‌، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.
در آثاری‌ چون‌ کتاب‌ الایضاح‌ منتسب‌ به‌ فضل‌ بن‌ شاذان‌
[۲۳] الایضاح‌، منسوب‌ به‌ فضل‌ بن‌ شاذان‌، ج۱، ص‌ ۷، بیروت‌، ۱۴۰۲ق‌/ ۱۹۸۲م‌.
اصطلاح‌ اصحاب‌ حدیث‌ تعمیم‌ یافته‌، و بر کسانی‌ از سلف‌، چون‌ ثوری‌، یزید بن‌ هارون‌، جریر بن‌ عبدالحمید (ضبط به‌ خطا عبدالله‌) و وکیع‌ بن‌ جراح‌ اطلاق‌ شده‌ است‌.
[۲۴] سعد بن‌ عبدالله‌ اشعری‌، المقالات‌ و الفرق‌، ج۱، ص۱۰، به‌ کوشش‌ محمد جواد مشکور، تهران‌، ۱۳۴۱ش‌.

این‌ تعمیم‌ با چارچوبی‌ نظام‌ یافته‌ در سده ۴ ق‌ در کتاب‌ الفهرست‌ ابن‌ ندیم‌ دیده‌ می‌شود که‌ مؤلف‌ فن‌ ششم‌ از مقاله ششم‌ کتاب‌ را به‌ ذکر اخبار «فقهاء اصحاب‌ حدیث‌» اختصاص‌ داده‌، و در شمارش‌ شخصیت‌ها، طیف‌های‌ مختلفی‌ از سفیان‌ ثوری‌ و اوزاعی‌، تا احمد و اسحاق‌ را در کنار هم‌ آورده‌ است‌.


برای مطالعه بیشتر به این مقالات مراجعه کنید:
اصحاب حدیث
فقه اصحاب حدیث
عقاید اصحاب حدیث
معارف دینی اصحاب حدیث


(۱) ابن‌ ابی‌ حاتم‌، عبدالرحمان‌، تقدمة المعرفة لکتاب‌ الجرح‌ و التعدیل‌، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۷۴ق‌/۱۹۵۲م‌.
(۵) ابن‌ بطة عکبری‌، عبیدالله‌، الابانة عن‌ شریعة الفرق‌ الناجیة، به‌ کوشش‌ رضا بن‌ نعسان‌ معطی‌، ریاض‌، ۱۴۰۹ق‌/ ۱۹۸۸م‌.
(۱۴) ابن‌ سعد، محمد، کتاب‌ الطبقات‌ الکبیر، به‌کوشش‌ زاخاو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴- ۱۹۱۵م‌.
(۲۰) ابن قتیبه‌، عبدالله‌، تأویل‌ مختلف‌ الحدیث‌، بیروت‌، دارالجیل‌.
(۲۱) ابن قتیبه‌، عبدالله‌، المعارف‌، به‌ کوشش‌ ثروت‌ عکاشه‌، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.
(۲۶) ابوحاتم‌ رازی‌، بخشی‌ از الزینة، ضمن‌ الغلو و الفرق‌ الغالیة، به‌ کوشش‌ عبدالله‌ سلوم‌ سامرایی‌، بغداد، ۱۳۹۲ق‌/۱۹۷۲م‌.
(۲۷) ابوداوود سجستانی‌، سلیمان‌، سنن‌، به‌ کوشش‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌، داراحیاء السنة النبویه‌.
(۲۸) ابوداوود سجستانی‌، سلیمان‌، مسائل‌ احمد، قاهره‌، ۱۳۵۳ق‌/ ۱۹۳۴م‌.
(۳۰) ابوعبید قاسم‌ بن‌ سلام‌، الاموال‌، به‌ کوشش‌ عبدالامیر علی‌ مهنا، بیروت‌، ۱۹۸۸م‌.
(۳۱) ابوعبید قاسم‌ بن‌ سلام‌، غریب‌ الحدیث‌، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۸۴-۱۳۸۷ق‌.
(۳۲) ابوعبید قاسم‌ بن‌ سلام‌، الناسخ‌ و المنسوخ‌، به‌ کوشش‌ برتن‌، کمبریج‌، ۱۹۸۷م‌.
(۴۶) بغدادی‌، عبدالقاهر، الفرق‌ بین‌ الفرق‌، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ رمضان‌، بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌/۱۹۹۴م‌.
(۴۷) بلاذری‌، احمد، انساب‌ الاشراف‌، ج‌ ۳، به کوشش‌ عبدالعزیز دوری‌، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
(۴۸) بلاذری‌، احمد، انساب‌ الاشراف‌، ج‌ ۵، به کوشش‌ گویتین‌، بیت‌المقدس‌، ۱۹۳۶م‌.
(۴۹) بلوی‌، یوسف‌، الف‌ باء، قاهره‌، ۱۲۸۷ق‌.
(۵۰) بیهقی‌، احمد، مناقب‌ الشافعی‌، به کوشش‌ احمد صقر، قاهره‌، ۱۹۷۰م‌.
(۵۱) ترمذی‌، محمد، سنن‌، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر و دیگران‌، قاهره‌، ۱۳۵۷ق‌ به‌ بعد.
(۵۲) جوینی‌، ابراهیم‌، فرائد السمطین‌، به‌ کوشش‌ محمد باقر محمودی‌، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/ ۱۹۷۸م‌.
(۵۳) جیهانی‌، ابوالقاسم‌، اشکال‌ العالم‌، ترجمه علی‌ بن‌ عبدالسلام‌ کاتب‌، تهران‌، ۱۳۶۸ش‌.
(۵۴) خطیب‌ بغدادی‌، احمد، تاریخ‌ بغداد، قاهره‌، ۱۳۴۹ق‌.
(۵۵) خطیب‌ بغدادی‌، احمد، شرف‌ اصحاب‌ الحدیث‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید خطیب‌ اوغلی‌، آنکارا، ۱۹۷۱م‌.
(۵۶) دارمی‌، عبدالله‌، سنن‌، دمشق‌، ۱۳۴۹ق‌.
(۵۷) دارمی‌، عثمان‌، الرد علی‌ بشر المریسی‌، به‌ کوشش‌ محمد حامد فقی‌، بیروت‌، دارالکتب‌ العلمیه‌.
(۸۱) مزنی‌، اسماعیل‌، المختصر، همراه‌ الام شافعی.
(۸۲) مقدسی‌، محمد، احسن‌ التقاسیم‌، بیروت‌، ۱۴۰۸ق‌/۱۹۸۷م‌.


۱. ابوحاتم‌ رازی‌، بخشی‌ از الزینة، ج۱، ص‌ ۲۶۷، ضمن‌ الغلو و الفرق‌ الغالیة، به‌ کوشش‌ عبدالله‌ سلوم‌ سامرایی‌، بغداد، ۱۳۹۲ق‌/۱۹۷۲م‌.
۲. دارمی‌، عبدالله‌، ج۱، ص۶۶، سنن‌، دمشق‌، ۱۳۴۹ق‌.
۳. ابن‌ بطة عکبری‌، عبیدالله‌، ج۱، ص۴۵۱، الابانة عن‌ شریعة الفرق‌ الناجیة، به‌ کوشش‌ رضا بن‌ نعسان‌ معطی‌، ریاض‌، ۱۴۰۹ق‌/ ۱۹۸۸م‌.
۴. ابن‌ بطة عکبری‌، عبیدالله‌، ج۲، ص۵۱۶، الابانة عن‌ شریعة الفرق‌ الناجیة، به‌ کوشش‌ رضا بن‌ نعسان‌ معطی‌، ریاض‌، ۱۴۰۹ق‌/ ۱۹۸۸م‌.
۵. ابوداوود سجستانی‌، سلیمان‌، مسائل‌ احمدبه‌، ج۱، ص۱۲۲، نقل‌ از قتاده‌، قاهره‌، ۱۳۵۳ق‌/ ۱۹۳۴م‌.
۶. ابن‌ سعد، محمد، کتاب‌ الطبقات‌ الکبیر، ج۲، ص۱۳۴، به‌کوشش‌ زاخاو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴- ۱۹۱۵م‌.
۷. ابن‌ سعد، محمد، کتاب‌ الطبقات‌ الکبیر، ج۲، ص۱۳۴، به‌کوشش‌ زاخاو و دیگران‌، لیدن‌، ۱۹۰۴- ۱۹۱۵م‌.
۸. کشی‌، محمد، ج۱، ص۱۵۶، معرفة الرجال‌، اختیار طوسی‌، به‌ کوشش‌ حسن‌ مصطفوی‌، مشهد، ۱۳۴۸ش‌.
۹. خطیب‌ بغدادی‌، احمد، ج۱، ص۶، شرف‌ اصحاب‌ الحدیث‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید خطیب‌ اوغلی‌، آنکارا، ۱۹۷۱م‌.
۱۰. خطیب‌ بغدادی‌، احمد، ج۱، ص۷، شرف‌ اصحاب‌ الحدیث‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید خطیب‌ اوغلی‌، آنکارا، ۱۹۷۱م‌.
۱۱. ابوعبید قاسم‌ بن‌ سلام‌، الناسخ‌ و المنسوخ‌، ج۱، ص۲۸، به‌ کوشش‌ برتن‌، کمبریج‌، ۱۹۸۷م‌.
۱۲. ابوعبید قاسم‌ بن‌ سلام‌، الناسخ‌ و المنسوخ‌، ج۱، ص۶۰، به‌ کوشش‌ برتن‌، کمبریج‌، ۱۹۸۷م‌.
۱۳. مزنی‌، اسماعیل‌، ج۱، ص۷۵، المختصر، همراه‌ الام شافعی.
۱۴. ابوداوود سجستانی‌، سلیمان‌، ج۱، ص۲۶۶، مسائل‌ احمد، قاهره‌، ۱۳۵۳ق‌/ ۱۹۳۴م‌.
۱۵. خطیب‌ بغدادی‌، احمد، ج۱، ص۲۷، شرف‌ اصحاب‌ الحدیث‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید خطیب‌ اوغلی‌، آنکارا، ۱۹۷۱م‌.
۱۶. خطیب‌ بغدادی‌، احمد، ج۱، ص۱۳۱ به‌ بعد، شرف‌ اصحاب‌ الحدیث‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید خطیب‌ اوغلی‌، آنکارا، ۱۹۷۱م‌.
۱۷. خطیب‌ بغدادی‌، احمد، ج۱، ص۴۹، شرف‌ اصحاب‌ الحدیث‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید خطیب‌ اوغلی‌، آنکارا، ۱۹۷۱م‌.
۱۸. خطیب‌ بغدادی‌، احمد، ج۱، ص۵۵، شرف‌ اصحاب‌ الحدیث‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید خطیب‌ اوغلی‌، آنکارا، ۱۹۷۱م‌.
۱۹. خطیب‌ بغدادی‌، احمد، ج۱، ص۷۸، شرف‌ اصحاب‌ الحدیث‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید خطیب‌ اوغلی‌، آنکارا، ۱۹۷۱م‌.
۲۰. خطیب‌ بغدادی‌، احمد، ج۱، ص۱۰۲-۱۰۳، شرف‌ اصحاب‌ الحدیث‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید خطیب‌ اوغلی‌، آنکارا، ۱۹۷۱م‌.
۲۱. خطیب‌ بغدادی‌، احمد، ج۱، ص۱۳۶-۱۴۰، شرف‌ اصحاب‌ الحدیث‌، به‌ کوشش‌ محمد سعید خطیب‌ اوغلی‌، آنکارا، ۱۹۷۱م‌.
۲۲. ابن قتیبه‌، عبدالله‌، ج۱، ص۴۹۶- ۴۹۸، المعارف‌، به‌ کوشش‌ ثروت‌ عکاشه‌، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.
۲۳. الایضاح‌، منسوب‌ به‌ فضل‌ بن‌ شاذان‌، ج۱، ص‌ ۷، بیروت‌، ۱۴۰۲ق‌/ ۱۹۸۲م‌.
۲۴. سعد بن‌ عبدالله‌ اشعری‌، المقالات‌ و الفرق‌، ج۱، ص۱۰، به‌ کوشش‌ محمد جواد مشکور، تهران‌، ۱۳۴۱ش‌.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «اصحاب حدیث»، ج۹، ص۳۵۹۶.    


رده‌های این صفحه : اصحاب حدیث | تراجم | علمای اهل سنت




جعبه ابزار