وَجْه (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وَجْه (به فتح واو و سکون جیم) از
واژگان قرآن کریم به معنای چهره، روی و صورت است.
مشتقات
وَجْه که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
وَجَّهْتُ (به فتح واو و جیم) به معنای روی؛
وَجْهَهُ (به فتح واو و سکون جیم) به معنای ذات؛
لِوَجْهِ (به فتح واو و سکون جیم) به معنای چهره؛
وَجْهِکَ (به فتح واو و سکون جیم) به معنای روی؛
وُجُوهَکُمْ (به ضم واو و جیم) به معنای صورت؛
وَجِیهاً (به فتح واو و کسر جیم) به معنای نيكو رو، صاحب قدر و جاه است.
وَجْه به معنای چهره، روی و صورت است.
در
مجمع،
قاموس و
مصباح گفته:
«الْوَجْهُ: مستقبل کلّ شیء» وجه روی هر چیز است که با آن روبرو شوند.
راغب میگوید:
وجه در اصل صورت و چهره است و چون صورت اولین چیزی است که با تو روبرو میشود و نیز از همه اعضاء بدن اشرف است لذا به معنی روی هر چیز، اشرف هر چیز و اوّل هر چیز به کار رفته است. علی هذا
وجه در اصل به معنی صورت و ثانیا به معنی روبرو شده هر چیز و اشرف هر چیز آمده است.
در اینجا لازم است به نکاتی توجّه شود:
• ۱- فعل
وجه در
قرآن مجید فقط از باب تفعیل و تفعّل آمده است.
• ۲- در بسیاری از آیات قرآن وجه به خدا نسبت داده شده و این آیات دو قسم هستند.
• ۳- در بعضی از آیات نسبت وجه به انسان داده شده ولی مراد از آن چهره و صورت نیست.
به مواردی از
وَجْه که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
فعل
وجه در
قرآن مجید فقط از باب تفعیل و تفعّل آمده است، مثل:
(اِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْاَرْضَ) (من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده.)
(وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسی رَبِّی اَنْ یَهْدِیَنِی سَواءَ السَّبِیلِ) (و هنگامی که
متوجّه جانب مدین شد گفت: امیدوارم
پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند!)
در بسیاری از آیات قرآن
وجه به خدا نسبت داده شده و این آیات دو قسماند: اوّل: مانند آیات
(کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ وَ یَبْقی وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْاِکْرامِ) (همه کسانی که روی زمین هستند فانی میشوند. و تنها ذات ذو الجلال و گرامی پروردگارت باقی میماند!)
مرفوع بودن «ذُو الْجَلالِ» را که وصف «وجه» است در نظر داشته باشید.
(وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ اِلهاً آخَرَ لا اِلهَ اِلَّا هُوَ کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ اِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَ اِلَیْهِ تُرْجَعُونَ) (معبود دیگری را با خدا مخوان، که هیچ معبودی جز او نیست؛ همه چیز جز ذات (پاک) او فانی میشود؛ حاکمیت تنها از آن اوست و همه بسوی او بازگردانده میشوید!)
ظاهرا مراد از وجه در این دو آیه ذات پروردگار است.
(بَلی مَنْ اَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ) (آری، کسی که روی خود را تسلیم خدا کند.)
طبرسی ذیل این آیه فرموده: عرب وجه الشیء به کار برده و از آن ذات شیء اراده میکند و این از آن باب است که با لفظ اشرف و محترم به ذات شیء و خود شیء اشاره میکنند.
(کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ اِلَّا وَجْهَهُ وَ یَبْقی وَجْهُ رَبِّکَ) (همه چیز جز ذات (پاک) او فانی میشود.)
یعنی فقط پروردگارت میماند.
در
مصباح،
صحاح،
قاموس،
اقرب الموارد و
مفردات تصریح شده که
وجه به معنی ذات و نفس شیء آید.
در
جوامع الجامع،
مجمع،
کشاف،
تفسیر بیضاوی و غیر آنها در هر دو آیه
وجه خدا را ذات خدا گفتهاند.
مؤیّد آن لفظ «ذُو الْجَلالِ» در آیه اوّل است که وصف «
وَجْهُ» آمده نه وصف «رَبِّکَ» و این میرساند که
وجه ذو الجلال، ذات ذو الجلال است. اگر «ذُو الْجَلالِ» صفت «
وَجْهُ» نیامده بود بهتر بود که
وجه رب را صفات و تدبیر خدا معنی کنیم.
قسم دوّم از آیاتی که
وجه را به خدا نسبت میدهد به قرار ذیل است:
(وَ الَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ اَقامُوا الصَّلاةَ) (و آنها که به خاطر ذات (پاک) پروردگارشان شکیبایی میکنند و نماز را برپا میدارند.)
(ذلِکَ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ) (اين براى آنها كه رضاى خدا را مىطلبند بهتر است.)
(اِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ) ((و میگویند:) ما شما را به خاطر خدا اطعام میکنیم.)
(وَ لا تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ) (و کسانی را که صبح و شام خدا را میخوانند و جز ذات پاک او نظری ندارند، از خود دور مکن!)
مراد از
وجه در اینگونه آیات ظاهرا رحمت و ثواب و رضایت خداوند است چنانکه در بعضی از آیات به جای
وجه مرضاة آمده مثل:
(وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ) (بعضی از مردم (با ایمان و فداکار، همچون
علی (علیهالسّلام) در «لیلة المبیت» به هنگام خفتن در جایگاه
پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، جان خود را به خاطر خشنودی خدا میفروشند.)
(یُنْفِقُونَ اَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ) (و (کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا و تثبیت (ملکات انسانی در) روح خود، انفاق میکنند.)
ظاهرا سرّ اینکه
وجه در جای ثواب و رضایت آمده آن ست که
انسان در سؤال و طلب خویش اوّل
وجه و چهره طرف را میخواهد تا روبرو شده و مطلب خویش را اظهار دارد، نیکوکاران هم در عمل خویش چنیناند، بعید نیست که
وجه در این آیات مصدر و به معنی توجّه و رو کردن باشد یعنی
مؤمنان برای توجّه و رو کردن خدا چنین میکنند و توجّه خدا عبارت اخرای ثواب و رضایت خدا است.
در بعضی از آیات نسبت
وجه به انسان داده شده ولی مراد از آن چهره و صورت نیست مثل:
(بَلی مَنْ اَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ اَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ) (آری، کسی که روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است.)
(وَ مَنْ اَحْسَنُ دِیناً مِمَّنْ اَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ) (دین و آیین چه کسی بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد.)
(وَ مَنْ یُسْلِمْ وَجْهَهُ اِلَی اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی) (کسی که روی خود را تسلیم خدا کند در حالی که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمی چنگ زده (و به تکیه گاه مطمئنی تکیه کرده است.))
به قولی مراد از
وجه در این آیات نفس و ذات است. ظاهرا مراد از تسلیم
وجه به خدا ایمان به خداست، چنانکه مراد از احسان عمل صالح است. آیات سهگانه فوق با آیات
(وَبَشِّرِ الَّذِين آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقًا قَالُواْ هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَ أُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ) (وَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ) (إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ أَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَ آتَوُاْ الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ) (وَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا لَّهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَلِيلًا) (وَ أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ اللّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ) (وَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا وَعْدَ اللّهِ حَقًّا وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِيلًا) (فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزيدُهُم مِّن فَضْلِهِ وَ أَمَّا الَّذِينَ اسْتَنكَفُواْ وَ اسْتَكْبَرُواْ فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلُيمًا وَ لاَ يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللّهِ وَلِيًّا وَ لاَ نَصِيرًا ) (وَعَدَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ) (لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُواْ إِذَا مَا اتَّقَواْ وَّ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَواْ وَّ آمَنُواْ ثُمَّ اتَّقَواْ وَّ أَحْسَنُواْ وَ اللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ) (و آنها که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند.)
مطابقاند، پس تسلم
وجه به خدا آن ست که انسان فقط به خدا رو کرده و او را معبود و مالک خویش بداند و به وی تسلیم شود.
(قَدْ نَری تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ) (نگاههای انتظارآمیز تو را به سوی آسمان (برای تعیین قبله میبینیم!)
(فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ اَیْدِیَکُمْ اِلَی الْمَرافِقِ) (صورت و دستها را تا آرنج بشویید!)
(وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَاَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَ وَجْهُ اللَّهِ) (مشرق و مغرب، از آن خداست! و به هر سو رو کنید، خدا آنجاست!)
به قولی مراد از
وجه در آیه جهت است و ممکن است مراد از آن ذات باشد و به مناسبت «تُوَلُّوا»
وجه آمده است که نمازخوان میخواهد با خدا روبرو شود.
در
تفسیر عیاشی از
حضرت باقر (علیهالسّلام) نقل شده که آیه فقط درباره نماز مستحبی است؛
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روی مرکب خویش آنگاه که به خیبر میرفت نماز خواند، مرکبش به هر طرف رو میکرد و آنگاه که از خیبر برمیگشت پشت به مکه نماز خواند. نظیر آن را از زراره از
حضرت صادق (علیهالسّلام) نیز نقل کرده است.
المیزان گوید: این آیه توسعه قبله است از حیث جهت نه مکان.
المنار گفته: به قول بعضی این آیه پیش از دستور به قبله معیّن نازل شده است.
به نظر نگارنده: اگر ثابت شود که آیه راجع به نماز استحبابی است هیچ و گر نه: ظاهرا مقدّمه تحویل قبله است و خداوند خواسته با این آیه زمینه تحویل قبله را فراهم آورد که اگر روزی قبله از بیت المقدس به کعبه برگردانده شد نباید وحشت کرد و غیر ممکن دانست زیرا همه جهات مال خدا است و به هر کجا رو کنید با خدا روبرو هستید و یا منظور نماز خواندن نیست بلکه اشاره به احاطه خداست نسبت به هر جا و هر مکان.
(وَ لِکُلٍ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیها فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ) (هر طایفهای قبلهای دارد که خداوند آن را تعیین کرده است؛ (بنابراین، زیاد در باره قبله گفتگو نکنید! و به جای آن،) در نیکیها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید!)
«وِجْهَةٌ» به کسر واو آن ست که انسان به آن رو میکند مثل قبله.
(فَبَرَّاَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ کانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِیهاً) (و خداوند او را از آنچه در حق او میگفتند مبرا ساخت و او نزد خداوند، آبرومند (و گرانقدر) بود!)
وجیه به معنی ذو جاه و محترم است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «وجه»، ج۷، ص۱۸۴.