پناهگاه اصحاب کهف (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وقتی
اصحاب کهف از دست دشمنانشان میگریختند خداوند به آنها
الهام کرد که به طرف
غار پناه ببرند.
غار، پناهگاه
اصحاب کهف بود:
اذ اوی الفتیة الی الکهف...
زمانی را به خاطر بیاور که آن
جوانان به غار پناه بردند،... .
واذ اعتزلتموهم وما یعبدون الا الله فاوا الی الکهف...
و (به آنها گفتیم: ) هنگامی که از آنان و آنچه جز
خدا میپرستند کناره گیری کردید، به غار پناه برید... .
کلمه اعتزال و همچنین تعزل به معنای دوری از چیزی است، و کلمه نشر به معنای گستردن است و مرفق (به
کسره میم و
فتحه فاء، و همچنین بالعکس، و نیز به فتحه هر دو
حرف) به معنای رفتار به نرمی و
معامله به
لطف است.
این
آیه فراز دوم از محاوره آنان را بعد از بیرون شدن از میان مردم و اعتزالشان از آنان و از خدایان آنان
حکایت میکند، که بعضی از ایشان پیشنهاد کرده که داخل غار شوند و خود را از دشمنان
دین پنهان کنند. و اینکه این پیشنهاد خود الهامی الهی بوده که به
دل ایشان انداخته که اگر چنین کنند
خدا به لطف و
رحمت خود با آنان معامله میکند، و راهی که منتهی به نجاتشان از زورگوئیهای
قوم و ستمهای ایشان باشد پیش پایشان میگذارد. و ما این معنا را از جمله فاووا الی الکهف ینشر لکم ربکم من رحمته... استفاده کردیم، چون اصحاب کهف در این جمله به طور جزم گفتند: پروردگارتان از رحمتش برای شما میگستراند، و نگفتند
امید است پروردگارتان چنین کند و نیز نگفتند شاید پروردگارتان چنین کند و این دو
مژده، یعنی نشر رحمت و تهیه مرفق، که بدان ملهم شدند همان دو خواهشی بود که بعد از دخول در کهف از درگاه خدای خود نموده (و به حکایت
قرآن کریم ) گفتند.
انتخاب غار به عنوان پناهگاه پیشنهاد برخی از اصحاب کهف بود:
واذ اعتزلتموهم وما یعبدون الا الله فاوا الی الکهف...
و (به آنها گفتیم: ) هنگامی که از آنان و آنچه جز خدا میپرستند کناره گیری کردید، به غار پناه برید... .
جمله یاد شده (شرطیه) سخن تلمیخا یکی از اصحاب کهف بوده است.
این جوانمردان
موحد تا آنجا که در توان داشتند برای زدودن زنگار
شرک از دلها، و نشاندن نهال
توحید در قلبها، تلاش و کوشش کردند، اما آن قدر غوغای
بت و بت پرستی در آن محیط بلند بود و خفقان
ظلم و بیدادگری شاه جبار، نفسهای مردان
خدا را در سینهها حبس کرده بود که نغمههای توحیدی آنها در گلویشان گم شد. ناچار برای نجات خویشتن و یافتن محیطی آماده تر تصمیم به هجرت گرفتند، و لذا در میان خود به
مشورت پرداختند که به کجا بروند، و به کدام سو حرکت نمایند؟ و با یکدیگر چنین گفتند: هنگامی که از این قوم بت پرست و آنچه را جز خدا میپرستند کناره گیری کردید، و حساب خود را از آنها جدا نمودید، به غار پناهنده شوید(و اذ اعتزلتموهم و ما یعبدون الا الله فاووا الی الکهف).
انتخاب غار به عنوان پناهگاه از سوی اصحاب کهف جهت رهایی از
مشرکان و
حفظ ایمانشان بود:
اذ اوی الفتیة الی الکهف فقالوا ربنآ ءاتنا من لدنک رحمة وهیئ لنا من امرنا رشدا• هـؤلاء قومنا اتخذوا من دونه ءالهة لولا یاتون علیهم بسلطـن بین فمن اظـلم ممن افتری علی الله کذبا• واذ اعتزلتموهم وما یعبدون الا الله فاوا الی الکهف...
زمانی را به خاطر بیاور که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: «پروردگارا! ما را از سوی خودت رحمتی عطا کن، و
راه نجاتی برای ما فراهم ساز!»
این
قوم ما هستند که معبودهایی جز
خدا انتخاب کردهاند چرا دلیل آشکاری (بر این کار) نمیآورند؟! و چه کسی ظالمتر است از آن کس که بر خدا
دروغ ببندد؟!»
و (به آنها گفتیم: ) هنگامی که از آنان و آنچه جز خدا میپرستند کناره گیری کردید، به غار پناه برید... .
همیشه
روح توحید با یک سلسله صفات عالی انسانی همراه است، هم از آنها سرچشمه میگیرد و هم در آنها تاثیر متقابل دارد، به همین دلیل در این داستان اصحاب کهف میخوانیم آنها جوانمردانی بودند که به پروردگارشان
ایمان آوردند. و باز روی همین جهت بعضی از دانشمندان گفتهاند: راس الفتوة الایمان:
سرچشمه جوانمردی
ایمان است. و بعضی دیگر گفتهاند: الفتوة بذل الندی و کف الاذی و ترک الشکوی: جوانمردی بخشش و
سخاوت است و خودداری از
آزار دیگران و ترک شکایت از حوادث و مشکلات.
بعضی دیگر فتوت را چنین
تفسیر کردهاند: هی اجتناب المحارم و استعمال المکارم: جوانمردی پرهیز از
گناهان و به کار گرفتن فضائل انسانی است.
در چند مورد از
آیات فوق این
حقیقت به خوبی منعکس است که اگر
انسان گامهای نخستین را در راه الله بردارد، و برای او به پاخیزد،
کمک و امداد الهی به سراغ او میشتابد، در یک جا میگوید: آنها جوانمردانی بودند که
ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم. در مورد دیگر میگوید: ما دلهای آنها را محکم ساختیم و نیرو و توان بخشیدیم. و در پایان آیات نیز خواندیم که آنها در
انتظار نشر رحمت الهی و یافتن راه نجات بودند.
با توجه به آنچه در تواریخ نقل شده که اصحاب کهف وزیران و صاحب منصبان بزرگ شاه بودند که بر ضد او و آئینش
قیام کردند روشن میشود که گذشتن از آن زندگی پرناز و
نعمت و ترجیح غارنشینی بر آن تا چه حد
شهامت و گذشت و
همت و وسعت
روح میخواهد؟!.
ولی در آن غار تاریک و
سرد و خاموش، و احیانا خطرناک از نظر حمله
حیوانات موذی، یک
دنیا نور و صفا و
توحید و
معنویت بود.
خطوط رحمت الهی بر دیوار چنین غاری نقش بسته، و آثار لطف پروردگار در فضایش موج میزد، خبری از بتهای رنگارنگ
مسخره در آن نبوده، و دامنه طوفان
ظلم جباران به آن کشیده نمیشد.
انسان را از آن فضای محدود و خفقان بار محیط
جهل و
جنایت رهایی میبخشید و در فراخنای
اندیشه آزاد غوطهور میساخت. آری این جوانمردان موحد آن دنیای آلوده را که با تمام وسعتش
زندان جانکاهی بود ترک گفتند، و به غار خشک و تاریکی که ابعادش همچون فضایی بیکران مینمود روی آوردند.
پناه بردن
اصحاب کهف به غار موجب برخورداری آنان از رحمت الهی و گشایش در کارها شد:
واذ اعتزلتموهم وما یعبدون الا الله فاو ا الی الکهف ینشر لکم ربکم من رحمته ویهیئ لکم من امرکم مرفقا.
و (به آنها گفتیم: ) هنگامی که از آنان و آنچه جز خدا میپرستند کناره گیری کردید، به غار پناه برید که پروردگارتان (سایه) رحمتش را بر شما میگستراند و در این امر، آرامشی برای شما فراهم میسازد!
اکنون بطرف
غار رو کنید و آنجا را منزل و ماوای خود قرار دهید، تا خداوند از
نعمت خود بر شما بگستراند و دشواریها را بر شما آسان گرداند و دست
ستم شاه را از سر شما کوتاه سازد و لطف خود را شامل حال شما گرداند. این معنی از
ابن عباس است. بنابراین «مرفق» هر چیز آسانیست. برخی گویند: یعنی خداوند امور معاش شما را
اصلاح میکند و اسباب
رفاه و
آرامش شما را فراهم میسازد. از این
آیه، بر میآید که ارزش
مهاجرت در راه
دین، بسیار و زشتی ماندن در دیار کفر، فراوان است. بشرطی که ماندن در آنجا مستلزم اظهار کلمه کفر باشد.
توفیق بدست خداست.
هنگامی که از این قوم بت پرست و آنچه را جز خدا میپرستند کناره گیری کردید، و حساب خود را از آنها جدا نمودید، به غار پناهنده شوید (و اذ اعتزلتموهم و ما یعبدون الا الله فاووا الی الکهف). تا پروردگار شما رحمتش را بر شما بگستراند و راهی به سوی آرامش و
آسایش و نجات از این مشکل به رویتان بگشاید (ینشر لکم ربکم من رحمته و یهیئ لکم من امرکم مرفقا). یهیئ از ماده تهیه به معنی آماده ساختن است. و مرفق به معنی چیزی است که وسیله لطف و راحتی و رفق باشد، بنابراین مجموع جمله یهیئ لکم من امرکم مرفقا یعنی خداوند، وسیله لطف و راحتی شما را فراهم میسازد. بعید نیست نشر رحمت که در جمله اول آمده است اشاره به الطاف معنوی خداوند باشد، در حالی که جمله دوم به جنبههای جسمانی و نجات و آرامش مادی اشاره میکند.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۲۳۵، برگرفته از مقاله «پناهگاه اصحاب کهف».