وکاء (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وِکاء (به کسر واو و فتح کاف) و
تَوَکُّؤ (به فتح تاء و واو و ضم کاف مشدده) از
واژگان قرآن کریم به معنای تکیه کردن است. این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات
قرآن به کار رفته است؛ مانند:
اِتِّکاء (به کسر همزه و تاء مشدده و فتح کاف) به معنای نشستن به حالت اطمینان و آرامش و
مُتَّکأ (به ضم میم و فتح تاء مشدده) به معنای چیزی است که به آن تکیه میکنند.
وِکاء و
تَوَکُّؤْ به معنای تکیه کردن است.
(قالَ هِیَ عَصایَ اَتَوَکَّؤُا عَلَیْها وَ اَهُشُّ بِها عَلی غَنَمِی) «گفت: آن عصای من است بآن تکیه میکنم و با آن به گوسفندانم برگ میتکانم.»
اِتِّکاء (به کسر همزه و تاء مشدده و فتح کاف) به معنای نشستن به حالت اطمینان و
آرامش است. در
مصباح و
اقرب الموارد گوید: «اتَّکَاَ
اتِّکَاءً: جلس متمکِّنا».
در آیه
(وَ سُرُراً عَلَیْها یَتَّکِؤُنَ) «سریرهائی که باطمینان و آرامش روی آنها مینشینند.»
مراد چنانکه در مصباح گفته نشستن با اطمینان است.
پس
اتکاء به معنای نشستن با اطمینان و آرامش است گر چه به معنای تکیه کردن نیز آمده است:
(هُمْ وَ اَزْواجُهُمْ فِی ظِلالٍ عَلَی الْاَرائِکِ مُتَّکِؤُنَ) «آنها و ازواجشان در سایههائی بر تختها با اطمینان و آرامش خاطر نشستهاند.»
مُتَّکأ (به ضم میم و فتح تاء مشدده)
اسم مفعول است از
اتکاء و آن چیزی است که به آن تکیه میکنند پشتی باشد یا سریر.
در
مجمع ذیل
(مُتَّکِئِینَ فِیها عَلَی الْاَرائِکِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً) (در حالى كه بر تختها تكيه كردهاند. چه پاداش خوبى، و چه جمع نيكويى!)
متکئین را متنعّمان فرموده و اضافه میکند: چرا به جای متنعمین متکئین فرموده؟ چون
اتکاء مفید آنست که آنها در امن و راحت منعّماند که
انسان تکیه نمیکند مگر در حال امن و سلامت.
(فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِهِنَّ اَرْسَلَتْ اِلَیْهِنَّ وَ اَعْتَدَتْ لَهُنَ مُتَّکَاً وَ آتَتْ کُلَّ واحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِکِّیناً) «چون از مکر و گفتگوی زنان آگاه شد آنها را دعوت کرد و مجلسی برای آنها بیاراست و بهر یک چاقوئی داد- تا در خوردن میوه و طعام از آن استفاده کنند.»
در قرائت نادره آنرا «
مُتْکاً» بر وزن قفل خواندهاند که به معنای ترنج است و بعضی آن را «
مُتَّکاً» بدون همزه و مشدّد خواندهاند. به نظر نگارنده: مراد از «
مُتَّکَاً» پشتی و بالشی نیست بلکه منظور مجلسی است که با اطمینان و آرامش در آن مینشینند در مصباح آنرا مجلس معنی کرده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «وکاء»، ج۷، ص۲۳۸.