وَزْع (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وَزْع (به فتح واو و سکون زاء) از
واژگان نهجالبلاغه به معنای
منع و
حبس است. مواردی از آن در
نهجالبلاغه آمده است.
وَزْعبه معنای منع و حبس است.
و نيز گفتهاند: «
اوزع بالشىء» يعنى به آن حريص شد.
بعضی از مورد که در
نهجالبلاغه استفاده شده به شرح ذیل میباشد.
آنگاه كه شنيد
بنی امیّه او را به
خون عثمان متّهم مىكنند فرمود:
«أَوَلَمْ يَنْهَ بَني أُمَيَّةَ عِلْمُها بي عَنْ قَرْفي أَوَما وَزَعَ الْجُهّالُ سَابِقَتي عَنْ تُهَمَتي.» «آيا بنىاميّه را دانستن حال من از عيب گرفتن بر من نهى نكرد، آيا جاهلان را سابقه حال من از تهمت زدن بر من باز نداشت.»
(شرحهای خطبه:
)
درباره سلطان عادل فرمود:
«السُّلْطانُ وَزَعَةُ اللهِ في أَرْضِهِ.» «
سلطان (و
حاکم عادل) پاسدار الهى در
زمین اوست.»
(شرحهای حکمت:
)
در شكايت از اصحابش فرموده:
«وَاللهِ ما تَكْفونَني أَنْفُسَكُمْ، فَكَيْفَ تَكْفونَني غَيْرَكُمْ؟ إِنْ كانَتِ الرَّعايا قَبْلي لَتَشْكوا حَيْفَ رُعاتِها، وَإِنَّني الْيَوْمَ لاََشْكُو حَيْفَ رَعِيَّتي، كَأَنَّنيَ الْمَقودُ وَهُمُ الْقادَةُ، أَوِ ألْمَوْزوعُ وَهُمُ الْوَزَعَةُ.»«شما از عهده مشكلات خودتان بر نمىآييد چگونه مشكل ديگران را از من دفع مىكنيد؟ رعاياى پيشين از ستم فرمانروايان خود شكايت داشتند، امّا من امروز از ستم رعيتم شكايت دارم، گويا من پيروم و آنها زمامدار؛ من فرمانبر و محكومم و آنها فرمانده و حاكم.»
(شرحهای حکمت:
)
درباره اهل
شام به اصحابش فرموده:
«إِنَّ أَفْضَلَ النّاسِ عِنْدَ اللهِ مَنْ كانَ الْعَمَلُ بِالْحَقِّ أَحَبَّ إِلَيْهِ ـ وَإِنْ نَقَصَهُ وَكَرَثَه ـ مِنَ الْباطِلِ وَإِنْ جَرَّ إِلَيْهِ فَائِدَةً وَزَادَهُ، فَأَيْنَ يُتاهُ بِكُمْ؟! وَمِنْ أَيْنَ أُتيتُمْ؟! اسْتَعِدُّوا لِلْمَسيرِ إِلَى قَوْم حَيارَى عَنِ الْحَقِّ لا يُبْصِرونَهُ وَموزَعينَ بِالْجَوْرِ لا يَعْدِلونَ بِهِ، جُفاة عَنِ الْكِتابِ.» «برترين مردم در نظر
خدا كسى است كه
عمل به
حق نزد او محبوبتر از
باطل باشد، گرچه حق از نفع او بكاهد و برايش مشكلاتى پيش آورد و باطل براى او منافعى فراهم سازد، چرا حيران و سرگردانيد! و چرا شک زدهايد و تسليم
شیطان آماده شويد براى حركت به سوى گروهى كه از حق روى برگردانده آن را نمىبينند و به
ظلم و جور تشويق شده و حاضر به پذيرفتن «
عدالت» به جاى آن نيستند از
کتاب خدا فاصله گرفتهاند.»
(شرحهای خطبه:
)
مواردی از آن در
نهجالبلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «وزع»، ج۲، ص۱۱۳۳.