پشیمانی اصحاب شمال (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نامه اعمال اصحاب شمال به دست چپشان داده میشود. اصحاب شمال با دیدن پروندهشان ميگويند: اى كاش
کتاب من به من داده نشده بود؛ يعنى آرزو ميكردند كه كاش به او داده نشده بود. براى آنكه
اعمال قبيحهاى را در آن ميبينند كه از
خجالت صورتش سياه ميشود.
اصحاب شِمال در قيامت از عملكرد خود در
دنیا پشیمان میشوند:
• «وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيهْ؛ اما کسى که نامه اعمالش را به دست چپش بدهند مىگويد: «اى کاش هرگز نامه اعمالم را به من نمىدادند».
این آیه شریفه و مابعدش تا کلمه (
خاطون)
بیان تفصیلى
اختلاف حال مردم در روز
قیامت است، اختلافى که از حیث
سعادت و شقاوت دارند، و ما در سابق در
تفسیر (فمن اوتى کتابه بیمینه) گفتارى در معناى دادن
کتاب به راست
اصحاب یمین داشتیم، و ظاهرا خطاب در جمله (هاوم اقروا کتابیه) به ملائکه باشد، و هاء در کلمه (کتابیه) و همچنین در آخر همه
آیات بعدى، وقف است، که اصطلاحا آن را هاى استراحت مىنامند.
و معناى آیه این است که: اما کسى که کتابش به دست راستش داده شده رو به
فرشتگان مىکند و مىگوید: بیایید نامه
عمل مرا بگیرید و بخوانید که چگونه به سعادت من
حکم مىکند.
• «مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيهْ؛ مال و ثروتم هرگز مرا بىنياز نکرد».
• «هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيهْ؛ قدرت من نيز از دست رفت»!
این دو جمله دو کلمه
حسرت است که در آن روز بعد از بىنتیجه دیدن کوششهاى دنیایى خود مىگوید، چون او تا در دنیا بود، مىپنداشت کلید سعادتش در زندگى مال و قدرت است، و این دو تمامى ناملایمات احتمالى را از او دفع مىکنند، و بر هر محبوب و لذتى مسلطش مىسازند، و به همین خیال خام بود که تمام سعى و توان خود را صرف به دست آوردن
مال و
قدرت کرد، و قهراً از یاد پروردگار خود و از هر سخن حقى که بهسوى آن دعوت مىشد
اعراض نمود، و دعوتکننده را
تکذیب مىکرد، همین که سر از
قبر برداشت، و دید که تمام سببها از کار افتادهاند، و امروز دیگر مال و فرزندان بهکار نمىآیند، مىفهمد که مالش فایدهاى نداشت، و قدرتش هم
باطل شد؛ لذا از در حسرت و درد این دو جمله را مىگوید، اما چه سودى از گفتن؟!
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۴۲۷، برگرفته از مقاله «پشیمانی اصحاب شمال».