پیدایش آب (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خداوند
خالق و منشأ پیدایش تمامی آبها است. در این مقاله
آیات مرتبط با پیدایش آب معرفی میشوند.
پیدایش برخی آبها، از راه غیر معمول است.این آبها عبارتند از:
جاری شدن
آب از زیر پای
مریم علیهاالسلام به فرمان
خدا:
«فنادیها من تحتها الا تحزنی قد جعل ربک تحتک سریا؛
پس، از زيرِ (پاى) او (
فرشته) وى را
ندا داد که: غم مدار، پروردگارت زير (پاى) تو
چشمه آبى پديد آورده است.»
جوشيدن آب براى مريم سلاماللهعلیها با ضربه پاى
عیسی علیهالسلام:
«فناديها من تحتها ألّا تحزنى قد جعل ربّك تحتك سريّا؛
پس، از زيرِ (پاى) او (
فرشته) وى را
ندا داد که: غم مدار، پروردگارت زير (پاى) تو
چشمه آبى پديد آورده است.»
در روایتی از
امام باقر علیهالسلام نقل شده است که جوشیدن آب از زیر پای مریم علیهاالسّلام، با ضربه پای عیسی علیهالسّلام بوده است.
جوشش آب شفابخش، با ضربه پای
ایوب علیهالسلام و
درمان ایشان با نوشیدن آب
خنک و شستوشو با آن :
«وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ • ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ؛
و به خاطر بياور بنده ما ايّوب را، هنگامى که پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!)
شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است.(به او گفتيم:) پاى خود را بر زمين بکوب! اين چشمه آبى خنک براى شستوشو و نوشيدن است!».
«مغتسل» اسم مکان، و مقصود از آن، محلی است که شخص خود را در آن شستوشو میدهد. به قرینه «نصب» که به معنای بدی و سختی است، مغتسل میتواند آبی باشد که
خدا برای ایوب - علیهالسلام - پدید آورد تا خود را با آن شستوشو دهد و
شفا یابد.
جوشیدن چشمههای دوازده گانه از
سنگ با ضربه عصای
موسی علیهالسلام به فرمان خدا:
۱. «و اذ استسقی موسی لقومه فقلنا اضرب بعصاک الحجر فانفجرت منه اثنتا عشرة عینا... ؛
و به ياد آريد آنگاه را که موسى براى
قوم خود
آب خواست. گفتيم: عصايت را بر آن
سنگ بزن. پس دوازده چشمه از آن بگشاد...»
۲. «.. و اوحینا الی موسی اذ استسقـه قومه ان اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عینا...؛
بنیاسرائیل را به دوازده سبط تقسيم کرديم. و چون قوم موسى از او آب خواستند به او
وحی کرديم که عصايت را بر سنگ بزن. از آن سنگ دوازده چشمه روان شد.»
طغیان آب فرو ریخته از
آسمان و جوشیده از
زمین به صورتی
خارق العاده در
طوفان نوح علیهالسلام:
۱. «حتی اذا جاء امرنا و فار التنور... • و قیل یارض ابلعی ماءک و یسماء اقلعی...؛
چون فرمان ما فراز آمد و تنور جوشيد. و گفته شد: اى زمين آب خود فروبر و اى آسمان بازايست.»
۲. «ففتحنا ابواب السماء بماء منهمر • و فجرنا الارض عیونا فالتقی الماء علی امر قد قدر؛
»
۳. «انا لما طغا الماء حملنکم فی الجاریة؛
ما هنگامي كه آب طغيان كرد شما را سوار بر كشتي كرديم.»«طغاالماء» در
روایت به جوشش آب بی اندازه معنا شده که منظور، آبهای فرو ریخته از آسمان و جوشیده از
زمین است.
••• نابودى
قوم نوح در اثر طغيان آب به فرمان الهى:
۱. «و اصنع الفلک... و لاتخطبنی فی الذین ظلموا انهم مغرقون • حتی اذا جاء امرنا و فار التنور قلنا احمل فیها من کل زوجین اثنین و اهلک الا من سبق علیه القول... • و قیل یارض ابلعی ماءک و یسماء اقلعی و غیض الماء و قضی الامر و استوت علی الجودی و قیل بعدا للقوم الظـلمین؛
کشتى را زير نظر و
الهام ما بساز و در باره اين ستمکاران با من سخن مگوى، که همه
غرقهاند. چون فرمان ما فراز آمد و تنور جوشيد، گفتيم: از هر نر و ماده دو تا و نيز خاندان خود را در کشتى بنشان -مگر آن کس را که
حکم در بارهاش از پيش صادر شده باشد...و گفته شد: اى زمين
آب خود فروبر و اى
آسمان بازايست. آب فروشد و کار به پايان آمد و کشتى بر
کوه جودی قرار گرفت و
ندا آمد که اى
لعنت باد بر مردم ستمکاره.»
۲. «.. فاذا جاء امرنا وفار التنور فاسلک فیها من کل زوجین اثنین واهلک الا من سبق علیه القول منهم ولاتخـطبنی فی الذین ظـلموا انهم مغرقون؛
و چون فرمان ما در رسيد و آب از تنور بيرون زد از هر جنسى دو تا و نيز کسان خود را به آن ببر. مگر آن کس که پيش از اين در باره او سخن رفته است. و در باره ستمکاران با من سخن مگوى که آنها همه
غرقهشدگانند.»
۳. «ففتحنا ابوب السماء بماء منهمر • و فجرنا الارض عیونا فالتقی الماء علی امر قد قدر • و حملنه علی ذات الوح و دسر • تجری باعیننا جزاء لمن کان کفر؛
و ما نيز درهاى آسمان را به روى آبى که به شدت مىريخت گشوديم. و از زمين چشمهها شکافتيم تا
آب به آن مقدار که مقدر شده بود گرد آمد. و او را بر آن کشتى که تختهها و ميخها داشت سوار کرديم. زير نظر ما روان شد. اين بود جزاى کسانى که
کفر ورزيدند.»
••• زير آب رفتن تمام مناطق مرتفع در طوفان نوح علیهالسلام در مدّتى كوتاه:
«قال سـاوی الی جبل یعصمنی من الماء قال لا عاصم الیوم من امر الله الا من رحم و حال بینهما الموج فکان من المغرقین • و قیل یارض ابلعی ماءک و یسماء اقلعی و غیض الماء و قضی الامر و استوت علی الجودی و قیل بعدا للقوم الظـلمین.؛
گفت: من بر سر کوهى که مرا از
آب نگه دارد، جا خواهم گرفت. گفت:
امروز هيچ نگهدارندهاى از فرمان
خدا نيست مگر کسى را که بر او
رحم آورد. ناگهان
موج ميان آن دو حايل گشت و او از
غرقشدگان بود. و گفته شد: اى
زمین آب خود فروبر و اى آسمان بازايست. آب فروشد و کار به پايان آمد و کشتى بر
کوه جودی قرار گرفت و
ندا آمد که اى
لعنت باد بر مردم ستمکاره.»
ايجاد موجهاى كوهآسا در طوفان نوح علیهالسلام:
«و هی تجری بهم فی موج کالجبال و نادی نوح ابنه...؛
کشتى آنان را در ميان امواجى چون
کوه مىبرد. نوح پسرش را که در گوشهاى ايستاده بود ندا داد...»
فوران آب از
تنور به صورت خارقالعاده در طوفان نوح علیهالسلام:
۱. «حتی اذا جاء امرنا و فار التنور... • و قال ارکبوا فیها بسم الله مجرها و مرسـها....؛
چون فرمان ما فراز آمد و تنور جوشيد.... و گفت: بر آن سوار شويد، که به نام خدا به راه افتد و به نام خدا بايستد.»
۲. «.. فاذا جاء امرنا و فار التنور...؛
و چون فرمان ما در رسيد و آب از تنور بيرون زد...»
برای «تنور» چند
معنا،
ذکر شده است که در سه صورت آن، جوشیدن آب از تنور امری خارق العاده خواهد بود: ا. همان معنای مشهور یعنی محل پخت نان، ب. روی زمین.
ج. محل مرتفع و بلند.
خدا، قرار دهنده آب در
زمین:
۱. «و هو الذی مد الارض و جعل فیها روسی و انهرا...؛
اوست که
زمین را بگسترد، و در آن کوهها و رودها قرار داد.»
۲. «و القی فی الارض روسی ان تمید بکم و انهرا.... ؛
و بر زمين کوههاى بزرگ افکند تا شما را نلرزاند. و رودها و راهها پديد آورد...»
۳. «.. قد جعل ربک تحتک سریا؛
کودک از زير او
ندا داد: محزون مباش، پروردگارت از زير پاى تو جوى آبى روان ساخت.»
۴. «امن جعل الارض قرارا وجعل خلــلها انهـرا...؛
يا آن که زمين را
آرامگاه ساخت و در آن رودها پديد آورد...»
۵. «و ءایة لهم الارض المیتة... • ... و فجرنا فیها من العیون...؛
و نشانه
عبرتی است برايشان زمين مرده... و چشمهها روان ساختيم...»
۶. «.. ویجعل لکم جنت ویجعل لکم انهـرا؛
و برايتان بستانها و نهرها بيافريند.»
۷. «والارض بعد ذلک دحــها • اخرج منها ماءها...؛
و پس از آن زمين را بگسترد، از آن
آب بيرون آورد و چراگاهها پديد کرد،»
تاریخ آفرینش آب طبقآیات قرآن عبارت است از:
وجود
آب، پيش از
آفرینش آسمانها و زمين:
«و هو الذی خلـق السمـوت و الارض فی ستة ایام و کان عرشه علی الماء...؛
اوست که
آسمانها و
زمین را در شش
روز آفريد و
عرش او بر روى آب بود...»
وجود آب، پيش از همه
جنبندگان:
«والله خلـق کل دابة من ماء...؛
و
خدا هر جنبندهاى را از
آب بيافريد...»
خلقت همه
موجودات از آب است.منظور از ماء به قرینه «و جعلنا من الماء کل شیء حی» و این که بعضی از جنبندگان از
نطفه نیستند میتواند همان آب اصطلاحی باشد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱، ص۷۳، برگرفته از مقاله «پیدایش آب».