پناهگاه متخلفان غزوه تبوک (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وقتی در
جنگ تبوک آن سه نفر از دستور
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم سرپیچی کردند و به
جنگ نرفتند مردم و حتی
خانواده آنها با آنان قطع رابطه کردند، وقتی اینطور شد آنها از کارشان پشیمان شدند و
توبه کردند.
خداوند، تنها پناهگاه
انسان برای گریز از
خشم او، از دیدگاه متخلفان
توبه کننده
جنگ تبوک است:
وعلی الثلـثة الذین خلفوا حتی اذا ضاقت علیهم الارض بما رحبت وضاقت علیهم انفسهم وظنوا ان لا ملجا من الله الا الیه... (همچنین) آن سه نفر که (از شرکت در جنگ تبوک)
تخلف جستند، (و
مسلمانان با آنان قطع رابطه نمودند،) تا آن حد که
زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ شد (حتی) در وجود خویش، جایی برای خود نمییافتند (در آن هنگام) دانستند پناهگاهی از خدا جز بسوی او نیست... .
سه نفر از مسلمانان به نام کعب
بن مالک و مرارة
بن ربیع و هلال
بن امیه از شرکت در جنگ تبوک، و حرکت همراه
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم سرباز زدند، ولی این به خاطر آن نبود که جزء دار و دسته
منافقان باشند، بلکه به خاطر سستی و تنبلی بود، چیزی نگذشت که
پشیمان شدند.
هنگامی که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از صحنه تبوک به مدینه بازگشت، خدمتش رسیدند و
عذر خواهی کردند، اما پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم حتی یک جمله با آنها
سخن نگفت و به مسلمانان نیز دستور داد که احدی با آنها سخن نگوید.
آنها در یک محاصره عجیب اجتماعی قرار گرفتند، تا آنجا که حتی
کودکان و
زنان آنان نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم آمدند و اجازه خواستند که از آنها جدا شوند، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم اجازه جدایی نداد، ولی دستور داد که به آنها نزدیک نشوند.
فضای مدینه با تمام وسعتش چنان بر آنها تنگ شد که مجبور شدند برای نجات از این خواری و رسوایی بزرگ،
شهر را ترک گویند و به قله کوههای اطراف مدینه پناه ببرند از جمله مسائلی که ضربه شدیدی بر روحیه آنها وارد کرد این بود که کعب
بن مالک میگوید روزی در
بازار مدینه با ناراحتی نشسته بودم دیدم یک نفر مسیحی شامی سراغ مرا میگیرد، هنگامی که مرا شناخت نامهای از پادشاه غسان به دست من داد که در آن نوشته بود اگر صاحبت ترا از خود رانده به سوی ما بیا، حال من منقلب شد گفتمای وای بر من کارم به جایی رسیده است که دشمنان در من
طمع دارند! خلاصه بستگان آنها
غذا میآوردند، اما حتی یک کلمه با آنها سخن نمیگفتند.
مدتی به این صورت گذشت و پیوسته
انتظار میکشیدند که توبه آنها قبول شود و آیهای که دلیل بر قبولی توبه آنها باشد نازل گردد، اما خبری نبود.
در این هنگام فکری به نظر یکی از آنان رسید و به دیگران گفت: اکنون که مردم با ما قطع رابطه کردهاند، چه بهتر که ما هم از یکدیگر قطع رابطه کنیم (درست است که ما گنهکاریم ولی باید از گناهکار دیگری خشنود نباشیم).
آنها چنین کردند به طوری که حتی یک کلمه با یکدیگر سخن نمیگفتند، و دو نفر از آنان با هم نبودند، و به این ترتیب سر انجام پس از پنجاه روز توبه و
تضرع به پیشگاه خداوند، توبه آنان قبول شد و آیه فوق در این زمینه نازل گردید.
مقصود از «و علی الثلـثة الذین خلفوا» سه نفر به نامهای
کعب بن مالک و
مرارة بن الربیع و
هلال بن امیه است که از فرمان
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم برای شرکت در جنگ تبوک تخلف کردند.
این آیات نیز هم چنان از جنگ تبوک و مطالب گوناگونی که پیرامون این رویداد بزرگ اسلامی به وقوع پیوست،
سخن میگوید.
ابتدا به شمول
رحمت بی پایان پروردگار نسبت به
پیامبر و
مهاجرین و
انصار در آن لحظات حساس کرده، میگوید: رحمت خدا شامل حال پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و
مهاجران و
انصار، همانها که در موقع شدت و بحرانی از او پیروی کردند، شد، سپس اضافه میکند: این شمول رحمت الهی به هنگامی بود که بر اثر شدت حوادث و فشار ناراحتیها نزدیک بود گروهی از
مسلمانان از جاده
حق باز گردند. دگر بار تاکید میکند که، بعد از این ماجرا، خداوند رحمت خود را شامل حال آنها ساخت، و توبه آنها را پذیرفت، زیرا او نسبت به
مؤمنان مهربان و
رحیم است.
نه تنها این گروه عظیم را که در
جهاد شرکت کرده بودند، مورد رحمت خویش قرار داد، بلکه آن سه نفر را که از شرکت در جهاد تخلف ورزیده بودند و جنگجویان آنها را پشت سر گذاشتند و رفتند، نیز مشمول لطف خود قرار داد (و علی الثلاثة الذین خلفوا).
اما این لطف الهی به آسانی شامل حال آنها نشد، بلکه آن به هنگامی بود که این سه نفر (کعب
بن مالک و مرارة
بن ربیع و هلال
بن امیة) در محاصره شدید اجتماعی قرار گرفتند، و مردم همگی با آنها قطع رابطه کردند، و آن چنان که زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ شد (حتی اذا ضاقت علیهم الارض بما رحبت).
و سینه آنها چنان از
اندوه آکنده شد که گویی، جایی در وجود خویش برای خود نمییافتند، تا آنجا که خود آنها نیز از یکدیگر قطع رابطه کردند (و ضاقت علیهم انفسهم). و به این ترتیب همه راهها به روی آنها بسته شد، و
یقین پیدا کردند که پناهگاهی از
خشم خدا جز از طریق بازگشت به سوی او نیست" (و ظنوا ان لا ملجا من الله الا الیه). بار دیگر رحمت خدا به سراغ آنان آمد، و توبه و بازگشت حقیقی و خالصانه را بر آنان آسان ساخت، تا توبه کنند (ثم تاب علیهم لیتوبوا). چرا که، خداوند توبه پذیر و رحیم است (ان الله هو التواب الرحیم).
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۲۳۶، برگرفته از مقاله «پناهگاه متخلفان غزوه تبوک».